معمای گسست تبریز از جنبش سبز - بامداد ایرانی

نظرات دیگران
  
    از : شهرام ب

عنوان : عقب تر یا جلوتر؟
با سلام
نکاتی در مورد نوشته شما وجود دارد که لازم به توضیح است
در مورد اینکه رای اکثریت مردم تبریز به کدام کاندیدای انتخاباتی بوده میتوانید به حال و هوای روزهای تبلیغات انتخابی و به بهت و ناباوری مردم در روز اعلام نتیج رجوع کنید و به اینکه در کل کلانشهر تبریز تا ظهر آن روز چند موتور سیکیلت و تاکسی که تعدادشان به ۲۰ نمیرسید به نشان شادی از پیروزی کاندیدای منتصب به خیابان آمدند تا اینکه عصر آن روز چند هزار نفری را توانستند گرد آورند تا آبرو ریزی نشود.
در مورد اینکه عملا جنیش سبز در تبریز وجود ندرد هم باید بدانید که تمام فعالین شب قبل از اعلام نتایح دستگیر شدندو تمام ستاد ها هم به محض اتمام شاعت فعالیت انتخاباتی تماما بسته شدند.
در واقع موج اول کودتای سیاسی از همین تبریز آغاز شد.
الله اکبر های شبانه و نیر وقایع ۲۵ خرداد را نادیده میگیرید؟
روز ۲۵ خرداد درگیری و تیر اندازی در خیابانهای شهر تبریز را کسی نمیتواند انکار کند.میدان شهرداری - فلکه دانشگاه -میدان آبرسانی
بعد از آن هم در دانشگاه تبریز اعتراضهایی وجود داشت.
ذر و دیوار شهر را هم که نگاه کنید شعارهای سیاه شده هزار هزار جلوه مکیند.اما
در مورد گروههای هویت طلب هم باید گفت آنها بدشان نمیاد وانمئد کنند که نبض جامعه در دست آنان است و به علت عدم همراهی آنها با جنیش سبز مردم هم چنین میکنند.در واقع این درست نیست و آنها از بسیج نیروهای خود در روزهای مانند روز زبان مادری هم عاجزند.
نکته ای که در مورد تاخیر فاز اشاره شد نیز به نظر کمی آبکی می آید.
وقتی در آغاز دهه شصت که مردم ایران به ولایت فقیه به به و چه چه میگفتند یعنی نزدیک ۳۰ سال پیش این مردم تبریز بودند که علیه آن به پا خواسته و جان دادند
لطفا کسی توضیح دهد دلیل این تاخیر فاز ۳۰ ساله سایر شهرهای ایران چیست؟
وقتی در سال ۷۸ به فاصله دو روز از تهران دانشگاه تبریز به خاک و خون کشیده شد. باتوم و چاقو خوردیم و عزیزانمان و همکلاسیهایمان تیر مستقیم خوردند کسی از تاخیر فاز چیزی نمیگفت که هیچ
به گمانم منکر این قیام مردم تبریز هم شده اند.
وقتی بسیجی ها در روز ۲۰ تیر ۷۸ کودک ۸ ساله را با چوب میزندند شهرهای دیگر ایران در خواب بودند؟
نکته ای که به آن توجه نمیشود تغییر بافت فرهنگی شهرهای تبریز و ارومیه است
شما در این شهرها کمتر خانه ای پیدا میکنید که اصولا شبکه های تلویزوینی ایران را ببینند.
نوع بینش و سطح فرهنگی مردم تبریز کاملا عوض شده و تقریبا بسیار شبیه به مردم ترکیه زندگی میکنند. سریالها فیلمها ی ایرانی رونقی ندارند.
گسست فرهنگی پیش آمده و حکومت مدتهاست منطقه آذربایجان را عملا از دست داده است. در واقع کف مطالبات مردم تبریز از سقف جحنبش سبز هم فراتر است.
از هر کسی که بپیرسید حاضر نیست جانش را به خطر اندازد برای خواسته ای که در سبد خواسته هایش به قدر برگ کاهی نیست
٣۵٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : آزاد

عنوان : دوست عزیز حق .
فکر کنم شما هم جبهه‌ ملی‌ ایران را دمکرا‌ترین تشکل بدانید‌.اما منوچهر ورجاوند رهبر این دمکرات‌ترین تشکل به خاتمی نامه مینویسد و خواستار برخورد با مراسم صعود به قعله بابک در آذربایجان میشود و رژیم هم به بهانه ما نور نظامی سپاه مردم را از کوهنوردی ممنوع می‌کند. شرکت کنندگان را روانهٔ زندان و شکنجه می‌کند.از نزدیکی‌ای تشکل با حزب نازیستی پانٔ ایرانیست اگر خبر ندارید به لینک زیر رجوع کنید.این حزب فاشیستی در ایران دارای دفتر و مجوز فالیت دارد.اما کسانی‌ که خواستار ۱ کلاس زبان ترکی‌ هستند پانٔ ترک مینامند و به شکنجه و زندان محکوم میشوند.در برخورد نژاد پرستانه با ملتهای غیر فارس در ایران هیج فرقی در گفتار و کردار بین رژیم اخو ندی و مخالفان ("دمکرات") نیست.این چنین مخالفین نهادینه کردن دمکراسی و حقوق بشر خواهند بود؟ با این منوال آیندهٔ ملت‌های غیر فارس در ایران تاریک خواهد بود و از سلطه لعلن و چکمه رهائی نخواهند یافت.

آقای عیسی خان حاتمی از شورای رهبری جبهه ملی ایران و پروفسور امین شاعر و اندیشمند میهن پرست ایرانی نیز در میان میهمانان حضور داشتند.

http://nazist.blogfa.com/post-۳.aspx
۲۱۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آزاد

