جنبش سبز و وظایف پیشرو - مصطفی هجری

نظرات دیگران
  
    از : حق

عنوان : با جنبش سبز هستید یا نیستید؟ اما و اگر نیاورید؟ شرط و شروط هم داخل آن نکنید؟ یا حمایت کنید یا مثل ۳۰ سال گذشته به مبارزات مسلحانه خود ادامه بدهید.
با جنبش سبز هستید یا نیستید؟ اما و اگر نیاورید؟ شرط و شروط هم داخل آن نکنید؟ یا حمایت کنید یا مثل ۳۰ سال گذشته به مبارزات مسلحانه خود ادامه بدهید.

بخش سکولار دمکرات جنبش سبز خواستار سرنگونی این رژیم و برقراری نظامی سکولار، دمکرات با یک قانون اساسی بر پایه منشور جهانی حقوق بشر است. این یعنی حقوق هر شهروند ایرانی در هر گوشه ایران تامین و تضمین خواهد شد. همان حقوقی که هر شهروند اتحادیه اروپا، کانادا، آمریکا از آن برخوردار است و همان حقوقی که میلیون ها ایرانی مقیم این کشورها سی سال است از آن برخوردار هستند. این حقوق برای این کشورها کافی بوده است که برایشان وفاق ملی، رفاه ملی، امنیت فردی و ملی، ثروت و شوکت بیاورد.اگر برای آنها کافی بوده است چرا برای ما ایرانیان کافی نباشد؟

سی سال تجربه کار و زندگی ۵ میلیون ایرانی مهاجر ایرانی از هر قوم و تبار در این کشورها را داشته ایم. ما هیچ مشکلی با هم نداشته ایم، با هم در همه زمینه ها در آمیختیم و درد مشترکمان همیشه یکی بوده است. همه ما خواهان سرنگونی این رژیم و برپایی نظامی بوده ایم که مانند دمکراسی های غربی باشد. حال که پس از سی سال فرصتی طلایی بدست آمده که به خواسته هایمان دست پیدا کنیم، مقاله نویسان، بیانیه دهندگان و گروه هایی مانند اتحاد جمهوریخواهان بهانه می آورند. آخر فهمیدن و پشتیبانی کردن از جنبش سبز مردم ایران انقدر سخت و هضمش برای اینان مشکل است که عده ای بدنبال کمرنگ کردن و از هم پاشیده شدن آن بر آمده اند؟ عده ای را از بخطر افتادن تمامیت ارضی ایران نگران می کنند و عده ای را با القای اینکه جنبش سبز خواسته های فارس هاست. کدام حق شهروندی یک ایرانی با اهداف جنبش سبز سکولار دمکرات جور در نمی آید که اینان نه تنها پشتیبانی نمی کنند بلکه کمپینی را هم بر علیه آن آغاز کرده اند، بویژه از زمانیکه بیانیه «پشتیبانان سکولار جنبش سبز ایران» منتشر شده است.

در میان ما ۵ میلیون ایرانی مهاجر، معدودی بوده و هستند که مستقیم و غیر مستقیم خواهان تداوم ج ا بوده و هستند و تعداد بس قلیل تر از اینان نا آگاهانه و یا مغرضانه مقاصد پلیدشان همسو است با روسیه و برخی کشورهای غربی بر سر کنترل منابع زیر زمینی منطقه و بازاری برای فروش اسلحه تا زمانیکه قطره ای نفت و گاز در منطقه یافت نشود. بعد ما را ول می کنند همانطور که کشورهای بدون منابع زیر زمینی را همیشه ول گذاشته اند مثل سومالی و اتیوپی. هم نفت ارزان می خواهند و هم بازار اسلحه در ازای نفت. یعنی دوبار منفعت می برند و ما دوبار زیان می بینیم. با تکه پاره کردن کشوری مثل ایران به سه یا چهار تکه، فروش اسلحه سه چهار برابر می شود چون هر تکه که کشوری شده است ارتش و تسلیحات مستقل خود را می خواهد. تفرقه و جنگ راه می اندازند که جلوی همزیستی مسالمت آمیز ما را بگیرند و مانع توسعه و پیشرفت ما و منطقه شوند. تصمیم با ماست که چه می خواهیم و آیا آنچه می خواهیم حافظ منافع کوتاه و بلند مدت ماست یا نه.

شما بیانیه دهندگانی که خود را نماینده قوم و تباری می نامید، من به عنوان یک ایرانی هیچ توافقی بین افراد و گروه ها که بدون رجوع به ملت ایران باشد را قبول نمی کنم. شما بدنبال توافقی هستید که هم غیر دمکراتیک است و هم بالقوه خطرناک. دوم، بیانیه «پشتیبانان سکولار جنبش سبز ایران» همانطور که از نامش پیداست پشتیبانی از خواسته های ملی ایرانیان می کند و نه از خواسته های فردی،گروهی و صنفی. هدفش نجات ایران و حقوق شهروندی هر ایرانی بوسیله پشتیبانی از جنبش سبز ملی است. وظیفه دیگر «پشتیبانان سکولار جنبش سبز ایران» اشاعه اهداف جنبش سبز است و سرخود حق ندارد با گروه هایی که اهداف دیگری را دنبال می کنند به توافقی برسد.

افراد،گروه ها و اصناف خود باید تصمیم بگیرند که آیا بدنبال نجات ایران و حقوق شهروندی ایرانیان هستند یا نه. و آیا این حقوق را آنقدر بی ارزش می دانند که نه تنها حاضر به حمایت از این جنبش نیستند بلکه با بهانه های گوناگون از زیر بار پشتیبانی از این جنبش شانه خالی می کنند و دیگران را هم تشویق می کنند که از این جنبش حمایت نکنند.

کسان و گروه هایی که تاکنون با رژیم جنگ مسلحانه داشته اید و یا از اینگونه مبارزات مستقیم و غیر مستقیم حمایت کرده اید باید خود تصمیم بگیریدکه با جنبش سبز هستید یا نیستید؟ اما و اگر نیاورید؟ شرط و شروط هم داخل آن نکنید؟ یا از جنبش سبز حمایت کنید یا با حمایت نکردن خود به عمر این رژیم تداوم ببخشید و مثل ۳۰ سال گذشته به مبارزات خود با رژیم چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه ۳۰ سال دیگر ادامه بدهید.
۲۰۶٣٣ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : هموطن عزیز (ایرانی)
ابتدا باید بگویم از این که نظرات‌تان را صادقانه و بدون اما و اگر بیان می‌کنید، باعث خوشحالی است. امیدوارم که راه و رسم همه‌ی ما بشود. انتقاد من به شما، از نوع کلماتی بود که شما به کار برده بودید.
شما می‌گوئید که من «همه را به جان هم انداخته‌ام.» به اعتقاد من اگر به اصطلاح دعوایی وجود دارد باید همین حالا بین افراد و گروه‌ها بدون رودربایستی طرح شود. طبعاً این «دعوا» در گرماگرم این جنبش می‌تواند تا اندازه‌ای اعصاب ما را آزار دهد. ولی از سوی دیگر نبایستی فراموش کنیم که ما ایرانیان از یک عادت دیرینه در رنج هستیم، و آن هم پشت گوش انداختن مسایل مان و راجع به آنها حرف نزدن. در ضمن من هیچگاه به خود این جسارت نداده‌ام که شما را بانی «تفرقه‌افکنی» خطاب کنم. در کامنت من چنین چیزی وجود ندارد! اگر شما (البته اگر هم نسل باشیم) اوایل انقلاب یادتان باشد، تا کسی می‌خواست حرف بزند، می‌گفتند: «بحث بعد از مرگ شاه.» دیدیم شاه رفت و بحثی هم صورت نگرفت و بعد هر کس هم که دهانش را باز کرد پای سینه‌ی دیوار گذاشتند. هموطن عزیز، من نگرانی شما کاملاً درک می‌کنم ولی تجربه‌ی آستانه‌ی انقلاب ۵۷ هم فراموش نکرده‌ام.
شما پرسیده‌اید: «آیا قانون اساسی‌ای که بر پایه‌ی منشور جهانی حقوق بشر حقوق شهروندی هر ایرانی را تأمین می‌کند یا نه، همانطوری که در فرانسه یا آمریکا؟» خیر! به این دلیل که فرانسه و آمریکا، چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ ترکیب ساختار جمعیتی با ایران متفاوت هستند. به همین دلیل مراجع بین‌المللی (سازمان ملل و اتحادیه اروپا) برای شرایط ویژه‌ای مانند ایران، برای این که امنیت ملی و تمامیت ارضی این گونه کشورها مانند ایران به خطر نیفتد، حقوق اقلیت‌های قومی و زبانی را تدوین کرده‌اند تا مردم بتوانند به طور مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی کنند.
شما می‌پرسید: «آیا رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فارس است؟ و (فقط) فارس‌ها از آن پشتیبانی کرده و می‌کنند؟» خیر! رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فارس نیست و فقط فارس‌ها نیستند که از آن حمایت می‌کنند. من شخصاً پدیده‌ای به نام ملت فارس نمی‌شناسم، ما ایرانی فارس‌زبان، آذری‌زبان، کردزبان و غیره داریم. رهبر البته عزیزمان که از ترک‌های خامنه آذربایجان است، رئیس پیشین قوه قضایه که (شاهرودی) که عراقی بوده، موسوی هم آذری است. در این حکومت اسلامی از همه‌ی نوع ایرانی‌زبان یافت می‌شود. نه عزیزم، من به این تقسیم‌بندی سنتی اعتقادی ندارم. ولی معتقدم که برای پرهیز از آشوب و بی‌عدالتی راه‌های حقوقی بسیاری است که می‌توان از هم اکنون به آنها پرداخت.
در ضمن من فارس زبان هستم، و فکر می‌کنم اگر یک کرد‌زبان یا آذری‌زبان از من نوعی یا دیگر فارس‌زبانان متنفر باشد، آن گاه جای دوست و دشمن را اشتباهی گرفته است.
امیدوارم تا اندازه‌ای توانسته باشم رفع سوء تعبیر کرده باشم. در ضمن قرار نیست که شما و من یکدیگر را طی چند کامنت یا مقاله قانع کنیم. با نظرات خود می‌توانیم، حداکثر، پرسش‌های جدید برای اندیشیدن طرح کنیم و نه بیشتر.

شاد و سالم باشید
۲۰۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی

عنوان : همه مقاله های شما و نظرات را در رابطه با مبحث شما خوانده ام و نظرم را داده ام و بر سر مواضع خود هستم تا زمانی که بمن ثابت شود اشتباه می کنم.
۱. شما به رنگ سبز جنبش ایراد می گیرید، آیا انتظار دارید مردم این رنگ را عوض کنند؟

۲. آیا قانون اساسی ای که بر پایه منشور جهانی حقوق بشر باشد حقوق شهروندی هر ایرانی را تامین می کند یا نه، همانطوری که در فرانسه یا آمریکا؟

۳ شما ایراد می گیرید که در بیانیه پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران حقوقی که دلخواه شماست موجود نیست. یعنی حقوق شهروندی ایرانیان طبق منشور جهانی حقوق بشر کافی نیست و باید از این فراتر رود تا مورد پشتیبانی شما واقع شود. جنبش ملی ایران پس از گذشت سی سال شکل گرفته و خواستار همان حقوقی است که در دمکراسی های غرب آزادی و رفاه تولید کرده است. حال شما می گویید نه ما در ایران تافته جدا بافته ای هستیم. دقیقا و بزبان ساده بفرمایید کدامیک از حقوق شهروندان ایرانی در بیانیه بالا تامین نشده که شما این مبحثی را که به گوش ما آشنا نیست پیش کشیده اید؟ و همه را بجان هم انداخته اید؟ نمی بینید حداقل در چهار مقاله جنگ و جدل است، بانی این تفرقه افکنی در این موقعیت حساس تاریخی که همه باید متحد باشیم کیست؟ من یا شما؟

۴.در مقاله ای که چندی پیش نوشته بودید گفتید که همه زیر چتر «جمهوری اسلامی باید برود» و قانون اساسی ای که مبنی بر منشور جهانی حقوق بشر است جمع شویم. حال چه پیش آمده که که حرفتان را عوض کرده اید و یک چیز دیگر هم که ما با آن نا آشنا هستیم به آن اضافه کرده اید؟ چرا دروازه را دورتر کردید؟

۵. آیا رژیم ج ا یک رژیم فارس است؟ و فارس ها از آن پشتیبانی کرده و می کنند؟ اقلا حالا که آتش تنفر به فارس را برافروخته اید برای همه این را روشن کنید. به من که در تهران بدنیا آمده ام ثابت کنید که این رژیم فارس است.

۶. از کسانی که از فارس ها متنفرند می خواهم بیایند و بگویند آیا از همه ۱۵ میلیون تهرانی متنفرید، از همه اصفهانی ها و شیرازی ها و....اینها منزجرید، اینها مسئول بدبختی شما هستند. منکه تهرانی هستم هیچوقت به عمرم چنین تنفری را نه از ترک دیده ام، نه از عرب خوزستانی؟ آنوقت فارس ها نژاد پرستند؟ شما از من متنفرید و من نژاد پرستم و شما حامی حقوق بشر؟
۲۰۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سیامند

عنوان : بیچاره حزب دمکرات کردستان ایران
حزب دمکرات کردستان ایران، رهبرانی چون قاسملو و شرفکندی به خود دیده. می بایست واقعا به قحط الرجال مطلق دچار آمده باشد که شخصی در سطح سواد و دانش آقای هجری جلوی نامش امضا کند «دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران»
۲۰۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : هموطن عزیز (ایرانی)
لطفاً یک بار دیگر نوشته‌ی خودتان را در آرامش بخوانید و سپس قضاوت کنید!
۱- نوشته‌اید: «اشکالاتی که از بیانیه پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران گرفته می شود بی پایه است و دست پاچگی اتحاد جمهوری خواهان و عوامل جمهوری اسلامی از این بیانیه را نشان می‌دهد.»
کدام اشکالات را گرفتند که شما این گونه برآشفته شدید؟ آیا اگر کسی مفاد یک بیانیه را نقد کند جزو «عوامل جمهوری اسلامی» است؟ مگر خود جمهوری اسلامی به کسانی که به او نقد می‌کنند، آنها را «عوامل بیگانه» و «عوامل آمریکا و صهیونیسم» خطاب نمی‌کند؟
۲- نوشته‌اید «بدخواهان بدنبال تفرقه افکنی بین ما هستند.» من نمی‌دانم شما چه اصراری دارید از همان ادبیات جمهوری اسلامی برای «غیرخودی‌»‌ها استفاده کنید؟ «تفرقه‌افکن» یا «منافق» و غیره!
۳- نوشته‌اید «فراموش نمی‌کنیم که چه قول‌هایی به قاسملوها و جبهه ملی‌ها و پابرهنه‌ها دادید و به محض این که به قدرت رسیدید دمار از روزگار ما در آوردید.» چه کسی این قول‌ها را داده بود؟ اخبار روز؟ من؟ خمینی؟ حزب دموکرات؟ آخر هموطن عزیز، باور کنید اگر اراده کنید می‌توانید با کمال آرامش و خونسردی نظرات دیگران را نقد کنید، بدون این که کسی را «عامل جمهوری اسلامی» یا «منافق» بنامید.
۴- شما نوشته‌اید، «الان باید تمام انرژی خود را صرف آزادی کشور و استقرار دموکراسی به شیوه‌های غربی در ایران باشیم، نه کلمه بیش و نه یک کلمه کم.» هموطن عزیز، «آزادی» و «دموکراسی» مفاهیمی هستند که همه از آنها استفاده می‌کنند، از حسین شریعتمداری جانی تا من نوعی که قربانی سیاست‌های جمهوری اسلامی هستم. هر کس هم درک معینی از این مفاهیم دارد. وقتی شما می گوئید «نه کلمه بیش و نه یک کلمه کم» یعنی اگر کسی درک شما از دموکراسی را ندارد، آنگاه «عامل جمهوری اسلامی» و «منافق» و «تفرقه‌افکن» است.
صادقانه قضاوت کنید اگر کسی این گونه با نظرات خود شما برخورد کند، آنگاه راجع به آن انسان چگونه فکر می‌کنید؟

شاد و تندرست باشید
۲۰۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی

عنوان : اشکالاتی که از بیانیه پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران گرفته می شود بی پایه است و دست پاچگی اتحاد جمهوریخواهان و عوامل جمهوری اسلامی از این بیانیه را نشان می دهد. ایراد های اسراییلی می گیرند که جلوی فراگیر شدن این بیانیه را بگیرند.
اشکالاتی که از بیانیه پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران گرفته می شود بی پایه است و دست پاچگی اتحاد جمهوریخواهان و عوامل جمهوری اسلامی از این بیانیه را نشان می دهد. ایراد های اسراییلی می گیرند که جلوی فراگیر شدن این بیانیه را بگیرند. ترفندی که اینان به آن متوسل شده اند مطالبی است که در مقاله هایی این چنینی و مقاله های تئوریسین های آنهاست که به سرعت پس از بیانیه مذکور در اخبار روز انعکاس یافت. نیروهایی که با نام سکولار حافظ این رژیم هستند می خواهند ما را از تجزیه ایران بترسانند که مثل سابق بخاطر چنین توهماتی تن به ماندگاری این رژیم بدهیم و یکپارچه و همبسته نشویم بخصوص که ۲۲ بهمن در راه است.

بدخواهان بدنبال تفرقه اندازی بین ما هستند و حزب دمکرات کردستان یکبار دیگر دارد به دام اینها می افتد. حزب کردستان ایران چند بار می خواهد اشتباه کند تا بیاموزد؟ یک بار در سال ۵۷ به همین ها اعتماد کرد و با خمینی همکاری کرد نتیجه اش را دیدیم، با دولت بوش توافق کرد که به ایران حمله شود.....فرق اینکار با همکاری مجاهدین خلق با صدام حسین در حمله به ایران چه تفاوتی دارد؟ این احزاب امتحان های خود را بما پس داده اند که پشت سر هم تصمیمات غلط می گیرند و حاضر هم نیستند به آنها اعتراف کنند چه برسد به اینکه از خطاهای خود حداقلی هم بیاموزند.

واقع اینها فکر می کنند ما مردم سال ۵۷ هستیم که هر چه بگویند ما می گوییم چشم. ما در این مدت زندگی سه نسل را کرده ایم. شما بدخواهان، نه سعی کنید بین ما مردم تفرقه بیاندازید و نه حواس ما را از اصل مطلب به بیراهه ای بکشید که در سال ۵۷ کشیدید. فراموش نمی کنیم که چه قول هایی به قاسملو ها و جبهه ملی ها و پابرهنه ها دادید و به محض اینکه بقدرت رسیدید دمار از روزگار ما در آوردید. با این مباحث از یک طرف جلوی فروپاشی رژیم را می خواهید بگیرید و از طرف دیگر مانع همبستگی ما شوید و بین ما تفرقه بیاندازید و ما را دلسرد کنید.

الان باید تمام انرژی خود را صرف آزادی کشور و استقرار دمکراسی به شیوه کشورهای غربی در ایران باشیم، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم. همان چیزهایی که مردمان اینجا دارند ما هم خواهان آن باشیم و اجازه ندهیم با بحث های انحرافی دوباره خاک به چشمان ما پرتاب کنند.
۲۰۵۰۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : جنبش سبز فقط یک بخش از کل جنبش است
به اعتقاد من جنبش سبز هویت دارد و هویت آن اصلاح طلبی در درون همین ساختار حکومت اسلامی است. از همان آغازی که خاتمی شال سبز را بر گردن موسوی آویزان کرد، نشان داد که سبز یک مفهوم خاص و ویژه سیاسی دارد. به نظر من بهتر است دوستان سکولار دموکرات از جنبش دموکراتیک مردم ایران سخن بگویند و صفت سبز به تمام این جنبش ندهند. این همان اشتباهی بوده است که «پشتیبانان سکولار جنبش سبز» کرده اند. کلمات بار سیاسی دارند و لازم است که قدری وسواس به خرج بدهیم.
در ضمن در بخش مربوط به ملیت های سایت اخبار روز یک مقاله تحت عنوان «حقوق اقلیت های ملی» نوشته ام که حقوق اقلیت های ملی را از منظر قوانین بین الملل بررسی کرده است. فکر می کنم این نوشته هم به درد فارس زبان بخورد و هم غیرفارس زبانان.

شاد و تندرست باشید
۲۰۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : م پاکروان

عنوان : این شهامت را به‌ ایشان تبریک می‌گویم
تا همین چند روز پیش، اقای‌ هجری‌ و حزبش، اقای‌ خالد عزیزی‌ و رهبری‌ حزب دمکرات کردستان را مورد حملات تبلیغاتی‌ خود قرار داده‌ بودند! زیرا این حزب، خواستار مشارکت مردم کردستان در جنبش کنونی‌ مردم ایران شده‌ بود. خوشبختانه‌ اقای‌ هجری‌ متوجه‌ شده‌اند که‌ خود راه اشتباهی‌ را در یبش گرفته‌ بودند و مسیر همرزمان سابقشان درست بوده‌ است. این شهامت را به‌ ایشان تبریک می‌گویم
۲۰۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : d

عنوان : واقعا دنبال چه ؟
الان که هوا رو پس دیده اند فعال شده اند
اما قربان شما فرمودی که بوش به ایران حمله کند ..... بعد گفتید برای فروپاشی بهتر است به احمدی نژاد رای داده شود

حالا دم از آزادی ؟

همین ۲ پرسش ساده را داشتم
۲۰۴۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨٨       

    از : فرهاد ف

عنوان : هدف اصلی جنبش بی خشونت
با درود و خسته نباشید
من کتاب جین شارپ راخواندم
در این کتاب میگوید هدف اصلی جنبش بی خشونت به زیر کشیدن دیکتاتور و دیکتاتوری است او میگوید مذاکره و مصالحه با دیکتاتور اگر باعث ابقای دیکتاتور و دیکتاتوری باشد این خیانتی به مبارزه سیاسی بی خشونت برای دموکراسی خواهد بود
وظیفه همه ما این است که این نکته اساسی وجان کلام جنبش بی خشونت برای دموکراسی را به رهبران و به مردم بکرات یادآوری کنیم
با سپاس
۲۰۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨٨