از : رامین دربندی
عنوان : ترکهای ایران خواستار دمکراسی برای ایران و برابری تمام ملتهای ایران هستند
بنظر من مقاله آقای آراز افشار موقعیت سیاسی آذربایجان نسبت به جنبش سبز را از دید یک فعال سیاسی ترک بسیار دقیق ترسیم می کند. بسیار خواندنی و پر از نمونه های انکار ناپذیری است که همه شاهد آن بودایم. موضوع تحقیر ترکها توسط آقای خاتمی یکی از دلایلی بود که من و چندین دوست ترک دیگرم را نسبت به جنبش سبز بد بین کرد. این ویدیو کلیپ در واقع دو رویی مشهور این جماعت را به وضوح نشان داد. آقای آراز افشار تشکر از مقاله بسیار جالبتان.
۲۱۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : کدام حق شهروندی یک ایرانی پایمال می شود اگر قانون اساسی نوین ایران بر پایه ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد باشد؟
این پرسش را مکرر من از رفقای چپ خود می کنم و پاسخی در یافت نمی کنم. آقای افشار لطف بفرمایید و شما به این پرسش من پاسخی حقوقی و بزبان ساده کوچه بازار و بدور از احساس و هیجان بدهید.
کدام حق شهروندی یک ایرانی پایمال می شود اگر قانون اساسی نوین ایران بر پایه ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد باشد؟ آیا چنین قانون اساسی ای در کشورهای دمکراتیک غربی موفق و جوابگو نبوده است که ما از آن پیروی نکنیم؟
سپاسگزارم
۲۱۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨
|
از : رامین برنا
عنوان : چرا مطلب مرا حذف کردید!
مثل اینکه دستهای گرگ خاکستری تا سایت شما هم دراز شده است. چرا مطلب مرا تخت عنوان " سیندرم آنتی فارس" حذف کردید. اگر اتفاقی بوده می پذیرم در غیر این صورت پاسخ دهید. با تشکر
۲۱۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨
|
از : عمار علی الاهوازی
عنوان : زنده باد ملل ایران
با نویسنده مقاله کاملا موافق هستم. تنها راه حل ایران فدرالیسم است. متاسفانه سبزها از ما ملل ایران می خواهند تا حقوق حقه خود را نادیده بکیریم و به خاطر خواسته های انها جان خود را به خطر بیندازیم. ما به انها می کوییم الان زمان مطرح کردن همه خواسته ها است. اکر سبزها خواسته های حداقلی ملل ایران که همان فدرالیسم است را قبول نکند از ملت عرب الاهواز و ملت ترک اذربایجان و باقی ملل ایران نباید انتظار همراهی داشته باشند. سبزها از ملل ایران می خواهند رعیت وار به دفاع از انها برخیزند. ما حق خود را می خواهیم و جان خود را فدای ارمانهای دیکران نمی کنیم.
ایران سرای ترک و کرد و عرب و بلوش و ترکمن و لر و بختیاری است نه فقط سرای فارسها!
زنده باد ملل ایران
۲۰۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨
|
از : امیر نون - جهرمی
عنوان : درود بر اندیشه ناب انسانی شما
به عنوان یک فارس که شاید از خیلی از دوستانی که با فحاشی و هتاکی خود بخش نظرات را آلوده اند فارس تر(!) هم باشم (تا دوازده پشت پدری و مادری ام زاده و ساکن جهرم فارس بوده ام) ضمن پوزش تنها راه حل یک ایران آزاد و سربلند را فدرالیسم می دانم.
