فراخوان همکاری و اتحاد جمهوریخواه سکولار و دمکرات - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حق

عنوان : اتحاد جمهوریخواهان ایران و چریکهای فدایی خلق بجز نقش داشتن در تداوم عمر جمهوری اسلامی، با این فریب که این رژیم قابل اصلاح است، یک نقطه مشترک بسیار اساسی و مهم دیگر هم داشته و دارند که آنها را تاکنون به هم پیوند داده است. نقطه اشتراکی که از دیدگان ما دور م
اتحاد جمهوریخواهان ایران و چریکهای فدایی خلق بجز نقش داشتن در تداوم عمر جمهوری اسلامی، با این فریب که این رژیم قابل اصلاح است، یک نقطه مشترک بسیار اساسی و مهم دیگر هم داشته و دارند که آنها را تاکنون به هم پیوند داده است. نقطه اشتراکی که از دیدگان ما دور مانده است و زمان آن فرا رسیده است که مورد توجه جدی احزاب و گروه های سیاسی دیگر و بویژه ما آحاد ملت ایران قرار گیرد.

این نقطه اشتراک دوم این دو سازمان، تکیه و تبلیغ حقوق «ملیت» ها و یا همان «خلق» هاست که زمینه تجزیه ایران را فراهم می کند. این دو سازمان دیکته کرده اند که فقط با شخصیت ها و گروها و احزاب سیاسی ایرانی ای همکاری خواهند کرد و بر سر یک میز خواهند نشست که در ابتدا این اصل مقدس آنها را پذیرفته شود. البته شخصیت ها و احزاب ملی ایرانی هرگز چنین اصلی را نخواهند پذیرفت چون منافع ملی را به خطر می اندازد.

سئوالی که در اینجا پیش می آید اینست که این دو سازمان با چه پشتوانه مردمی ای ابتدا هر یک به تنهایی به این اصل «مقدس» ایمان آورده است و سپس این اصل را مبنای توافق با یکدیگر و با دیگر سازمان ها قرار داده است. باید از خود بپرسیم چگونه شخصیت، گروه و حزب سیاسی ایرانی بدون رجوع به ۷۰ میلیون ایرانی چنین اصلی را به یکی از ارکان اساسی خود تبدیل می کند و دیکته می کند هر شخص، گروه و سازمانی که بر سر این اصل توافق نکند غیر خودی است. آیا گروه ها، سازمان ها و احزاب سیاسی برون مرزی براستی نمایندگان ۷۰ میلیون ایرانی هستند که توافق آنها دمکراتیک و قانونی و محکمه پسند باشد؟ آیا ۷۰ میلیون ایرانی به اینان از سوی خود وکالت از راه دور داده اند و یا قیمومیت خود را به آنها سپرده اند؟ آیا این ماهیت غیر دمکراتیک این دو سازمان را افشا نمی کند و به نمایش نمی گذارد؟ آیا این به تداوم رژیم کمک نمی کند؟

همه شخصیت ها، گروه ها و احزاب سیاسی فقط وظیفه دارند صادقانه صدای خفه شده مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند و نه اینکه بجای آنها تصمیم بگیرند و منفع شان را به خطر بیاندازند. صدای مردمی باشید که این رژیم را نمی خواهند،جدایی دین از حکومت را می خواهند، قانون اساسی ای می خواهند که بر پایه سی ماده منشور جهانی حقوق بشر باشد و خواهان حفظ تمامیت ارضی ایران هستند. اگر این برای شما، اتحاد جمهوریخواهان و چریکهای فدایی خلق و....، کافی نیست بدانید که این مشکل شماست و نه مشکل ملت ایران و یا مشکل دیگر سازمانهای سیاسی که حاضر نیستند زیر بار توافقی که شامل این اصل «مقدس» تان باشد بروند.

