انجمن به مثابه اعتراضی پیشروانه
نکاتی در باب انجمن اسلامی دانشجویان


میثم قهوه چیان


• حکومت نسبت به انجمن هراسناک است چرا که با نافرمانی انجمن از پارادایم یکسان ساز جمهوری اسلامی کلیت آن به چالش کشیده می شود. انجمن ها یک تضاد واقعی با جمهوری اسلامی ایجاد کرده اند. این تضاد ادامه ی خواست تاریخی آزادی و عدالت مردم ایران است که در بعد دانشگاهی صورتی تشکیلاتی به خود گرفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۲۷ آوريل ۲۰۰۶


مقدمه اول:
  ایران ِامروز در بند استبداد دینی است. مشکلات فراوانی فرد ایرانی را به سرنوشتی عمومی که حاکی از بدبختی و سیه روزی است پیوند می زند. بازارکار در دستان دولت است، و دولت ابزار حکومتی غیر مردمی و مستبد. ۱۰۰ سال پس از مشروطه، متحقق به سال ۱۲٨۵ ما هنوز به کنار زدن قدرت مطلقه موفق نشده ایم. قدرت مطلقه در ایران در نبود طبقات مستقل از حکومت توانسته است همه ی زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را اشغال کند. نه فرد و نه جامعه در ایران به اندازه ی حکومتی بی قانون و مطلقه مسئول سیه روزی تاریخی ایرانی نیست. خواست مشروطه، تغییر ِ نهاد قدرت بی قانون مطلقه بود.
فرد ایرانی در گسست با دیگری در پیگیری مطالبات، تنها به اظهار نظر فردی می پردازد. فرد ایرانی به انزوای زندگی شخصی در می غلطد و در این انزوا، حضور قدرت مطلقه را ناخود آگاه پر رنگ تر می کند. استقلال از نهاد دولت تنها در تشکیلاتی می تواند محقق شود که امکان حضور مستقل از حکومت ِ فرد را فراهم می آورد. تشکیلات به فرد هویت تشکیلاتی می دهد. هویتی که فرد خود را با دیگران ِ تشکیلاتی، لحاظ کرده و هدف را در عملی می بیند که جهت گیری و یک صدایی تشکیلاتی دارد. تشکیلات فرد را به بازشناسایی خود یاری می دهد تا او از انزوای فردی به در آمده در مقابل قدرت مطلق تشخص یابد. هدف از عضویت در تشکیلات مدنی سنگینی جامعه در برابر قدرت موجود است. با تشکیلاتی شدن فرد، سلطه ی همه جانبه ی قدرت مطلقه برای امکان نفوذ بر فرد می بایست بتواند تشکیلات را بشکند، و این مستلزم رو در رویی با اراده های تشکیلاتی است که همدیگر را پوشش می دهند.
 
مقدمه ی دوم :
پس از انقلاب اسلامی نیروهای پیرو خط امام، آرام آرام استبداد دینی را تقویت نمودند، در نبود احزاب قدرتمند هر دیگری حذف گردید و تنها گفتمان غالب گفتمان دوستان، مریدان و پیروان آیت ا... خمینی بود. این، جناح دوستان ِ مرید امام، موسوم به پیروان خط امام بود که در برابر دوستان مستقل ترِ وی حمایت می شد. با وفات آیت ا.. خمینی چرخه ی استبداد دیگرگونه گردید. رهبر جدید یاران و مریدان خود را بر می تابید که قبل از او مورد بی توجهی قرار گرفته بودند.
دوم خرداد حاصل قدرت گیری نیروهای حامی جمهوری اسلامی و منتقد رهبری (مریدان رهبر سابق) بود. اصلاحطلبان منتقد اصول غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی نبودند بلکه خواستار اجرای اصول دموکراتیکی بودند که به خیال ایشان فراموش شده مانده بود. آنان آمده بودند تا با شعار قانونگرایی به قانون اساسی فراموش شده باز گردند. اما رفته رفته بی فایدگی اصلاحطلبان بروز یافت. با شکست فضاحت بار اصلاح طلبان معلوم گردید که اصول دموکراتیک قانون اساسی فراموش نشده اند بلکه توسط اصول غیر دموکراتیک له شده اند و دیگر امکان اجرائی شدن ندارند. در فقدان همسازی اصول دموکراتیک و غیر دموکراتیک این اصول غیردموکراتیک و قدسی بود که از متن قانون اساسی مشروعیت می یافتند.
در فقدان تشکیلات و در حضور همه جانبه ی استبداد تنها نتیجه از دست دادن آزادی و عدالت در همه ی حوزه ها بود. و این ادامه پیوند ایرانی با بخت سیاه خویش در سایه ی استبداد دینی تاریخی ایران بود.
متن زیر بازشناسی انجمن های اسلامی دانشجویان در حال ِ سیاسی ایران است. آن هم طیفی از ازایشان که به سکولاریسم قائل بوده از سوی همه ی فعالان سیاسی واقع در پارادایم سیاسی جمهوری اسلامی طرد می شوند.
 
۱.   انجمن اسلامی دانشجویان؛ اعتراض اساسی به جمهوری اسلامی:
پس از ۲٣ سال از انقلاب اسلامی و عیان شدن آخر کوچه ی بن بست قانون اساسی در رسیدن به دموکراسی، آزادی و عدالت و در پی عقب نشینی اصلاح طلبان در پیگیری مجدانه حرکت های اصیل مردمی و دانشجویی، انجمن های اسلامی دانشجویان یا اکثریت آنها در اعتراض اساسی به جمهوری اسلامی برخاستند. این اعتراض استقلال انجمن اسلامی از استبداد اسلامی بود. با جدایی از دید دگم جمهوری اسلامی که می خواست در کلیه حوزه ی عمومی بسط یابد، انجمن های دانشجویی می توانست دید دگم سالیان پیش را کنار نهاده و به صورت طیفی گسترده در قالب خویش در آید طیفی که مخالفان استبداد دینی را در خود جای داده باشد. با اعتراض به جمهوری اسلامی دانشگاه شکل و شمایل برون نظام به خود گرفت. دانشجویان مناسبات قدرت درون حاکمیت را نه تنها منتج نمی دانستند بلکه بازتولید استبداد سیاسی اش می خواندند. اعتراض به جمهوری اسلامی به نوعی هویت سازی جدید انجمن ها گردید. انجمن در برابر جمهوری اسلامی ایستاد.
 
۲ انجمن اسلامی دانشجویان: حمایت از بودن غیر رسمی:
با سیطره ی جمهوری اسلامی به همه ی حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بودن آغشته به جمهوری اسلامی گردیده بود. تفریح، پوشش، فرهنگ، و... همه ی اعراض بودن مهر جمهوری اسلامی را به خود داشت. بودن غیر رسمی مجازات داشت پس از باز شدن فضای اجتماعی و فرهنگی در دوم خرداد ۷۶ هنوز هم بودن غیررسمی توسط هیچ گروه دوم خردادی به رسمیت شناخته نشده بود. بودن غیررسمی با جدایی انجمن ها از حمایت همه جانبه و دفاعی از ذات جمهوری اسلامی، مورد حمایت قرار گرفت. دانشجویی که زندگی غیررسمی را برگزیده بود در فقدان امنیت حکومتی توسط انجمن اسلامی هم پوشانی می شد. انجمن اسلامی سنگری شد برای هویت مستقل در مقابل هویت مورد ادعای جمهوری اسلامی در دانشگاه. اعراض غیر رسمی بودن، در واقع تاکید مضاعف بر آزادی بود.
 
٣. انجمن اسلامی دانشجویان؛ ادامه ی منطقی دوم خرداد
انجمن با عبور و گذار از التزام نظری و اعتقادی به اصول غیردموکراتیک قانون اساسی، اصلاح طلبان درون نظام را به چالش طلبید. انجمن با گسست ارگانیک خود از نظام به سمت و سوی استقلال پیش رفت و این راه مصادف با بیگانگی اش با اصلاح طلبان بود. ٨ سال صرف نیرو و سرکوب شدگی و روی گردانی مردم از اصلاحات کند و بی فایده به خاطر اشتباهات فاحش سیاسی ایشان در سایه ی دلدادگی به جمهوری اسلامی بود؛ انجمن که رسما از سال ٨۰ مشکل اساسی یعنی قانون اساسی را بازشناسی کرده بود، به مرحله بعدی و پیشرفته ی اصلاح طلبی درون نظام سوق داد. اصلاحطلبان درون نظام می خواستند با تکیه بر رادیکالیسم نظری در انتخابات ریاست جمهوری در قالب جمهوری اسلامی که قالبی ضد دموکراتیک داشت از رسیدن به این مرحله سر باز بزنند. ادامه بقای احزاب درون نظام تنها به اجتناب ایشان در گرفتن این نتتیجه ی منطقی است که جمهوری اسلامی را نمی توان به گونه ای اصلاح کرد که نتیجه ی کارکرد آن آزادی و عدالت در قالب دموکراسی و حقوق بشر باشد.
 
۴.   انجمن اسلامی آخرین سنگر دانشگاه در برابر استبداد دینی
گسست انجمن از پارادایم جمهوری اسلامی حاکمیت را بر آن داشت تا در ادامه ی یکپارچه سازی حاکمیت و جامعه دانشگاه ها را هم یکپارچه سازد. با یکپارچه سازی، حکومت سعی دارد کلیه امکان های بالقوه ی جایگزینی استبداد دینی را سرکوب و حذف نماید. آزادی های آکادمیک و روح مدرن دانشگاه مانع از یکپارچگی محیط دانشگاه می باشد. نقد بی مهار حکومت و قانون اساسی توسط انجمن ها وزن آن را در دانشگاه افزایش می دهد. با پیوستن دانشجویان به عضویت آن و شرکت در انتخابات انجمن های اسلامی حاکمیت جایگاه خود را در سلطه بر دانشگاه از دست می دهد. حکومت نسبت به انجمن هراسناک است چرا که با نافرمانی انجمن از پارادایم یکسان ساز جمهوری اسلامی کلیت آن به چالش کشیده می شود. انجمن ها یک تضاد واقعی با جمهوری اسلامی ایجاد کرده اند. این تضاد ادامه ی خواست تاریخی آزادی و عدالت مردم ایران است که در بعد دانشگاهی صورتی تشکیلاتی به خود گرفته است. صف آرایی بسیج دانشجویی (که در حملات لباس شخصی ها به دانشگاه، به شهادت خبرگزاری ها ایشان را یاری دهنده است) در مقابل انجمن، برخورد کمیته های انضباطی، دادگاهها و نهادهای امنیتی انتظامی، سلب حق ادامه ی تحصیل برای دانشجویان انجمنی یا معلق به تعهد نامه کردن آن، بی اعتنایی روسای دانشگاه به انجمن ها نشان دهنده ی خواست همه جانبه ی حاکمیت در جهت سرکوب انجمن هاست. وقایع عینی دال بر سرکوب، به نوعی اصالت ایده ی ضد استبدادی انجمن ها را در مقابل استبداد دینی نشان می دهد.
در فقدان تشکل های مستقل دانشجویی انجمن با صورتبندی جدید خود که شکل طیفی پیدا کرده است آخرین سنگر دانشجویی موجود می نماید. تعبیر خوبی که آقای سعید حبیبی از آن به دست داد طیفی بودن آن را خوب بیان می کند. تعبیر دفتر تحکیم وحدت به دفتر تحکیم کثرت.
 
۵.   انجمن ها و بازگشت به جامعه
با طرح شعار بازگشت به جامعه از سوی انجمن ها؛ اصلاح طلبان این شعار را به سخره گرفتند در حالی که عدم پیگیری و تقویت اعتراض های صنفی معلمان، کارگران، پرستاران و ... در دوران اصلاح طلبان به اندازه ی کافی ایشان را از جامعه دور کرده بود که تفاهم مردم با اصلاح طلابان را مستلزم آلزایمر مردمی می کرد. جدایی انجمن ها از بالن پوچ و فرارونده ی اصلاح طلبان، از زمین مردم به آسمان ولایت مستلزم سقوط آزاد انجمن ها بود؛ بازشناسی بازگشت به جامعه بازگشت به مردم و نیازهای اصیل ایشان و تقویت اعتراض های مردمی بود که در قالب اقوام، زنان، کارگری و ... صورتبندی می شد. شرکت دانشجویان در اعتراضات مدنی بیرون از دانشگاه تجلی بازگشت به مردم بود.
 
موخره:
الف: تأکید بر انجمن های اسلامی دانشجویان در این متن و بازشناسی آن در نکات فوق به هیچ وجه انحصار تشکیلات دانشجویی در این قالب نیست. بلکه کوشش بر آن است تا نشان داده شود که اقدامات صورت پذیرفته در انجمن ها یک حرکت رو به جلو است. منافاتی ندارد تا هویت هایی که در موازات انجمن های اسلامی که وجود دارند و به وجود خواهند آمد اصالت داشته باشند و با حضوری دیگر اشکالات وارد بر انجمن اسلامی را مرتفع سازند.
ب: در کنار نشستن و در رویای حقیقت محض بودن فارغ از عمل ادامه ی حیات حیوانی و فارغ   از درد بودن و حقیقت است. حقیقت پیوندی نزدیک با عمل و عینیت دارد. اگر حقیقت واقعی نیست می بایست واقعی شود. به دنبال حقیقت بودن از به دنبال عینی کردن آن جدایی ندارد. نگارنده بر آن است بودن انسانی مستلزم حیات جمعی و کارهای گروهی است. در شرایط استبدادی ضرورت کار تشکیلاتی صد چندان می شود. با توجه به ماهیت استبداد دینی حاکم و با توجه به ضرورت کار تشکیلاتی؛ انجمن تجسمی عینی از تشکیلاتی مبارز و مخالف با استبداد دینی می باشد.
 
عضوشورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه