بازنگری‌ای نادقیق به یک رخ‌داد تاریخی - مهدی اصلانی

نظرات دیگران
  
    از : حق و همفکرانش

عنوان : احسان معصومی، شما نظر خودت را بده و به کار دیگران کاری نداشته باش.
من هم مثل همه حق اظهار نظر دارم و برخلاف شما نیازی هم ندارم که نظرم را مثل شما به کسی تحمیل کنم یا وقتی کم میاورم به فحاشی تهمت متوسل شوم. نیازی هم ندارم که دیگران با من موافق باشند و برایم به به و چه چه کنند. خودم را هم قیم کسی نمی دانم و هر جا ببینم که کسی بخواهد نقش قیم مرا بعهده بگیرد اعتراض می کنم. از اصلانی ها هم از هر طیفی که باشند بخاطر اعترا ض شان به قیمومیتی که شیرین عبادی بدون اجازه از طرف مردم برای خودش قائل شده حمایت می کنم. با این اعتراضات به افرادی مثل شیرین عبادی خواهیم فهماند که قبل از حرف زدن اول به ما رجوع کند و از حریم خود تجاوز نکند. با ایستادگی در برابر کسانی هم مثل شما در فضای مجازی و حقیقی شما را هم مجبور می کنیم که از حریم خودتان تجاوز نکنید و اصول اخلاق و دمکراسی را رعایت کنید، این ایستادگی ما یا با اعتراض به شما صورت خواهد گرفت و یا با سکوت که از قدیم گفته اند «جواب ابلهان خاموشی است»، هنوز عبارتی را که گویای جوابی برای مغرضین باشد را پیدا نکرده ام.

احسان معصومی، شما نظر خودت را بده و اگر با نظری مخالفی دلیل و برهان بیاور تا در این فضا یک تبادل نظر سالم صورت بگیرد و در رابطه با اصل مقاله بنویس که موضوع به انحراف کشیده نشود. آیا رعایت این اصول انقدر برایت سخت است؟ سرت بکار خودت باشد و قیمومیت کسی را بی اجازه بعهده نگیر و احترام خودت را نگهدار که دیگران هم بتو احترام بگذارند. بتو و همفکرانت هم هر چقدر که لازم بدانم یادآوری می کنم تا ملکه ذهنتان شود که من نه مقلد کسی هستم، نه مرید کسی و نه چاکر کسی که چشمم به دهن یک آدم دیگر باشد که با من هم گوهر است. برای من هیچکس و چیزی مقدس نیست، حال می خواهد کورش کبیر باشد یا بابک خرم دین و امیر کبیر و مصدق و شاه و رجوی و گلسرخی و شاملو و بختیار و.... آیت الله خمینی و منتظری باشد. قیم هم نمی خواهم که به من بگوید که در میان مقالات و نظرات کدام یک را بیشتر و یا کمتر از دیگر مقالات و نظرات بپسندم.

یکبار دیگر از آقای اصلانی و دیگر مقاله نویسانی که جلوی خرافه گرایی های شخصیت های معروف ایرانی می ایستند تشکر می کنم. پیروز باشید.
۱۹۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : احسان معصومی

عنوان : برای حق و نیاز و آزاده
بهترین مطلب را برای آیت الله منتظری داریوش همایون و مریم رجوی نوشت و شما جرات نمی کنید اعتراف کنید
۱۹۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : آقای اصلانی، متشکرم
آفرین به آقای اصلانی و دیگر نویسندگانی که با خرد گرایی خود بطور مستند در مقابل خرافه گویی ها و چاپلوسی ها و فرصت طلبی های شیرین عبادی و اکبر گنجی و فرخ نگهدار شجاعانه با مقاله هایشان ایستادند. این عمل بخردانه آنها به پیشبرد جنبش سکولار و دمکراسی خواهی ایرانیان همانقدر کمک می کند که به مذهبی کردن این جنبش که اکبر گنجی و شیرین عبادی در پی آن هستند آسیب می زند. مقاله های همه اشخاص نامبرده در مقاله آقای اصلانی را می توان در همین تارنما خواند و مقایسه کرد و آنانی که شکایت دارند معلوم نیست دردشان چیست.
۱۹۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : جعفر محمدی

عنوان : موضوع را درست مطرح کنید
کاربر محترمی با امضای «نیاز» حتما با این قلم موافق ست که آگاهی به سن وسال و جا و مقام نیست.
اما عجیب ست که ایشان در این میان پای آقای لاهیجی را بمیان کشاندند.
پس هر سن و سالی دارید محفوظ ، از مسائل چندان اطلاعی ندارید( ببخشید ! ) ، بروید با چند نفر حقوقدان و علاقمند به مسائل تاریخی وسیاسی ، صحبت کنید تا یاد بگیرید داستان قانون اساسی از پاریس تا مجلس خبرگان چه بلاهائی بر سرش آمد.

