«اطاق فکر» جنبش سبز و نظام رو به موت


فرید راستگو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ دی ۱٣٨٨ -  ۱۴ ژانويه ۲۰۱۰


امروز نظام ولایت فقیه مثل مریضی است که در بستر بیماری می باشد. این مریض به سرطان های گوناگون و الخصوص بیماری حاد هاری مبتلا شده است و در تصادف با مردم استخوانهایش کاملاً شکسته شده اند واز خونریزی داخلی، شدیداً رنج می برد و به چنان عفونتی دچار شده است که هیچ گونه آنتی بیوتیکی و شیمی درمانی چاره ساز آن نیست. پزشکان معالج از درمان آن قطع امید کرده اند و می گویند مریض علاج ناپذیر است و معجزه ای هم نمی تواند مریض را نجات دهد؛ چون عامل مریضی داخلی است و نه بیرونی.
اکنون نظام ولایت فقیه رو به موت است و نیروها و هوادارانش در حال ریزش اند. بقول حسینینان نماینده قاتل مجلس: " هر روز ما مطرودتر و بی‌خاصیت‌تر. من خود را موجودی شکسته خورده و سرخورده می‌بینم ". (1)
درست در چنین شرایطی است که برخی از جمهوری اسلامی خواهان مذهبی و سکولار هراسان از مرگ این مریض و بروز تحول عمومی در جهت آزادی و دمکراسی، لباس پزشکی به تن کرده اند، تا شاید مریض رو به موت را نجات دهند. این عده از آنجائی که شجاعت شفاف گوئی ندارند، خواسته های خود را با رنگ و لعاب دمکراسی خواهی و پند و اندرز حکیمانه بصورت بیانیه یا مصاحبه و یا ارسال نامه به ایرانیان خارج کشور بیان می سازند.

در چنین وضعیتی، برخی از این پزشکان ناوارد و آزموده شده شروع به ترساندن و تهدید مردم می کنند. یکی می گوید، بله اگر بیمار در گذشت، ایران میشود عراق یا افغانستان. چرا معلوم نیست. البته شاهنشاه آریامهرهم می گفت با رفتن من ایران چند پاره میشود ومی شود ایرانستان.
پزشک دیگری می گوید، این مریض در حال فنا که اتفاقاً مبتلا به بیماری حاد هاری است برای نجات خود حاضر است یک میلیون نفر را بکشد. البته این مهندس که امروز لباس پزشکی بتن کرده و سنی هم ازایشان گذشته است یا عدد و رقم را فراموش کرده است یا فکر می کند مردم مور و ملخ هستند و همه ایرانیان و جهانیان بی غیرت و بی عار شده اند و دست روی دست می گذارند تا شاهد آدمخواری بیماری که در حال موت است شوند.
در این حیص و بیص، آقای موسوی بیانیه ناروشن خود را صادر کرد که در بند اول اش با قبول دولت احمدی نژاد، فقط از این دولت می خواهد که به مجلس و قوه قضائیه پاسخگو باشد. در این بیانیه نه حرفی از استعفا و بر کناری احمدی نژاد است و نه تقلب و عدم مشروعیت حکومت احمدی نژاد که ایشان بعد از کودتای انتخاباتی بارها از آن سخن رانده است و نه به محاکمه کشیدن جنایتکارانی که مردم را مورد سرکوب و تجاوز جنسی قرار داده اند و آنانرا در عرض 8 ماه گذشته به قتل رسانده اند. علاوه بر این بدعت جدیدی هم گذاشته و قوه قضائیه را که کاری جز قضاوت ندارد وارد سیاست کرده است تا مصیبتی بر مصیبتهای مردم ایران بیافزاید. برای اینکه شک و شبهه برطرف شود این بند از بیانیه را باهم چندین بار مرورمی کنیم:
1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد . (2)
دولت ذکر شده و موجود در ایران بجز دولت احمدی نژاد که وی قبلاً او را نامشروع و غیر قانونی و متخلف معرفی کرده است، کس دیگری است؟
آقای کروبی هم بیانیه ای در تاریخ 21 دی 1388 صادر کرده است و تلاش نموده است به روشنی جنایات انجام شده نظام نسبت به مردم را افشاء و بیان سازند و از حقوق مردم دفاع نمایند ولی ایشان هم در بیانیه خود برخوردی به دولت احمدی نژاد نکرده و از استعفا یا برکناری احمدی نژاد حرفی به میان نیاورده است اما پاییندی خود را به اصل ولایت فقیه و رژیم جمهوری اسلامی که عامل بدبختی و سیه روزی ایران و ایرانیان است اعلام می دارد (3). اما تا حدودی می شود فهمید که چرا آقای کروبی اعلان وفاداری به ولایت فقیه و اصل جهموری اسلامی کرده است. چیزی که قابل فهم نیست، بیانیه برج عاج نشینان خارج از کشور است.
دو روز بعد از صدور بیانیه آقای میر حسین موسوی، 5 تن از پژوهشگران مذهبی بیانیه ای صادر کردند و در10 بند آن، خواسته های حداقلی برای جنبش سبز معین می کنند که در این بیانیه چند ابهام وجود دارد (4)
1- این آقایان بیانیه خود را با این تیتر شروع می کنند " خواستهای حداقلی جنبش سبز" ولی در بیانیه می نویسند «ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته های بهینه جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می کنیم:». تیتر بیانیه با این جمله در تضاد است. اگر آنان روایت خود را اعلام می کنند پس تیتر بیانیه اشان چیز دیگری باید باشد. اگر این تیتر را انتخاب می کنند باید روشن سازند چه کس و یا کسانی آنان را نماینده جنبش مردم کرده است که از طرف مردم به خود حق می دهند برای آنان تعیین تکلیف کنند و کف خواسته هایشان را بیان دارند.
2- آقایان موسوی و کروبی بارها گفته اند ما رهبری جنبش را در دست نداریم. بطوریکه آقای موسوی در بیانیه هفده خود بصراحت اعلام می دارد حتی ما ( خودش و کروبی) برای تاسوعا و عاشورا اعلامیه و بیانیه ای برای تجمع مردم نداده ایم. و ایشان بارها گفته اند جنبش سبز نماینده ندارد. آیا درست است شما همان خط ناشایسته رهبران خیالی، چون آقایان مخملباف و محسن سازگارا را در پیش گیرید و خود را نمایندگان یا اطاق فکر خود خوانده جنبش سبز در خارج از کشور معرفی کنید؟ ممکن است جنبش روزی سخنگو داشته باشد ولی این مردمند که سخنگویان خود را انتخاب خواهند کرد و نه اینکه کسانی خودشان را سخنگو قلمداد کنند.