هموطنان گرامی، ما ۷۰ میلیون هستیم که باید تعیین کننده سرنوشت ایران و خود باشیم. ماییم که نباید بار دیگر پایین هر اعلامیه و بیانیه ای را بدون رجوع به حقوقدانان زبردست و عاشق ایران که مو به موی آنرا نشکافته اند و بدون بحث و گفتگو با ما امضاء کنیم. توافق نامه هایی مضاف بر آنچه در بالا آمد فاقد هر گونه اعتبار قانونی از طرف ما باید باشد. آنچه ما می خواهیم همان حقوق شهروندی ای است که در غرب صدها میلیون انسان از آن بهرمند هستند و ۵ میلیون ایرانی به آن خو کرده اند.
۲۰۹۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : balatarin

عنوان : nazarha dar site balatarin
بهتر بود به جای "دین مداران دموکرات" از واژه "دین داران (سکولار) معتقد به جدایی دین از سیاست" استفاده می شد چرا که به قول دوستمون "دین مدار دموکرات" میشود "منحنی های متساوی الاضلاع"
۲۰۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : جواد اسدی

عنوان : معامله ای بر سر اصول
انچه در بیان نامه و اصول ۱۲ گانه ان به روشنی به چشم میخورد دفاع از نظام اسلامی و قانون اساسی اسلامی و در حقیقت نگاه داری نظام به عنوان سدی در برابر دشمنان واقعی نظام اسلامی است.
در این ۱۲ ماده متاسفانه باز بر دادن امتیاز به نیروی دینی اسلامی و همکاری با ان بخش از دینداران که مدافع نظام اسلامی هستند تاکید شده است.

ادعای خواستار بودن جدائی دین از دولت و همکار ی با نیروی دینی خود اگر مغلطه نباشد دوگانه گوئی مبهم و ناروشن است.

لغو ستم ملی از بنیاد خطا در خطاست.حتا اکر بپذیریم در ایران ستم ملی وحود ذارد
این ستم قانونی نیست که با لغو و فرمانی بتوان انرا مردود و غیر قانونی شناخت.

ماده شماره ۵ در حقیقت شکست سیاست خود چپ در تبلیغ ستم ملی در ایران است که در طول دوران گذشته تبلیغ شده و در اثر همان تبلیغات مردم اذری و کورد از
جنبش سبز دوری کردند و بیشتر خواستهای محلی خود را در نظر داشتند تا در یک جنبش همگانی شرکت کردن و پیروز شدن.

نگاه ۱۲ گانه این اعلامیه بیشتر به درون گشور است و مخالفان نظام را در برون مرز
خارج از گشور در بر نمیگیرد.نقش جریان چپ مستقل و سازمان مجاهدین و دیگر نیروها های سکولار و طرفداران نظام پادشاهی نادیده گرفته شده است.

نادیده گرفتن این بخش از مخالفان و امتیاز دادن به نیروی اسلامی در درون ایران
بیشتر به عدم موفقیت برنانمه کمک میکند تا به پیروزی ان.

خواست ازادی و دمکراسی و تجربه ستم اسلام برهمه مردم ایران حکم میکند که
اساس نظام و قانون اساسی انرا که از اسلام و قران و سنت گرفته شده به یک باره نفی کرده و برای ازادی و خواست مردم ایران به یک انتخابات ازاد و یا یک همه پرسی تن در دهیم و انرا به عنوان یک راه حل خود مردم برای مردم برنامه خود قرار دهیم.
انچه از مفاد ۱۲ گانه درک میشود بیشتر یک معامله از ترس ناخوانده است که
با ازادی و دمکراسی و بافرهنگ کمونیستی بیگانه است.
۲۰۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : b-adab ۲

عنوان : فراخوان همکاری و اتحاد با جمهوری اسلامی!!!
چه میخواهیم وچگونه عمل کنیم؟
عقیده دارم که خاتمی، موسوی ،وکروبی صادق تر ازمحافل فرصت طلبی هستند که ظاهراً خود شان را سکولار! معرفی میکنند، اما دنباله رو آخوندهای جنایتکار و مرتجع شد ه اند. موسوی، خاتمی و کروبی با صراحت میگویند که به گذشته جنایتکارانه خود و به جمهوری اسلامی وفادار هستند و هنوز هم میخواهند از فرامین خامنه ای اطاعت کنند؛ و همچنین نه میخواهند و نه میتوانند به سکولاریسم اعتقاد داشته باشند!!! بنابراین ، این افراد و محافلی که متضاد می اندیشند و متضاد عمل میکنند ، بهتر است هر چه زودتر جایگاه خود را بین اپوزیسیون مترقی و رژیم فاشیستی مشخص کنند واطمینان داشته باشند که بخش بزرگی از مردم و پیشاپیش آنان، جوانان و زنان آزاد اندیش ایران ، این رژیم فاشیستی را بگورستان تاریخ خواهند سپرد.
۲۰۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : عزیز عزیزی

عنوان : آیا نمیشود مشروطه خواهان را هم به طور مشروط پذیرا شد؟
داریوش همایون حزب مشروطه را به پذیرش لیبرالیسم دعوت کرده و بخشی را با خود همراه ساخته است. لذا آیا نمیشود مثلاً تحت عنوان "مشروطه طلبان لیبرال (ضد استبدادی) برای اینان هم جایی در اتحاد ملی و دموکراتیک باز کرد؟ گرچه می دانیم مشروطه طلب ها غالباً به طور سنتی استبداد طلب و ضد آزادی هستند و صریحاً از عدم تحمل دیگران خصوصاً گروههای چپ رنج میبرند و چنین صف مستقلی از ایشان در حال حاضر وجود ندارد. از سوی دیگر مشروطه طلبی و جمهوری خواهی دو راه جداگانه ای هستند. در طیف ماوراء چپ هم هنوز از دیکتاتوری پرولتاریا و تک حزبی آن که امتحان ناموفق خود را پس داده سخن میرود. به هر حال به حال این دو گروه هم باید فکری کرد چه در جمع خانواده ها و دوستان خودمان نیز این دو نوع گرایش وجود دارد. ظاهراً سلطنت طلبان استبدادگرا که خود را تحت نام مشروطه (در واقع سلطنتی) قائم کرده اند راه را بر جمعیت واقع گرا و ملی گرای این گرایش سد کرده اند. گرایش راست سیاسی و اقتصادی اینان را به سادگی میتوان درون یک حزب سیاسی راستگرا و لیبرال قبول داشت که داریوش همایون بدان اصرار میکند. ولی چنین حزبی به طور مستقل وجود خارجی ندارد و عمر چنین حکومتهای سلطنتی مطلقه عتیقه در جهان جز چند کشور عربی و عقب افتاده سر آمده است.
۲۰۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایران آزاد

عنوان : این اتحااین اتحاد شما با اصلاح طلبان حکومتی باعث فاصله گرفتن بدنه اصلی جنبش سبز از شما خواهد شد. شما می بایستی از کل رژیم فاصله می گرفتید و با آقای حیدری متحد می شدید.
با این فراخوان شما دو گروه ثابت کردید که از کل رژیم عبور نکرده اید و به کمپین آقای محمد رضا حیدری یک نه بزرگ گفته اید. چرا؟

آقای محمد رضا حیدری اخیرا از کل رژیم جدا شده است و کمپین سفارتخانه های سبز را شروع کرده است. او کنسول سابق جمهوری اسلامی در اسلو بود و چند هفته پیش به نروژ پناهنده شد.
او بعنوان یک فعال سیاسی وارد گود برای اتحاد ایرانیان شده است. او از طریق رادیو فردا اعلام کرده که دین از سیاست باید جدا باشد، قانون اساسی نوینی بر حسب منشور حقوق بشر سازمان ملل پس از انتخابات آزاد در ایران باید تدوین بشود.

