صف ارایی سیاسی و اجتماعی ما
در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی


سیروس ملکوتی


• این روزها تلاش کنشگران سیاسی و همچنین اندیشه ورزان اجتماعی در تقابل با طرح ارائه شده از سوی اقای موسوی و سپس گروه موسوم به اتاق فکر، این پرسش را میتواند به همراه اورد که چرا قادریم تنها در هنگامه های تنگناهای تقابل به سازماندهی اندیشه خود دست یابیم؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ دی ۱٣٨٨ -  ۱٨ ژانويه ۲۰۱۰


این روزها تلاش کنشگران سیاسی و همچنین اندیشه ورزان اجتماعی در تقابل با طرح ارائه شده از سوی اقای موسوی و سپس گروه موسوم به اتاق فکر، این پرسش را میتواند به همراه اورد که چرا قادریم تنها در هنگامه های تنگناهای تقابل به سازماندهی اندیشه خود دست یابیم؟
سی سال فرصت داشته ایم تا همایشی را پدید بیاوریم اما یا نخواستیم و یا نتوانستیم.
هنوز هم نمیدانیم ایا نیروی سکولار قادر است به ارایش و چگونگی حضور اجتماعی خود دست یازد؟ و اگر قادر گردید در چه سطحی از کمیت اجتماعی نقش خود را تصویر خواهد نمود؟.
در همین ابتدا میبینیم که بخشی از باورمندان به سکولاریزم میروند تا با اندیشه دین سالار پیمانی را پدید اورند. هرچند این پیمان در حقیقت تنها به مفهوم انکار خویشتن و تسلیم به قوای سیاسی غیر و باور دیگر به وقوع خواهد پیوست و به گمانی خاطره اتحاد مقدس اغازین واهه های تولد این نظام را به خاطر می اورد انهم با نظام و قوایی که دین سالاری را نه یک کلمه کمتر و نه بیشتر میپذیرد.
سازماندهی چالش قدرت ها در سامانه مدرن اجتماعی از مهمترین شروط نخستین برای دخالت موثر اجتماعی درک میشود. تنها با داشتن قطب بندی های اجتماعی و سیاسیست که میتوان سخن از هر همایشی نمود
همایشی که ائتلاف سیاسی و یا اتحاد و یا حتی جبهه مشخصی را در نظر دارد.
غیر از این، حضور گسست واره نیرو و توان های سیاسی -اجتماعی را درون یک قطب بندی تبیین شده سیاسی به تعریف میکشانیم.
طرح هایی برای برپایی و انجام پذیری قطب بندی اجتماعی سیاسی پیش رویمان قرار دارد. میتوان با تکیه به
همین نمونه های پیش روی اگر مواردی افزون مورد بحث داریم به تدقیق ان بپردازیم.
ضرورتا نمی بایست به تداوم فرهنگ رفتاری به نام اتوریته سیاسی این و ان باور سیاسی بهای چندانی داد زیرا میدانیم چنین اتوریته ای در این معرکه از هم گسسته مفهومی ندارد جز انکه بهانه ای برای گسست و تنهایی خود بیابیم.
بیانیه نوری اعلا با امضای برخی از شخصیت ها و کنشگران سیاسی-اجتماعی میتواند سراغاز بحثی خلاق و مداخله گر باشد.
میتوان انرا در یک گفتمان جدی تدقیق نمود و یا اگر گمان میداریم حداقل های مشترکمان را بیان میدارد پذیرایش باشیم.
تنگنای وقت، حوصله و شکیبایی چندانی در اختیارمان نمی گذارد. زیرا داشتن ایده، تازه سراغاز کاری گسترده را پیش رویمان قرار میدهد.
نیروی سکولار صحنه سیاست معاصر ایران به مواردی همچون برابری طلبی زنان، حقوق برابر شهروندی، مسئله ملی و حقوق فرهنگی و اجتماعی خلق های ایران و پایه گذاری حق تعیین سرنوشت، که تنها منشوری قابل پذیرش برای تمامیت ارضی خواهد شد.
مسئله قانون اساسی بر بنیاد منشور جهانی حقوق بشر بدون تفسیر و افزودن پیشوند و پسوند بدان توجه خاصی در کلیت و عمومیت خود دارد.
ما میتوانیم بر این بنیاد نیروی گسترده ای را فراهم اوریم. که حضور اجتماعی موثری را در صحنه سیاست نقش افرین باشد.
اخرین پرسش در ذهنیت همگان شاید تصمیم بر سر نظام سیاسی بدیل باشد.
دو راه بیش، پیش روی نخواهیم داشت. تا تبیین ان از هم اکنون و طبعا پذیرش گسست دیگری در صفوف اپوزیسیون و یا واگذاری طرح این پرسش به زمان خود در یک رفراندم.