عنوان : تمرین دمکراسی
با رام تبریزی عزیز.من نه می‌خوام چیزی را ثابت کنم،فقط می‌خوام تمرین دمکراسی بکنیم .بتونیم حرف مخالف را بشنویم و بدون تعصّب فکر کنیم.به نظر شما مطرح کردن برابری نژادی بحثیست غیر اصولی، انحرافی و بی‌ اثر کنندهٔ جنبش اصلاحات است.این چه جنبش اصلاحاتی است که بحث برابری نژادی انسان‌ها به آن ضربه میزند؟اگر نژاد پرستی‌ در جنبش نیست پس چرا از بحث برابری نژادی میترسد؟بحث برابری جنسی‌ جنبش را بارور و همه گیر تر می‌کند و به همین منوال بحث برابری نژادی نیز میتواند جنبش را مکملتر،مدرن تر و عمومی تر کند،اگر نژاد پرستان تحمل بحث را داشته باشند و تکفیر و سانسور نکنند.جنبش برابری جنسی‌ از جنبش برابری نژادی یا دینی مجزا نیست،برای رسیدن به جا معهٔ مدنی(انسانی‌) وجود همهٔ این جنبش‌های مدنی ضروری است.وگرنه بعد از این انقلاب باید منتظر تنش‌ها و انقلاب ضدّ نژاد پرستی‌ هم باشید. شما میگید یا با مأید یا بر ما.آیا خامنه‌ای هم مثل شما نگفت یا با ما یا بر ما؟پس فرق جنبش اصلاحات با رژیم کنونی‌ چیست؟خامنه‌ای سبز را تحمل نمیکند شما سرخ را تحمل نمیکنید.بسیجی‌ طرفدار ولا یت‌ مطلق فقیه است شما طرفدار جنبش مطلق سبز.تا ممیت خواهی‌ فرق می‌کند؟این چه جنبش ضدّ استعماری است که پرده برداری از استعمار داخلی‌ علیه ملت‌های غیر فارس خیانت به جنبش محسوب می‌‌شود.اگر استعمار داخلی‌ وجود ندارد،چرا عرب‌های خوزستان روی طلای سیاه در فقر و تحقیر زندگی‌ میکنند؟این چگونه جنبش ضدّ فاشیستی است که بحث و نقد آریا نیسم(نازیسم) خوشا یند جنبش نیست؟ دوست عزیز یک دفعه فکر کردیم که بدتر از شاه نمیاد و چشم بسته انقلاب کردیم ولی‌ دیدیم که بدتر از شاه اومد.بدون نو اندیشی‌ از چا ه در نیامده به چاه دیگر می‌‌افتیم. .حالا خود دانید.آن کس که دارد صد چراغ و بیراهه میرود،بگذار بیفتد و بیند سزای خویش.
۲۱۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : دوست عزیز آزاد
کسانی در ایران پرچمدار دمکراسی و حقوق بشر می شوند که نمایندگان منتخب ۷۰ میلیون ایرانی در یک انتخابات آزاد زیر نظر بازرسان سازمان ملل متحد باشند. اینان هستند که قانون اساسی نوین ایران را بر پایه منشور جهانی حقوق بشر تدوین خواهند کرد. چنین قانون اساسی ای اجازه نقض حقوق هیچ ایرانی ای را نخواهد داد صرف نظر از تفاوت هایشان. مجریان این قوانین اگر طبق قانون عمل نکنند بوسیله قوه قضاییه تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات می شوند. طبق قوانین بین المللی و قانون اساسی نوین نهادهای حقوق بشری و مطبوعات و نمایندگان هر ناحیه آزادانه چشم و گوش جامعه خواهند بود و گزارش تهیه می کنند.

مردم ایران سابقه تاریخی نژاد پرستی ندارند که ما نگران چنین چیزی در آینده باشیم. همه در این ۳۰ سال مورد ظلم قرار گرفته اند چز یک مشت مزدور و مرتجع و بی وجدان و کهنه پرست. شدت و حدت آنهم در همه جا دیده شده است و هر جا مقاومت مدنی یا مبارزات مسلحانه بیشتر بوده بهمان نسبت بیشتر صدمه دیده است. رژیم هم چون بی کفایت است و از عهده مدیریت کشور بر نمی آید و جوابی قانع کننده در محیطی بی اغتشاش را تدارد با بحران زایی هم از زیر پاسخگویی فرار می کند و هم آنرا بهانه می کند برای حل نشدن مشکلات مردم.

ایران یکی از ویژه کشورهایی است که در طول تاریخ بلند خود توانسته با ادغام مهاجمان خود تنها پس از یکی دو نسل در سطح جامعه مردم را در کنار خود قرار دهد و نه در برابر هم وگرنه ما هم می بایستی جنگهای خونین کشورهای اروپایی را می داشتیم. حساب مردم را باید از حساب حکومت ها در ایران جدا کرد. مردم با هم مشکلی ندارند ولی کسان و گروه هایی هستند که مایلند اختلاف بوجود بیاورند.

اگر در این ۳۰ سال می بینید که مردم به شاهنامه و تخت جمشید و فروهر و مابقی میراث فرهنگی خود رو آورده اند به سبب نژاد پرستی آنها نبوده و نیست. وقتی از خمینی در هواپیمایی که او را بعد از ۱۵ سال داشت به ایران می آورد پرسیده شد که چه احساسی دارد که پس از مدت درازی دوباره به ایران برمیگردد و جواب می دهد هیچ، شما تعجب نکنید که مردم در برابر این هیچ بزرگ او مقاومت نکنند. از نظر او همه ما یک شبه امت شدیم و ملی بودن خلاف شرع و عرف شد. مگر می توان فراموش کرد حمله آنها را به تخت جمشید و هر چیزی که رنگ و بوی ایرانی داشت؟ مگر کسی می تواند در ایران ستیزی این جماعت با اینهمه سند و مدرک شک کند؟ مردم هم با علم کردن ایران و هر چیزی ایرانی مقاومت جانانه ای کردند و ایران را زنده نگاه داشتند و بهایش را هم پرداختند. هرچه که آنها را از این رژیم متمایز می کرد بدنبالش رفتند. یکی از درخشانترین مقاومت های مردم و بویژه زنان به دانشگاه رفتن آنها بود بجای رفتن به حوزه ها. مثال فراوان است برای آنانکه مایلند ببینند دوست من.

پاینده ایران و ایرانی
۲۱۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : بارام تبریزی

عنوان : چه جیز را مخواهید ثابت کنید؟
سوی سخن بآنهایی است که بادامن زدن ببحثهای غیر اصولی و بغابت انحرافی، سعی در بی اثر نمودن جنبش اصلاحی اخیر مردم ایران مینمایند.جنبش آزادیخواهی مردم ایران دارای ماهیت ضد استعماری و ضد فاشیستی دارد. دو راه بیشتر وجود ندارد، یا طرفدار و همراه مبارزات ضدفاشیستی مردم و یا در جناح مخالف.جنبش را به سرخ، سبز، و خاکستری تقسیم نمودن در جهت تضغیف نیروهای ضدفاشیسم جامعه ایران است. برقرار باد همبستکی نیروهای ضد فاشیست جهان. 
۲۱۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آزاد