بیانیه آقای حیدری بزودی در سایتی که او بزودی راه خواهد انداخت منتشر می شود. ایشان کمپین سفارتخانه های سبز ایران را آغاز نموده و در حال فعالیت هایی است که دیگر کنسول ها و سفیران ایرانی را در جهان بسیج کند تا به جنبش سبز مردم ایران بپیوندند. منظور او سبز علوی نیست.

افسوس که شما دو سازمان سیاسی هنوز به بخشی از این رژیم امید دارید. آیا شما تکذیب می کنید که هم خامنه ای و هم موسوی قانون اساسی نظام خود را بهیچ عنوان کنار نخواهند گذاشت؟

بیانیه آقای حیدری بزودی در سایتی که او بزودی راه خواهد انداخت منتشر می شود. ایشان کمپین سفارتخانه های سبز ایران را آغاز نموده و در حال فعالیت هایی است که دیگر کنسول ها و سفیران ایرانی را در جهان بسیج کند تا به جنبش سبز مردم ایران بپیوندند.منظورش بخش سبز علوی جنبش سبز نبود.

من فکر می کنم این قدم خیلی مهمی است که آقای حیدری برداشته است و بایستی اخبار روز ما را پر رنگ تر درجریان می گذاشت و الان هم دیر نشده. این خبر انعکاس جهانی داشته و با او مرتب مصاحبه می شود، هم در رسانه های اروپایی و آمریکایی و هم در رسانه های ایرانی.

من تا وقتی که آقای حیدری از دمکراسی واقعی برای ایران کوشش جدی کند حمایت می کنم و از شما مایوسم.
۲۰۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : خوب ولی کم و کلی ناقص

عنوان : نظر یک فرد مستقل
بعنوان یک فعال اجتماعی در عرصه حقوق همجنسگرایان، نفس حرکت و دادن چنین اعلامیه (اگر با کار عملی همراه شود) را مثبت می دانم، بخش مربوط به رفع تبعیض از شهروندان و برابری همه غارغ از جنسیت و... را خوب میدانم اما مشکل این است که
چنین اعلامیه ای بارها قبلآ منتشر شده اند، نمونه اتحاد جمهوریخواهان و جمهوریخواهان سکولار هم هستند که در واقع با شکست مواجه شده اند. وانگهی از این اعلامیه بوی این می آید که رهبران اکثریت به مشروطه خواهان و هواداران رضا پهلوی بی توجهی می کنند. اما واقعیت این است که در صحبت از دمکراسی و سکولاریسم هواداران مشروطه و سلطنت بر نیروهای مذهبی پیرو اطلاحات ارجحیت دارند و بخش قابل توجهی از جنبش سبز را تشکیل می دهند.
آیا شما امروز با کروبی طرفدار ولایت فقیه و همفکران او در جبهه اصلاحات همفکری بیشتری دارید یا با داریوش همایون و شخض رضا پهلوی؟
اگر نوبت سکولاریسم در ایران فرا رسیده که به نظر من چنین است انوقت باید گفت زنده باد اتحاد سکولارها . در چنین اتحادی جمهوریخواه یا مشروطه خواه بودن فرعی است نه اصل.
آیا بهتر این نیست که جبهه ای مشترک حول ۳-۴ خواست مهم و عمده تشکیل شود و حضور نیروها در این جبهه مشروط به جمهوریخواه بودن نباشد.
شخصآ و میدانم که خیلی های دیگر هم ، از نزدیکی به جبهه ای که مشروطه خواهان را کنار نهد و در عوض با مذهبیون متعصب لاس بزند، اجتناب خواهم کرد. بخصوص که سایقه خود اکثریت و تقویت خط امام هنوز در اذهان است.
۲۰۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : نسل سوخته

