هفته نامه ی آلمانی اشپیگل:
این دست به خون مردم ایران آغشته است


• اشپیگل: اوباما میل ندارد تغییری در تاکتیک انتخابیش بدهد. اروپا راه خود را برود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲۲ ژانويه ۲۰۱۰


اخبار روز: هفته نامه ی آلمانی اشپیگل در شماره ی دوم سال جدید خود، مقاله ای به قلم Timothy Garton Ash پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان دارد که سیاست های فعلی اتحادیه ی اروپا و آمریکا در مورد بی توجهی به جنبش دموکراتیک در ایران را مورد انتقاد قرار داده است. ترجمه ی این مقاله را که توسط آقای س. حاتملوی صورت گرفته است، در زیر می خوانید:


در مقابل رژم ایران باید اروپا و ایالات متحده ی آمریکا بر پرنسیب های خود پافشاری کنند.
هنگامیکه غربی ها تعطیلات کریسمس خود را می گذراندند، ایرانیها یک بار دیگر زندگیشان را به خطر انداختند تا علیه رژیمی که از سر ناامیدی و نگرانی از آینده ی خود بر شدت سرکوب مخالفین افزوده است، اعتراض بکنند. آمریکا و اروپا باید بدون فوت وقت در باره ی درستی سیاستی که نسبت به ایران در پیش گرفته اند، اندیشه بکنند. چرا که از زمان پیروزی انقلابی که این رژیم را سر کار آورد، تا به امروز جمهوری اسلامی هیچوقت با چنین بحرانی روبرو نبوده است.
هیچکس بدرستی نمی داند که وضعیت پیشاانقلابی حاکم بر ایران به چه نتایجی منجر خواهد شد. همه چیز بستگی به رفتار غیر قابل پیش بینی توده ها، عملکرد رژیم و مانورهای متغیر این نیروها دارد. تصمیمات گرفته شده توسط رژیم تهران بوسیله ی گروه کوچکی و پشت درهای بسته اتخاذ می شوند. ولی یک چیز مشخص است و آن اینکه این بحران مربوط به ایرانیهاست؛ توسط خود آنها بوجود آمده و باید بوسیله ی آنها نیز راه حلی برای آن پیدا شود.
تمام سعی پریزیدنت اوباما معطوف این هدف بوده است که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نکند. برای این کار او سیاست دوگانه ای را در پیش گرفته است: در عین حال که او از یک طرف خواهان مذاکرات بی قید وشرط با ایران است، از طرف دیگر در صورت شکست این مذاکرات، خواهان تشدید تحریمها است. با گذشت یکسال می توان گفت که نتایج بدست آمده مساوی صفر است. بعد از گذشت هفت ماه که طی آن بحران درونی رژیم تشدید شده است، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا و اروپا در سیاست خود تجدید نظر کلی بکنند. چرا که در این فاصله این خود ایرانیها بودند که پایه های رژیم را به لرزه در آورده اند. البته می توان گفت که نه یکسال قبل این سیاست غلط بود و نه امروز به تمامی اشتباه می باشد. فقط در این فاصله تغییرات مهمی رخ داده است. اکنون شانس آن وجود دارد که در صورت تغییر سیستم سیاسی کشور، از تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی جلوگیری به عمل آورد. خیلی از ایرانیها در آرزوی یک سیستم سیاسی هستند که نسبت به مردم خودش و جهان خارج سیاست بازتری داشته و در آن نمایندگان منتخب مردم و جمهوریت نظام دست بالا را داشته باشند.