عنوان : جواب دوست عزیز حق
جواب دوست عزیز حق.با شما موافقم و نوشتهٔ من هم به این ختم میشد که نو اندیشی‌ همانا اجرای دمکراسی و حقوق بشر است.اما کدام نیرو‌ها در ایران حاضرند دمکراسی و حقوق بشر را نهادینه کنند؟آریا نیسم(نا زیسم) قادر به اجرای دمکراسی و حقوق بشر است؟هیتلر می‌‌توانست پرجمدا ر دمکراسی و حقوق بشر باشد؟اگر جواب نه است،پس آریا نیسم هم نمی‌تواند پرجمدا ر باشد،بلکه فاشیزم و استبداد را نهادینه خواهد کرد.حال کدام نیروها در ایران نازیست(نژاد پرست) هستند؟ بنیاد گرائی نژادی و دینی ۲ عامل اصلی‌ استمرار استبداد و باز دارند یه دمکراسی و حقوق بشر در ایران هستند.قابل ذکر است که هر دو این عوامل در جنبش سبز موجود است ولی‌ در جنبش سرخ بسیار کم است یا وجود ندارد.
فاشیزم(بنیاد گرا) مذهبی‌ و نژادی همیشه با چو ما ق تکفیر،مزدور خارجی‌،تجزیه طلب آزادی خواهان و دگر اندیشان را سر کوب می‌کند.شما تهمت‌ها و شعار های لقمان را با تهمت‌های احمدی نژاد مقایسه کنید.آیا هر دو هم سبک نیستند(کافر،محارب،مزدور خارجی‌،تجزیه طلب،بدون این که پایهٔ علمی‌ داشته باشه)؟لقمان بدون این که نه سوالات و تحلیل من جواب بده فقط تکفیر می‌کنه و شعار میده.اگر سبز این است،وای به حال این کشور و این مردم.حال متوجه می‌‌شوید چرا آذربایجان راه خود را می‌‌رود. اگر ۱۰ نفر مثل (Mosavi Ali (id در جنبش سبز بود من عقیده‌ام را نسبت به سبز‌ها تغییر میدادم.
۲۱۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ali mousavi

عنوان : prosperity , peace and civil rights
@logman, from whom you learned virtue ,of those who do not show any virtue, you are refering to people who are expressing their views as creatures in an insulting way, even those who wish to separate a part of Iran, no matter how small they are , should be allowed to speak for their cause and we should be able to converse in a civilised manner and let the majority to decide, Just learn from how civilsed countries such as Canada and UK deal with these backward tendencies. The world is going towards union and humanism and not separation. The majority of Iranians are against pan Aryanism and pan Turkism and pan Islamist and any other ideology who wishes to fries them in a pan. A modern society where rule of law and democracy is prevalent, as long as a current political group would not raise arm , is able to deal with it without suppressing or imprisoning anyone, those who activley and with armed forces try to impose their wishes will be dealt accordingly as any democratic country would do. I by myself believe that in a democratic civil Iran the rights of minorities will be respected and we do not have to go far rather to implement even the current constituitonal laws with all its shortfalls. We have plenty of laws and we have had plenty of revolutions so what is wrong with our society, we can not just repeat history and be proud of making revolution after uprising after revolution, people are tired of bloodshed , I do believe that above all people in Iran wish peace , prosperity and rule of law and democracy. Human rights are inalienable in a future civil state in Iran. and I do proudly say that without respecting human rights in a future Iran I would rather be passive and follow the current of events without paying any price for it, since I know that Human rights will be implemented so i am an active supporter of green movement and will pay any price necessary to achieve the goals outlined in the most recent declaration issued by Mir Hossein Moussavi.
thank you for taking your time wish all Iranians the best,
۲۱۱۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : لقمانی

عنوان : جنبش مردم ایران را جمع و تفریق نکنید
مشکل اصلی که مردم از هر قوم و نژادی که احیانآ در ایران وجود دارند، برتری و هژمونی قومی بر دیگر نیست، بلکه وجود استبداد عریان که حاملین عمده آن، بخشی از مردم این سرزمین که از اجماع همه اقوام و طوایف منافع خودرا در اشتراک و همراهی یکدیگر همسو کرده اند.حال ببینیم دعوای مصنوعی که هرگاه از جانب نمایندگان اقوام غیر فارس و مختلط (بااطلاع و یا بدون اطلاع رژیم حاکم) مطرح و دامن زده میشود دارای چه انگیزه های میتواند باشد.
۱ـ کشاندن مبارزات مردم در سطح قوم و نژادپرستی مبتذل و تضعیف جنبش ضداستماری و ضد دیکتاتوری و نجات مردم ایران در مجموع.
۲ـ ترساندن مردم از ادامه و پیگیری جنبش، از تجزیه ایران در جهت سیاست استعماری جهان (تفرقه انداز، حکومت کن)، آنچیزی که در ۲۰ سال اخیر بشدت پیگیری و اجراء میگردد.
۳ـ ترس از ایجاد جنگ داخلی و برادر کشی و در نتیجه عدم کاربردی مبارزات، آنچیزی در فلسطین بطور کامل و در عراق تا حدودی توفیق داشته. مضافآ نمایندگان آذربایجان!! از شمال و نمایندگان کردستان ایران!! چشم براه کمکهای نظامی قومی خواهند داشت.
۴ـ در صورت پیروزی استعمارگران جهان در نقشه جدایی یک منطقه ای از ایران،مردم بجای ساختارشکنی و استقرارحاکمیت مردمی، یکپارچگی ایران را بدرستی پیش شرط آزادی و حاکمیت خود خواهند دانست و همانند جنگی که بیش از ۲۷ کشور باصطلاح دموکرات وآزادیخواه غرب و شرق با کمک یک عربزاده ناخلفی مثل صدام حسین بمیهن ما ایران تحمیل کرده بود، با شرکت و همیاری همه ایرانیان (همه اقوام و اقلیتها) تکرار خواهند نمود.
جمعبندی همه اینها نمایانگر یک نکته است، دامن زدگان این بحثها دانسته و یا ندانسته( بنظرم دانسته و ماموریت یافته رژیم ویا حامیان آن) در جهت طولانی کردن عمر رژیم خفقان و ضد بشری اسلامی در ایران است.
۲۱۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : لقمان شمال

عنوان : این بحثها فقط عمر استبداد رادر ایران زیاد میکند.
یکمشت موجوداتی که شاید هم دارای شناسنامه ایرانی باشند، خود را نماینده اقوام ایرانی غیر فارس ! نامیده و از قول مردم ایران طبل طرفداری از حقوق اقلیتهای یکدست قومی ! ایران میزنند. وانفعال قشری طفیلی گری خویش را برای رسیدن بآزادی و استقلال جامعه، جنبه عمومیت پیدا کرده و آنها را گرفتار خودبزرگ بینی سنتی و فصلی کرد.نادانی این بیخبران از مفهوم انقلاب تا بدان حد رسیده اند که «ایران را رکورد داره انقلاب در جهان » میدانند. شمالیها (قوم گیلک !) بالا آوردن غذارا هم انقلاب میگویند. نمایندگان خود خوانده این اقوام!! که همه آنها در خارج از کشور و تحت حمایت مالی و آموزشی جریانات استعمار فعالیت !! خودرا جهت از بین بردن مبارزات ضداستبدادی و استقلال طلبانه مردم در زمانهای مختلف، شدت و ضعف میبخشند.پیروزی جنبش ایران بر علیه استبداد چکمه و نعلین و استعمار شرق و غرب تنها دراشتراک نیروهای ایرانی با پرچم سه رنگ امکان پذیر است.و در این مبارزه ازادیخواهی برای تجزیه طلبان و وطن فروشان جایی نیست. 
۲۱۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : یک سئوال از نظر دهنده ای که خود را «آزاد» معرفی می کنند دارم.
خانم / آقای آزاد گرامی، خواهش می کنم جوابی برای سئوال من که در نظر قبلی من آمده را بدهید. من این سئوال را از آقایان آراز افشار و بامداد ایرانی هم کرده ام و هیچکدام بمن پاسخ نمی دهند.

