نامه ی خاتمی را منتشر کنید! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : آرش

عنوان : هنوز نباید امید به صلح را از دست داد
ما سبز می مانیم

کاشکی خامنه ای سر عقل می آمد و میذاشت این دوران گذار به دمکراسی هزینه گزافی به ملت و کشور تحمیل نکنه. این جور که بوش میاد تلاش های رئیس جمهور موسوی و آقای کروبی و آقای خاتمی و آقای رفسنجانی و دیگران برای جدا کردن صف خامنه ای از احمدی نژاد و باندهای مافیایی و مشکوک به جایی نرسیده است.

اما هنوز نباید امید به صلح را از دست داد. فراموش نکنیم مساله ما افراد نیستند. مساله ما گذار به دمکراسی پایدار است با کمترین هزینه.

از طرف دیگر با تشدید شیب نزول و انحطاط به سمت فروپاشی، ممکنه کنترل از دست همه خارج بشه و کشور را ناامنی و هرج و مرج فرابگیره. امیدواریم جنبش سبز بتونه در انجام رسالت تاریخی خود برای نجات ایران در این لحظات حساس و سرنوشت ساز موفق باشه.
۲۰٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : از امیر آباد

عنوان : با سلام بدوستانی که که در مورد تعداد توده ایها و اکثریتی ها و اقلیتی ها غلو می کنند توصیه می کنم واقع بین باشند!
با سلام بدوستانی که که در مورد تعداد توده ایها و اکثریتی ها و اقلیتی ها غلو می کنند توصیه می کنم واقع بین باشند! همه ی اینها روی هم از چند هزار نفر هم تجاوز نمی کنند، البته بنده با آنها نه تنها هیچ دشمنی ای ندارم بلکه دوست هم هستم. چپهای مدرن ایران امروز ملی هستند و مواضع پدران و مادران ایدئولوژیک خود را قبول ندارند!
ولی گزارش زیر را بخوانید و بگوش همه برسانید. جنبش سبز ایران در تمامیتش، فرد فردش مسئول است، مسئولند که چاره ای بیندیشند، تا روز نهم و روز بیست و دوم بهمن حکومت را وارند تا وعده ی رفراندوم و سپس برقراری آنرا تظمین کند. و گر نه ما بر حکومت سی ساله ای طرفیم که در این مدت مشغول پر کردن تفنگ غرب بر علیه ایران بوده است. ملت سبز ایران از رادیکالش گرفته تا لیبرال، از چپ تا راست، از سکولار و لاییک گرفته تا مذهبی همه و همه باید در روز بیست و دوم بهمن فریاد بیدارباش رفراندوم و جمهوری ایرانی سر دهند تا راه حلمشکل ما بدست خودمان حل شود. در غیر این صورت هر اتفاقی برای ایران بیفتد نباید کسی را به غیر از خودمان شماطت کنیم. این گزارش را بخوانید.


اظهارات عضو آکادمی علوم مهندسی روسیه

امریکا در دهه ۶۰

ایجاد زلزله را آزمایش کرده بود



آیا ایجاد زمین لرزه نظامی امکان پذیر است و آیا دلائلی مبنی بر ایجاد زمین لرزه در هائیتی توسط امریکا وجود دارد؟ روی حرف های چاوز رئیس جمهور ونزوئلا می توان حساب کرد؟

این ماحصل آن پرسش هائی است که روز گذشته بصورت پیام و ای میل به پیک نت رسیده بود.

ابتدا این نکته را برای خودمان روشن کنیم که ارزیابی درباره چاوز را آلوده به مناسباتی که وی با دولت احمدی نژاد دارد و یا سیمی که احمدی نژاد روی سیم او انداخته مخلوط نکنیم. بالاخره هر کشوری منافع ملی دارد و دنبال منافع خودش است و بقول ما ایرانی ها "میزند چه چه بلبل- تا خرش بگذرد از پل". اینگونه تصور نباید کرد که آقای چاوز نمی داند در ایران چه می گذرد و احمدی نژاد کیست؟، فعلا هم مناسبات اقتصادی برقرار است و هم سر امریکا به احمدی نژاد گرم.