با پوزش دوباره از دوستان شووینیست (اعم از فارس و ترک) باید اذعان نمایم که بزرگترین جنایت ناخواسته ی تاریخ ایران را ساسانیان (همان هم ولایتی های خودپرست و خودبرتر انگار من که امروز پان ایرانیست ها سنگ آنان را به عنوان نمادگان ایران پر افتخار باستان بر سینه می کوبند) با از میان بردن فدرالیسم اشکانیان، اعلام مذهب رسمی زرتشتی و آمیختن احمقانه دین با حکومت (که در زمان اشکانیان چنین نبود)، و نهایتاً انحلال و از میان بردن مجلس مهستان (معادل سنای روم که از متبلورترین نمادهای دموکراتیک جهان باستان محسوب می شود) مرتکب گشتند و راه را برای نهادینه شدن نارضایی اجتماعی و نهایتاً نفوذ اعراب و نابودی ایران زمین بر گشودند. دوستان سبز و معترض! لطفاً این قدر از حکومت مرکزی مقتدر (ذات حکومت های خودکامه و دیکتاتور) دفاع ننمایید و با اندکی دوری از تعصب نوشته را بازخوانی کنید! امروزه در میان پانزده اقتصاد برتر جهان نُه کشور و از جمله کشور نسبتاً کوچکی (از لحاظ مساحت) چون آلمان به صورت کاملاً فدرالی اداره می شوند؛ و تنها یک کشور (چین) حکومت کاملاً اقتدارگرای غیرفدرال متمرکز دارد که آن هم به زودی یا تشت اقتصادش از بام خواهد افتاد یا تشت سیاست تمامیت خواهش! فدرالیسم رمز اساسی رونق اقتصادی و با ثبات ترین تمرین برای حفظ دموکراسی و تکثرگرایی است!
۲۰۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : امید دیرینه
عنوان : تفرقه ممنوع
سوئ استفاده نکنید. سبز نماد اتحاد است و نه چیز دیگر. در ضمن در حکومت های دموکراتیک به نحو شایسته ای حقوق قومیت ها رعایت میشد. مطلب نژاد پرستانه است
۲۰۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : خلیل ۰۰۰۰۰۰۰۰
عنوان : نگاهی به شعارهای اصلاح طلبان
سلام، در همین رابطه" نگاهی به کنگره ی حزب مردم سالاری " را در اینجا بخوانید:
hafezehtarikhi.blogspot.com
۲۰۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : محمد
عنوان : پرچمی یکسان
جوگیر نشید لطفا، توهین به سرداران مشروزطه آذربایجان صورت گرفت و همین جنبش سبز بدان اعتراش کردند، موسوی بزرگ جنبش سبز یک آذربایجانی است، این جنبش آزادی و دمکراسی را طلب می کند که همه زیر یک پرچم یکسان باشند.
۲۰۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ر
عنوان : نزاد پرستی تا چه حد ؟؟؟؟
فقط میتونم بگم دست نازی ها رو در نژاد پرستی بستید
۲۰۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : parvaz irani
عنوان : آیا فکر نمیکنید علت اصلی ضعیف بودن حرکت آنان بدلیل ضربه سال گذشته جنبش دانشجویی باشد؟
قبل از اینکه جنبش سبز فعالیت خود را بصورت یک جنبش خودجوش آغاز کند. با دوستی از ایران صحبت می کردم.او در مورد اتفاقی که در تبریز افتاده بود(کارتون سوسکی که به ترکی حرف زده بود) و رزیم به بهانه آن بسیاری را دستگیر کرده و کلا به جنبش دانشجویی و روشنفکری درانجا ضربه شدیدی وارد کرده بود صحبت کرد. من فکر میکنم در واقع نه اینکه مردم انجا ناراضی نیستند و یا میگویند به ما چه بلکه هسته اولیه هنوز خود را ترمیم نکرده و شبکه های دانشجویی امنیت فعالیت را از دست داده بوده اند و در هر صورت جبران ضربه برای این گروه در شهرهای کوچکتر بسیار مشکلتر است تا در شهر های بزرک.بعلاوه اتفاقا این رای گیری در زمینه فوتبال نشان داد که سیستم چقدر نگران ارتباط تبریزی ها با بقیه کشور است و خطوط محدودتری از ارتباطات را در اختیار این ناحیه از کشور قرار داده.
۲۰۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : آیدین تهرانی
عنوان : به طرفدارهای تراختور در تهران و کرج اشاره نشده
مطلب بسیار مفیدی بود انشاءالله گوشهای شنوایی برای آن پیدا شوند. فقط به تعداد فراوان طرفدارهای تراختور در تهران و کرج که میلیونها آذربایجانی در آنجا زندگی می کنند اشاره نشده بود. شواهدش هم بازی های تراختور در تهران است که در برابر تیمهایی همچون استیل آذین و راه آهن اکثریت قریب به اتفاق تماشاگران، و در برابر تیمهای پیروزی و استقلال هم نزدیک به نیمی از تماشاگران طرفدار تراکتورسازی بودند. و البته که خیلی از آنها از تهران و اطرافش آمده بودند و نه از تبریز و اردبیل و بستان آباد و ...