من نمی فهمم که چرا هیچکدام از دو طرف پاسخی به سئوال من نمی دهند.

از نظردهندگان دو طرف هم خواهش می کنم به سئوال من یک جواب قانع کننده بدهند. مرسی.
۲۱۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آزاد

عنوان : علل کسست جنبش سبز از جنبش سرخ جامگان
با مداد ایرانی‌ در نوشتار خو د افکار ۱۰۰ ساله را باز تولید می‌کند.بدون نو
اندیشی از دمکراسی و آزادی نشانی‌ نه خواهد دید.گیرم که ۱۰ انقلاب دیگر هم تولید کند.، ایران و ایرانی‌ اشتباه‌ها را تکرار خواهد کرد.ایران رکورد داره انقلاب در جهان است،اما با هر انقلاب بیشتر به عقب میرود(فرهنگی،سیاسی،اقتصادی) و استبداد بیشتر میشود.چرا؟ بدون نو اندیشی‌ هر هفته هم انقلاب بکنیم یا در جا خواهیم زد یا و ا پس خواهیم رفت.تاریخ اروپا نشان داد که نو اندیشی‌(دموکراسی مدرن و حقوق بشر و الهاگی‌های آن) توانست صلح،رفاه،دوستی‌ و ثبات را به اروپا نازل کند. حال کدام جنبش(سبز یا سرخ) نو اندیش است؟ جنبشی که وپسگرأی ۲۵۰۰ ساله ،نژاد پرستی‌،اریانیسم در بافت آن هست میتواند نو اندیش باشد؟جنبش سبز نه فقط این افکار و عناصر را ترد نمیکند،حتا جرات نقد آنها را هم ندارد.اگر انقلاب ۵۷ ایران را ۱۳۰۰ سال عقب برد ،این انقلاب میتواند ۲۵۰۰ سال عقب ببرد.طیف مذهبی‌ جنبش سبز اگر معجون اسلام آریا ای را کشف نکند از رژیم فعلی‌ بد تر نمی‌شود(شیعهٔ آریأی خطر ناکتر از فقط شیعه است ).جنبشی که حتی کلمی‌ از حقوق میلیون‌ها غیر فارس بیان نمیکند،چگونه می‌خواد حقوق فردی را تامین کند؟دمکراسی فقط آزادی‌های فردی نیست.دمکراسی شامل حقوق اقلیت ها، نژاد‌ها و فرهنگ‌ها هم است.دمکراسی با منافع ۳۰ حاکم(هگیمونی فارس آریا) سازگار نیست.اما دمکراسی با ۷۰ (غیر فارس) سازگار است.چون برابری خواهند نهه هژمونی خواه.حقوق بشر مدافع برابری انسانها،اقوام و ملل هست.بدلیل تضاد در منافع, اریانیسم و اقلیت حاکم نمیتواند پرجم دار حقوق بشر باشد.اکثریت جنبش سرخ و ملل غیر فارس خواهان دمکراسی و حقوق بشر هستند،چون با منافع آنان سازگار است.جنبش سرخ آذربایجان دارای ماهیت مدرن،مدنی و صلح‌آمیز است.بر خلاف مهر زنی‌‌ها پانٔ تورکیسم جایگاهی مردمی ندارد و در جنبش به نقد کشیده میشود.آریا نیسم بنیا دیست و سبز ها قادر به نقد آریا نیسم نیستند. ولی احتمالا وجود اندک عناصری با افکار پانٔ ترک میتواند افکار وارداتی‌، سرایت از نژاد پرستی آریا باشد یا عکس‌العمل عمل به تحقیر آریا نیسم باشد و قابل اصلاح است.وگرنه تمام خواسته‌ها و عمل جنبش سرخ مطابق با دموکراسی مدرن و قوانین جهان شمول حقوق بشر است.گلجک بیزیمدی(آینده از انه نو اندیشان است).
۲۱۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آزاد

عنوان : علل کسست جنبش سبز از جنبش سرخ جامگان
با مداد ایرانی‌ در نوشتار خو د افکار ۱۰۰ ساله را باز تولید می‌کند.بدون نو اندیش‌و و از دمکراسی آزادی نشانی‌ نه خواهد دید.گیرم که ۱۰ انقلاب دیگر هم تولید کند.، ایران و ایرانی‌ اشتباه‌ها را تکرار خواهد کردایران رکورد داره انقلاب در جهان است،اما با هر انقلاب بیشتر به عقب میرود(فرهنگی،سیاسی،اقتصادی) و استبداد بیشتر میشود.چرا؟ بدون نو اندیشی‌ هر هفته هم انقلاب بکنیم یا در جا خواهیم زد یا و ا پس خواهیم رفت(اگر ارتجاعی فکر کنیم).تاریخ اروپا نشان داد که نو اندیشی‌(دموکراسی مدرن و حقوق بشر و الهاگی‌های آن) توانست صلح،رفاه،دوستی‌ و ثبات را به اروپا نازل کند. حال کدام جنبش(سبز یا سرخ) نو اندیش است؟ جنبشی که وپسگرأی ۲۵۰۰ ساله ،نژاد پرستی‌،اریانیسم در بافت آن هست میتواند نو اندیش باشد؟جنبش سبز نه فقط این افکار و عناصر را ترد نمیکند،حتا جرات نقد آنها را هم ندارد.اگر انقلاب ۵۷ ایران را ۱۳۰۰ سال عقب برد ،این انقلاب میتواند ۲۵۰۰ سال عقب ببرد.طیفه مذهبیه جنبش سبز اگر معجون اسلام آریا ای را کشف نکند از رژیم فعلی‌ بد تر نمی‌شود(شیعهٔ آریأی خطر ناکتر از فقط شیعه است ).جنبشی که حتی کلمی‌ از حقوق میلیون‌ها غیر فارس بیان نمیکند،چگونه می‌خواد حقوق فردی را تامین کند؟دمکراسی فقط آزادی‌های فردی نیست.دمکراسی شامل حقوق اقلیت ها، نژاد‌ها و فرهنگ‌ها هم است.دمکراسی با منافع ۳۰ حاکم(هگیمونی فارس آریا) سازگار نیست.اما دمکراسی با ۷۰ (غیر فارس) سازگار است.حقوق بشر مدافع برابری انسانها،اقوام و ملل هست. اریانیسم و اقلیت حاکم نمیتواند پرجم داره حقوق بشر باشد(تضاد منافع). جنبش سرخ و ملل غیر فارس خواهان دمکراسی و حقوق بشر هستند،چون با منافع آنان سازگار است.جنبش سرخ آذربایجان دارای ماهیت مدرن،مدنی و صلح‌آمیز است.بر خلاف مهر زنی‌‌ها پانٔ تورکیسم جایگاهی مردمی ندارد و در جنبش به نقد کشیده میشود.احتمالا وجود اندک عناصری با افکار پانٔ ترک میتواند افکار وارداتی‌، سرایت از نژاد پرستی آریا باشد یا عکس‌العمل عمل به تحقیر آریا نیسم باشد.وگرنه تمام خواسته‌ها و عمل جنبش سرخ مطابق با دموکراسی مدرن و قوانین جهان شمول حقوق بشر است.گلجک بیزیمدی(آینده از انه نو اندیشان است).
۲۱۱۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : لطیف