3- آقای مهاجرانی سخنگوی جمع 5 نفره، در مصاحبه با جرس در روز 20 دی، هدف صدور این بیانیه را تشکیل اطاق فکر جنبش سبز معرفی می کند. این گروه علاوه براینکه بدون اجازه مردم و جنبش، اطاق فکری برای آنان ساخته اند؛ بدون اجازه حتی بقول خودشان رهبران جنبش ( موسوی، کروبی و خاتمی) اطاق فکری برای جنبش آزادیخواهانه مردم ایران تشکیل داده اند تا از این طریق آنرا رهبری و مهار سازند. بعد وقتی جرس از او می پرسد چرا با دیگر نیروها همکاری نکرده اید؟ ایشان بطرزی   که در خور ایشان است، نیروهای دمکرات را با مجاهدین و سلطنت طلبان مقایسه می کند و در جای دیگر که فهمیده، بند را به آب داده است. می گوید: ما سخنگوی نیروهای غیر مذهبی نیستیم. تو گوئی که همه‍ی مذهبیون سمت نمایندگی و بلند گوی خود را به اینان سپرده اند.
آقای مهاجرانی شما پنج نفر می توانید تنها سخنگوی خود باشید. مدعی بودن اطاق «فکر جنبش سبز» از طرف شما 5 تن چیزی بجز هژمونی طلبی نمی تواند باشد. اگر شما به دمکراسی وآزادی اعتقاد( یک تن یک رأی) داشتید، جنبش را از هژمونی طلبی مصون نگه می داشتید. بیاد بیآورید بعد از انقلاب 57 هژمونی طلبی کردید و ارمغان اعمال این چنینی شما، استقرار 30 سال استبداد در ایران است که بیاری و همت ایرانیان امروز نظام استبدادی ولایت فقیه جمهوری اسلامی شما در حال مرگ است. به کجا می روید؟ شما فکر می کنید باز هم می شود دگر بار ستون پایه های قدرت را تشکیل داد و استبداد را به شکل دیگری بر مردم حاکم کرد. مطمئن باشید مردم ایران هم از نظر تجربه و هم از نظر دانش 30 سال است آموخته اند که آزادی اندیشه با این روش نمیشه و دیگر اجازه نخواهند داد با حرفهای رنگ ولعاب دارشده شما استبداد دیگری در لباس اصلاحات بر آنان حاکم گردد.
4- علیرغم اینکه بارها و بارها آقایان موسوی و کروبی بدرستی مدعی شده اند که رهبری جنبش سبز را بعهده ندارند. شما پنچ تن ابراز می دارید که رهبری جنبش سبز در دست آقایان موسوی، کروبی و خاتمی می باشد. سئوال اینجا است چگونه بند اول بیانیه شما با بند اول بیانیه رهبرتان در تضاد است. آقای موسوی در بند اول بیانیه خود دولت احمدی نژاد را برسمیت می شناسد و شما در بند اول بیانیه خود خواهان استعفا و برکناری احمدی نژاد هستید. چگونه ممکن است شما اطاق فکر جنبش سبز برهبری موسوی باشید ولی نظر او را قبول نداشته باشید. شما در واقع نظر رهبر خود را نقض کرده اید. نکند شما عقل منفصل آقایان هستید و آنان پیرو شما هستند؟
5- شما خود را بدون اجازه مردم اطاق فکر جنبش سبز نامیده اید. اولاً با ید برای مردم روشن سازید از طرف چه کس و کسانی و ارگانی در داخل یا خارج ازکشور این ماموریت به شما واگذار شده است. و ثانیاً وقتی می گوئید: « به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجوئی و زنان،NGO ها و نهادهای مدنی، اتحادیه های مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز مطابق اصل 27 قانون اساسی. » آیا واقعاً متوجه هستید چه می فرمائید؟ اصل 27 قانون اساسی به تمام این اعمال اجازه می دهد بشرطی که مخل به مبانی اسلام نباشد و دقیقاً اگر حکومتگران امروز به موسوی و کروبی اجازه تظاهرات نمی دهد، بدین خاطر است که به آنان می گوید تظاهرات شما مخل مبانی اسلام می باشد.
شما در واقع با قبول اصل تبعیض برانگیز 27 قانون اساسی دوباره می خواهید فرمول خودی و غیر خودی را زنده نگه دارید و احاد ملت را به مسلمان و غیر مسلمان تقسیم کنید و باز هم تبعیض فردی، دینی ، قومی و جنسیتی بر قرار سازید. شما حتی حاضر نیستید درزمانی که زنان ایران دلیرانه با استبداد مذهبی مبارزه می کنند و در اکثر تظاهرات نقش رهبری را بعهده دارند؛ در بیانیه اتان بطور مشخص از حقوق پایمال شده این شیران و اقوام ایرانی بگوئید. برای اینکه عمق تفکر تقسیم احاد ملت به خودی و غیرخودی شما 5 نفر را باز کنم به پاسخ آقای مهاجرانی نماینده باصطلاح اطاق فکر جنبش سبز با جرس رجوع می کنم. (5)
« او در پاسخ به این سوال که چرا از نیروهای سکولار در میان امضاکنندگان این بیانیه نیستند می گوید: ما نمی توانیم نگاه به داخل و ملت ایران را فراموش کنیم. اکثریت قوی و قاطع ملت ایران دین باور هستند و روی سخن اصلی ما با آنان است. کسانی که گرایش غیر دینی دارند، سخنگویان خود را دارند. ما سخنگویان چنان جمعیتی نیستیم.»