۲۰۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : بهمن
عنوان : روده درازی بی مورد
یک انشائ سراسر نژاد پرستانه و جدایی طلبانه و نویسنده هیچ درکی از جنبش مدنی سبز ندارد. با عرض پوزش بجای درد دل کردن بیشتر شبیه به یک نق زدن طولانی و خسته کننده است
۲۰۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : رئوف رئیسی
عنوان : برای همبستگی بیشتر تلاش کرد بشرط اینکه به خواست ملیت ها توجه شود
با تشکر از شما از مقاله تان وامیدوارم در رفع نارسایها ونکات مثبت بیشتر تلاش بکنید
میشودکفت که مقاله شما قابل فکر کردن میباشد واحساس مسئولیت میکنید ولی بامطرح کردن
گرگ خاکستری وسیمرغ نمیتوانیم کار را بجائی برسانیم بایستی به محتوای اصلی
جنبش توجه شود اتحاد وتشکل ملیت ها باخواست ها بشردوستانه خودشان نه تنها برای رسیدن به هدف اصلی ازادی مارا یاری خواهد کرد بلکه عمر حکومت جهل وجهالت را به نابودی خواهد کشید به نظرم جنبش سبز وغیره سر اغاز حرکت اعتراضی
انسانهای ازاده میباشد که برای تکمیل ان بیشتر تلاش شود وبرای حس هم بستگی
که بادر نظر کرفتن خواست بر حق ملیت ها بیشتر تلاش بکنیم بامید پیروزی یاشاسین
۲۰٨٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : مئهران باهارلی
عنوان : تیراختور یا تراکتور؟
با تشکر از نویسنده این مقاله بسیار جالب و مفید. اما یک نکته مباحثه دار در مقاله دیدم که مایلم توضیح دهم.
نویسنده می گوید که تراکتور فرم صحیح در زبان رسمی ترکی آزربایجانی است و تراختور لهجه تبریز است.
در اینجا دو اشتباه وجود دارد. اولا در ایران و آزربایجان جنوبی زبان ترکی رسمی نیست و بنابراین نمی توان از زبان رسمی ترکی آزربایجانی سخن راند. بلکه منظور نویسنده زبان رسمی جمهوری آزربایجان باشد که آن هم ترکی آزربایجانی نام ندارد و رسما آزربایجانجا و یا آزربایجانی است.
اما در ایران و آزربایجان جنوبی از زبان ترکی ادبی می توان صحبت کرد که در این زبان هم فرم تراکتور صحیح نیست و صحیح همان است که مردم تلفظ می کنند یعنی دقیقا "تیراختور"، نه تراختور و نه تراکتور.
علاوه بر آن تیراختور به لهجه تبریز نیست و تقریبا در تمام لهجه های ترکی در آزربایجان جنوبی و خارج آن فرم تیراختور بکار می رود
۲۰٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : غیر از این است.
آراز همه حقیقت را نمیگوید یا شاید نمیخواهد بگوید آنچه که در دنبال تراختور از تبریز تا بوشهر وتهران فریاد میکشد فقط ناسیونالیسم کوری است که آذربایجان بیر......تبریز اولسون را میگوید و اساسا ربطی با قرمز و سبز و زرد سیاست امروز ایران ندارد وبیش از مسائل ایران اخبار انکارا و باکو برایش اهمیت دارد.
۲۰٨۵٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : کریم ن
عنوان : یک نکته کلیدی در صحبت های شما غایب است!
جناب آراز افشار،
مقاله خواندنی شماو توضیحات دقیق شما از علل حمایت ترک ها از یک تیم ورزشی، در من این تصور را ایجاد کرده بود که شما میخواهید علت سر خوردگی ترک ها را توضیح داده و سبزی ها را به تعقل وادارید تا در سیاست های خود در ارتباط با مساله حقوق ملتهای غیر فارس تجدید نظر اساسی کنند. متاسفانه با توضیحات بعدی اتان مساله کمی مبهم شد. میفرمائید :
“فعلا ما دوظیفه عمده داریم. یک آگاهی رسانی به جنبش سبز و ممانعت از رودرو شدن آنها با هواداران تراختور و دوم هدایت نوک حمله نارضایتی مردم از فردوسی پور یا فارسها به سمت حکومت و مخابرات و سپاه! البته اگر رسانه های سبزها همچنان به تحقیر و توهین ترکها بپردازند، تلاش حکومت برای تبدیل این حرکت به جنگ ترک و فارس موفق خواهد بود و ما شکست خواهیم خورد.”.
اگر درست متوجه شدم هدفتان اینست که فعلا ذهنیت سبز ها را نسبت به هواداران تراختور تعدیل کنید تا آنها به تحقیر و توهین به ترکها نپردازند تا در نتیجه نوک حمله مردم آذربایجان با نوک حمله سبز ها هماهنگ شود. در این وسط اصل ماجرا که دست آورد مردم غیر فارس از جابجائی احتمالی قدرت در تهران چه خواهد بود فراموش شده است.
بنظرم یک نکته کلیدی در صحبت های شما غایب است و آن اینکه مردم غیر فارس منافع یکسانی با سبزها ندارند یا با مسامحه میشود گفت که منافع مشترک آنها هم طراز نیست. برای نمونه یک مورد را به خدمتتان میگویم.
در رابطه با جنبش سبز اگر خوشبینانه فرض کنیم که حاصل آن موفقیت آمیز باشد، دو سناریو را میشود تصور کرد. یا جناح اصلاح طلب قدرت میگیرد و یا حکومت اسلامی با تمام جناح هایش از بین میرود. البته حالت دوم در کوتاه مدت متصور نیست ولی فرض کنیم که هر د واین احتمالات قوی باشد، آنوقت به بینیم دستاورد مردم آذربایجان چه خواهد بود.
با جابجائی قدرت از جناح اصول گرا به اصلاح طلبان، دست آورد مردم آذربایجان غیر از صفر چه خواهد بود. ؟ مگر نه اینست که سرکوب ملی در آذربایجان اصلاح طلب و اصول گرا نداشته است . مردم که فراموش کار نیستند و با پوست و خون خود حس کرده اند که اقتصاد آذربایجان در زمان حکومت رفسنجانی بیشترین ضربات را خورده و سیاست های آسیمیلاسیون در جمهوری اسلامی در همان زمان بصورت سیستماتیک پایه گذاری شده است. اگر اقتصاد آذربایجان هم در دوره احمدی نژاد و هم دوره اصلاح طلبان به نابودی کشانده میشود ودر هر دو دوره، مردم به یکسان زیر بار آسیمیلاسیون و تبعیض مدنی و فرهنگی قرار دارند، لطفا بفرمائید مردم با چه انگیزه ای جان خود را در کف دست بگذارند و خون بدهند که یک جناح ویرانگر برود و آن یکی که قبلا امتحان خود را داده بیاید؟. نکند شما هم جوک هائی را که در باره ترک ها میگویند باور کرده اید؟.
در حالت دوم فرض کنیم که به اصطلاح ساختار شکنان دست بالا را بگیرند و کلیت حکومت اسلامی زیر رهبری همین ساختار شکنان بزیر کشیده شود ، آیا انتظار تغییری از اینان (هر جناحی میخواهد باشد شاه پرستان، مجاهدین، ملی گرایان پان ایرانیست) دارید که انتظار دارید که ترکها زیر پرچم آنها بروند و شعار نسل ما نسل آریاست سر دهند؟.
من فکر میکنم مساله این بار خیلی عمیق است و بر خلاف القای دیگران، داستان جنگ ترک و فارس هم نیست . داستان حرکت مردم آذربایجان بر اساس منافع ملی مشخص و تضمین شده است.
