جنبش سبز در مسیر انتخاب - محمدرضا قاسمپور

نظرات دیگران
  
    از : خشایار رخسانی

عنوان : بازنگری در شیوه-ی نوشتن
جناب محمد رضا قاسمپور،
شاید نوشتار شما دارایِ داده هایِ (اطلاعات) ارزشمندی باشد که خواندن آن میتواند برای خواننده سودمند افتد، ولی تا زمانیکه نوشتار نویس ها در شیوه-ی آگاهی رسانی به خوانندگان، دگرگونی ای ایجاد نکنند، داده هایِ آنها تنها برای خودشان خواهند ماند. در جهان اینترنت که کاربران هر دم با انبوه زیادی از داده ها بمباران میشوند، هیچکس زمان خود را هزینه خواندن نوشتارهای روده دراز نخواهد کرد، بویژه آنجا که اندید (شک) داشته باشد که در پایانِ نوشتار به راهکار ارزشمندی دست بیابد. بهترین کار برای رساندن گوهر پیامی که شما میخواهید به خواننده بدهید این است که چیکده-ی پیام خود را در آغاز نوشتارتان به خوانندگان پیشکش کُنید، تا اگر که خواننده گرایشی به دانستن بیشتر داشت، نوشتار شما را بخواند، وگرنه به خواندن نوشتاری دیگر روی بیاورد. همانگونه که میدانید «زمان تلاست». این روشی است که در همه-یِ نوشتارهایِ دانشیک (علمی) از آن بهره گرفته میشود. شما میتوانید با این روش گرایش خوانندگان بیشتری را هم به خواندن نوشتارهایتان برانگیزانید.
۲۰٣٣۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : معلوم نیست چرا مردم که تا اینجا آمده اند بدنبال این "ابوزسیون" سکولار بروند
۷ ماه است که بخش سکولار این جنبش ملی اسلامی خاگ به چشم مردم می باشد و باسدار ولتر شده ها را به اسم رهبران جنبش به مردم میخواهد غالب کند. حالا که مردم جنبش خود را با هزار خون و دل از کو رای من به مرگ بر اصل ولایت وقیح رسانده اند. همان کسانی که هنوز دستشان توی جیب بخشی از رزیم است و هنوز بعنوان رهبران معلو م شده می خواهند به مردم بیندازند صحبت از سکولاریزم می کنند. اولا باید به شما گفت این سکولاریزم را بیشتر از ۲۰ سال بیش یکی از رهبران جنبش کمونیستی که از دنیا رفت وارد ادبیات سیاسی ایران کرد. تا آنموقع این حنبش ملی اسلامی از این نا برهیزیها نکرده بود. بنابراین این سکولاریزم صاحب دارد و مردم می توانند نیروهای جنبش ملی اسلامی را از نیروهای بیگیر سکولار جنبش کمونیستی تفکیک کنند. حتی در همین ۷ ماه گذشته جنبش ملی اسلامی نشان داد که هنوز بعداز ۲۰ سال که سکولاریزم توسط جنبش کمونیستی مطرح شده است چقدر نا بیگیر و فرصت طلب است که بدنبال این بود که جمهوری اسلامی دوم را به مردم قالب کند. بنابراین سوالی که آقای قاسمبور باید باسخ دهد این است که چرا مردم باید به این ملی اسلامی ها و "رهبران" خود گمارده که مردم برای بیشرفت انقلاب و از روی ناجاری مجبور بودند استفاده کنند تا جنبش انقلابی خود را به این جا برسانند می توانند اعتماد کنند. اینها در تک تک حرکاتشان در همین ۷ ماه نشان داده اند که همچون وزنه ای هستند که برای جلوگیری از جنبش انقلابی مردم حرکت کرده اند. تمام تلاششان برای حفظ این رزیم و محدو د کردن اعتراض مردم برای جانه زنی در بالا بوده است. حالا بقول معروف بدو بدو سعی دارند بدوند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند و صحبت از سکولاریسم می زنند و در عین حال دم خروسشان وقتی اشکار می شود که همکاری با باسدار ولترشده ها را به اسم رهبران قبول شده می زنند. اینها باز هم خاک به چشم مردم می باشند. اینها باز هم نمی گویند که مردم در سایه دیکتاتوری و کشتار و زندانی رهبران واقعی مجبور شدند برای استفاده از تضادهای داخل رزیم اینها را علم کنند. اینها نه رهبر هستند و نه اینکاره و مردم هم این را می دانند. مردم هم از اینها عبور کرده اند جه در عاشورا و جه در ۲۲ بهمن نشان دادند که بدون فراخوان این رهبران خود گمارده مشغول سازمان دادن خود هستند و این رهبران را تا آنجایی لازم دارند که بتوانند در رزیم شکاف ایجاد کنند و نگذارند خودش را متحد کند و دست به سرگوب بزند. این را نه شما ونه بسیاری از چپهای جنبش ملی اسلامی نفهمیده اید . این جنبش انقلابی است که تا این رزیم را نیندازد از بای نخواهد ایستاد و هر کسی را هم که دمش به این رزیم در این ۳۰ سال وصل بوده از رویش خواهد گذشت. شما به زودی خواهید دید که بسیاری شروع خواهند کرد و تاریخچه مبارزه علیه رزیم برای خود درست خواهند کرد تا اعتباری کسب کنند. دیگر این جبش از این جلوتر رفته است.
۲۰٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