عنوان : بی تربیت
این آقای زیری (برادرخوانده‍ی اردبیلی) چقدر بی ادب و بی کلاس است. فوق العاده بی تربیت! اینجا را با آنجا که درش بزرگ شده اشتباه گرفته.
۲۱۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : محسن اردبیلی

عنوان : من به عنوان یک آذربایجانی با پان تورکیستها بشدت مخالفم
آقای "]["، خیال شما هم راحت باشد. فرزندان واقعی آذربایجان اجازه نخواهند داد تا پان تورکهای نژاد پرست بنام آنها ذره ای تعدی به خاک ایران بکنند. ما آذربایجانیهای واقعی در چارچوب اعلامیه حقوق بشر و در چارچوب کشور ایران مسائل خود را حل و فصل خواهیم کرد. شتر پان تورکهای جنایتکار در خواب میبیند پنبه دانه!
۲۱۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : این پرسش را مکرر من از رفقای چپ خود می کنم و پاسخی در یافت نمی کنم. آقای بامداد ایرانی لطف بفرمایید و شما به این پرسش من پاسخی حقوقی و بزبان ساده کوچه بازار و بدور از احساس و هیجان بدهید.
این پرسش را مکرر من از رفقای چپ خود می کنم و پاسخی در یافت نمی کنم. آقای بامداد ایرانی لطف بفرمایید و شما به این پرسش من پاسخی حقوقی و بزبان ساده کوچه بازار و بدور از احساس و هیجان بدهید.
کدام حق شهروندی یک ایرانی پایمال می شود اگر قانون اساسی نوین ایران بر پایه ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد باشد؟ آیا چنین قانون اساسی ای در کشورهای دمکراتیک غربی موفق و جوابگو نبوده است که ما از آن پیروی نکنیم؟

سپاسگزارم
۲۱۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حامدایرانی

عنوان : مقاله ی پریشان
باپوزش ازجناب کریم ن،همان طوریکه میبینیدپیام من بریده بریده درج شد وآخرش هم حذف نمودند.اتفاقآ من درتائید گفته های شما ازنوشته ی شما چندین نقل قول آورده بودم.موفق باشید.
۲۱۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : لطیف

عنوان : با بامداد ایرانی همراهم
جناب بامداد ایرانی، از ریزبینی شما در تجزیه و تحلیل جامعه‌شناسانه خاستگاه اجتماعی جنبش سبز بی‌اندازه به وجد آمدم؛ زیبا نوشتید، نوشتید که مبارزه‍ی اجتماعی به شیوه‍ی مدرن، برایندی است از توازن قدرت در میان نیروهای شهری و اجتماعی، و در این میان، تبریز و مشهد عقب‌مانده محسوب میشوند چون شمار و کیفیت نهادهای مدنی و شهری شان کم و ضعیف است. پان ترکیست ها بی‌شک پاسخگویی علمی و جامعه شناسانه به این مقاله براستی خواندنی و مرجع را در توان خود نخواهند یافت. تبریز اگر می خواهد حرفی برای زدن در حال و آینده داشته باشد باید به پا خیزد و فعالیت های مدنی بکند؛ فعالیت های «گرگ خاکستری مأبانه» خیلی خیلی کهنه و منسوخ اند، نتیجه نمی دهند. جناب بامداد ایرانی، خواهشمندم باز هم بنویسید و روشنگری بفرمایید. با علاقه در انتظارم.
۲۱۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : آقای حامد ایرانی،آیا کامنت مرا درست متوجه شده اید؟
اقای حامد ایرانی،

نوشته اید “جنابان کریم ن و رامین برنا وهمفکرانشان”. من هر چه به کامنت رامین برنا نگاه کردم تشابهی در طرز فکر با ایشان ندیدم تا چه به رسد به همفکربودن با ایشان!. آیا کامنت مرا درست متوجه شده اید؟
۲۰۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : Rauf Reissi

عنوان : اعتراض بصورت فحش دفاع از حق نیست
دوست عزیز دکتر بهرام اعتراض با توهین را چاره دردمان نمیدانم دفاع از حق وحقوق بر مبنای ازادی وانساندوستی باشد وگرنه مفهومی نداردو سعی درغم انسانهائیکه
در ایران زیر ظلم وستم قرار دارندشریک باشیم
۲۰۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : عزیز عزیزی

عنوان : سه دهه است که بیشتر مردم تبریز از برای تفریح تلویزیونهای ترکی زبان را ترجیح میدهند.
خودمانیم وقتی هر ایرانی پای مارش عزای تلویزیونهای جمهوری اسلامی می نشیند افسردگی میگیرد. لذا در نظر بگیرید مردم آذری و کرد و بلوچ و ترکمن و عرب برای تفریح کم کردن بار غم و افسردگی پای تلویزیونهای همزبان و خوش رنگ بوی همزبان مینشینند در دراز مدت چه احساسی پیدا میکنند. در سال ۵۷ در دانشگاه تبریز ما کوچکترین نشانی از این موضوع ملی گرایی محلی نبود و دانشگاه و بازار تبریز از سردمداران انقلاب بودند. لابد اگر امکانات تلویزیونی و انترنتی امروزی آن روز هم بود و تلویزیون ایران همواره مارش عزا مینواخت آخوند پشمو به جای خوانندگان و رقاصان مرد و زن به ذوق میزد آن روز نیز این ملی گرایی محلی بروز پیدا میکرد. مدتها است که روزنامه های سیاسی مستقل موجود نیست و در تبریز در تئاتر ها آزدانه با تحقیر فارس و طرح شوونیسم فارس بییندگان خود را می خندانند. بهتر از گریاندن است خوب. ولی نتایج آن چه قدر تأسف انگیز.
۲۰۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی

عنوان : نوشته ی پریشان حال
بانظرآقای رئوف رئیسی موافقم،نژادپرستانه،اهانت به هموطنان ترک، دفاع ازنژادپرستی آریائی.






معمای تراختورامروزه تنهامساله ی ورزشی نیست، بلکه باشعارهای ملی جهت احقاق حقوق سرکوب شده ی هشتادساله

طرفداران این تیم درسرتاسرایران،بخاطروجودترکان بومی درسرتاسرایران(بجز بلوچستان)برخلاف تمام تیمها که فقط بومی شهرخودهستند،تیم تراختوررابنمادمقاومت ومبارزه علیه استبدادودیکتاتوری ازیک طرف،وازطرف دیگر که جنبه ی اصلی وپراهمیت مساله است ،همانا مبارزه طرفداران این تیم علیه نژادپرستی آریائی حاکم است که علاوه بررژیم

پیچ ومهره های پان ایرانیسم وپان فارسیسم موجوددراپوزیسیون رانیزبرآشفته کرده است.