این که میبینید در مسابقات تراختور شعار ها همه شعار هایی سیاسی و در جهت منافع ملی آذربایجان است و اینکه میبینید علیرغم سر بریدن کبوتر صلح تراختور توسط اوباش ضد ترک در جریان مسابقه استقلال در استادیوم آزادی تهران ، مردم همچنان با درایت و متانت بدنبال شعارهای ملی خود هستند بدون اینکه آنرا به جنگ ترک و فارس تبدیل کنند، خود نشان دیگری است که این بار مساله فرق میکند و به جای احساسات منطق نشسته است.
۲۰٨۵۲ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : آراز افشار
عنوان : پاسخ به سوالات دوستان
با تشکر از همه دوستانی که نظراتشان را نوشته اند و به روشن شدن زوایای مختلف مساله کمک می کنند. از آقای احمد عالمی بابت نظرات منطقی و وحدت بخششان تشکر می کنم. در پاسخ جناب رنگین نژاد باید بگویم که من استراتژی تغییر رژیم را کاملا درست می دانم و این رژیم را اصلاح ناپذیر می دانم ولی از نظر تاکتیکی می گویم که بالابردن زودتر از موعد سطح شعارها باعث پراکندگی نیروها و افول جنبش می شود که به نوعی شاهدیم. من حتی معتقدم که موسوی و اصلاح طلبان نتوانستند مردم را درست هدایت کنند و در پیدایش این وضعیت تا حدودی مقصرند. موسوی پس از نماز جمعه خامنه ای که به نوعی فرمان کشتار معترضین بود، باید یک عقب نشینی تاکتیکی انجام می داد و مثلا با پذیرش درخواست خامنه ای برای پی گیری شکایتش از مجاری قانونی، یک اولتیماتوم مثلا یک هفته به شورای نگهبان می داد تا به همه سوالات و تردیدها پاسخ دهد.
البته شورای نگهبان طبیعی بود که حاضر نمی شد اسناد تقلب را ارائه کند! آن موقع موسوی و کروبی هم پس از پایان اولتیماتوم، پیشاپیش مردم یک حرکت میلیونی دیگر نظیر هفته اول بعد از انتخابات را تکرار می کردند. این عقب نشینی تاکتیکی و موفقیت در تکرار حرکت میلیونی حتی پس از هشدار جدی خامنه ای، معادلات را کاملا به نفع جنبش تغییر می داد. اما متاسفانه موسوی و کروبی پس از سخنرانی خامنه ای سکوت کردند و مردم را به امان خدا رها کردند و مردم بدون داشتن رهبری منسجم و به صورت پراکنده در نقاط مختلف شهر به خیابان آمدند و نداها در کوچه ها و خیابانهای پرت کشته شدند تا زهر چشمی از مردم گرفته شود بدون آن که خطری جدی امنیت شهر را تهدید کند. چون اگر موسوی می توانست، همان تجمع میلیونی هفته قبل را یکبار دیگر با درایت تکرار کند، تیر اندازی به یک اجتماع میلیونی در خبایان می توانست کار را به کلی از دست حکومت خارج کند و جمعیت عصبانی به نقاط حساس شهر از جمله صدا و سیما حمله کنند و آنجا را تسخیر کنند. پس حکومت نمی توانست، یک اجتماع منسجم میلیونی را سرکوب کند. حتی کشته شدگان روزهای اعتراضات میلیونی هم در کوچه های فرعی و پس از پراکنده شدن اکثریت جمعیت اتفاق افتادند و نه با شلیک مستقیم به اجتماع کنندگان در میدان آزادی.
بعد انتقاد کرده اید که « شما مبارزه مردم دیگر نقاط وطن (شیراز و اصفهان) را به مسخره نگیرید و نگویید که آذری یا بر میخیزند و یکپارچه و مثل حرکت مردم شیراز و اصفهان حرکتی انجام نمیدهند. » دوست عزیز شما حرف مرا درست درک نکرده اید. من ابدا قصدم کوچک شمردن رشادتهای اصفهانی ها و شیرازی ها و خودبزرگ بینی ترکها را نداشتم! بلکه می خواستم بگویم که اگر همین امروز تبریزیها هم تصمیم بگیرند که به جنبش سبز بپیوندند، قادر نیستند که حرکتی بزرگتر از آنچه در اصفهان و شیراز شاهدیم بوجود آورند. چون ما هم انسانیم و ترس شرط عقل است و صحنه های وحشی گری حکومت ما را هم ترسانده و توان بسیج عظیم نیروها را نداریم. آنچه من می خواهم بگویم این است که چون تبریز تا امروز تقریبا ساکت بوده، ما می توانیم خودمان را به آن راه بزنیم و با بهانه قرار دادن فوتبال جو خفقان را بشکنیم و قدرت بسیج صدهزار نفری مان را به رخ بکشیم و در فرصت مناسب همین تجمع به ظاهر ورزشی و تفریحی را به یک حرکت اعتراضی وسیع تبدیل کنیم! درست مشابه کاری که سبزها پس از روز قدس یادگرفتند. استفاده از تجمعات مشروع و بی نیاز از مجوز! البته ما برای ورود به میدان مبارزه، نباید تلاش مصنوعی برای ایجاد درگیری بکنیم تا زودتر این تجمع ورزشی، شکل مخالفت با نظام به خود بگیرد، بلکه باید منتظر باشیم تا اشتباه اول را حکومت بکند و ما بهانه ای مشروع برای اعتراض داشته باشیم و الا حکومت به سادگی می تواند ما را آشوب گر بنامد و مردم هم بی دلیل حاضر نمی شوند به این حرکت مصنوعی بپیوندند. ولی مطمئن باشید حکومت بالاخره اشتباهی مرتکب خواهد شد که جرقه این حرکت زده شود! نمونه اش همین برگزاری مسابقه نود و تقلب عمدی بود که بدتر اتحاد مردم را قویتر کرد و ماهیت ضد جمهوری اسلامی یا حداقل ضد صداوسیما و مخابرات به آن داد. اگر آنها این مسابقه را نمی گذاشتند، ما هم بهانه کافی برای حضور ۲۰۰ هزار نفری در استادیوم را پیدا نمی کردیم.
فعلا ما دوظیفه عمده داریم. یک آگاهی رسانی به جنبش سبز و ممانعت از رودرو شدن آنها با هواداران تراختور و دوم هدایت نوک حمله نارضایتی مردم از فردوسی پور یا فارسها به سمت حکومت و مخابرات و سپاه! البته اگر رسانه های سبزها همچنان به تحقیر و توهین ترکها بپردازند، تلاش حکومت برای تبدیل این حرکت به جنگ ترک و فارس موفق خواهد بود و ما شکست خواهیم خورد. دقت کنید که ما رسانه های قدرتمندی نداریم که به خانه تک تک هواداران تیم برویم و آنها را قانع کنیم که به نفع مان است که نوک حمله را نه به سمت سبزها و یا فارسها بلکه به سمت حکومت و نمادهایش مثل صدا و سیما و مخابرات بگیریم. پس سبزها نباید آتش بیار معرکه ای باشند که رژیم می خواهد بپاکند! فقط کمی فکر کنید که اگر سبزها از جنبش سرخ پوشان تراختور حمایت ضمنی می کردند و واقعیت تقلب را می پذیرفتند و در عین حال با تقبیح شعارهای داده شده علیه فردوسی پور، از تراختوری ها می خواستند که علیه مخابرات و صدا و سیما و ضرغامی شعار دهند، چه استفاده ها که نمی شد از این پدیده اجتماعی کرد!
می شد ۲۲ بهمن سرخ در تبریز راه انداخت و از مردم دعوت کرد که روز ۲۲ بهمن به صورت میلیونی به خیابان بریزند و برای اثبات پرتعداد بودنشان و تقلب در برنامه نود با پرچمهای تراکتورسازی، تظاهرات حکومتی را مشابه استقبال از احمدی نژاد با شعارهای تراختور یاشاسین، به تمسخر بگیرند. یعنی اینکه انقلاب تان به اندازه تراختور هم برای ما مهم نیست! البته من این را به عنوان مثال گفتم ولی در حال حاضر آمادگی اش وجود ندارد. نه جنبش سبز آماده است تا از این حرکت حمایت کند چون تا دیروز داشت تراختور را مسخره می کرد و این نوشته من را هم فقط تعداد کمی خواهد خواند و تا ۲۲ بهمن ما فرصت نداریم این جو مسموم علیه تراکتورسازی را در جنبش سبز خنثی کنیم و هم رسانه های ما محدود است و توان رساندن این پیام به مردم را نداریم. اما در حال حاضر ما فقط باید هرچه بیشتر این تب طرفداری از تراختور را گسترش دهیم و به آن ماهیت ضد رژیم بدهیم تا در فرصتهای مناسب بعدی با اشتباه خود رژیم این کارناوال به ظاهر ورزشی، به فریاد مرگ بر دیکتاتور تبدیل شود! ببینید جنبش سبز شعار الله اکبر سر می دهد ولی کسی نمی گوید که این هم شد شعار! خدا بزرگ است! حتی کسانی که به خدا هم اعتقاد نداشتند، از این حربه علیه رژیم حمایت کردند. حالا چه اشکالی دارد که شعار و بهانه ما هم تراختور باشد و با اجتماع صدها هزار نفری و تراختور گویان لرزه بر اندام دیکتاتور بیاندازیم! در مورد اعلمی هم جالب است که شما از موسوی و کروبی با آنهمه سوابق حکومتی انتقاد نمی کنید ولی اعلمی را که قبل از انتخابات علنا نظارت استصوابی و شورای نگهبان را زیر سوال برد، اینگونه تخریب می کنید! با این نگرش منفی به همه شخصیتهای سیاسی آذربایجانی هیچ اتحاد عملی نمی تواند ایجاد شود.
۲۰٨٣۷ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ایرانی
عنوان : شوخی می فرمایید؟
اقا جان ایران ترکستان نیست و بادکوبه و شروان و اران را هم پس می گیریم؛ حضرت عالی هم مردم را انقدر نادان فرض نکن جانم که افسانه ی سیمرغ را که در سراسر ایرانزمین ریشه دارد به نام افسانه ی فارسی تخطئه کنی؛ اگه یه نیم نگاه به شاهنامه های کردی می کردی و به جای خواندن جزوه های وارداتی از آنکارا چهار تا کتاب درست می خواندی چنین در فشانی هایی نمی کردی؛ اون نشان گرگ خاکستری را هم که چهار تا یهودی پانتورک در صده ی پیش درست کردند به همان جا می فرستیم که باید فرستاده شود: به جهنم! و فراموش نکن که ایران مال ایرانی ست و کور شود هر آنکه نتواند دید؛
...
پ.س: گویا وزارت اطلاعات در آستانه ی ۲۲ بهمن و همیاری مردم برای حضور در صحنه دوباره مهره های خودشو تحت نام هویت خواه تورکی و ایجاد هراس تجزیه ی ایران بیرون آورده تا جنبش آزادی خواهی مردم رو تحت الشعاع قرار بده؛ به هر حال دوستان مراقب باشند و اخبار روز هم بهتر است در گزینش و بازتاب مسائل دقت بیشتری داشته باشد و در دام وزارت اطلاعات و بحث های هدایت شده از سوی کیهان نیفتد؛ ایجاد شبهه ی تجزیه طلبی در جنبش بزرگ ترین ضربه است و شدیدا باید از گسترش چنین شبهه ای جلوگیری کرد؛ فقط همین مان مانده که یک سری معلوم الحال بیایند و به جنبشی که از تبریز تا شیراز و از مشهد تا زاهدان گسترش دارد انگ نژاد پرستی بزنند؛
۲۰٨۲۴ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : رنگین نژاد
عنوان : برتری دانستن هر نژاد، نژاد پرستی است
