آن یک میلیون نفر


علی رنجی پور


• در فضای چند روز گذشته واکنشهای زیادی به این اقدام اصلاح طلبان مشارکتی وارد شد و این واکنش ها جریان تخریب و ترور شخصیتی را به عقب واداشت. اگرچه فتیله آتش فتنه پایین کشیده شد لیکن بعید است که آتش انتقام از آن "یک میلیون نفر" در حال حاضر خاموش شده باشد. باید منتظر فرصت های بعدی اصلاح طلبان برای حمله به یک تحریمی دیگر بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۱ می ۲۰۰۶


به عقیده نگارنده، بخشی از هجمه های سیاسی اخیر علیه علی افشاری و دوستانش (که   به ترور شخصیتی می ماند) برنامه ای طراحی شده از سوی گروه های اصلاح طلب دور افتاده از قدرت سیاسی، برای تخریب چهره های شاخص تحریمیان انتخابات ٨۴ است که توسط پایگاه های مجازی و نزدیک به ایشان، در مقیاس کوچک و به صورت آزمایشگاهی صورت گرفته است. عمق اختلافات بین گروه اصلاح طلبان و خاصه مشارکتی های آنان با طیف تحریمیان و خاصه تحکیمیان آنان که تبعاتی از جمله توهین و تخریب سیاسی هم را به همراه داشته،   به آستانه و حین انتخابات و در دو مرحله باز می گردد.
این برنامه اصلاح طلبی در این مقیاس   کوچک ،علی الظاهر با شکست مواجه شد و عکس و العمل وواکنش های زیادی را   برانگیخت. در این مقاله، بدون در نظر گرفتن فرم این هجمه ها به محتوای آن   و به اختلافات عمیق اصلاح طلبان با دوستان سابق و گروه های همسوی گذشته شان پرداخته می شود.
 
***
پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری اسلامی ایران در خرداد ماه سال ٨۴، تحلیلگران حزب مشارکت که هم مصطفی معین و هم اکبر هاشمی رفسنجانی کاندیداهای خود را در عرصه انتخابات شکست خورده می دیدند به بررسی و علل عدم توفیق خود پرداختند. در مرحله اول فردای شکست، آرای اصلاح طلبی معین، چند باره مورد تحلیل و بازنگری قرار گرفت و حامیان او   دیدند که آرای نریخته در سبد اصلاح طلبی مشارکتی، او را از صعود به دور بعدی و شرکت در رقابت برد-برد! مرحله دوم انتخابات بازداشته است. آقایان این کمبود را به خانه نشینی تحریمیان در روز انتخابات مرحله اول نسبت دادند و با بغض فراوان و مغموم از شکست، از "یک میلیون نفر"ی سخن گفتند که اصلاحات را نابود و کشور را از موهبت مدیریت ایشان   محروم ساخته است.
"یک میلیون نفر" که اغلب در کنایه می آمد دو طرفه عمل می کرد. هم در جهت تحقیر و هم در جهت تقصیر. چه در زبان تحقیر تحریمیان را خیالبافان بدون اثر در پایگاه اجتماعی کوچک در حد یک میلیون نفر (البته به زعم ایشان) می خواندند و چه در زبان تقصیر عدم توفیق اصلاحات را ماحصل قصور گروه تحریمیان می شمردند به نوعی آن را همراه با جریان های اصول گرایی مخالفشان معرفی می کردند. گویی تحریم به مانند تیغه دوم قیچی عمل کرده است که به همراه اصول گرایی تمامیت خواه، بند ناف اصلاح طلبان و گروه های اصلاح طلبی چون حزب مشارکت را از ناف قدرت سیاسی بریده است. "علی شکوری راد" عضو برجسته مشارکت -   که از قضا نوستالوژی عمیقی هم به دفتر تحکیم دارد -   در این جهت "اکبر گنجی" و "محمد تقی مصباح یزدی" را دو روی یک سکه می خواند و در تحلیل هایش آزادی گنجی را پیش از انتخابات حساب شده و در جهت مقابل فعالیت های اصلاح طلبی معرفی می کرد.
اینچنین   بر خلاف گروهای اصلاح طلب، که در بینشان تعدد موضع و داعیه زیاد رهبری جریان وجود داشت، این موضع تحریم بود که به رغم محدودیت های بسیار، موضعی   ثابت و واحد داشت که به قول مشارکتی ها به شکست –به اصطلاح- اصلاحات منجر شد. اینگونه بود که پس از شکست، مشارکتی های مغموم به زدن و تخریب این جریان و چهره های شاخص آن پرداختند. اکبر گنچی چهره شاخص این جریان در زندان و علی افشاری چهره شاخص دیگر در دفتر تحکیم وحدت که جریان را به پیش می بردند. لیکن مشارکتی ها در تخریب گنجی محدودیت هایی داشتند. مقاومت جانانه او در اعتصاب غذای زندان به او جایگاهی خاص در میان مردم و اپوزسیون بخشیده بود. ضمن آنکه ملاحظات شخصی نیز بین ایشان وجود داشت. چه آنها سابقه دوستی و بعضا معلم-شاگردی در سالهای نه چندان دورتر داشتند.   لذا به جای اقدامی علیه او   با او عکس یادگاری انداختند و پس از آزادی اش بدون فوت وقت به ملاقات او شتافتند.
اما نفر دوم که می توانست آماج حملات قرار گیرد، علی افشاری بود که نماد عدم همراهی دفتر تحکیم با اصلاح طلبان به شمار می رفت. اگر شرایط برای حمله همه جانبه به گنجی فراهم نبود و ملاحظات مذکور مانع از آن می شد اما شرایط برای تخریب علی افشاری فراهم به نظر می رسید. فضای اینترنتی فضای مناسبی بود و جوان تر ها و کم سن و سال تر ها برای انجام آن بهتر می نمودند. حتی خصوصی ترین موضوعات نظیر اینکه افشاری برای ادامه تحصیل در خارج از کشور به سرمی برد دستمایه های مناسبی برای این کار بودند. چرا که هدف نه نقد - که راه نقد بر افشاری و هیچکس هرگز نباید بسته باشد- بلکه تخریب بود. "نسل همیشه حق به جانب" نیز که   روزی فاتح لانه شیطان و روزی دیگر رهبران جریان اصلاح طلبی شده بودند، راه تهمت و افترا و به اصطلاح افشاگری را به خوبی می دانستند. ضمن آن که باب تهاجم به حریم شخصی و خصوصی افشاری را پیش از این توسط جریانهایی باز شده بود.
در فضای چند روز گذشته واکنشهای زیادی به این اقدام اصلاح طلبان مشارکتی وارد شد و این واکنش ها جریان تخریب و ترور شخصیتی را به عقب واداشت. اگرچه فتیله آتش فتنه پایین کشیده شد لیکن بعید است که آتش انتقام از آن "یک میلیون نفر" در حال حاضر خاموش شده باشد. باید منتظر فرصت های بعدی اصلاح طلبان برای حمله به یک تحریمی دیگر بود.
 
ali_ranjipour@yahoo.com