از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : نظام سرمایه دار دشمن نوع بشر
من فکر می کنم که یکی از مهمترین مطالب در بخش اوّل
«نکات برجسته راهکار رهائی از یوغ نظام جهانی سرمایه» مطرح شده، که دراین جا به نقل از همین مقاله یادآور می شوم :
«۱ – سرمایه داری نیز مثل هر نظامی یک پدیده ابدی نبوده و طول عمر آن در تاریخ بشر بیشتر از یک فصل کوتاه نیست . براندازی جدی این نظام که خیلی از متفکرین آن را نه "ممکن " و نه " خوشایند " تلقی می کنند ، از سوی چالشگران آن یک شرط ضروری نه تنها برای رهائی کارگران و خلق های ستمدیده ( ۸۰ در صد بشریت به حاشیه رانده شده ) بلکه برای ادامه محیط زیست و بقای تمدن و زندگی بر روی کره خاکی محسوب می شود .»
این موضوع را من به این شکل مطرح می کنم که : از این پس گفتمان و فعالیت برای حفاظت محیط زیست جزء لاینفک عرصهی مبارزهی طبقاتی ست.
متأسفانه اگر به سایت سازمان حفاظت محیط زیست در ایران مراجعه کنیم، با توجه به تاریخ مطالب، می بینیم که برخی از فعالیت ها و اخبارشان دقیقا سه هزار و چهار صد و پنجاه و چهار هزار سال نوری از وظیفه ای که به عهده گرفته به دور است.
نظام سرمایه دار ( یعنی خوک های کثیف که مضمحل ترینشان سرمایه دارهای جهان سومی یعنی نوع معامله گرشان هستند) دشمن نوع بشر، شعاری ست که واقعا عمق حقانیت آن هنوز در ذهن منتقدینی نظیر آقای ناصر کاخساز چندان روشن به نظر می رسد.
افرادی نظیر آقای ناصر کاخسار که در واقع ستون پنجم نظام خوک های کثیف هستند با شور و شعفی وصف ناپذیر می گویند: «راست، راست، بدون راست کاری از پیش نمی رود...چون که یک واقعیت اجتماعی ست...»
البته چنین مفسرینی دقیقا به خاطر همین نظریات جنایت آمیز و طرفداری از خوک های کثیف است که در اپوزیسیون مضمحل و ابتذال آمیز ایران در اروپا و آمریکا یعنی در قلب جنایت کار ترین نظام قاتل در طول تمام تاریخ بشریت در گفتمانی فریبنده (با پنجاه شصت درصد حقیقت) بار عام پیدا می کنند.
بله اینها واقعیات اجتماعی هستند، راست هم واقعیت اجتماعی ست و صد البته که هست ولی واقعیتی نامطلوبی ست که عده ای شیر خام خورده و ایده آلیست مثل من می خواهند آنها را قطع نسل کنند، آنها را در دیگ بپزند و بفرستند به جزیرهی مونگاموژا برای جشن عروسی پسر رئیس قبیلهی آدمخواران. ما مدتهاست که داریم برای گوشت مرغوب این طبقه بین آدمخواران تبلیغ می کنیم. البته برخی از افراد قبیلهی آدمخواران خام خوار هستند، برای آنها هم تعدادی زنده در سینی تقدیمشان می کنیم. برخی دیگر را البته می فرستیم به گولگ های مدرن که احتمالا پولپوت و استالین با رویت آن به حال سرمایه داران و طرفداران و ستون پنجمشان بین اپوزیسیون های ایرانی در اروپا به گریه خواهند افتاد. این مطالب را نوشتم که کار برخی منتقدین درجهی یک را راحت تر سازم : کاملا همینطور است که شما می گویید ما از دموکراسی بویی نبرده ایم.
به این علت که این ها واقعا میکروب هایی موزی و مضرّی هستند که واقعا حیات کرهی زمین را و تمام بشریت را به خطر انداخته اند و دست بردار هم نیستند. آدم بشو نیستند.
[باید دانست که آن عاملی که حیات کرهی زمین را به خطر انداخته همان ارزش اضافی ست که در استثمار خوک های کثیف از انسان در حساب خوک های کثیف انباشت می شود.]
البته هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بتوانیم واقعا قتل عام این خوک های کثیف را ببینیم.
سیاست اروپا و آمریکا در یک کلمه خلاصه می شود : «قتل عام» (ژنوسید) و این کار را هم شروع کرده اند.
ممکن است خوک های کثیف پیروز شوند. اگر مداخلهی موثری از سوی بشریت صورت نپذیرد آنها ممکن است پیروز شوند.
در چنین صورتی ست که امثال آقای ناصر کاخساز پیشنهاد می کنند که ما باید از این دیو دو سر یا سه سر درس بیاموزیم. دموکراسی را از اینها بیاموزیم.
۲۰٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨
|