یا موضوع را درست مطرح کنید یا از طرح دست و پا شکسته آن خودداری فرمائید. آقای اصلانی هم از این حرفهای شما خنده اش می گیرد.
با وجودیکه خودش نوشته در روزهای انقلاب ۲۰ ساله بوده . معلوم نیست شما این مطالب را به چه منظوری نوشتید. من فکر می کنم شما موافق اصلانی هم نیستی! این ها همه، برای نقش بازی کردن و بحث را از مسیر خارج کردن ست.
به جای این کامنت های صد تا یک قاز که پای تمام نوشته ها میگذاری ، یک مطلب معمولی بنویس مثل بقیه نویسنده ها . البته واضح و مبرهن ست که هیچ سایتی نوشته های بی هویت را منتشر نمی کند . حق با شماست کامنت گذاری در اخبار روز آسان ست.
۱۹۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : ببخشید تسویه حساب با کی؟
این کاربران محترمی که آقای اصلانی را بی انصاف یا درگیر تسویه حساب معرفی میکنند، لطفا روشنتر و با فاکت صحبت کنند تا ما هم بدانیم موضوع چیست. در غیر اینصورت معلوم میشود که آنها "خودشان" بی انصافند و یا میخواهند با نویسنده تسویه حساب شخصی بکنند. من در این نوشتار هیچ ادعایی از آقای اصلانی بدون آوردن فاکت پیدا نکردم. همینجا از ایشان برای شهامت اخلاقی و باز کردن بیشتر مفهوم حقوق بشر تشکر میکنم. یکی از کارشناسانه ترین مقالاتی که اخیرا منتشر شده است. متاسفانه بسیاری از سیاست "بازان" قدیمی ما هنوز که هنوزه از دفاع از حقوق بشر "برای خودی ها" و تیره و تار کردن فضا برای غیر خودی ها دست بر نداشته اند. تا به آنها انتقادی میشود، آن را به حساب تسویه حساب شخصی یا بی انصافی میگذارند.
جناب اصلانی میخواستم که حالا که نام آقای لاهیجی بعنوان "خدای" حقوق بشر هم آمد، یادآوری کنم که ایشان نیز به قول خود منتظری "معصوم" تشریف ندارند. با همه احترامی که برای تلاشهای حقوق بشری و صداقت و انسانیت ایشان قایلم باز هم در برنامه اخیری که صدای امریکا با شرکت ایشان ترتیب داده بود همچنان بدون کوچکترین انتقادی از طرح قانون اساسی که ایشان و چند تن دیگر در عنوان جوانی و نداشتن تخصص کافی و تجربه ای که امروز دارند، چپاندن نهاد شورای نگهبان در قانون اساسی را باز توجیه فرموده بودند. بدیهی است که این شورای نگهبان امروزی بدتر از شورای پیشنهادی ایشان است. اما همان پیشنهادی ایشان نیز با شرکت پنج فقیه شیعه در آن بعنوان نظارتگر بر قوانین مطروحه نیز به چیزی جز تبعیض دینی، حقوقی، مدنی و انسانی در کشور کثیر القومی با نگرش های دینی و غیر دینی متفاوت مانند ایران منجر نمیشد و نباید بخاطر خوشایند و چاپلوسی برای خمینی چنین نهادی در قانون اساسی گنحانده میشد. آقای لاهیجی باید صادقانه بگویند که تیم ایشان اساسا از هر لحاظ: تجربه، سواد، سن و سابقه توانایی چنین وظیفه بزرگی را نداشت و انتظار هم نمیرفت که نتیجه بهتری از آنچه کرد بپروراند. اما او سعی در بی اهمیت جلوه دادن این شورا و شکستن همه کاسه کوزه بر سر ملاها میکند. برای "خدای" حقوق بشر این خود فرا افکنی و خاک پاشیدن بر روی اشتباهات گذشته خود مناسب نیست. نشان دادن هر شهامت اخلاقی مانند منتظری ما را سر افرازتر میکند و برعکس. منتظری پدر حقوق بشر نبود اما میتوان خیلی چیزها از او آموخت، مانند شهامت اخلاقی و از خود فرا تر رفتن.
۱۹۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : منوچهری

عنوان : تصویه حساب سیاسی ؟
آقای اصلانی ! لازم نبود آسمان و ریسمان را به هم ببافید ، شان آقای منتظری را پائین بیاورید تا با افرادی تسویه حساب سیاسی بکنید . این بار اولی نیست که شما برای کوبیدن این و آن هم حقایق و هم ادعاهای "حقوق بشری" خود را زیر پا می گذارید
۱۹۲۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : پیمان پیمان

عنوان : اهمیت محتوای مقاله " بازنگری ای نادقیق به یک رخ داد تاریخی "
دوست بسیار عزیز مهدی
نوشته شمارا با دقت و با وسواس خواندم. جنبش دمکراتیک و روشنگری امروزه مردم ایران نیاز مبرم به چنین نوشته های واقع گرایانه و بت شکنانه دارد. باید تلاش کرد تا از بت شدن برخی از آدم ها و تحقیر کردن دیگر انسان ها از طریق نوشتن، صحبت کردن جلوگیری کرد. بت سازی دشمن جمع گرائی و دشمن مردمسالا ری است . از سوی دیگر برخورد با اصلاح طلبانی که شاید خودشان هم نمی فهمند چه می گویند و لی نوشته هایشان مردم فریب و شاید هم خود فریبی باشد . انسان های دمرات و آزادیخواه باید تلاش کنند جلوی این گونه مردم فریبی ها را از طریق نوشته هایشان بگیرند. نوشته ی اخیر تو کوششی است در این راه و آرزوی من رشد هرچه بیشتر این گونه برخورد افکار در سطح جنبش مبارزاتی برعلیه حاکمیت استبدادی ( سیاسی- دینی - نظامی ) و استقار حاکمیت مردم ( غیر دینی، دمکرات و فدرال ) در ایران است.
۱۹۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : حسین ایهیاری

عنوان : نه شاه! نه قهرمان !
خانم نجاتی مشکل ما یکی دو تا نیست و در خارج از کشور «بینهایت » ست من هم یعضی از کتابهای خاطرات زندان را خوانده ام و فکر می کنم در مجموع خانمها صمیمانه تر نوشته اند که ناشی از دنیا و دید متفاوت آنها ست.تا ۲۲ خرداد ۸۸ به قول رادمردی صدور اعلامیه تحریم تنها وظیفه ی ما در خارج از کشور بود.

امروز دیگر این روشها رنگ باخته و نیاز به یک خانه تکانی فکری داریم و موقع تحلیل مواظب باشیم در معادلات عوامل و فاکتورهای اصلی یا پارامترها از قلم نیفتند.
نکته ای هم وجود دارد که ما هنوز از خیلی زد و بند ها پشت پرده خبر نداریم .حکم صادر نکنیم.

در برابر تمام کسانی که از اول تا به اروز توسط حکومت های جبار ایران دستگیر شدند و بشهادت رسیدند یا مورد آزار قرار گرفتند بدون استثنا سر تعظیم فروئد میاوردم اعم از اینکه مقاومت کردن یا نکردند
۱۹۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : طاهره نجاتی

عنوان : خود نمائی
آقای اصلانی
شما را انسانی بسیار خود فریفته و متظاهر می دانم . شما در روش و منشی که در خارج از کشور از شمات دیدم. زندان را نمی دانم اما در خاطراتتان از زندان صداقت کمتر دیدم .دکانی برای فروش نفرت بود به ادمیانی که خودتان دلتان می خواست جای ایشان بودید اما شما یک فرد ساده بودید و نه ان افرد که با نفرت به انها می خواستید بگویید بد عمل کرده اند.
این مطلب هم برای اینکه بگوییدکسی هستید و بفروشید نفرتان را به همان اشخاص نوشته اید..اما اقای که ظاهرا طرفدار حقوق بشر هستید
هیچگاه فراموش نمی کنم مصاحبه شما را در نشریه ارش با هم فکرتان کاوه
یک باز جویی تمام عیار بود باخانم سیبا هم همینطور .شما حق دارید حق تان را خورده اند.
در کتابتان ایا به عمد است که حذف نمودید در دادگاه سال ۶۷ برای نماز می پرسیدند ایا گروه سیاسی خود را قبول دارید هیچ جا نگفتید برای اینکه جوابتان را نمی خواستید بنوسید
برای من جوابتان مهم نیست عدم صداقتان را برای تاریخ مهم است.
می خواهم بگویم جلوی اینه بایستید از خود بپرسید چقدر با خود صادقید
چقدر در این نوشته ها می خواهید از خود بگویید
بس است
ولی به نظرم خوب است که قدرت دست امثال شما نیافتاد ان وقت
شما شخص خوبی بودید برای....؟!
موفق باشید
جانب عدالت را بگیرید
اگر حرفی برای زدن ندارید کمی ساکت بنشینید
۱۹۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : آرمان

