به اعتراض برخیزیم تا مرگ رژیم را سرعت بخشیم


فرید راستگو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ بهمن ۱٣٨٨ -  ٣۰ ژانويه ۲۰۱۰


خبر کوتاه بود؛ دادستانی تهران صبح پنجشنبه هشت بهمن از اعدام دوتن از محکومان حوادث پس از انتخابات خبر داد و اعلام کرد که در مجموع ۱۱ نفر از باز داشت شدگان اعتراضات ماههای اخیر در ایران به اعدام محکوم شده اند.
رژیم در تمام زمینه ها به یمن ادامه اعتراضات و جنبش همگانی مردم در بن بستی کشنده قرار گرفته است. ترس از سرنوشت موجب شده است هر جناح از حکومت برای جلوگیری از سقوط رژیم طرحی ارائه دهد. در تمام طرحها و گفته ها یک چیز مشهود می باشد، که عبارت است از: چگونگی پیشگیری فرو پاشی نظام. بنابراین همه پایوران و حکومتگران رژیم جمهوری اسلامی متفق القول اند که مهار از دست شان در رفته است و رژیم در حال غرق شدن است. پس اگر نتوانند شرایط را به قبل از انتخابات برگردانند، رژیم عین تیتانیک به اعماق آب فرو می رود. در این بین سران تند رو نظام مثل خامنه ای، میر حجازی، خزعلی، اسماعیل مقدم، جنتی، جعفری ، مصباح یزدی و دیگر قاتلان بالفطره و متجاوزین به حقوق حقه ایرانیان بر این باورند که باید بهر وسیله ای متوسل شد تا از وقوع مرگ حتمی خود جلوگیری نمایند. از نظر آنان تنها راه بقای رژیم ولایت فقیه اسلامی کشتار و اعدام مخالفین است. آنان تلاش دارند با ایجاد جو رعب و وحشت مانع گسترش جنبش آزادیخواهانه مردم ایران شوند. اما غافل هستند که بر فرض محال با دستگیری و اعدام معترضین بصورت موقت جنبش آزادیخواهانه مردم را برای مدتی محدود آرام نمایند با بحران سهمگین تولید و اشتغال که موجب رکود و گرفتاریهای اقتصادی و معضل بیکاری شده است چه می خواهند بکنند؟؟ در حال حاضر ٨۷ در صد بیکاران ایران را جوانان تشکیل می دهند. بدین سان، سه چهارم جوانانی که بین شانزده تا سی سال سن دارند فاقد کار هستند. بیکاری جوانان بحدی رسیده است که در دی ماه امسال شهرداری منطقه یک خرم آباد اعلام کرد که در پی استخدام ۱۲۰ رفتگر مورد نیاز خود متوجه شده است که ۱۱٣ تن از آنان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.
مگر میشود ملتی را با وعده و وعید تو خالی آرام نگاه داشت. روزی نیست که کارگران و زحمتکشان میهنمان بعلت بیکاری و عدم دریافت حقوق شان دست به اعتصاب و اعتراض نزنند. علی راستگو دبیر خانه کارگر می گوید « می گویند که شمار شاغلان افزایش یافته، در حالی که شمار شاغلان بسیاری از کارخانه ها از ۲۰۰۰ نفر به ۲۰۰ نفر رسیده است» ( ایلنا ۲۱ دی ۱٣٨٨) و روز نامه سرمایه از قول علی عسگری معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری می نویسد که « ۱۵ میلیون ایرانی بر اساس شاخص اقتصادی زیر خط فقر به سر می برند». در صورتیکه بسیاری از اقتصاد دانان پی در پی اعلام می دارند حداقل ۲٨ میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. رژیم با این همه انسان گرسنه و انبوه بیکاران چه می خواهد بکند. رژیم با کارمندانی که زیر خط فقر زندگی خود را سپری می کنند و با کم کاری در ادارات باعث اختلال در روند کار اداری شده اند چه می خواهد بکند. رژیم با بحران نظام مالی که موجب ورشکستگی بانکها و موسسات مالی شده است چه می خواهد بکند. مگر یکشنبه ۴ بهمن رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعتراف نکرد که بانکهای کشور سود نمی دهند. و گفت چگونه میتوان انتظار داشت که نظام بانکی با ۴٨ هزار میلیارد تومان ( ۵۰ میلیارد دلار) مطالبات پرداخت نشده در آخر سال سود بدهد.
رژیم با آلودگی محیط زیست و تصادفات جاده ای و سقوط ماهانه هواپیماهای داخلی چه می خواهد بکند. رژیم با عدم مشروعیت خود در نزد خاص و عام چه می خواهد بکند. رژیم با ریزش نیروهایش و پیوست آنان به مردم چه می خواهد بکند. رژیم با بحرانهای بین المللی و بی آبروئی جهانی خود چه می خواهد بکند. رژیم با پرونده اش در سازمان ملل بعنوان جنایت علیه بشریت چه می خواهد بکند. رژیم با مشتی سردار سپاه فربه و سرمایه دار فاسد چه می خواهد بکند. آری چنته رژیم خالی است و ترس در خانه سران دزد و جنایتکار آن لانه کرده است. این غاصبان ایران به خوبی می دانند که هم نبرد با مردم ایران را باخته اند و هم جنگ با مردم را خواهند باخت بشرطی که ما ایرانیان در تمام عرضه های مبارزه صحنه را بر آنان تنگ کنیم و تا استقرار ولایت جمهور مردم از جنبش باز نه ایستیم. ما مردم ایران ۷۰ میلیون نفر هستیم و بیشماریم ولی اشغالگران وطنمان عده ای یاغی هستند که از سکوت ما سوء استفاده کرده اند. مطمئن باشید اگر رژیم در حال سرنگونی نبود هیچگاه رفسنجانی در مشهد نمی گفت « اگر مردم ما را نمی خواهند، ما باید برویم».
رژیم در حال سقوط است و سران آن کنترل چندانی بر اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارند و کنترل جنبش مردم را از دست داده اند. از آنجائیکه آنان بعد از گذشت ٨ ماه از شروع جنبش آزادیخواهانه مردم علیرغم دستگیری، شکنجه و کشتار مخالفین نتوانسته اند مانع گسترش و مهار این جنبش و مقاومت مردم شوند، هر چه بیشتر بر سر نیزه تکیه کرده اند و با تهدید و محارب خواندن معترضین به خیال خود قادر خواهند بود مانع حضور پر دامنه مردم در جنبش شوند. بدین جهت است جنایتکاران با سابقه که در طول سی و یک سال گذشته به این شغل مشغول بوده اند مجدداً برای ترساندن مردم و ممانعت از حضور گسترده آنان در جنبش همگانی ، اعدام برخی از دستگیر شدگان را در دستور کار خود قرار داده اند و احتمال زیاد دارد سران نظام رو به موت ولایت فقیه به این عمل ننگین خود وسعت بخشند چون خود این عمل نشاندهنده ضعف و زبونی آنان می باشد. حال غاصبان سر زمینمان دو نفر یا ده نفر و قدری بیشتر را اعدام کنند با هفتاد میلیون نفر چه می خواهند بکنند. برای یک حکومت چه ضعفی بالاتر از این می تواند باشد که انسانهای بی گناه را مجبور به اعتراف کاری انجام نشده نماید و سپس بدون اطلاع فامیل و حتی وکیل شان، آنان را به جوخه دار بسپارد. و بعد هم قاتلی چون جنتی از قاتل دیگری، صادق لاریجانی می خواهد که به این آدمکشی ها ادامه دهد. برای ملتی با بیش از ۲۵۰۰ سال سابقه تاریخی ننگی بالاتر از این نمی تواند باشد که یک روضه خوان بنام سید علی خامنه ای مشتی دزد و قاتل را دور خود جمع کند و ادعای رهبری بر ملتی غیور و آبرومند نماید .
مردم ایران شما بعد از ٨ ماه مبارزه و استقامت جنبش آزادیخواهانه خود را تداوم بخشیده اید و رژیم درمانده ولایت فقیه را درمانده تر کرده اید؛ تنها راه جلوگیری از اعدام فرزندان ایران زمین ادامه جنبش تا پیروزی است. برای رسیدن به حداقل مطالباتمان که همانا استقرار حاکمیت خود بر سرنوشت خویش است باید بطور مکرر در خیابانها حضور یابیم، زیرا واگذاری خیابانها به اراذل و اوباش یعنی نفی استقلال و آزادی مان و قبول بندگی و بردگی می باشد.
روحیه کنونی خود را با قبل از جنبش همگانی مقایسه کنید تا یقین حاصل کنید که روحیه شما قبل و بعد از جنبش همگانی متفاوت است. شما به توانائی خود پی برده اید و توانائی کامل یافته اید که به حقوق ذاتی خود یعنی آزادی نائل آئید و مطمئن باشید در جنگ بین اسارت و آزادی پیروزی از آن شما است.
پس بخاطر اینکه آخرین تیر ترکش رژیم را بی حاصل کنیم نباید نظاره گر جنایات رژیم باشیم تا او هر چه ددمنشانه تر هموطنان ما را به جوخه های اعدام بسپارد. به جنبش خود هر چه بیشتر وسعت بخشیم و با یک اعتلاء انقلابی سید علی خامنه ای و نظامش را شکست دهیم. کسی که برای آزادی و بهروزی مبارزه می کند و شرافتمندانه در پی دستیابی به حقوق حقه خود است روح و جسم اش ترس بردار نیست. آنچه که ندا ها، سهراب ها ، کیانوش ها ، فتاحیان ها ، محمد علی زمانی ها و آرش رحمانی پور ها و دیگر مبارزان راه آزادی می خواسته اند رهائی از یوغ استبداد بوده است. رهائی از دست مفسدان و جنایت پیشگانی چون خامنه ای ، جنتی ، اژه ای ، خزعلی ، پورمحمدی ، حسینیان ، میر حجازی ، رئیسی ، مصباح یزدی ، محمد یزدی، احمدی نژاد، طائب و دیگرانی که سی و یک سال است سر زمینمان را غصب کرده اند بوده است. راه آنان را سرمشق خود قرار دهیم زیرا آزادی والاترین حق اولیه انسان است. پس برای رسیدن به آن و تحولی فراگیر هر چه وسیع تر در اعتراضات روز ۲۲ بهمن شرکت جوئیم و با حضور قدرتمند خود خاطر پایوران و سران رژیم را مشوش تر سازیم و لرزه را بر اندام آنان مستولی نمائیم. با استقامت بر سر حقوق شهروندی مان و همبستگی سراسری به اعتراض بر علیه کشتار هموطنانمان برخیزیم تا مرگ رژیم را سرعت بخشیم .
سرافراز و پیروز باشید

Fa_rastgou@yahoo.com