آقای افشار زحمت کشیده کلی مطلب نوشتید و سعی کردید که عدم حضور هموطنان آدری در جنبش اخیر مردم ایران را توجیه کنید. گرچه مرتب از اصلاح طلبان و سبز های اسلامی انتقاد کرده اید ولی عملا راه حل شما هم همانند راه حل آنها هست که میگویند بمیرید، شکنجه شوید، زندانی شوید و بگذارید به شما تجاوز کنند ولی نکند یکدفعه همانند یک انسان از شان و حرمت انسانی خود دفاع کنید و به مقابله برخیزید و یا شعاری ساختار شکنانه بدهید. براستی اینهمه اشتراک شما با این جماعتی که نمیخواهید با آنها باشید در چیست؟ همانطوری که گفتید: عدم خواستار سرنگونی رژیم؟
چه کسی جز اصلاح طلبان و هم کیسه هایشان گفته که جنبش مردم ایران یک حنبش سبز اسلامی هست؟ آذری ها همانند دیگر نقاط ایران "بنی آدم های" هستند که "از اعضای یکدیگرند" هر گونه تفاوت قایل شدن بین این اعضا نشان از خرد ضد انسانی دارد و نژاد پرستی محض هست. شما مبارزه مردم دیگر نقاط وطن (شیراز و اصفهان) را به مسخره نگیرید و نگویید که آذری یا بر میخیزند و یکپارچه و مثل حرکت مردم شیراز و اصفهان حرکتی انجام نمیدهند. این نظر شما دال بر نظریه مسموم شونیست ها هست که در انتها به کشتار دیگر ملیت ها میرسند. این نظر شما همانقدر مسموم و خطرناک هست که خاتمی و یا هر مریض فکری دیگری مردم آزاده آذربایجان را به مسخره میگیرند. هر گونه تحقیر و کوچک کردن هر ملیتی نشان از بی خردی و تفکرات فاشیستی هست و بس.
آخر معلوم نکردید که آقای اعلمی که هم از توبره میخورد و هم از ..، چگونه بعد از ۳۰ سال شریک دزد بدون، خواست که رفیق غافله شود؟ شما بالاخره طرفدار پان ترکیسم و از عاشقان الهام علی اف هستید و یا نه؟ چرا که هم از پان ترکیسم ایراد میگیرید و هم از آقای ارک دفاع؟ این تضاد را چگونه حل میکنید؟
۲۰٨۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : احمد عالمی
عنوان : نظر
۱- ضمن سپاس از تحلیل روشنگرانه شما ابتدا" عرض کنم علی رغم سکونت در تهران ترک زاده از استان زنجان هستم
۲-با عنایت به اهداف متذکره از طرف داران تیم از سوی مردم ترک عموما امروز با عقل رفتار مطابقت پیدا می کند ولی دوستان جنبش سبز شاید از این منظر به رفتار سرخ پوشان ترک نگاه کند .ولی قطعا" راه مثبت و امیدوارکننده است
۳ -با توجه وعنایت به تاریخ ایران پشتیبانی اقوام ترک از هر گونه حرکت مردمی که منجرب نتیجه می گردد. جنبش سبز بدون ملحوظ داشتن خواسته این اقوام خواستار کمک است و پیوستن است
۴-موضوع بایکود خبری دوست بسیار عزیز سرباز باشرف ملت ایران جناب دکتر علمی باید عرض کنم بنده بارها دیگاه ایشان را در روزنامه اعتماد ملی خوانده ام در بالاترین هم سایت ایشان لنگ است البته بنده حتی عضو بالاترین هم نیستم ولی مطالعه می کنم این سایت تنها حامی را.
۵- فکر هم نمی کنم خیلی فرقی بین اهداف جنبش سبز و سرخ پوشان ترک باشد باید دنبال راه منطقی و علمی وعقلی با ضمانت اجرایی برای بگردیم و حتما"هم راهی برای پیوست این دو گروه است که نشاالله چنین شود در پایان باز ضمن سپاس از تحلیل بسیارخوب شما امید وارم در آینده چنین شود . موفق وپیروز باشید .http://mohamad_aaa.persianblog.ir/
۲۰٨۱۶ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : حامدی
عنوان : تراکتر=تراختور
باتشکرازنوشته بسیارخوب وواعی ازوضعیت موجوددرفوتبال امروز.
طرفداران تراکتورورزش پرطرفدارفوتبال رابمبارزه علیه فاشیسم حاکم تبدیل کرده اندو
باشعارهای جنبش ملی -دموکرات آذربایجان همیشه درپی تحقق حقوق ملی خودهستند.موفق وپیروز
۲۰٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨
|