با اطمینانی نزدیک به صد در صد می توان گفت نتیجه ی چنین سیستمی، حکومتی خواهد بود که برای مذاکره با خارج آماده تر بوده و همچنین پای بندی بیشتری به نتایج حاصل از این مذاکرات نشان بدهد. حساب باز کردن روی آمادگی روسیه و چین برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران چندان با واقعیت موجود نمی خواند. و اینهم خیالی بیش نیست که رژیم بی ثبات و بشدت ناسیونالیست ایران که خود را در محاصره ی نیروهای امپریالیستی می بیند، از آرزوی دست یابی به بمب اتمی و پشتیبانی از تروریسم خارج از مرزهای خود دست برخواهد داشت. با اینکه دگرگونی سیاسی در ایران می تواند مذاکرات اتمی را یک گاه بسیار بزرگ به جلو برد، ولی در تماس با اشخاص بانفوذ در دولت اوباما می توان به این نتیجه رسید که اینها می خواهند از ضعف فعلی ایران استفاده کرده و چند گام کوچک در این مذاکرات به جلو بردارند.
برای پشتیبانی بلاواسطه از دگرگونی سیاسی در ایران ما به غیر از در اختیار گذاشتن امکانات رسانه ای، اینترنت، تلویزیون و تلفن ماهواره ای نمی تواینم کار بیشتری انجام بدهیم. ایرانیها برای تماس با همدیگر و خبرگیری از تحولات داخل کشور روی این کانالهای اطلاع رسانی و ارتباطی حساب باز کرده اند.
همینطور آنها بوسیله ی این کانالها رفتار دولتهای غربی را نیز دقیقاً زیر نظر دارند. دقیقاً به همین خاطر شرم آور است، در این روزهای حساسی که ایرانیها زندگی خود را برای آزادی به خطر می اندازند، آنها شاهد آن باشند که دولتهای غربی فقط به فکر حل مسئله ی اتمی هستند. تصاویر ملاقاتهای سیاستمداران ایرانی با نمایندگان بلندپایه ی اروپائی که فقط در باره ی مسائل اتمی مذاکره می کنند، به این تصور شدت خواهد بخشید.
سخنان و تصاویر، همانند قدمهای دیپلوماتیک مهم هستند. حتی بعضاً و مخصوصاً زمانی که دیپلوماسی راه به جائی نبرد، مهمتر از آنهم می توانند باشند. پیامی که اروپائی ها و آمریکائی ها باید به رژیم ایران بدهند عبارت است از: " ما آماده ی هستیم با ملت بزرگی - که میل داریم آنرا در جمع جامعه ی بین المللی بپذیریم- در مورد هر موضوعی مذاکره کنیم. ولی تا موقعی که شما حاکمین فعلی ایران با مردم خودتان اینگونه رفتار می کنید، تا وقتی که حقوق ابتدائی- حقوقی که نه تنها در غرب بلکه در تمام دنیا معتبر هستند- شهروندان کشورتان را زیر پا می گذارید و تا هنگامی که دستان شما که برای مذاکره دراز شده اند، به خون تظاهر کنندگان آغشته است، چیزی ما را مجبور نمی کند که این دستها را بفشاریم. این پیام نه فقط با ارزشهای ما بلکه با منافع دراز مدتمان نیز منطبق تر است. لذا: عوض صرف انرژی زیاد برای مذاکره با این رژیم باید در مقابل آن روی پرنسیب هایمان پای بفشاریم.
اینگونه به نظر می رسد که اوباما میل ندارد تغییری در تاکتیک انتخابیش بدهد. لذا در این رابطه باید اروپا راه خود را برود. برای وارد آوردن فشار اقتصادی بر ایران، اتحادیه ی اروپا در موقعیت مناسب تری از امریکا قرار دارد. مخصوصاً حالا که صحبت از سیاست خارجی تازه، قاطع و واحدی برای اتحادیه ی اروپا است، نباید خانم Catherine Ashton** به عنوان نماینده ی عالی مقام این اتحادیه، ترجمان این سیاست تازه باشد؟   
بانو Ashton، قدم پیش بگذارید! به نام اروپا با شکنجه گران در گیر بشوید! نشان دهید که شما می توانید بانوی آهنین اروپا بشوید.
__________________________________________________________________________
* Timothy Garton Ash پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان است.