تعابیر ایدئولوژیک برای تفاسیر استراتژیک - مرتضی سیمیاری

نظرات دیگران
  
    از : سینا کیاست

عنوان : برای نیاز
وقتی جنابعالی پدر خودتان را «مصدقی کور دل » می نامید دو معذرت بزرگ به ابوی خود و یاران مصدق بدهکارید .
تا این را ابراز ننمائید فرمایشات گهر بار شما مورد عنایت خوانندگان دموکرات و لیبرال قرار نخواهد گرفت .
۱۹۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : مقاله را درست نخوانده اید
چند نکته در مورد مقاله شما جوان باوجدان و خوشفکر،
آن روشنفکران سکولار و سابقه داری که نام بردید مانند نگهدار، حکمت و کشتگر اتفاقا از بی سوادترین روشنفکران سکولارند که حتی در طیف خودی ها نیز کسی دیگر برای آنها تره خرد نمیکند. نوشته هایشان هم بیشتر همان کپی بقول شما ملی-مذهبی هاست و آنها هستند که میکوشند خود را به ملی-مذهبی ها نزدیک کنند و نه برعکس. اتفاقا این آن طیفی است که همچنان به دیدگاه خود درقبل و اوایل انقلاب هنوز هیچ نقدی نکرده و آن را توجیه میکند. پس لطفا از بین پیامبران دنبال جرجیسشان نروید دوست عزیز.
- شما متاسفانه از مقاله آقای قاسمی نژاد آن بخشی که خود خواسته اید حذف کرده اید. درست است که برخی انقلابات قدیمی با کشیده شدن به خشونت و جیگزینی یک دیکتاتوری دیگر شکست خورده اند. شما چرا تنها به نمونه های منفی چسبیده اید جانم؟ بله انقلابهای مورد نظر شما مانند انقلاب ایران چنانکه قاسمی نژاد بدرستی نوشت اساسا مطالبه دموکراسی و آزادی بر اساس بیانیه حقوق بشر نداشته اند. در مقابل انقلاب امریکا و چنانکه جناب قاسمی نوشته اند "تجربه انقلاب های دموکراتیک ۵۰ سال اخیر به ما می آموزدکه انگاه که حکومت های دیکتاتوری تمامی راه ها را بر نیروهای دموکراسی خواه ببندند انقلاب دموکراتیک یگانه استراتژی کامیاب خواهد بود." لطفا اول مقاله را دقیق بخوانید بعد نقد بنویسید.
-- شما میگویید "اگر امروز مردم در خیابان شعارهای رادیکال می دهند به خاطر این نیست که روشن فکران جامعه یا همان مدیران جنبش از پروسه دور مانده اند بلکه ایراد در انجاست که هم رهبری جنبش چهارچوب ها را به صورت عینی مشخص نکرده اند. " دوست عزیز برنامه از این مشخص تر که گفتن : "رای من کجاست." مردم در ابتدا فقط به ابطال انتخابات راضی بودند و میخواستند رای آنها به حساب بیاد.از این مشخص تر؟ ایا این بقول شما "آرمانخواهی" یا "شعار های مرگ طلب و رهایی بخش" بود؟؟؟ شما نمیتوانید پنجاه سال همین را تکرار کنید که. هی مردم را بزنند و بکشند، شما هی بگو رای من کو ، بیا اینور را هم بزن، بیا بیشتر بکش. خودتان از غیر واقعی بودن خواستتان خنده تان نمیگیر؟. یک مثال ساده: یکی که مسئول تقسیم نان بوده، نان را از دست شما گرفته نمیده. شما اول مسالمت امیز ازش میخواهید که آن را پس بده. بعد او نمیده که هیچی شروع میکنه به حد مرگ شما را زدن. شما باز زیر لب هی تکرار میکنی پس بده، پس بده،... ت کی؟ تا بمیری؟ یا اینکه دستش را میگیری هلش میدی نانت را برمیداری؟ و بعدش هم الزاما نمیخوای که او از مسئولیتش عزل بشه؟ خواسته های جنبش اتفاقا دایما بطور مشخص مطرح شده و بسیار هم اولش مسالمت آمیز بود بطوری که دنیا را به احترام واداشت. موسوی باز هم خواسته های مشخصی در بیانیه امروزش تکرار کرده و قاسمی نژاد برخی را نوشته اما شما نمیخواهید ببینید: "...مثل(آزادی) انبوه زندانیان جنبش، حداقل عزل دست اندرکاران سرکوب و کشتار مردم، کوتاه کردن دست سپاه از عرصه اقتصاد و سیاست، عزل اقای احمدی نژاد و ریاست جمهوری مهندس موسوی ...". همه اینها را در سراسر جهان شنیده اند شما نشنیدید؟
-- این نثر و کلمات شما مثل "خرده بورژوازی"، "امپریالیستی"، "طبقه کارگر" بشدت من را یاد ادبیات چپ عقب افتاده می اندازد. من خودم چون اینکاره بودم میشناسم عزیزم. این مذهب شریعتی مآب متاثر و آلوده به مارکسیسم. دوست عزیز شما متاسفانه بر اتهامی که علیه قاسمی نژاد مطرح کرده اید خود بشدت هنوز تحت تاثیر ایدولوژی هستی. این اصطلاح امپریالیزم را برای اطلاع شما میگم که من در غرب سالهاست نشنیده ام. دیگه حتی چپهای اروپایی اصلا استفاده نمیکنند و متعلق به عهد بوق و چپهای دگم کشورهای کمونیستی و فیدل کاستروست.

بابا عزیز من کی گفته برید با خشونت انقلاب کنید. شما فرض را من درآوردی میگذاری و برای خودت علیه اش استدلال میکنی. قاسم زاده به روشنی میگه: "اتفاقا مردم ما در روزهایی کشته شدند که هیچ خبری از سخنان تند نبود". آفرین زنده باد بر مبارزه مسالمت آمیز! صحبت از "دفاع" و نه "حمله" خشونت امیز است. "دفاع ازخود و مقاومت در برابر خشونت های تجاوزگرانه حق شهروندی و حقوق بشری ِ هر انسانی ست. یکسان پنداشتن دفاع از خود با خشونت, و تبلیغ در باره پرهیز از دفاع از خود و مقاومت در برابر خشونت های حکومتی – اسلامی, تحرک و جسارت جنبش آزادیخواهانه را کاهش خواهد داد."

برای اطلاع شما اینم بگم که در رسانه های اروپایی بهیچوجه عکس العمل مردم بر علیه خشونت منفی برآورد نشد. توجه شما را به ترجمه مقالات روزنامه های المانی توسط خانم الهه بقراط در سایت گویا جلب میکنم.
۱۹۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : چند سوال کوتاه از جناب آقای سیمیاری
۱- به نظر شما کدام شعارها رادیکال و انقلابی هستند و مردمی که مورد سرکوب حکومت اسلامی قرار می گیرند نباید در تظاهرات سردهند؟
۲- به نظر شما و دیگر ملی - مذهبی ها چه شعار هائی را به مردمی که می حواهند قانونی و مسالمت آمیز تظاهرات کنند و خواسته های خودرا به گوش نمایندگان حکومت اسلامی برسانند پیشنهاد می کنید؟
۳- به نظر شما آقای شریعتی دنبال چه حکومتی بود و حکومت اسلامی ایشان یا نمونه - حکومت علی - که خواست ایشان و همفکرانشان از جمله آقای دکتر سروش بود چه تفاوت هائی با حکوما اسلامی ای داشت که آیت اله خمینی بنیاد گذاشت و امروز نتایج آن را می بینیم؟
۴- از اینکه شما انسان آزادیخواهی هستی من شکی ندارم ولی چه روش و راهی را برای استقرار حکومت مردم که خودشان بر سرنوشت خودشان حاکم باشد و نه این ولی فقیه یا آن دیکتاتور دیگر تحت نام دیگری پیشنهاد می کنید.
۵- به نظر شما کلمه مذهبی که به دنبال کلمه ملی می آید چیست و چه چیز را می خواهد نشان دهد؟ آیا به این معنی است که سیاستمداران ملی و نه غیر ملی می خواهند سیاست را با مذهب پیوند دهند ؟ می خواهند سیاست را با مذهب آشتی دهند؟ می خواهند از آیه های قرآن سیاست بیرون آورند و ...؟
به نطر شما می توان از یکسو طرفدار و یا خواستار حکومت جمهوری اسلامی بود و یا تداوم حکومت اسلامی کنونی بود و از سوی دیگر خواستار و تحقق خواسته های مردم بر اساس مفاد حقوق بشر بود.
۶- به نظر شما می توان از یک سو طرفدار قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و از سوی دیگر خواستار آزادی اندیشه، بیان ، مطبوعات، احزاب و حقوق برابر برای همه مردمانی که در سرزمین ایران می زیند از جوان و پیر و زن ومرد و گبر و ترسا شد؟
۷- به نظر شما می توان از یک سو طرفدار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد بود و از سوی دیگر از حکومت تقاضا نمود که چرا به مخالفین حکومت اجازه تظاهرات نمی دهند؟
۸ - به نظر شما که قلم شیوائی هم دارید بهتر نیست که با مردم صحبت کنیم و ریشه های عقب ماندگی و علل و ریشه های سرکوب را نشان دهیم و مردم بیشتر و بیشتر آشنا شوند که زمان چاه چمکران به سر آمده و یا زمان اینکه امروز مردم دیگر نیازی ندارند به نام امت ولی و وصی داشته باشند و باید خودشان با آگاهی و خرد و توان خودشان با شیوه های درست و واقعی برای استقرار حاکمیتی مردمی با شیوه های مسالمت جویانه تلاش کنند؟ ( با علم به اینکه حکومت های دیکتاتوری به هر شکلش همیشه تلاش کرده اند که با خشونت که شما هم هر روزه شاهد آن هستید به مردم تحمیل کنند و طبیعی است که مردم هم حد معینی توان دارند و تا حدی می توانند سبعیت سپاه اسلام را کنند و برای روشنفکران و روزنامه نگاران و سیاستمدان باید قابل فهم باشد و آنهارا با اصطلاحات انقلابی گری و یا رادیکالیسم سرزنش نکنند.
۱۹۴۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣٨٨