باین خاطراست که رژیم درپی فرصت است تابهانه ای بدست آورده واین تیم پرطرفداررا ازصحنه ی ورزش فوتبال محروم کند.سخن رانان ومفسرین مختلف ورزشی که ازشعارهای ملی این تیم رنجیده وناراحتند،جدیدآازنفوذاجانب

وتجزیه طلبان درمنحرف کردن اذهان"" مردم اسلام دوست ومیهن پرست""!!! آذربایجان صحبت میکنند.لذامسئولین محترم تیم بایدازهرگونه خشونت ودرگیری جلوگیری نموده تابهانه های شونیستهای آریائی دراپوزیسیون وپوزیسیون را

خنثی کنندا



رادیووتلویزیونهای جمهوری اسلامی حتی درمواقع پخش مستقیم بازی نراختور،بانحاءمختلف میکوشدازنشان دادن

جایگاه تماشاگران این تیم طرفه رفته وحتی زمانیکه که هنوزمربی وکمک مربی این تیم ممنوع المصاحبه نشده بودند

، گویندگان پخش مستقیم تلویزیون هادرجواب گفته ی این مربیان ، مبنی براینکه تراختورپرطرفدارترین تیم لیک برتراست،بااکراه وبی میلی خودرابکری وکوری میزدند.


بعضی ازدوستان نیزنسنجیده بدون آنکه بازی های تیم تراختور تبریز رادیده باشند،باپیش داوری های منفی ،بدام گویندگان رژیم افتاده ونمیخواهند واقعیت موجودرا بپذیرند.

دوستانیکه علاقمندندمیتوانن به بخش فارسی سایت تریبون آزادمراجعه کنند وتصاویر بازی استقلال تهران وتراختور را

ملاحظه کرده وخودقضاوت کنند.
۲۰۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : Rauf Reissi

عنوان : مقاله بی موردوبی محتوای
دوست عزیز سعی کن مقاله ای بنوسید که قابل استفاده باشدبرای همبستگی و حترام
گذاشتن به ملیت های مختلف که باید قبول بکنید نوشته شمااحساسی و عاری از
هرگونه حقیقت است سعی کن در راه ازادی بیشترقدم بردارید
۲۰۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : فعالیت های مدنی آذربایجان ترک محور است.
جمله ای که در زیر عنوان مقاله در صفحه اصلی سایت درج شده را میتوان چکیده اصلی مقاله دانست. صرف نظر از همه صغرا کبرا چیدن ها که بنظر میرسد عمده هدفش دق دلی در آوردن از تاثیر مقاله خواندنی و عمیق جناب آراز افشار است، اصل مقاله به دنبال القای این مطلب است که آذربایجان اکنون اهمیت استراتژیک خود را از دست داده و بعلاوه مردم مناطق غیر فارس نیز از فعالیت های مدنی دور مانده و به مراتب از تهران، اصفهان و شیراز عقب ترند. نویسنده البته مشهد را هم قاطی کرده که ایز گم کند.
در مورد اینکه آذربایجان اهمیت استراتذیک خود را از دست داده البته از بعد اقتصادی آن حرفی نیست اما مساله اینست که با تحولات بیست سال اخیر در سطح جهان و بخصوص اطراف ایران، آذربایجان اینک اساسی ترین محور دوام و بقای موجودیت واحد سیاسی موسوم به ایران میباشد که تصور نمیکنم در آن کسی شک داشته باشد. کنار ماندن احتمالی آذربایجان از ساختار سیاسی ایران در فردای سقوط حکومت موجود، نه تنها به جدا شدن سایر مناطق ملی نظیر کردستان و بلوچستان از ترکیب ایران کمک میکند بلکه موجودیت کشوری به نام ایران با هر محدود ه ای که تصور شود را نیز کلا به خطر خواهد انداخت. تجربه یوگوسلاوی که هنوز فراموش نشده است؟.
در موضوع فعالیت مدنی، مشکل نویسنده اینست که به عمد و یا از روی تعصبات کور، فعالت مدنی را فقط در حوزه دلخواه خود و در دایره انجمن های فارس محور میداند و بس و نتیجه میگیرد که سطح این فعالیت ها در تبریز و جاهای دیگر به نسبت تهران و اصفهان و شیراز کمتر است .جالب اینست که این ها در شرائطی میباشد که تمام برنامه های حکومت های پهلوی و اسلامی در جهت حذف هویت ترکی از آذربایجان متمرکز بوده و هست- بطوریکه در کنار ویرانی اقتصاد مناطق آذربایجان، برنامه فارسیزه کردن این مناطق بصورت وسیعی از طریق تغییر نامهای جغرافیائی، افزایش تبلیغات شوونیستی، ایجاد انجمن های فارس محور در دانشگاه ها و حتی استقرار مرکز موسوم به زبانشناسی فارسی در تبریزدنبال شده است-. اما با این همه ، نتیجه ای که گرفته اند مایوس کننده بوده است. در اصل نه اینکه در تبریز و سایر مناطق آذربایجان فعالیت های مدنی کمتر از تهران نیست بلکه حجم آنها بمراتب بیشتر است اما با این تفاوت که فعالیت های مردم نه در حوزه مدنی فارس محور بلکه ترک محور است. اگر این گونه نبود، نه اجتماعات میلیونی قلعه بابک، نه تظاهرات خرداد سه سال پیش و نه اجتماعات و تظاهرات سیاسی به بهانه یک تیم ورزشی ممکن میشد. فعالیت و شعور سیاسی مردم آذربایجان در جهت منافع ملی خودشان است و به همین دلیل است که اینگونه با تدبیر و دور اندیشانه عمل میکنند.
یکی از شعارهائی که در اجتماعات اغلب شنیده میشود و فارغ از مساله جغرافیائی آن معنای عمیقی دارد شاید زبان حال و بیانگر آن نوع تفاوت شعور سیاسی و مدنی است که اینگونه آقای بامدادان را آشفته کرده است. شعار میگوید (اذربایجان بیزیم دیر، افغانستان سیزیندیر-اذربایجان مال ماست، افغانستان مال شماست). اگر بزبان سیاسی ترجمه کنیم مفهوم آن اشاره به به دو نوع جامعه ای است که یکی همزبان، هم فرهنگ و با سابقه تاریخی نسبتا یکسان مردم آذربایجان است و دیگری آن یکی است. اینکه این جوامع اینک هر یک چه شرائط و مختصاتی دارند البته نیازی به توضیح اضافی ندارد.
۲۰۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : یک ترک