عنوان : هم جناح اصلاح طلب سابقه جنایت و ترور دارد و هم چریک های فدایی خلق. برایم عجیب است که اعضا اتحاد جمهوریخواهان که استاد دانشگاه ها هستند چطور با این دو گروه دست همکاری می دهند. دو گروهی که از اعمال جنایتکارانه خود در گذشته پشیمان نیستند.
مدتهاست اعلامیه های این دو را دنبال می کنم و به این نتیجه رسیده ام که اینها می خواهند همین رژیم بماند ولی بدون خامنه ای. بنظر من اینها هر وقت رژیم بخطر میافتد با کارهایشان از یک طرف یک کپسول اکسیژن بطرفشان پرتاب می کنند و از طرف دیگر هروقت سرنگون طلبان قویتر می شوند اینها پر سر و صدا و تفرقه افکن می شوند. از طرف دیگر اینها هم مثل رژیم خودی و ناخودی دارند. فقط ازشون بپرسید با چه گرایش های سیاسی به هیچ عنوان حاضر نیستند کار کنند. اینها با جناح اصلاح طلب رژیم که کم هم جنایت نکرده حاضرند نشست و برخاست داشته باشند و حمایتشان کنند و در سایت هایشان وقتی در نظرهایت سئوال داشته باشی جواب نمی دهند و پیدا کردن نام و تصویرشان سخت است. من تعجب می کنم چطور وقتی فداییان جشن سالگرد حرکت تروریستی سیاهکل را هم می گیرد و به آن عملش افتخار می کند آنوقت اتحاد جمهوریخواهان با اینها نشست و برخاست می کند. تا حرف هم در این مورد بزنی اخبار روز نظرت را حذف می کند. آقا بجای حذف یک جواب درست و حسابی به ما بده.

من نمی فهمم چطوری اتحاد جمهوریخواهان با جناح اصلاح طلبان و چریکهای فدایی خلق که هر دو سابقه جنایت دارند حاضر است نشست و برخاست و همکاری کند.

ما نسل سومی ها والله سر در نمیاریم. خوشحال می شویم اگر اخبار روز بجای حذف سئوالات بجا ما را از سر در گمی در بیاورد و یا اجازه دهد اقلا نظر دهندگان برای ما این چیز ها را حل و فصل کنند.
۲۰٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : چرا

عنوان : چرخه تکرار سترون
اینها مطالبات جدید نیستند. سوال این است که چرا این مواد که ذکر شده تا بحال برای اتحاد همه نیروهای سکولار و دموکرات کافی نبوده؟ از اینها چیزی بیشتر "اتحاد جمهوری خواه ایران"( که هر سال کمتر با کمتر شد، بطوری که شوک مبارزاتی بعد از انتخابات هم خون تازه به رگ های فرتوت آنها نکرد) شکل نمیگیرد . چرا سیاست "اکثریت " از چرخه تکرار سترون فراتر نمیرود؟
۲۰٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : نکاتی در باره " فراخوان همکتری و اتحاد جمهوری خواهان دمکرات سکولار "
دوستان شورای مرکزی فدائیان اکثریت
با انتشار بیانیه خود گامی به پیش برداشته ایدو امید وارم که دیگر سازمان های سیاسی دمکرات و سکولار و شخصیت های سیاسی و اندیشمندان دمکرات و مستقل با طرح و تکمیل نظرات پیشنهادی خویش این کمبود بزرگ جنبش اعتراضی و دمکراتیک مردم ایران را بر علیه حکومت استبدادی - دینی - نظامی و برای تشکیل جبهه و یا هر نام دیگری که رساننده خواستهای این تشکل است گام به پیش گذارند و به جای اما و اگر مبارزه ای جدی را آغاز نمایند.
من به عنوان یک فرد مستقل و بدون وابستگی حزبی و یا سیاسی به گروه و یا سازمان خاصی به بخش اعظم پیشنهادات شما موافقم ولی چند نکته را لازم می دانم که یاد آوری کنک:
۱- قبلا" هم به برخی از نوشته های شما نظرم را نوشته ام و آن این است که منظور شما از جنبش سبز کدام است؟ آیا همان " نهضت سبز " آقای میرحسین موسوی است و یا منظور از جنبش سبز دیگری در جنبش دمکراتیک مردم ایران وجود دارد که حد اقل من بی اطلاع هستم. اگر منظور جنبش سبز همان نهضت سبز آقای میرحسین موسوی است که شما قاعدتا" نباید جزئی آزآن به حساب آئید. نهضت سبز هم می تواند ( و فعلا" هم هست ) جزئی از جنبش دمکراتیک مردم ایران در کنار شما باشد ( نه شما جزئی از آن نهضت هستید و نه نهضت سبز تمام جنبش است که شما بخشی از آن باشید.
۲- ارزیابی شما از پتانسیل جمهوری اسلامی چیست؟ آیا انجام خواست های مطرح شده در بیانیه با وجود ساختار موجود امکان پذیر است که تجربه سی ساله این حکومت نشان داده که کوچکترین اصلاحات را حتی از سوی برادران همکیش که در بنیان گذاری و حفط آن شرکت داشته و دارند تحمل نکرده و مخالفین قانون اساسی و نظام و ولی فقیه به فجیع ترین شکل شکنجه، تواب و نادم ، اعدام و ... شده اند. یا این خواست های درست خارج از نظام و در مقابل نظام صورت می گیرد؟ اگر اینطور است اشکال سازماندهی برای تحقق انتخابات آزاد، تدوین قانون اساسی و ... چگونه باید انجام گیرد؟
۳- در این بیانیه آمده است که کنار رفتن و یا کوتاه شدن دست سپاه از نهاد های سیاسی. این جمله به چه معنی است؟ یعنی اینکه سپاه می تواند باشد ولی دستش از اقتصاد، سیاست و زندان ها کوتاه شود؟ اینجا همان سوال گره ای پیش می آید که برخی از جمهوری خواهان دمکرات عقیده دارند و آن این است که ما از حاکمیت بخواهیم که نهاد دین و حکومت جدا شود! انتخابات آزاد بر گزار شود! حقوق زنان و مردان مساوی شود! حقوق ملیت های گوناگون به رسمیت شناخته شود! و ...
دوستان عزیز همین نکته باعث می شود که نیروهای دمکرات با هم کنار نیایند . من اگر برای جدائی دین از حکومت مبارزه می کنم منظورم این نیست که از ولی فقیه و عاملان و فقهای رنگارنگ بخواهم که لطفا" شما به حوزه هایتان برگرید و یا اگر در سیاست می خواهید فعال باشید دین را قاطی سیاست نکنید! این خواست بسیار کودکانه و عدم شناخت از نهاد دینی حاکم بر ایران است. شرکت من در تشکل سراسری دمکراتیک مردم ایران در کنار دینمداران دمکرات برای روشنگری و سازماندهی فکری مبارزاتی مرم و فشار به حکومت تا بر کناری این حکومت است. من چنین برداشتی ندارم که این حکومت حاضر می شود که انتخابات آزاد با نظارت سازمان های بین المللی بی طرف ( طرفدار حقوق بشر ) به پذیرد. شما فکر می کنید که سپاه به پذیرد که قدرت بدست آورده را به همین راحتی با خواست جبهه متشکل از نیروهای دمکرات را رها کرده و به پادگان های خود بر گردد؟ خواست های مطروحه در بیانیه شما برای برکناری حکومت جمهوری اسلامی ، انتخابات آزاد و تدوین قانون اساسی با شرکن نمایندگان واقعی مردم و اندیشمندان و حقوق دانان طرفدار حقوق بشر است.
کوتاه : تشکیل یک تشکل سراسری دمکرات برای برکناری جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با یک حکومت فدرال دمکرات . راه طولانی و سخت است . حوصله می خواهد. روشنگری لازم است و بیرون آمدن از رویای تغییرات تدریجی و استحاله جمهوری اسلامی آنطور که برخی از اعضای جمهوریخواهان سکولار و دینمدار سکولار :ه سال ها است آن را آرزو می کنند.
۲۰٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨٨