بار دیگر، ۲۲ بهمن سرنوشت ساز - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حق

عنوان : معادلات سیاسی داخلی و خارجی ایران و جهان در ۲۲ بهمن رقم خواهد خورد. در این روز، رژیم، ملت ایران و ابر قدرتها در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت و تکلیف هر کدام با دو دیگر روشن خواهد شد. در این میان ملت ایران با حضور و یا عدم حضور گسترده خود عامل تعیین کننده
معادلات سیاسی داخلی و خارجی ایران در ۲۲ بهمن رقم خواهد خورد. هم رژیم تکلیفش روشن می شود و هم ابر قدرتها تکلیف خود را با این رژیم تعیین خواهند کرد. هر یک از این دو بدنبال منافع خود هستند و ملت هم باید بدنبال منافع ملی خود باشد. در این معادله واکنش مردم ایران در ۲۲ بهمن تعیین کننده اصلی و نهایی است.

کوتاهی ما یعنی شروع دوره ای مخوف و سیاه برای یک ملت.
با شرکت کردن و شرکت نکردن در تظاهرات ۲۲ بهمن در جلوی سفارتخانه های ج.ا، هر یک از ما حداقل بخود نشان خواهیم داد که با ملت ایران هستیم یا ضد ملت. شرکت نکردن در تظاهرات یک خیانت ملی و طناب دار انداختن به گردن یک به یک اسیران ج. ا در آینده نزدیک است. حال خود دانی هموطن.

هر جای دنیا که هستیم باید جلوی سفارتخانه های ج ا در تظاهرات ۲۲ بهمن شرکت کنیم و جلوی انتقامجویی و کنترل نظام بر اوضاع که برای حفظ بقای خودش است و بس را بگیریم. ۲۲ بهمن روز سرنوشت سازی است و آن سرنوشت را ملت ایران باید تعیین کند و نه رژیم درنده خوی ج.ا.

معادلات سیاسی داخلی و خارجی ایران و جهان در ۲۲ بهمن رقم خواهد خورد. در این روز، رژیم، ملت ایران و ابر قدرتها در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت و تکلیف هر کدام با دو دیگر روشن خواهد شد. در این میان، ملت ایران با حضور و یا عدم حضور گسترده خود عامل تعیین کننده این معادلات سیاسی است.

برد و باخت ملت ایران در ۲۲ بهمن رقم خواهد خورد.آیا درجه اهمیت حضور گسترده خود را در ۲۲ بهمن درک کرده ایم یا نه؟

حال خود دانی هموطن.

روز ۲۳ بهمن به بعد یا با شرمندگی و عذاب وجدان بخود خواهی گفت کاش رفته بودم و تاثیر می گذاشتم و یا با شور و شعف خواهی گفت منهم در آنروز تاریخی و سرنوشت ساز در کنار ملت خود بودم.
از حال تصمیم خود را بگیریم که به کدامیک از این دو گروه خواهیم پیوست، تکلیف خود را با خود روشن کنیم.

حال خود دانی هموطن.
۲۱۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : م ب

عنوان : خانم مرجان هنرمند برجسته از زندان اوین می گوید
خانم مرجان سالها در زندان اوین بودند و در مصاحبه ای با تلویزیون سیمای ازادی از این دوران حرف می زنند. روز ۲۲ بهمن را به روز دفاع از زندانیان سیاسی تبدیل نماییم. نباید گذاشت قتل عام ۶۷ تکرار شود.
۲۱۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سرباز ایران زمین

عنوان : تکلیف بر ما روشن است
کلیف بر ما روشن است
اهریمن به جان کشور ما افتاده است و می خواهد نه تنها سرزمین و ثروت و فرهنگ ما را با زور و تجاوز و حیله گری از ما برباید، بلکه ریشه های شرافت، شجاعت و انسانیت را نیز در ما بخشکاند. هر درسی که از تاریخ آموخته ایم باید امروز پس دهیم. نباید شرمسار فرزندان و نسل آینده ایران شویم. یادمان باشد که ترس بزرگترین ذلت و دشمن اصلی آزادی است. ما یک ملتیم که امروز بنا داریم صورت این دیو خودکامه را به خاک بمالیم. ما می توانیم، و با وحدت و انسجام و حضور خود ریشه ظلم و فساد و استبداد و جنایت را خواهیم سوزاند. و در این راه از هیچ هزینه ای باکی نداریم چون امروز عزیزترین چیز یعنی وطنمان در اسارت است. ما همه یک پیکریم و برای یک هدف بزرک به میدان آمده ایم و اگر بعضی از ما به خاک افتیم این پیکره عظیم می تواند همچنان راهمان را ادامه دهد. هیچ چیز حفت بار تر و ننگین تر از زیر بار ستم رفتن نیست.

دو رویه زیر نیش مار خفتن
سه‎پشته روی شاخ مور رفتن
تن روغن‎زده با زحمت و روز
میان لانه زنبور رفتن
به کوه بیستون بی‎رهنمایی
شبانه با دوچشم کور رفتن
برهنه زخم‎های سخت خوردن
پیاده راه‎های دور رفتن
میان لرز و تب با جسم پر زخم
زمستان توی آب شور رفتن
به پیش من هزاران بار بهتر
که یک جو زیر بار زور رفتن


(ملک‎الشعرای بهار)
۲۱۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبرزه

عنوان : وراجی های ادبیات سیاسی من
من فکر می کنم که این مقاله در وجه و قابلیت های گسترش یابنده اش تحریک کننده و خطرناک است.
پیش از این نیز من نظرم را در باره‍ی تظاهرات ۲۲ بهمن و به طور کلی مجموعه تظاهرات ماههای گذشته در این جا مطرح کرده ام. البته موقعیت نظریه پرداختی من اگر چه مساعد نیست، به این علت که کاملا منزوی و تنها به نظرم می رسم، ولی در عین حال از فاصله ای که ایجاد کرده ام، از دیدگاه فردی جای امیدواری برای من دارد. متأسفانه به دلیل مقاومت های عمومی و ریشه دار بودن فرهنگ اقتدارگرا و شهید پرور و استبدادی در جامعه ایران که در فرد فرد ایرانیان قابل مشاهده و بررسی و تحلیل است،(به استثناء ...چون که همیشه اقلیت هایی هستند) و به دلیل فقدان اپوزیسیون معتبر که مقدما به کشورهای اروپا و آمریکا (یعنی کشورهایی که آنها را امپریالیسم جمعی می نامیم) وابسته نباشد، تلاش های من برای ایجاد گفتمان دیالکتیک تا این جا بی نتیجه مانده. هیچ فایده ای در این کار نیست که من و یا شما تنها فردی باشیم که به مفهوم خاصی دسترسی پیدا کرده باشد.

حرکت نظریه پردازانه‍ی من از یک نقطه متعددالمسئله حرکت می کند، که مهمترین آن نقد فرهنگ شهید پرور است، و به عنوان آماتور استراتژی فرمول صفر کشته را موثر تر از شهادت می دانم. در این نکته آخر فکر می کنم که تنها وجه مشترک فکری من با سیاست آمریکا باشد. البته آمریکایی ها نتوانستند کاملا به نتیجه دلخواه برسند و مرتب کشته می دهند. و در قطع نسلی که در افغانستان و عراق براه انداختند به پیدایش کودکان اورانیوم رقیق شده در خود آمریکا نیز انجامید. علت هم ماهیت ارتجاعی نظام سرمایه داری و جامعه طبقاتی ست. و باز هم به این علت شکست خوردند که در استراتژی صفر کشته‍ی آمریکایی ها و یا اروپایی همیشه دشمنی وجود داشته که باید قطع نسل شود. و توجه داشته باشید که سیاست صفر کشته به مفهوم غرب سرمایه دار صفر کشته ای ست که همواره باید به صفر زنده‍ی طرف مقابل که به عنوان دشمن نامیده شده است بیانجامد.
در صورتی که در نظریه من صفر کشته جهانشمول است و تنها در جامعه جهانی سوسیالیستی و حکومت قانون امکان پذیر خواهد بود.
البته دراین جا باید اعتراف کنم که از این همه پر حرفی کمی خجالت زده ام، در فرصت مناسب باید یک مقاله بلند در این باره بنویسم.
ولی نمی توانم تأسف خودم را از ابراز برخی اظهارنظریات در خارج از کشور ابراز کنم. می گویند مردم جانشان به لب رسیده و می خواهند بروند که یا کشته شوند و یا آزادی شان را بدست آورند.
و از من راه حل می خواهند. ولی من حدس می زنم که در این نقطه موضوع مسئله آمیز است و حدس می زنم که باید روی فرمولی که چند وقت پیش اعلام کردم بازگردم :
«هر جریان فکری و اجتماعی که به شما قول داد که با کشته شدن آدمها در حرکت انقلابی جامعه پیشرفت خواهد کرد، باید نتیجه بگیریم که این جریان ارتجاعی ست.»(به نقل از خودم- با عرض پوزش)

جریان فکری، اجتماعی، حرکت انقلابی...اینها را باید مشخص کرد. از این که بگوییم این رژیم قادر پاسخگویی به نیازهای مردم نیست و ورشکسته شده، دلیل بر این نمی شود که الان جریان آلترناتیو مناسبی وجود داشته باشد. آلترناتیو باید به ضرورت های پی ببرد و برای آن کار کند و اپوزیسیون ایران اساسا در چنین مرحله ای نیست.
می خواهند رژیم را سرنگون کنند و بعد برای خدمت گذاری هر چه بیشتر به آمریکا بزنند توی سرو کول یک دیگر که قدرت را به چنگ آورند و تمام عقده های فروبرده شان را سر ملت بیچاره ایران خالی کنند.

مسئله ای که الان برای من وجود دارد پیدا کردن فضای فعالیت اجتماعی و یا به عبارت دیگر مبارزه طبقاتی ست. متأسفانه در فرانسه ای که من در آن زندگی می کنم به دلیل هژمونی دو گروه سلطنت طلبان و مجاهدین خلق، فضای مناسب و سالمی وجود ندارد. به این کارناوال مسخره سیاست ارتجاعی خود رژیم و خود کشور فرانسه هم می توانید منگنه کنید. مابین فرهنگی ایران یک تروریسم فکری و فرهنگی تمام عیار است که روی تروریسم اقتصادی و طبقاتی شناور شده.
به همین علت مبارزه طبقاتی برای من فعلا به میز کارم خلاصه شده و تعدای کتاب، و مرتب هم کتاب سفارش می دهم که کم نیاورم. فقط یک نفر باید آنهارا بخواند، کتاب جان پارکینسون هنوز نرسیده.
در این مقاله ما مطالبی می خوانیم که با «پند و اندرزهای آقای سازگار» (به نقل از آقای محمد امینی) به حالت دیاپازون در می آید، مثل حمله به پادگان ها و مراکز استراتژیک دشمن و غیره به این هم ضمانت تجربه تاریخی سال ۱۳۵۷.

به اعتقاد من تحلیل های اخیر سازمان فدائیان خلق ایران در خصوص موازنه نیروهای در ایران تا حدود زیادی صحیح به نظر می رسد. و من قویا افرادی را که قصد حمله به پادگان های جمهوری اسلامی را دارند توصیه می کنم که حتما پیش از حمله به ستاد ارتش آمریکا مراجعه کنند، آنها یعنی بزرگترین ارتش تمام طول تاریخ بشریت هنوز تردید دارند که به ایران حمله کنند یا نه؟










جریانی که الان راه افتاده به هیچ یک از شاخص های من پاسخ مثبت نمی گوید
۲۱۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : بیطرف

عنوان : خانم سین محترم، کی درایران قرن بیست و یکمی به رهبر نیاز داره، ما سخنگویی می خواهیم که خواسته های مردم را در عرصه داخلی و خارجی بیان کنه.
رهبر خواسته های مردم را مشخص می کنه و بعد بهشون راه رسیدن را نشون میده. یه رهبر بد و کلاش مردمو به قهقرا می بره و یه رهبر خوب نه. در هر دو صورت با غیب شدن رهبر همه چی از هم می پاشه و مردم دوباره منتظر یه ناجی و رهبر دیگه میشن. همین بلا انقدر سرشون میاد تا بفهمن که یه ملت بدبخته که همیشه دنبال یه ناجی و رهبر می گرده که دنبال ماتحتش بدوند. وقتی یه ملت بفهمه- یعنی عده کثیری تو یه جامعه بفهمه که خواسته ها و اهداف شون چیه دیگه رهبر لازم ندارن چون تک تک مردم حالا شدن رهبر و مسئول سرنوشت خودشون. حالا می فهمن حقوق بشر و دمکراسی و جدایی دین و دولت یعنی چی، که امنیت داخلی و خارجی یعنی چی، که سیستم شایسته سالاری یعنی چی،که اون کسی که میگه اقتصاد مال خره - خر خودشه، که اون کسی که میگه آب و برق مجانی - میخواد به ریش شون بخنده.....

پس اهداف و خواسته های مردم مشخصه، مردم یه زندگی خوب مثل غربی ها میخوان. یه هیئت ۲۰ نفره با تخصص های مربوطه در زمینه های حقوقی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و امنیتی و.... ۱۰ سیاستمدار خبره و یه سخنگو با هم بنشینند و خواسته های مردم را طبقه بندی و فرمول بندی کنن و بصورت یه برنامه کامل به نقد و بررسی ما بزارن. شرط اینکار هم اینه که هیچکدوم از این افراد سابقه بد نداشته باشن و هر ایدئولوژی و دین و مذهب و گرایش جنسی هم که دارن توی صندوقچه خونه هاشون بزارن و بعد بیان سر کار.

کی درایران قرن بیست و یکمی به رهبر نیاز داره، ما دو تیم و یک سخنگو می خواهیم که خواسته های مردم را طبقه بندی و فرمول بندی و برنامه ریزی بکنه؟
۲۱۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سیما سین

عنوان : وطایف رهبری؟
از میان جمع کثیر رهبران اپوزیسیون، از چپ و راست و میانه، ملی و مذهبی، چه درون مرزری ها وچه ساکنان ساحل عافیت، یکنفر، حتی یکنفر پیدا نمی شود که بطور مشخص به مردم بگوید که در دهه فجر بویژه روز ۲۲ بهمن چه بکنند و چه نکنند. دعوا سر میراث حکومت ولایت فقیه و تقسیم آن میان بازماندگان محترم است!
رهبران محترم چپ و راست و میانه، ملی ها، مذهبی ها بیایید اول قاچ زین را بگیریم. اسب سواری پیشکشمان.
آقایان موسوی، کروبی، خانمها و آقایان قد ونیم قد ، رهبران عزیز قرطاس نشین، و سرانجام آقای ف.تابان محترم که به عنوان عضو کادر رهبری یک سازمان سیاسی؟ احتمالا نویسنذه ی این مقاله اید، ما همه ی این نکات را که شما زحمت کشیده اید و نوشته اید مو بمو می دانیم و فوت آبیم. از انتخابات ببعد این صحنه ها هر چند وقت یکبار در تهران و بعضی از شهرها تکرار می شود. بگویید مردم چکار کنند که جنبش از این بن بست خارج شود و یکقدم اساسی به جلو بردارد؟ مرسی از تحلیل؟ معرکه بود. خب حالا چی. خسته نشده اید؟ اگر رهبرید رهنمود وظیفه ی شماست.
مردم احتیاج دارند که رهبر یا هیات رهبری برنامه ی روشن و قابل اجرایی طرح و اعلام کند. همان کاری که رهبران چپ و راست و ملی و مذهبی جهان در روند جنبش اینجا و آنجا انجام داده اند.گاندی، ماندلا، لنین، مصدق، و حتی خمینی جنایتکار برنامه داشت و به مردم می گفت یک دو سه چهار چه بکنید چه نکنید. حالا ۲۲ بهمن هم می اید و میرود. مردم دوباره هزینه ای خونین و سنگین می پردازند، بهشت زهرا آباد تر می شود و تجمع مادران داغدار در پارک لاله و جلوی زندان اوین با تعداد بیشتری از مادران برگزار می شود. ما عوام هم کنار شما رهبران محترم می نشینیم به انتظار حرکت بعدی مردم تا باز تحلیل تازه ای بخوردمان داد شود.
دوستانی که از رهبران پیش ساخته پیروی می کنید، به آنان وظایف حیاتی شان را گوشزد کنید. اگر پایگاه ندارند و مردم به آنان وقعی نمی نهند بهتر است از اریکه ی رهبری پیاده شوند.
اگر کسی پیدا شود و شرح وظایف یک رهبر سیاسی اپوزیسیون را بنویسد، اسباب شرمندگی بسیاری از رهبران محترم را فراهم می کند.
۲۱۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ناصر مستشار

عنوان : مخالفت با انقلاب اسلامی به معنای حمایت از خاندان پهلوی نمی باشد!
سالیان دراز هرگاه حکومت اسلامی می خواست مخالفین خود را سرکوب نماید از اتهام ضد انقلاب اسلامی بهره می برد ولی در حال حاضر ضدیت با انقلاب اسلامی به یکی از افتخارات تاریخی میهن ما تبدیل شده است چراکه فاجعه کنونی را انقلاب اسلامی به ایران ارمغان آورده است.حکومت شاه به لحاظ تاریخی به آخر خط رسیده بود ودیگر پاسخگوی نیازهای جامعه ایران نبود و حتی باعث انسداد سیاسی ایران شده بود. ایران در آستانه یک تحول بسر می برد وجامعه به مرحله انکشاف سیاسی رسیده بود. همه اینها را دولت مردان حکومت گذشته بدرستی بیان کرده اند. اما بهره برداری اصلی و سرنگونی شاه نباید بدست ملایان صورت می گرفت وحکومت به غایت ارتجاعی کنونی نباید به جای حکومت شاه به قدرت می رسید.انقلاب را نیزملایان رهبری کردند واصلا هم ملا خور نشد و در این مورد بیهوده خود را گول نزنیم.

در آن سالها پیام هائی از شادروران دکتر شاپوربختیارو در نوبت بعدی از مهندس عباس امیرانتظام که طویل ترین دوران زندگی خود را در زندان گذارانده است به مردم ایران فرستاده شد تابا فاجعه انقلاب اسلامی و در پی آن از شکل گیری حکومت اسلامی جلوگیری گردد که یا نیروهای سیاسی نشنیدند ویا شنیدند ولی هرگز جدی نگرفتند!

اینکه حکومت های ضد ملی چه زمانی بدست مردم به زیر کشیده می شوند را هیچکس دقیقا نمی تواند پیش بینی کند اما پیش شرط های اضملال یک حکومت فرسوده را می توان تعین وپیش بینی کرد. آیا برنامه کمدی وانتقادی آقای قاطبه را در زمان شاه هنوز به یاد دارید؟ یکبار پسر بچه حاضر جوابی را به برنامه اش آورده بود واز او سئوال می کرد؟ بگو ببینم شاه سلطان حسین که بود؟ پسر بچه هم در پاسخ می گفت : شاه بود. آقای قاطبه بعنوان معلم سخت گیر به پسر بچه فشار می آورد که ای بچه تنبل بگو ببینم چطور شاهی بود. پسر بچه در پاسخ می گفت : شاه خوبی بود .قاطبه شروع به کتک زدن پسر بچه می کرد و می گفت خبر مرگت را بیاورند بگو ببینم چگونه شاهی بود؟ در همان روزها محمد رضا پهلوی حزب رستاخیز را تاسیس کرده بود ودو حزب بی خطر وبی ضرر ایران نوین ومردم را منحل اعلام کرده بود و توده ایها به اعضای آن دو حزب می خندیدند و می گفتند که عاقبت شما هم مثل ما "منحله" شدید. در همان روزها افراد کار کشته سیاست بطور خصوصی گفتند که شاه تیر خلاص را خود ش به پیشا نی اش شلیک کرد. هنوز هم گفتگوئی در میان سیاستمداران باز مانده از اواخر حکومت شاه وجود دارد که حاکی از آن است که اگر شاه دکتر شاپور بختیار را بجای شریف امامی نخست وزیر می کرد ، امکان جلوگیری از فاجعه انقلاب اسلامی وجود داشت. شریف امامی بر سرکار آمد و در اولین سخنرانی خود "مچش" باز شد.او در همان آغاز گفت من دیگر آن شریف امامی سابق نیستم!! مردم از خود پرسیدند ؟ شریف امامی سابق که بود وچگونه سیاست مداری می کرد؟ همه اورا می شناختند واو هیچگونه محبوبیتی در میان مردم ورجال سیاسی نداشت لذا او بسرعت شکست خورد وکناره گیری کرد. شاه متوسل به امیران ارتش شد و از میان امیران ارتش، ضعیف ترین وبد لحجه ترین افسر را برای حکومت نظامی انتخاب کرد ومردم اصلا حرفهای اورا جدی نمی گرفتند وبه او می خندیدند.در حال حاضر نیز رژیم اسلامی مسخره ترین فرد را به پست ریاست جمهوری گماشته است وروزی نیست که مردم به حرفها و اعمالش نخندند. رژیم اسلامی نیز به نظامیانی متوسل شده که لباس نماینده مجلس وشورای شهر به تن کرده اند.ارتباط قبلی مردم وحکومت به تدریج از بین رفته است وهیچ نقطه حائلی میان مردم وحکومت باقی نمانده است. ولی هنوز نیروهای سیاسی ملبس به لباس اپوسیوزیون در تلاشند تا همین حکومت را راست وریس کنند تا بقول مهندس بازرگان سیل نیاید وکمی نم نم باران ببارد. اما این رسم تاریخ است که همیشه دنیارا احمق های شجاع به بازی می گیرند و به پرتگاه سوق می دهند. در قرآن جمله ائی است که می گوید: "خداوند دشمنان مارا از احمق ها آفرید". عاقبت بسیاری از حکومت های ظالم و نادان به رسوائی ونابودی می انجامد . حکومت های بی تدبیر نابودی خود را با نابود ی جامعه پیوند می زنند که این نقطه درد آلود سناریو فعلی میهن ما می باشد. رژیم اسلامی فریاد حجاریان و کدیور را به عرش رسانده است تا آنجا که حجاریان تقا ضای ساقط شدن دولت احمدی نژاد را کرده است.اگر این قضیه پایان کار رژیم نباشد ولی می تواند آغاز کار فرسودگی وانقراض رژیم اسلامی باشد. در رژیم اسلامی شخصیت والائی همچون دکتر شاپور بختیار برای نجات کشور وجود ندارد. محمد خاتمی در حال گشت وگذار است تا کلکسیون دکترای افتخاری خود را افزایش دهد و اصلا به فکر چاره نیست. او حفظ رژیم را با ولایت فقیه وقانون اساسی اش می خواهد در حالی که اکثر سیاست ورزان به بی معجزگی قانون اساسی ایمان آورده اند «صادق زیباکلام»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اخیرا چنین گفته است،جریان اصلاحات پوک و بی‌‏مایه بوددر واقع اگر جای خاتمی، «تیر چراغ برق» هم بود، ۲۰ میلیون رأی می‌‏آورد. تنها کافی بود او در مقابل ناطق باشد.» بنظر نگارنده خاتمی آنقدر ضعیف وناتوان بود که حتی به ملاقات وزیر زندانی شده اش (عبدالله نوری) نرفت.او حتی نتوانست شخصی را که به جان حجاریان که معمار اصلاحات می نامیدند وبه او سوء قصد کرده بود را پشت میله های زندان نگاه دارد. محمد خاتمی سیاستمدار تسلیم شده و تزِِئین گر و خیالبافی بیش نیست. «برخی از چهره‌‏ها در اصلاحات بودند که صحبت‌‏ها و اظهاراتی داشتند که با سابقه گذشته‌‏شان جور نبود. می‌‏خواهم بدانم کروبی از کی طرفدار آزادی اندیشه و بیان شد. خوئینی‌‏ها که در دهه ۶۰ قاضی‌‏القضات بود، چه اقدامی در جهت آزادی مطبوعات داشت یا محتشمی‌‏پور که وزیر کشور بود، برای احزاب و تشکل‌‏های سیاسی چه گامی برداشت که امروز همه اینها خود را از سران اصلاحات می‌‏دانند و شعار آزادی احزاب و مطبوعات و آزادی بیان می‌‏دهند.»

وی افزود: «اصلاحات به این سوال بنیادین پاسخ نداد که می‌‏خواهد «طرحی نو» در اندازد یا در همان سیستم باقی بماند. در سیستم ماندن، الزامات خود را دارد. در این سیستم، هم شورای نگهبان هست، هم نهاد رهبری و هم مصباح‌‏یزدی.»(برگرفته از سایت اینترنتی ایران امروز) اینرا برای اولین بار جلائی پور اقرار کرد وگفت "آن انتظاری که ما از آقای خاتمی داشتیم غلط بود "!یکی از شرایط از بین رفتن حکومت های ضد مردمی در ناامیدی همگان در اصلاح پذیری همان حکومت ها می توان جستجو کرد. اما حکومت اسلامی می خواهد سرنگونی خود را با تشنجات اتمی و در گیری بین المللی در آمیزد ودر حد امکان سرنگونی خود را در تاریخ جهان بدست بیگانگان ثبت نماید نه بدست مردم ایران تا بدین طریق به مظلومیت امام حسین در کربلا شباهت داشته باشد. بزرگترین خواری وننگ برای رژیم اسلامی در این است که بدست ملت ایران به زیر کشیده شود. کار رژیم اسلامی به آنجا کشیده شده است که حاضر شده است با براه انداختن جنگ خانمانسوز تمام ایران را به خرابه ائی تبدیل نماید و سپس خود را ساقط شده ببیند.اگر انصاف داشته باشیم بلائی که برسر مردم وکشور عراق آمده است، باید حکومت اسلامی را مسئول بدانیم. خمینی پانزده سال زیر حکومت سنی مذهب صدام حسین زندگی کرد وظلم هائی که به شیعیان عراق میشد را از نزدیک مشاهد کرد اما جرات اعتراض نداشت چراکه خود را آماده می کرد تا شاه ایران را سرنگون نماید سپس در موقعیت مقتضی به سراغ صدام حسین بیاید. همگان شاهد بودیم که خمینی بلا فاصله پس از رسیدن به قدرت شروع به تبلیغات ودخالت و آزاد سازی شهرهای شیعه نشین از چنگال کافران نمود. اساسا برای بخش وسیعی از آخوند ها و اقشار مذهبی ایران شهر های نجف وکربلا وکاظمین وسامره وکوفه جزو قلمرو شیعیان محسوب می شود لذا آزاد سازی آن شهر ها از چنگال حکومت صدام به یک فریضه مذهبی تبدیل شده بود.صدام برای پیشگیری از نفوذ خمینی وبه بهانه سر شکستگی در برابر شاه ایران در گذشته که ملزم به امضاء قرارداد الجزایر شده بود وبا تشویق کشور های امپریالیستی به ایران حمله کرد و در این راستا خواست رهبران اسلامی ایران را بر آورده ساخت.او بسرعت به اشتباه خود پی برد و پیشنهاد آتش بس وصلح نمود و هیئت های بسیاری به ایران سفر کردند تا صلح برقرار شود.سید کاظم شریعتمداری بعنوان مرجع پر نفوذ نیز از صلح جانبداری کرد. اما خمینی بهترین بهانه را بدست آورده بود تا شهرهای مذهبی شیعه نشین عراق را به چنگ آورد.نظامیان دست نشانده او قول آزاد سازی شهرهای شیعه نشین را به اوداده بودند.اما ارتش عراق به همراه مردم عراق جانانه از مرز های خود دفاع نمودند وبالاخره ج.ا تسلیم شد. اما عراق در عرض هشت سال جنگ متحمل صدمات زیادی شد.در آغاز جنگ ۳ دلار امریکا برابر با یک دینار عراق بود اما در خاتمه جنگ ویرانگر، دلار صدها برابر دینار شده بود.صدام بزرگترین دیوانگی خود را به مرحله اجرا گذاشت وبه کویت لشگر کشید. کشور های امپریالیستی متحدانه اورا از کویت بیرون راندند و در همین راستا موقعیت ج.ا بار دیگر تقویت گردید.

حکومت خردمندانه دکتر شاپور بختیار تنها ۳۷ روز دوام آورد وتمام خواسته های جنبش روشنفکری ایران را بر آورده ساخت اما روشنفکران ایران قبلا با خمینی هم پیمان شده بودند تا حکومت اسلامی را برسر کار بیاورند. رادیو مسکو هرشب حمایت خود را از انقلاب اسلامی اعلام می کرد وبه امریکا هشدار می داد در صورت اقدام نظامی علیه انقلاب مردم ایران ، اتحاد شوروی ساکت نخواهد نشست .در ایران نیز کمونیست ها (ایران را سراسر ویتنام می کنیم را سر می دادند) وتوده ایها بر روی دیوارها به انگلیسی می نوشتند ( یانکی ها!! هرچه سریعتر ایران را ترک کنید) همین حرکات باعث شد تا امریکا هرچه سریعتر با ملایان کنار بیاید و بیشتر منتظر اقدامات دکتر بختیار نماند!! شادروان بختیار مدت ۳۷ روز به مردم ایران التماس کرد که به مرداب ملایان گرفتار نشوند اما مردم ایران سرمست وسحر زده شده بودند و هیچ گوش شنوائی در میان مردم وجود نداشت.یکی می گفت خمینی همچون مولوی عارفی دیگر بر ملت ایران نازل شده، دیگری می گفت این خود امیر المومنین است و کسان دیگر اورا ناخدای کشتی نوح لقب دادند. پس از دکتر شاپور بختیار مهندس عباس امیر انتظام بسرعت نشانه های بروز فاجعه را تشخیص داد وبهمین لحاظ در برابر تشکیل مجلس ارتجاعی وقرون وسطائی خبرگان قد علم کرد اما کسی به ایشان یاری نرساند.چپ ها در دعوا های ایدولوژیک خود مشغول بودند وبر سر احادیث مارکس ولنین چانه می زدند و نمایندگی طبقه کارگر ایران را در کارخانجات مختلف تقسیم می کردند. ملیون نیز از شرکت وبر پائی جمهوری اسلامی شرمنده ومردد مانده بودند و طالقانی هم حرف آخر را نمی زد ومجاهدین نیز بطور مشروط به جمهوری اسلامی رای مثبت داده بودند ودائما می گفتند ضربه چپ نماها در سال ۱۳۵۴ خورشیدی مانع بدست گیری رهبری آنان در انقلاب شد و با پدر خمینی گفتن وکاندیدا کردن احمد خمینی برای ریاست جمهوری در حال تلاطم بودند.حزب توده به آرزویش رسیده بود و مبارزه را برای رسیدن به دمکراسی تعطیل اعلام کرده بود وخلخالی را که قاضی شرع حکومت شده بود را به پاس اعدام امیران ارتش ۲۸ مردادی کاندیدای مجلس فقها برای تصویب قانون اساسی ولایت فقیه کرده بود. در این میان امیر انتظام در تیررس رژیم قرار گرفته بود و در آن روزها بهترین تهمت همکاری با امریکا محسوب می شد .اورا به همین سادگی روانه زندان کردند تا او خاموش بماند تا در مجلس فقها قانون ولایت فقیه را به تصویب برسانند.شاپور بختیار پس مدتها زندگی مخفی در ایران وطن را ترک کرده بود.فاجعه ائی که اینک ملت ایران با آن دست وپنجه نرم می کند در انقلاب اسلامی وارتجاعی ریشه گرفته است ومخالفت با انقلاب اسلامی و جدائی از قافله پر از فاجعه ائی که میهن مارا به اینجا رسانده است در آن سالها شکل گرفت.مخالفت با انقلاب اسلامی را نباید به مثابه حمایت از حکومت پهلوی دانست بلکه انقلاب اسلامی مشکل سیاسی میهن ما را پیچده تر و وضعیت را بن بست کشانده است و بدین لحاظ نخسین ر کن آغاز نوین در عرصه مبارزات دمکراتیک مردم ایران تبری از انقلاب اسلامی محسوب می گردد. اگراشتباهات خود را که در انقلاب اسلامی رخ داده است را بدرستی ابراز نمائیم مطمئنا اعتماد مردم را به سوی خود جلب خواهیم کرد. بگذارید آنهائی که هنوز انقلاب بهمن را شکوهمند می خوانند و هر ساله علیرغم فاجعه ائی که از درون آن بیرون آمده است را جشن میگیرندو به حال و روزگارو رویاهای خود دلخوش باشند.انقلابی که بسرعت همه کوشندگان خود را بلعید، سزوار افتخار وبزرگداشت نمی باشد. اتحاد مخالفین حکومت اسلامی حول اجرای قوانین حقوق بشر در حکومت آتی و تضمین حقوق شهروندی و قومی یا ملی مصوبه در قانون اساسی توسط مجلس موسسان در یک نظام دمکراتیک که پارلمان تصمیم گیرنده اصلی کشور باشد می تواند ایران بسوی سربلندی هدایت نماید. به امید آنروز
۲۱۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سامی

عنوان : کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد
اگر امروز همه علیه حاکمیت کودتایی دست به دست هم ندهیم ایران و اسلام هردو قربانی ترس و بی مسوولیتی ما خواهند شد. ما با رژیمی رو در رو هستیم که در شرایط تسلیم و سکوت ما را شدیدتر و جنایتکارانه تر سرکوب خواهد کرد. پس یک قدم هم عقب نشینی نمی کنیم. امنیت ما در گرو وحدت و مبارزه قاطع برای سرنگونی و مجازات عمال رژیم خواهد بود. همیشه هر کاری درست در آستانه رسیدن به هدف سخت تر می شود و این سختی ها نشانه نزدیک شدن به پیروزی کامل است.
۲۱۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : پیمان ش

عنوان : پیام مسعود رجوی
از تمام آنهایئ که برای آزادی ایران مبارزه می کنند
دعوت می کنم پیام ۳۰ دی مسعود را بدقت بخوانید یا گوش کنید
از سایت مجاهدین خلق ایران
www.aftabkaran.com
۲۱۱۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : رفیق سید آباس ارمنی

عنوان : به محسن کوشا
آقای محسن کوشا شاملو یک شاعر بود و اظهار نظراتش در زمینه سیاست چیزهای نیست که بشه بهش استناد کرد و یا احیانا به این شکل مبتذل که شما سعی کردید ازش سود ببرید قابل استفاده باشه ایشان منظورم جناب شاملو در مورد همین انقلاب بهمن که شما ازش بعنوان انقلاب ضد استبدادی و ضد دیکتاتوری یاد میکنید میگفت: چه انقلابی کدام آزادی خواهی آن حوادث شبیه تیر در کردن تو یک طویله بود که چهارتا اسب و خری بهم لگد زدنند. و در مصاحبه دیگرش با محمود دولت آبادی میگفت در جریان این انقلاب اتفاقی نیفتاد فقط مردم از این گرده به آن گرده شدند و دوباره به خواب رفتن .
این از اظهار نظر شاعر مورد علاقه شما و ما .ولی حرف حساب سرکار شماچی هست میخوای طرفداران نظام سلطنتی همه خفه بشن و شما و دیگر رفقات حرف بزنین آنوقت اسم شما را چی میشه گذاشت آزادی خواه ؟
دوست گرامی شما چپی هستی باش مگه منه مشروط خواه به تو میگم دهنت را ببند که تو چنین انتظاری از دیگران داری اگر نظامات سلطنتی در این دنیا نمونه های نا موفق و متمایل به دیکتاتوری داشته نمونه های خوب هم داشته وداره هلند نظام پادشاهی داره و کاملا دمکراتیک اداره میشه سوئد به همین ترتیب دانمارک نروژ انگلیس حالا شما بگو ببینیم اون کمو نیست مورد نظر شما در کجا به دمکراسی فرا روئیده در کامبوج باچند میلیون کشته در چین با چند میلیون کشته در انقلاب فرهنگیش در روسیه زمان استالین در آلبانی با میلیونها انسان تحقیر شده در یوگسلاوی که نتیجه چند دهه ترویج فرهنگ مارکسیستی مورد علاقه شما در یک لحظه که زنجیرها از دست و بال پروالتاریا باز شد به آن شکل فجیع و غیر انسانی با برادران و خویشان تاریخی خودشان کاری کردنند که روی فاشیستها و نازیزستها را سپید کردنند . دوست گرامی قصد مجاب کردن شما به چیزی نیست شما عقیده خودت را داشته باش و اجازه بده دیگران هم در حفظ عقایدشان آزاد باشند جامعه از حضور اندیشه های متفاوت به تعادل میرسه . ضمن اینکه در این شرایط حساس طرح چنین مطالبی آب به آسیاب دشمن ریختن است .
۲۱۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : محسن کوشا

عنوان : برای ehtraman
فکر نمی کردم که سربازان امام زمان یا مسئولان دستک ودفتر های مفتش خانه ها ی منقرض شده اسامی مردم در دنیای مجازی را هم ثبت می کنند.

ولی در آستانه ی ۲۲ بهمن یا د شادروان احمد شاملو در برکلی افتادم که گفت : آن تیپائی که مردم به ماتحت شاهپرستان زدند بد جوری اونجا را درد آورد !

خوشبختانه مردم با شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر حسابی «آرزوهای» شاه الهی ها را بر باد می دهند .

مبارزات مردم علیه استبداد مذهبی چنان جوی ایجاد کرده که شاه الهی ها امسال دیگر از ۲۲ بهمن بعنوان روز «عزای ملی » حرف نمی زنند .خودش یک دستاورد ست

مردم پیروز می شوند .
۲۱۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : روز بعد از ۲۲ بهمن ۸۸ هم خواهیم داشت
۲۲ بهمن ۱۳۸۸ میتواندفرصتی برای یک پیروزی مرحله ای نهضت آزادیخواهی و ضد دیکتاتوری مردم ایران بر علیه استبداد باشد و نه بیشتر. عدم دستیابی بپیروزی را نه فقط دروسعت خشنونت و وحشی گری حکومت اسلامی باید جستجو کرد، بلکه عدم شناخت از خواستهای بلافاصله ای جنبش اصلاحاتی مردم با خواستهای درازمدت انقلاب از جانب دور گود نشینهاست. عدم درک صحیح از نیاز مرحله ای جنبش، وعدم شرکت در مبارزات سرتاسری مردم ایران جهت احقاق حقوق اولیه(بلحاظ وابستگی قومی؟)، در پناه شعارهای بظاهر انقلابی ولی بغایت انحرافی و در این مرحله توانمندی مشخص جنبش،عامل اصلی عدم موفقیت جنبش است.پرداختن به گذشته سیاه و ننگین این گروه و یا آن گروه «سیاسی» و یا اشخاص وابسته بعوامل استعماری و ارتجاع جهانی،امروزه جز بهدر دادن انرژی،نفی را در بر نخواهد داشت. آنروز «قیامت» و روز باز پرسی از اعمال ضد ایرانی و ضد بشری همه کسانیکه مستقیمآ در جنایات و تجاوزات بحقوق ملت سهیم بوده اند، خواهد رسید.البته مرز مبارزان ملی ایران بایستی از این قماش مزدوران دقیقآ روشن باشد.
روز ۲۲ بهمن امسال میتواند نقطه عطفی برای حامیان و پشتیبانان مبارزات مردم ایران در خصوص درجه رشدبلوغ سیاسی آنان باشد که نشان بدهند که از سی سال اخیر تجربه اندوزی کردند.روزهای بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ در انتظار مااست و مبارزه تا پیروزی نهایی و استقرار جمهوری ایرانی ادامه خواهدداشت .
۲۱۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ehtraman

عنوان : برای ثبت در تاریخ لطفا اظهار نظر فرمائید. ۳۰ سال بعد نیایید بگوئید گوا دلپ بود یا امریکا و انگلیس !
جنبش شکست خوردگان و هومن دبیری و محسن کوشا و وارطان و حمید بوطاریان و رشتی و جیغ خانی و کمال و حمید س و حمید هوشور و یحیایی و اردشیر زراعت و صدرا عمادی و دار الشفا و بقیه انقلاب چی ها ی چپ که صبح تا شب اینجا کشیک میدادند یک لیبرال حرفی بزند تا عقده هاشان را خالی کنند که اینها میخواهند نظام را حفظ کنند حالا که چپ ها سردمدار چهره پردازی موسوی و حفظ نظام را رسما به عهده گرفته اند کجا هستند ؟
برای ثبت در تاریخ لطفا اظهار نظر فرمائید. ۳۰ سال بعد نیایید بگوئید گوا دلپ بود یا امریکا و انگلیس !
۲۱۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : زنجانی

عنوان : ۳۱ سال پیش نه معانی چیزهایی را که داشتیم می فهمیدیم و نه معانی چیزهایی را که قولش را بما می دادند. امروز ولی زمین تا آسمان با آنروز فرق می کند.
زنده یاد احمد کسروی که یک بچه آخوند و بود و با آخوندها بزرگ شده بود می دانست حکومت اسلامی یعنی چه وقتی گفت ما یک حکومت دینی به آخوندها بدهکاریم. همان آخوندها هم او را کشتند. بما که رسید قسمت ما علی شریعتی شد و یک مشت تروریست و خائن که همه خود را دمکرات و مستقل و مترقی و همه فن حریف می خواندند. همه اینها چه حرفهایی که نمی زدند و هنوز هم دست بردار نیستند. کشور را سالم فتح کردند و امروز حتی ویرانه اش را هم باید به زور از چنگ آنها در آورد. هزینه اش را هم باید بچه هایی بدهند که سنی کمتر از انقلاب (استفراغ) دارند.

در بعضی محفل هم که بعضی ها خوششان ندارند که ما حقیقت را بگوییم و تجربه مان از دو دوره پیش و پس از انقلاب نقد و بررسی و مقایسه کنیم، انگار با نگفتن و سکوت حقایق عوض می شوند. من که هر دو دوره را تجربه کردم و منتقد در هر دو دوره هم بودم شجاعانه می گویم که انقلابی که ما کردیم یک اشتباه بزرگ تاریخی بود و آیندگان وقتی تاریخ معاصر ما را خوب زیر ذره بین بگذارند ما را خجالت زاده خواهند کرد. وقتی زنده یاد شاپور بختیار می گفت نعلین آخوند بدتر از چکمه است ما به او می خندیدیم و می گفتیم که مردک....ما نفهمیدیم و کاری کردیم که هم تیشه به ریشه خودمان زدیم و هم به دو سه نسل بعدی.

حالا تنها کاری که از دست آدمهایی مثل من بر می آید اینستکه به اشتباهات خودم اعتراف کنم و در تظاهرات جلوی سفارتخانه های جمهوری اسلامی شرکت کنم. دوستان تظاهرات برون مرزی مهم است و حداقلی است که می توانیم برای تغییرات اساسی در ایران انجام دهیم.

۳۱ سال پیش نه معانی چیزهایی را که داشتیم می فهمیدیم و نه معانی چیزهایی را که قولش را بما می دادند. امروز ولی زمین تا آسمان با آنروز فرق می کند.

این رژیم خون آشام باید به زباله دان تاریخ سپرده شود و جایش را سیستمی بگیرد که در کشورهای غربی تجربه کرده ایم.
۲۱۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : رویای امروز با رویای سی سال پیش بنده فرق دارد.
شما را نمیدانم اما سی سال پیش رویای ما آزادی برای دموکراسی نبود، یا رویای آزادی برای دیکتاتوری پرولتاریا و یا رویای آزادی برای اسلام عزیز بود. چه خوب که اولی در حد رویا ماند و اما دومی هم بجای رویا کابوس از آب درآمد. امروز اما رویای مردمی که به خیابان آمده اند تفاوت اساسی با سی سال پیش دارد. اگر نداشت که باید خاک بر سر ما میبود.
۲۱۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : فرخ ندامی

عنوان : آفرین
بنظرم تحلیلی بسیار صمیمی است و در انطباق با داده ها و رویدادها . بخصوص در بخش مربوط به شعارها ، بحث نویسنده بسیار منطقی است . دستتان درد نکند .
۲۱۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