6- شما در آخر می فرمائید « نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با "صاحب ولایت مطلقه" است».
چه وحشتی از تحول و جنبش عموم مردم دارید؟ شما کدام بحران را می خواهید با خامنه ای حل کنید؟ خامنه ای اگر بحران حل کن بود که دیگر سید علی خامنه ای نبود و تقلب نمی کرد و اجازه نمی داد دزدان و جنایت کاران بر مردم حکومت کنند.
آقای کدیور شما اینهمه مطالب و سخنرانی در مورد جباریت و عدم مشروعیت آقای خامنه ای نوشته و گفته اید. اکنون بعد از عاشورا چه رخ داده است که از همین آدم جائر می خواهید به مردم آزادی دهد و حقوق مردم را رعایت کند. آیا شما فریاد مردم را که می گفتند " سید علی یزید شده/ روی یزید سفید شده" را یا " خامنه ای قاتله ولایتش باطله" رانشنیدید؟
آقای گنجی شما در خارج کشور بساطی به پا کردید که بله قصد دارید آقای خامنه ای سلطان حاکم را بعنوان جنایت کار رسمی به دادگاههای بین المللی بکشانید. حال چه شده است که آنهم بعد از حماسه عاشورای مردم ایران و شعار"این ماه ماه خونه/ سید علی سرنگونه" و وارد شدن جنبش آزادیخواهانه به فاز جدی تری یکمرتبه یادتان آمده از ایشان بخواهید هم انتخابات آزاد برگزار کند وهم بحران را حل کند. به همین سادگی گفته خود مبنی بر اینکه در نظام سلطانی برگزاری انتخابات آزاد میسر نیست را فراموش کرده اید. پس اجرای حقوق بشر و جنایت علیه بشریت تکلیف اش چه میشود؟ خدا عالم است پشت پرده چه می گذرد.
هموطنان محترم گروه 5 تن، اعمال و بیانیه های شما تنها روایتتان از خواستهای حداقلی نیست بلکه تحمیل روایت شما بر دیگران است. تشکیل خودسرانه اطاق فکر جنبش سبز و تیتر بیانیه شما ثابت می کند که شما باز هم بدنبال هژمونی طلبی و خود محوری هستید.
هژمونی طلب هستید زیرا تلاش دارید جنبش سبز را فقط مذهبی و اصلاح طلب وانمود کنید. شما هژمونی طلب هستید زیرا با نادیده گرفتن حضور غیر اصلاح طلبان در جنبش آنانرا نفی می کنید.
هژمونی طلب هستید زیرا اصرار می ورزید که جنبش آزادیخواهانه مردم ایران یک رنگ دارد و طرفدار اصلاح طلبان است و دیگران نقشی در آن ندارند.   
هژمونی طلب هستید زیرا همین عمل را بعد از انقلاب 57 انجام دادید و استبداد فراگیر را بر ایران حاکم کردید و خود شکست خوردید. لشکر شکست خورده قدری هم باید فروتنی را بیآموزد.
هژمونی طلب هستید زیرا... تا کی می خواهید به هژمونی طلبی ادامه دهید؟ ادامه دهید اما بدانید: این ره که تو می روی به ترکستان است.

شما با تشکیل اطاق فکرتان می خواهید نظام در حال موت را نجات بدهید و قصد دارید بنام مردم و جنبش آنان با سید علی خامنه ای وارد گفتگو شوید؛ چون با تحول عمومی در ایران و بر قراری دمکراسی مخالف هستید. و بخوبی آگاه می باشید، وقتی کشور بسوی استقلال وآزادی تحول پیدا کند، امتیازهای گذشته از بین خواهد رفت و شما هم مثل آحاد دیگر مردم خواهید شد.   
به شما فرزانگان پیشنهاد می کنم همچون رهبرانتان آقایان موسوی، کروبی و خاتمی هدف و نظر خود را صادقانه، شفاف و روشن با مردم در میان بگذارید و بگوئید جمهوری اسلامی را می خواهید و قصد دارید ایران و ایرانیان را به دوران "طلائی" خمینی بر گردانید. تا لااقل فردا بعنوان سازشکاری و خیانت به جنبش مردم مورد پرس و جو قرار نگیرید.

سر افراز و پیروز باشید
Fa_rastgou@yahoo.com

1) www.akhbar-rooz.com
2) www.akhbar-rooz.com
3) asre-nou.net
4) www.akhbar-rooz.com
5) enghelabe-eslami.com