عنوان : بسیار مقاله عالی است
مهدی اصلانی نویسنده کتاب بسیار عالی "کلاغ و گل سرخ" واقعا مقاله منصفانه ای نوشته است. شاید بهترین کتاب خاطرات زندانهای جمهوری اسلامی کتاب خوب او باشد اما با این مقاله باز بخوبی می توان دید که او یک انسان منصف و صادق می باشد. آرزوی سلامتی برای مهدی اصلانی و امید به خواندن مقالات و نوشته های بیشتری از او را دارم.
۱۹۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : احمد شمسیان

عنوان : کولیگری بس ست !
خنده دار ست که طرف نمی داند موضوع مک فارلین کی اتفاق افتاده ودقیقا چه سالی بود ( خیلی آسان میتوان آنرا پیدا کرد ) ولی تا بحال چندین مورد ، در این جا و درچند جای دیگر درباره ی آن اظهار نظر کرده ست و با بسیاری حرف های کذب دیگر قیافه ی حق بجانب گرفته که کامنت مرا حذف نکنید.

مرد حسابی وقتی در سالهای جنگ معامله رژیم خمینی و ریگان توسط نیروهای بیت منتظری فاش شد تمام کاریزمای خمینی فرو ریخت حقانیت مخالفین ادامه ی جنگ برجسته شد شعار « مرگ بر آمریکا » دروغی بیش نبود و فقط برای مصرف داخلی و مردم فهمیدند که خمینی در خلوت آن کار دیگر می کند. خمینی ، رفسنجانی و خامنه ای این را بحساب منتظری گذاشتند حالا تو ، هر میخواهد دله تنگت بگو ید.
۱۹۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : آقای اصلانی مرسی ولی کافی نیست
آقای ف تابان این یکی راهم بعد از خواندن مثل دیگر پاسخهای من بردار. بهر صورت جنبش شکست نخوردگان شکست نخواهد خورد.
آقای اصلانی شما بدرستی نوشتید که آقای منتظری در مورد کشتار دهه شصت تا سال ۶۷ هیچ موضعی نگرفت. ولی اشاره نکردید که از چه زمانی به انتقاد از رزیم پرداخت.منتظری تا به آخر طرفدار جمهوری اسلامی بودو از زیاده رویهای آن انتقاد داشت. اصطلاحی که مرسوم بین جناحهای مختلف رژیم برای تصفیه حسابهای درونی است. آقای منتظری تا موقعیکه مهدی هاشمی برادر دامادش دستگیر نشده بود( در رابطه با درز خبر ملاقات با مک فارلین با رژیم و تحویل اسلحه و جریان معروف به ایران کنترا به روزنامه های عربی)، به رژیم انتقادی در رابطه با اعدامها و شکنجه ها نکرده بود. این دستگیری که در سال ۶۷ انجام شد به خوبی بوی نشان داد که مساله رهبری وی منتفی شده است. پرواضح است که نمی توان جانشین رهبر بود و در عین حال رییس دفترت را دستگیر و بعد اعدام کنند. بنابراین مقاله شما این کمبود را دارد که انگیزه منتظری را حتی در مورد اعتراض علیه کشتار ۶۷ در محدوده دعوای جناحهای حکومتی نمی بیند. تمام رساله منتظری که کپیه رساله خمینی است، از پرتاب از بلندی همجنس گرایان تا حقوق نصفه زنان نشان میدهد که کسانی که وی را قهرمان حقوق بشر جلوه می دهند خود چه درکی از حقوق بشر دارند. جنبش ملی اسلامی در همین مرگ منتظری نشان داد که درکش از حقوق بشر از رساله منتظری بالاتر نمی رود. این خود نشان میدهد که نه در ایران اینها حقوق بشر بیار هستند و نه درکشان از حقوق بشر بیشتر از رساله منتظری است.
۱۹۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : با انصاف

عنوان : می شد کمی منصف تر هم بود
جناب مهدی اصلانی عزیز! با قسمت هایی از نوشته شما موافقم اما قسمت هایی از آن مورد قبول من نیست. با بعضی تسویه حساب های شما با دوستان سابق و همسازمانی های سابقتان کاری ندارم. همه ما با کسانی حساب ها و خرده حساب هایی داریم که شاید در آن موارد حق با ما باشد و شاید هم با طرف مقابل ما.
اصلا نمی خواهم ارزش کار شما را پایین بیاورم و از چنین شیوه هایی در حق هر کسی که به کار گرفته شود متنفرم.
اما در مورد این که گویا منتظری هیچ مخالفتی با کشتار های اول دهه شصت نداشت اصلا با شما موافق نیستم. باور کنید اشتباه می کنید دوست عزیز! و با اشتباهتان ظلمی در حق این انسان خوب که خودتان هم در مقاله تان بر پاک دلی او گواهی داده اید و از او قدردانی کرده اید روا می دارید که ظلمی است مضاعف بر ظلمی که هم رژیم و هم بعضی از افراد اپوزیسیون که سلامت سیاسی شما را ندارند در حق او روا داشته اند.
بد نیست مقاله عسگر آهنین از روزنامه نگاران قدیمی اطلاعات که در آن موقع هنوز در ایران بود و در آن روزنامه کار می کرد وخوشبختانه مقاله اش در همین سایت منتشر شده است را بخوانید که از سانسور اعتراض های منتظری از همان آغاز کشتار ها خبر می دهد و این که در نامه منتظری از جمله آمده بود: "به این رفتار ضد انسانی و ضد اسلامی در زندان ها پایان دهید، مسببین آن را به اشد مجازات برسانید! "
این فقط یک نمونه کوچک است و نمونه های فراوان دیگری وجود دارند که امیدوارم اشخاص دیگری که در جریان بوده اند در این مورد بیشتر احساس مسئولیت کنند و دانسته هایشان را بنویسند.
۱۹۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : باخته

عنوان : فردا دیر است
متدولوژی شما را می پسندم. چون پر حرفی های خیلی آدم های بی سواد تاریخ معاصر ایران را نشان دادید. . پدر حقوق بشر نامیدن مرحوم منتظری بی سوادی این ها را در رابطه با دین اسلام شیعه نشان میده و پته خودشان آمده روی آب. خانم عبادی با این حرفاش آبروی هر چی ایرانی را در خارج داره می بره. اگر این خانم محترم راست میگن و پدر شان را درک می کنند. پاشن برن ایران و با این معروفیتی که دارن ,شاید شدن مادر حقوق بشر در ایران. و گرنه دست دادن با چند نفر خارجی برای کسب و کار خودشان خوب است. اگر کسی مدرکی دارد که منتظری مخالف اعدام بوده و خواستار حذفش از قانون اسلامی بوده, لطفن همین جا منبع را ذکر کند تا ما هم از اشتباه بدر آییم.
در پایان اگر منتظری پدر حقوق بشر در ایران است, انسانهائی مثل آقای لاهیجی میشن خدای حقوق بشر در ایران. این لوس بازی ها تا کی؟
۱۹۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : خشایار

عنوان : منتظری تابوشکن بود. تابو شکنی کنیم
مهدی جان با سلام

ممنون از حوصله ات برای وارسی « نگاه» های گوناگون به مرگ آقای منتظری. منتظری در آخرین صحبتش در رابطه با پاره کردن عکس خمینی، با بیان « خمینی معصوم نبود و اشتباهات هم داشت» ( نقل به معنی)، به گونه ای تابو شکن بود. این روشی است پسندیده و در مورد وی نیز باید با این متد سخن گفت. بدابحال همه ی کسانی که با روش افراط و تفریط – با هر انگیزه ای- خلط مبحث می کنند. این هیجانات نیز بگذرد و در فضائی بس آرامتر می توان تاریخ را همانگونه که بوده است، مدون کرد.
بازهم ممنون از تو و حوصله ات
۱۹۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