عنوان : چو دانی و پرسی سوالت خطاست
نویسنده در این مقاله به همان چاهی افتاده که بقیه افتاده اند و ترکها را از ایران کهن جدا کرده اند. هر وقت پذیرفتید که ترکها هم بخشی از ایران هستند و با تغییر نام زبان و شهرهای آنها به نامهایی مثل آذری، و غیره در صدد تغییر هویت آنها برنیامدید آن وقت خواهید دید که آنان نیز خود را در سرنوشت ایران سهیم خواهند دانست. اکثر همین افرادی که انتظار یاری از تبریز و اردبیل را دارند همانانی هستند که به جکهای ملیتی خندیده اند و خود را شهروند درجه یک و اقوام دیگر را درجه دو پنداشته اند. متاسفم که بگویم جناب نویسنده! مبارزه همانند تاریخ نیست که جنابعالی و دوستانتان به هر نجوی که دوست داشته باشید بنویسید.
۲۰۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : بازهم همان آذربایجانی

عنوان : فاشیسم فکری
کامنت دو سطری ما را پاک کردید. دست مریزاد! "فاشیسم فکری" که حتما نباید شاخ و دم داشته باشد. این نوشته نشانه بارز آن است. لطفا اجازه دهید خوانندگان خودشان قضاوت کنند. ما آقا بالاسر زیاد داشته ایم.
۲۰۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ئاواره‌

عنوان : درود بر شما
یکی از بهترین تحلیلهای اجتماعی ـ سیاسی بود ،در مورد شکل گیری جنبش نوین مردم ایران ، که‌ تا به‌ حال خوانده‌ام.با تیز بینی خاص و غیر حزبی و بدون برافروخته‌گی سیاسی و داد و هاوارهای متداول !فاکتهای بسیار روشن و مدلل! اما نتوانسته‌ است این موضوع را روشن سازد،که‌ چرا با وجود این همه‌ انجمن و سازمانهای غیر دولتی در کردستان(بویژه‌ در سنندج) ،کردستان خاموش نگه‌ داشته‌ شده‌؟ شاید به‌ تنش خونین تاریخی بین مردم کردستان و رژیم بر میگردد،که‌ در آنجا بی محابا دست به‌ کشتار میزند،و گویا توجیه‌ راحتری دارد(تاریخن حساسیت زیادی را در بقیه‌ نقاط ایران بر نه‌انگیخته‌ است)و در متزلزل شدن رژیم نقش اساسی ندارد!
۲۰۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : --

عنوان : V
خامنه ای هم آذریست!!! آیا ۷۶۰ شهید جنبش سبز که فقط ۴۸۰ شهید مطلق به تهران است و ۴۰۰۰ اسیر تجاوز و شکنجه شده را باید به حساب آذری بودن خامنه ای گذشت??

وقتی بحث از ایدئولوژی (مذهب, پانیسم ، کمونیسم ، ناسیونالیسم, پادشاهی...) است. آرمانهای اصلی ایدئولوژیها تغییر نمیکند.
ایدئولوژیها با مرزبندیهای خود, انسان را وسیله ای برای رسیدن به هدفشان تبدیل میکنند و با ایجاد تقسیم بندی های متفاوت در نفس خود شرارت را برای بدست گرفتن سرنوشت مردم مهیا میسازند .

تمام جنایت بشری توسط همن ایدئولوژیها بوده! زیرا ایدئولوژی نظم را در جامعه به سلطه یک اندیشه خلاصه میکند .خواه این ایدئلوژی در قالب مذهب باشد یا پانیسم یا کمونیسم و....
آیا در طول تاریخ تفاوتی بین جنایات ایدئولوژی بوده? چه فرقی میان جنایات تیمور با جنایات هولاکاس ارامنه وجود دارد? آیا انگیزه بالفطره در جنایت تغییر کرده?

پان ترکها با ایدئولوژی فاشیستی خویش: در کرمان چشم ۲۷ هزار نفر را از حدقه در آوردند. جنایات تیمور لنگ با نام پان ترکیسم در اصفهان سر ۷۰ هزار نفر را قطع کرده و با آن مناره ساخت. چنگیز ترک صدها بار خراسان را بخون کشید.
قبیله زند توسط قاچاریه پان ترکیسم از دم تیغ گذارنده شد و هزاران جنایات دیگر که چهارستون بدن تاریخ را بلرزه در آورده که بدست ایدئولوژیها اجرا شده.
۲۰۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : hamoon shakib

عنوان : tabriz
مسئله اینجاست که اینها که ادعای مسلمانی میکنند،این همه بلا را بر سر ملل غیر فارس آورده اند، وای به روزی که ناسیونالیستها و نژادپرستها قدرت را به دست بگیرند.در هر حال،دیگی که برای ما نسوزد،میخواهم سر سگ در آن بسوزد.چرا همه از دمکراسی حرف میزنند،اما وقتی نوبت به ملل غیر فارس میرسد،همه متحد شده حتی به قانون اساسی در مورد ملل غیر فارس کوچکترین اشاره ای نمیکنند؟
۲۰۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آیدین تهرانی

عنوان : آذربایجان نه تنها عقب مانده نیست بلکه این بار دقیقا می داند که چگونه عمل کند
شما که همه ایرانی ها را جز تهرانی های آسیمیله شده عقب افتاده می دانید ، (البته تهرانی های آسیمیله نشده را هم یقینا بی کلاس می دانید ) گویا خوشحال هم هستید که جنبش سبز در شهرستانها فعال نیست. به جنبش سبز تسلیت می گویم که چنین آدمهایی ریشه به جنبشتان می زنند.
باید به شما گوشرد کرد، جنبشی که در مرکز به ثمر برسد و خود را تنها عنصر پیشرو دانسته و فکر کند قیم بقیه است ، حتی در صورت پیروزی، همچون انقلاب ۵۷ و دوم خرداد عمل خواهد کرد که پس از گذشتن خر از پل ، هیچ توجهی به خواسته های اقشار و اقوام دیگر نخواهد کرد و صد در صد به سرنوشتی دچار خواهد شد که اصلاحاتچی ها گرفتار آن شدند. مگر در قانون اساسی اصل پانزدهی موجود نبود؟ هشت سال جنگ شد و گفتند فعلا وقتش نیست! هشت سال سازندگی شد و گفتند وقتش نیست! هشت سال اصلاحات شد و گفتند وقتش نیست! پنج سال هم عدالت بازی شد و گفتند وقتش نیست؟
شما چه ضمانتی می دهید که قرار است کی وقتش شود که ترکها در این مملکت بتوانند زبان مادریشان را آموزش ببینند. بقیه اقوام هم خودشان می دانند اولویتشان چیست! آمده اید گفته اید ترکها عقب مانده اند ولی فارسها نه! خوب دعوا هم سر این است. وقتی یک ترک حق اولیه اش که آموزش زبان مادریش باشد دهها سال است معلق است خوب معلوم است که او عقب می ماند و شما هی توسعه می یابید و جامعه ایران غیرنرمال می شود. انسان اول راه رفتن را یاد می گیرد بعد می رود سراغ دویدن و رانندگی و خلبانی!
البته باید گفت آذربایجان و ترکها دیگر نمی خواهند جو زده شوند. این بار از گذشته درس گرفته و با «بزک نمیر بهار میاد» و وعده های سرخرمن شما فریب نخواهندخورد.
همین نشان می دهد که استراتژی فریب دادن اقوام و ملل ایرانی دیگر کهنه شده و به درد لای جرز می خورد. شما هم خود را جزئی از ملل ایران بدانید و شانه به شانه و منسجم با آنها عمل کنید تا ببینیم چه می شود.
۲۰۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ---

عنوان : V
بار اصلی بر دوش تهرانی هاست
شهرستان ها یکسره سبز اند
اما حرف آخر با تهران است



نویسنده وبلاگ سهرابستان، پس از چند روز وبلاگ خود را با یک گزارش سفر به روز کرد. این گزارش سفر، از حال و هوای شهرستانها و جنبش سراسری مردم ایران علیه حاکمیت کودتائی احمدی نژاد- علی خامنه ای سخن می گوید. او می نویسد:



تیرماه سال ۱۳۵۷ شگفت ترین سفر عمرم را به شهرهای نیمی از میهنم انجام دادم، در حالی که نوجوانی بیش نبودم. سفری تلخ و شیرین بود. شیرینی سفر در این بود که شهرهای زیادی را برای اولین بار می دیدم و با مردمانی مختلف و فرهنگهایی متفاوت برخورد می کردم، و تلخ بود بخاطر اینکه سرخورده و مأیوس به تهران بازگشتم. در آن ایام تازه جرقه های اولیه تظاهرات در قم و تبریز زده شده بود و در تهران نیز حرکتهایی صورت پذیرفته بود ولی سرکوب شدید حکومت، اوضاع را مجدداً عادی ساخته بود. در سفری طولانی که به شهرهای ایران زمین داشتم با این واقعیت تلخ مواجه شدن که نه تنها اثری از اعتراضات و نارضایتی ضد حکومتی نیست بلکه اکثریت مردم از رژیم پهلوی تمجید می کردند. برای رشد و پیدایش یک انقلاب، کویری بیش ندیدم.

دوستان همکلاسی ام در تهران، یک جمع مهربان چهار رفیق صمیمی، مشتاقانه منتظر خبرهای من از این سفر بودند و من خبرهای خوشی برایشان نداشتم. آنچه من در سفرم دیده بودم، امید به هرگونه انقلاب و خیزشی را در حد یک رویا پائین می آورد. ولی در ماههای بعد و بخصوص در نیمه دوم سال ۵۷ آن اتفاقات باور نکردنی افتاد که همه می دانیم، همه چیز بسرعت عوض شد و تحولاتی غیرمنتظره رخ داد.

اینک ۳۱ سال پس از آن ایرانگردی تاریخی، بار دیگر از سفری طولانی باز می گردم که در آن شهرهای زیادی را دیدم و با مردمان بسیاری به صحبت نشستم. اینبار دیگر آن نوجوان احساساتی و کم حوصله و عجول، جایش را به فردی میانسال داده بود که کمترین عجله و شتابی برای انقلاب نداشت. آن ۳ دوست عزیز و دوست داشتنی ام هم دیگر در این دنیا نیستند که در تهران بانتظارم نشسته باشند، ولی در عوض، نجوایم را هزاران هزار ایرانی آزادیخواه خواهند شنید.

این سفر برایم شگفتی کامل بود، دور از انتظار و غافلگیرکننده. آنچنان نفرتی از رفتار حکومت در سراسر ایران پراکنده شده که قابل تصور نیست. باور من این بود که نقطه ثقل جنبش در تهران و برخی شهرهای بزرگ است و در شهرستانها و شهرهای دیگر، جنبش اعتراضی هنوز بقدر کافی فراگیر نشده است، باوری که با واقعیت موجود تفاوتی بسیار داشت. در بندرعباس و جزیره هرمز و میناب، همان مردمی را دیدم که در یزد و جیرفت دیده بودم. مردم آباده و کازرون و برازجان همان حرفی را می زدند که در شیراز و بوشهر شنیده بودم. در بهبهان و ماهشهر و شوشتر مردم همان اطلاعاتی را داشتند که در دزفول می توان شنید. با وجود اینکه دسترسی به اینترنت در شهرستانها بشدت دشوار و محدود است، برایم عجیب بود که مردم اطلاعاتشان به روز بود و بسیاری از فیلمهای مربوط به جنایات حکومت را دیده بودند.

روحیات مردم و اعتراضاتشان، اعتقاد عمیق آنها به تقلب درانتخابات و از همه چشمگیرتر، نفرتشان از حاکمیت، همسنگ و همتراز نفرت مردم پایتخت از جنایتکاران حاکم بود. ادعا ندارم که با همه مردم صحبت کرده باشم، ولی اعتقاد دارم باندازه کافی و با تعدادی قابل ملاحظه همصحبت بودم، آنقدر کافی که بتواند سبب تحیرم شود. می توان با قطعیت گفت که حماقت حکومت در روز عاشورا در حقیقت بمثابه تیر خلاصی بوده که به خودش زده و آخرین بقایای تردیدهای مردم نسبت به خباثت این رژیم را از بین برده است. مقابله مردم با جانیان و قاتلان روز عاشورا و بزانو درآمدن نیروهای گارد نیز ابهت پوشالی حکومت را در هم شکسته است.

اما نکته ای که بارها و بارها در این سفر از افراد مختلف پرسیدم این بود که با وجود گسترده بودن نارضایتی، چرا حرکتهای اساسی و عمیقی در شهرستانها دیده نمی شود؟ پاسخ همواره قانع کننده و عاقلانه بود، می گفتند که بدون فعالیت نیستیم ولی سرنوشت کار در پایتخت تعیین خواهد شد، همانگونه که در نبردهای خیابانی بهمن ۵۷ در تهران، در شهرهای دیگر حتی یک گلوله هم شلیک نشد.

زیباترین تحلیل را یکی از دوستان قدیمی در دزفول بیان کرد، وی می گفت در زمان جنگ هم این بچه های تهران بودند که خط شکن بودند و سرنوشت جنگ را نیز همانها تغییر دادند. هنگامی هم که به روند جنگ و سیاسی کاری مسئولین معترض شدند و از خط شکنی کنار کشیدند، حکومت ناچار به پذیرش قطعنامه شد و خونریزی ها بپایان رسید. امروز هم چشم همه به خط شکنهای تهران است تا همانگونه که خرمشهر را آزاد کردند، تهران را نیز آزاد کنند.

تب سنگینی که ایران فرا گرفته جز با سقوط اشغالگران فروکش نمی کند. مردم در روز عاشورا نشان دادند که اجازه اعمال خشونت از سوی حکومت را نمی دهند، متقابلاً جنایتکاران حاکم نیز در حال بکار بستن همه رذالتهای ممکن تا قبل از ۲۲ بهمن هستند و می خواهند نیروهایشان را از سراسر کشور به تهران بکشانند تا روز ۲۲ بهمن روزی فراموش نشدنی و تاریخی در این سرزمین شود. خط شکنها بار دیگر در ۲۲ بهمن در برابر قاتلین و متجاوزین صف خواهند بست!
۲۰۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨٨