آیا رژیم ایران می تواند یک درام سیاسی و جنایی تازه اجرا کند


بهروز گیلک



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٨ دی ۱٣٨٨ -  ٨ ژانويه ۲۰۱۰


در حال حاضر از مهم ترین موضوعات در شرایط کنونی ایران، این است که بدانیم رژیم سرکوبگر اسلامی با نقل انتقالات نظامی و تسلیحاتی خود به پایتخت، چه هدفی را دنبال می کند. محتمل ترین گمانه آن است که حکومت با این تحرکات کم سابقه سلاح و نیرو، به همراه تبلیغات مرگبار رسانه ای در صدد برپایی یک درام نظامی و سیاسی تازه است. حرکت نیروهای تازه زرهی به همراه ماشین آلات مدرن جنگ شهری به تهران که بخشی از آن از کشور چین خریداری شده؛ به رغم دیدگاه و نظر ارایه شده توسط " راه سبز امید ـ جرس"، تنها درس آموزی تدافعی سرکوبگران از عاشورا برای آمادگی مقابله با مردم معترض نیست. نشانه های بسیاری از گفتار قدرتمندان درون نظام تا نمایش های هفتگی امامان جمعه و فرماندهان نظامی، بیانگر آن است که رژیم با وارد کردن این همه ابزار آلات جنگی به خیابان ها ی تهران در حال تدارک یک عملیات بسیار شوم علیه مردم است. این همه نیرو و ابزار جنگی بیش از هر چیزحکایت از اجرای یک اقدام قریب الوقوع از سوی حکومت سرکوب را دارد. رژیم با به نمایش گذاشتن سلاح های ظاهرا مرعوب گر خود، و راه انداختن جنگ روانی کم سابقه ی رسانه ای، می خواهد نشان دهد که آمادگی لازم نظامی را در مقابله با تبعات اعتراضی عملیات محتمل خود داراست. به نظر می رسد حکومت درمانده از اعتراض ها، با به بند کشیدن گسترده مخالفان می خواهد با تسخیر نظامی خیابان ها، در اولین فرصت رهبران کنونی جنبش را دستگیر کند و پس آن،عملیات نهایی سرکوب و کشتار در خیابان ها و زندان ها را به اجرا درآورد.
این اقدام محتمل، آخرین فرصتی است که رژیم بر خود فرض دانسته و باورش شده است که خواهد توانست مردم معترض را خانه نشین کند و جنبش سبز را به مانند ترفند های سرکوبی گذشته، بی اثر سازد. در حال حاضر رژیم ترس زده می خواهد ابتدا بر ترس خود غلبه کند و برای این مقصود نیاز به راه اندازی یک کارناوال گسترده تاثیر گذار دارد و هنوز نتوانسته با چند مورد راه اندازی نمایش های خیابانی اعتماد لازم را در خود پدید آورد.




هم اکنون رژیم به طور فزاینده ای دچار ریزش بی بازگشت هوادارانش گردیده و هر روز، به جز ریزش توهم آخرین بخش های مردم، فاصله نیروهای نظامی، اداری و دینی با رژیمی که چهره عریان سرکوب خود را به آنان در عاشورا نشان داده ،بیشتر می شود. به ویژه در این روز رژیم در برابر موج میلیونی مردم معترض به شدت در مقابل هواداران اندک خود تحقیر شد و می خواهد این شکست آشکار را با آهنگ سریع سرکوب، جبران نماید تا از ریزش بیشتر نیروهای خودی جلوگیری کند. از این رو تصور حاکمان این است که زمان هم چون یک گلوله برف در دستانشان در حال آب شدن است و راه برون رفت از این مهلکه می تواند راه انداختن دریایی از خون باشد، تا با چنین جنایتی بخواهند عقربه زمان را به نفع خود به عقب برگردانند.

چیزی که در شرایط حکومت اسلامی بیش از هر مورد واقعیت دارد این است که تغییر وضعیت در ایران اجتناب ناپذیر است. این تغییر اگر تا چندی پیش هم چون یک فرضیه تاریخی مطرح بود، از ماه خرداد امسال به خواستی عملی تبدیل شده و در فرآیند رویدادها نه تنها هیچ نشانی از کاهش این خواست ملی دیده نمی شود بلکه هر روز خواسته ها از ژرفای بیشتری برخوردار می گردند. با این وجود چرا حاکمان اسلامی می خواهند در یک عملیات بزرگ سرکوب که بی شباهت به یک برنامه انتحاری برای آنان نیز خواهد بود بخت قدرت خود بیازمایند؟ یک دلیل شاید می تواند این باشد که حکومت هر روز بیش از پیش به ناتوانی خود در بسیج مردم و عدم کارسازی بسیجی که پیش تر ۲۰ میلیونی تبلیغ می شد، پی می برد. همین امر رژیم را وا می دارد تا نافرمانی گسترده و ریزش بیشتری از نیروهایش صورت نگرفته، فرصت خود را بیازماید و با داشته های نظامی عموما سپاهی و مزدبگیران پراکنده، عملیات مرگ و زندگی خود را به نمایش بگذارد. رژیم می داند که همه چیز علیه آن به سرعت در حال تغییر است و فرصت عملیات وسیع و مرگبار آن کوتاهست. دلیل دیگرآن است رژیم بر این فرض حساب باز کرده است که خواهد توانست با محاصره گام به گام ، رهبران کنونی جنبش را درهم بشکند و آنان را در شرایطی بسیار سخت از مردم معترض جدا سازد تا آنگاه با شدت عملی برق آسا و بر افراختن دار در خیابان ها و زندان ها، چراغ جنبش را خاموش سازد. شواهد چند روز اخیر نشان می دهد که حکومت با تنگ تر کردن حلقه محاصره علیه نیروهای جنبش، در عرصه های مختلف سیاسی و رسانه ای، می خواهد ضربه بزرگی را بر پیکر جنبش وارد سازد.
در نگاهی واقع بینانه به شرایط بحرانی حکومت، به ویژه با نظر داشت جایگاه چهره های خشونت ورزی مانند مصباح یزدی و هوادران او برای رواج سرکوب افسار گسیخته، نمی توان ارتکاب چنین رخدادی را به ویژه با دستگیری های پس از عاشورا ناممکن دانست. اما مهمترین مساله برای اجرای چنین عملیاتی حفظ و پایداری آن در برابر گستره ی فزاینده مخالفان و سیل عظیم مردم به خروش آمده است. و همین ترس ناموفق بودن عملیات را هر روز در نیروهای تصمیم گیرنده نظام بیشتر می کند. اکنون رژیم در همین دودلی و شک کشنده دست و پا می زند؛ از سویی قصد حفظ اقتتدار خود به هر قیمت را دارد و از طرف دیگر به اجرای موفقیت آمیز سرکوب خود ناباور است. با این وجود، از حکومتی دینی که بر هیچ اصول از ارزش های انسانی پایبند نیست و میزان آلودگی ها الاهی و زمینی در آن به مراتب بیشتر از هر نوع دیگر از دیکتاتوری است، احتمال آخرین حمله مرگبار به سوی مخالفان خود حتا بدون داشتن بخت در این جنایت بزرگ، ممکن می نماید. بی شک، فکر خوانی جنبش هوشمند ایران از طرح ها و ترفند های رژیم رو به زوال و هوشیاری عملی پیکارگران جنبش در همه ی سطوح مبارزه، بزرگترین سلاح برای خنثا سازی عملیات انتحاری حاکمان ایران خواهد بود.

_____________
۱۵ دی ماه ۱۳۸۸ ـ نروژ