دوم این که "امریکا" بالاخر "امریکا" ست، با همه خصلت های نظام اقتصادی آن. یکباره از ترس احمدی نژاد و خامنه ای نباید افتادن به دام امریکا که در اینصورت اینطور می شود که از ترس مار پناه برده ایم به افعی. نتیجه آن که "نه قم خوبه؛ نه کاشون، لعنت به هردوتاشون!"

اما پایه های آن خبر مربوط به ایجاد زلزله در هائیتی چیست؟

روز ۵ بهمن، خبرگزاری «ریا نووستی» به قلم "یوری زایتسف" مشاور آکادمی علوم مهندسی روسیه نوشت:

«امکان ایجاد زمین لرزه مصنوعی وجود دارد، اما بعید است که کشوری تصمیم بر این آزمایش که از لحاظ بین المللی ممنوع است بگیرد. آزمایشاتی از این قبیل در طرح های دهه ۶۰ در آمریکا با نام "پرایم آرگوس" انجام شد که در چارچوب آن امکان ایجاد زمین لرزه و آتش فشان مصنوعی بررسی شد. در آن آزمایش زمین لرزه در گسله های پوسته بالایی زمین ایجاد شد. چنین آزمایش هائی طبق کنوانسیون ها بین المللی اکنون ممنوع است.»

بنا بر این اظهار نظر، چنین واقعه ای می تواند ایجاد شود و شاید در هائیتی هم ایجاد شده باشد و طبیعی است که ۵۰ سال بعد از آن آزمایش اولیه، امروز امریکا با تکنیکی بمراتب پیچیده تر از آن دهه قدرت چنین اقدامی را دارد. این که کنوانسیون های بین المللی چه محدودیت هائی ایجاد کرده و می کنند، به جای خود محترم است، اما وقتی دولت و حکومتی مثل جمهوری اسلامی برای این کنوانسیون ها تره خرد نمی کند، این تصور که امریکا چنین نمی کند، خنده دار است.

از قدیم گفته اند: "مال است، نه جان است، که آسان بتوان داد". و برای حفظ این مال و در واقع نجات از بحران اقتصادی به آسانی هم جان خواهند گرفت و هم جان خواهند داد. یعنی هم سربازهای امریکائی را می توانند در افغانستان و عراق به کشتن بدهند و هم جان مردم را در هائیتی و ایران می توانند بگیرند.

چه باید کرد؟

پای مرغ خودمان را باید ببندیم، به جای این که همسایه را دزد کنیم!" یعنی تکلیف دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی را باید در همان داخل کشور روشن کرد تا جاده چنین فجایعی را برای ایران هموار نکنند! والا با انکار ماهیت امریکا و نا ممکن بودن ایجاد زلزله در هائیتی، مشکلی حل نمی شود.
جنبش سبز ایران، مردم ایران در تمامیتش چه سکولار و چه لاییک و چه مذهبی و چه اصلاحطلب و چه اصولگرا باید بداند که برای اینکه هر کدام از این نحله های سیاسی ، دینی و اجتماعی را داشته باشند باید ایرانی وجود داشته باشد تا آنها بتوانند آن ایده و آن مسلک و مرام و مذهب را زندگی کنند! تا زمانی که این حکومت اسلامی سر کار است، تا زمانی که این روحانیت سر کار است ما تنها بسوی نابودی هر چه بیشتر حرکت می کنیم. ما مردم هر کداممان در هر جای ایران و حتا جهان که هستیم در برابر این خطر انهدام و اعدام مسئولیم. به پا خیزیم و در روز بیست و دوم بهمن همه با هم فریاد رفراندوم سر دهیم، مرگ بر دیکتاتور بگوییم، مرگ بر اصا ولایت فقیه بگوییم، و خواهان بر قراری یک جمهوری ایرانی شویم.
زنده با انقلاب سبز ایران،
زنده باد جمهوری ایرانی
۲۰٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : نکاتی در باره نامه نگاری های رهبران اصلاح طلب
بنظر می رسد که برخی ها از نامه نگاری های آقای خاتمی و یا سازشهای پشت پرده شوکه شده اند. دلیل شوکه شدن آنها می تواند علت های گوناگونی داشته باشد. به نظر اینجانب علت اصلی آن عدم شناخت واقعی از اصلاح طلبان مسلمان و اصلاح طلبان غیر مسلمان که در تمامی سالهای حکومت جمهوری اسلامی از خط امام ضد امپریالیست دفاع کرده و در شرکت انتخابات به نفع آنها بویژه آقای خاتمی سر وکله می شکستند و توده ای ها و اکثریتی ها که کوی سبقت در پای صندوق آرای ریاست جمهوری را از دیگران ربوده بودند می باشد.
این مساله بسیار روشن است تمامی کسانی که به نظام اعتقاد دارند، به قانون اساسی اعتقاد دارند و یه امام زمان ( ولی فقیه ) اعتقاد دارند و بارها و بارها با صدای بلند فریاد زده اند نمی توانند گرد هم نیایند و متحد نشوند. روشن است که برای پست و مقام گرفتن و تقسیم کرسی های مجلس و دیگر نهاد ها و ثروت ملی نیاز به کمه چانه زدن و نق زدن دارد. این مشکل نیست. مشکل در صفوف نیروهای دمکرات و سکولار است که اولا" متغرق هستند و ثانیا" بخش از نیروهای دمکرات که خود را سکولار می دانند هم اکنون نیز دنباله روی از سیاست تقسیم حاکمیت به این جناح و آن جناح و حمایت از یک جناح به ضرر جناح دیگر را دنبال می کنند و رهبران و آمزگاران خود را در میان سیاستمداران دیندار که طرفدار حکومت الهی و انقلاب اسلامی هستند می جویند.
از پیش برای خیلی ها روشن است که اعتقادات اسلامی بر اساس احکام قرآنی و ایجاد حکومت اسلامی برادران اسلامی را چه اصلاح طلب باشند و چه متجر سرکوبگر پیوند می دهد و برای آنها انجام احکام الهی در رابطه با خواست های روز مره مردم اولویت دارد.
جای شک و تردید نباید داشت که جریان های اسلامی طرفدار حکومت اسلامی زیر عبای اسلام گرد هم نیایند. همانطور که مارکسیست های طرفدار روسیه زیر پرچم سیوسیالیسم واقعا" موجود گرد می آمدند.
چاره چیست و چه باید کرد؟
چاره در روشنگری اقشار مختلف مردم در باره ماهیت حکومت استبداد دینی، روشنگری در باره قانون اسای ضد مردمی جمهوری اسلامی، روشنگری در باره مغایرت حقوق بشر با احکام اسلامی، روشنگری در باره اینکه چرا باید دین از حکومت و سیاست جدا باشد، روشنگری در باره سیاست های سازشکارانه سیاستمداران سازش کار در خلاف جهت منافع و خواست های مردم، روشنگری در جهت اهمیت همکاری های مبارزاتی نیروها، سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی منفرد، دانشمندان ونویسندگان و هنرمندان طرف دار حقوق بشر و ... می باشد
کسانیکه منتظر معجزه امام زمان و پیروان اصلاح طلب جمهوری اسلامی هستند دانسته و یا ندانسته باعث فریب خود و فریب دیگران می شوند.
دنباله روی از روشنفکران دینی اصلاح طلب اشتباه و نشانه حقارت است . همکاری با روشنفکران دینی و اصلاح طلبانیکه خواستار تغییراتی در جمهوری اسلامی هستند( اگر امکان آن باشد که تجربه سی سال گذشته عکس آن را ثابت کرده است ) می تواند مثبت باشد و لی زیر پرچم سبزاسلمی آنها سینه زدن و گریه و التماس کردن لطمه به جنبش مبارزاتی و دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران می زند.
دوستان دنباله رو به خاطر خودتان هم که شده روی پاهای خود به ایستید و به خود بها دهید و تلاش کنید که استقلال فکری و استقلال اندیشه داشته یاشید.
۲۰۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : خورشیدی ن

عنوان : http://www.PetitionOnline.com/Norouz
یک خبر تازه را دوستان بریم فرستاده اند. شما نیز برای دیگرا بفرستید!
سازمان ملل متحد نظر سنجی بزرگی را در ارتباط با ثبت جهانی نوروز انجام داده است مبنی بر این که اگر یک میلیون نفر از ایران به سازمان ملل ایمیل بفرستند این روز به نام ایران ثبت خواهد شد اما اگر به اندازه کافی ایمل زده نشود این روز به نام کشور دیگری ثبت خواهد شد. از حق کشورتان دفاع کنید و نگذارید که نام ایران و ایرانی از جهان محو شود. نگذارید که بلایی که بر سر خلیج فارس ما آمد بر سر نوروز ما هم بیاید . ایرانی نیستید اگر این مطلب را برای دوستان و ایرانیان دیگری که می­شناسید نفرستید و آنها iرا مطلع نسازید تا جلوی این فاجعه گرفته شود. "
http://www.PetitionOnline.com/Norouz
اعداد را به لاتین کنید
لطفا دوستانتان را خبر کنید. نوروز نیز باید در راستای انقلاب سبز باشد.
۲۰۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : عجب جنبش انقلابی غوغایی ببا کرده
شما یاد سال ۵۷ نمی افتید. که هر روز رژیم شاه از گوشه ای می خورد و چنان گیج بود که نمی دانست جگار کند. حالا رژیم جمهوری اسلامی و جناحهایش بر اثر فشار جنبش انقلابی مردم جنان به جان هم افتاده اند که سگ صاحبش را نمی شناسد. این مقاله را رفیقمان نوشته امروز که با شما شریک می شوم:



مصطفی صابر:معامله یا خیابان!

یادداشت هایی بر یک انقلاب (۵۲)

کروبی خودش هم باور نمی کرد که عبارت او که "احمدی نژاد را بعنوان رئیس دولت نظام به رسمیت می شناسد"، اینچنین به یک بمب خبری تبدیل شود. از نظر او واقعا اتفاقی نیفتاده بود، چیز جدید و عجیبی نگفته بود. داشت مواضع قبلی اش را تکرار میکرد. مگر قبلا به هزار زبان نگفته است که با نظام و خامنه ای مشکل ندارد و مساله او فقط تقلب احمدی نژاد و "رای من کو" است!؟

آنچه که باعث شد این اظهارات کروبی بلافاصله در سطح جهانی منعکس شود، چون همیشه، نزد مفسرین رنگارنگ مغفول ماند. یعنی همانا خود انقلاب جاری در ایران و به ویژه نزدیکی یک روز حساس این انقلاب یعنی تظاهرات ۲۲ بهمن.


میدیا و مفسرین بطور عجیبی دنیا را وارونه توضیح میدهند. گویی افکار، اظهارات بالایی ها، سیاستمداران و دولت ها مصدر تغییرات امور اند. فراموش میکنند و میکوشند مخاطب را هم قانع کنند که همه اینها خود تنها انعکاس اوضاع و احوال سیاسی جامعه اند. خصوصا در جامعه ای که در آن یک انقلاب عظیم جریان دارد. و بعد هم موضوع را می پیچانند. سوالات غلط و نامربط برایمان طرح میکنند. مثلا حالا دنبال این هستند که آیا "مذاکره" و "معامله" ای در بالا در پشت پرده جریان دارد یا نه. به نامه اخیر خاتمی به خامنه ای (که کیهان از آن بعنوان "ندامتنامه" نام برده) اشاره میکنند و به تعبیرهای دائی جان ناپلئونی می نشینند که حالا موضوعات و سرانجام و تاثیرات این معامله پشت پرده احتمالی چیست.


اما "مذاکره" و "معامله" برای تحلیل دعواهای درونی جمهوری اسلامی دیگر زیادی لوکس است. "عقب نشینی" دیگر موقعیت برزخی امثال کروبی را نشان نمی دهد. واقعیت مادی بسیار از این فراتر رفته است. انقلابی عظیم در ایران جریان دارد که جمهوری اسلامی را کاملا در هم پیچانده است. آنچه که ما شاهد هستیم با کلمات درهم ریختگی، سردرگمی، تشتت، سقوط و بی افقی قابل توضیح است. دستکم در دوره انقلاب دیگر این بالایی ها و مناسباتشان نیست که سرنوشت جامعه را تعیین میکند. این انقلاب است که حکم میراند.


بزرگترین معامله پشت پرده وقتی اتفاق افتاد که به شاه گفتند مملکت را ترک کن و ژنرال هویزر را فرستادند تا ارتش و ماشین دولتی شاه را دست نخورده به خمینی – بازرگان تحویل دهند. با این همه، همین قیام بهمن که سالگرد آن نزدیک میشود، علیرغم تلاش خمینی برای جلوگیری از آن رخ داد و ماشین دولتی شاه را خرد و خمیر کرد. انقلاب علیرغم تلاش بالایی ها برای خاتمه دادن به آن از بالا سه سال دیگر ادامه یافت و جمهوری اسلامی تنها با راه انداختن دریایی از خون توانست آنرا شکست بدهد. نمی خواهم انقلاب حاضر را با ۵۷ مقایسه کنم. چرا که این انقلاب هزار بار ریشه دارتر و بدیع تر از ۵۷ است. و دست بالایی ها برای "معاملات پشت پرده" به مراتب بسته تر از انقلاب ۵۷ است. اما قانون اساسی انقلاب در همه حال یکسان است. این قانون همان است که در یکی از پوسترهای اخیر تظاهرات ۲۲ بهمن که مردم به شدت در تدارک آن هستند، بدرست تیتر شده بود: تکلیف در خیابان تعیین خواهد شد! (۲۶ ژانویه ۲۰۱۰)
۲۰۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سروش عبدس

عنوان : تجاهل العارف
دوستان شما انتظار دارید که رئیس جمهور سابق رژیم در آن نامه چه نوشته باشند؟
همه ی تان می دانید که نوشته ی ایشان از چه سبک و سیاقی است، باور کنید این حدس و گمان نیست، دیر یا زود محتوای نامه ی کذایی منتشر می شود و می بینیم که آقای خاتمی تخم دو زرده ای نگذاشته اند. ایشان بعداز مقداری صغری و کبری چیدن، به مقام معظم رهبری خیلی با احترام اندرز داده اند که ما باران می خواستیم سیل دارد می آید، آقا بجنبید، اگر نجنبید فردا نه از تاک نشان می ماند نه از تاک نشان. ایشان دارند وظیفه ی مذهبی - تاریخی خودشان رابرای حفظ " کیان نظام" انجام می دهند. همین!
اگر آقای خاتمی به مردم اهمیت می دادند در زمان ریاست جمهوری خود به آنها اتکا و ادعا های تساهل و تعامل خودرا عملی می کردند. این نوع نامه را قبلا آقای رضایی دبیر تشخیص مصلحت هم نوشته بودند که نگرفت.
خانه از پای بست ویران است
خانه در بند نقش ایواه است
۲۰۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : افتاب فرخنده

عنوان : چهره دشمنان برای مردم مشخص است اما از دشمنان بدتر دورویان سیاسی هستند
دشمنان مردم یک زبان دارند و چهره انها برای مردم اشکار است ، اما از دشمنان بدتر دورویان سیاسی هستند که دستی با دشمن دارند و با دست دیگر بذر شک و تردید در راه مبارزه مردم میکارند و در خفا و پشت پرده و دور از چشم مردم به نامه نوشتن با دشمنان مردم منافع خود را جستجو میکنند ، برای من جوان سوال است اگر اقای خاتمی ریگی در کفش ندارد چگونه بخود اجازه داده است این نامه را بدون اینکه مردم از محتوای ان باخبر باشد برای دشمن اصلی مردم بنویسد ، انسانهای صادق قبل از هر چیز اول مردم را در جریان هر کاری قرار خواهند داد و اقدامات دیگر را بعد انجام خواهند داد البته اگر مردمی باشند به رضایت مردم ،
۲۰۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : نه
آیا عاقلانه ترین راه این نیست که این نامه منتشر شود تا مردم نیز بدانند آقای خاتمی چه گفته است؟
نه معلوم نیست انتشار این نامه عاقلانه ترین راه باشد.
۲۰۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨٨