تلاشی برای افزایش تفاهم و گسترش همبستگی در بین ایرانیان ساکن استرالیا - مهران رفیعی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۴ بهمن ۱٣٨٨ -  ۱٣ فوريه ۲۰۱۰


ای بسا هندوی و ترک همزبان      ای بسا دو ترک همچون بیگانگان

زمینه:

بخش فارسی رادیوی سراسری " اس بی اس" در برنامه روز شنبه گذشته, ششم فوریه, میزگردی برای بررسی موضوع بالا ترتیب داد که من هم یکی از سه نفر میهمانان این برنامه بودم. با توجه به اهمیت موضوع و اینکه احتمالا فقط بخش کوچکی از جامعه ایرانیان استرالیا این گفتگو را شنیده اند, این نوشته را می نویسم تا این گفتمان در دسترس گروه بیشتری از ایرانیان قرار گرفته و زمینه مشارکت گسترده تری را فراهم کند و آرزومندم که چاره جویی مشترکی را بدنبال داشته باشد. از طرف دیگر با توجه به کمبود وقت در آن برنامه فشرده رادیویی, فرصت کافی برای کند و کاو لازم بدست نیامد, در این نوشته سعی میکنم ناگفته ها را هم بگویم.

تنوع اندیشه ها در جامعه ایرانی و ضرورت آن
واقعیت این است که افراد جامعه ما هم مثل سایر انسانهای دنیای کنونی, دارای گرایش های فلسفی, مذهبی و سیاسی گوناگونی هستند, و این موضوع نه تنها عیبی و نقصی نیست بلکه این تنوع حتی می تواند باعث غنای فرهنگی و استحکام بیشتر جامعه ایرانیان شود.
نظامی که در آن مردم لباس های متحدالشکل می پوشند, همگی اعضای حزب واحدی هستند و در مقابل شخص و یا کادر خاصی رژه میروند, سرانجامش به رخوت فکری , فساد اخلاقی و ابتذال هنری میکشد و این تجربه ای است تلخ و دیگر کسی در پی استقرار دوباره آن ها نیست.

نابسامانی در حرکت های حمایتی از جنبش آزادی خواهانه مردم ایران
واقعیت دیگر این است که در ماههای پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری در ایران, بارها شاهد نابسامانی هایی در حرکت های پشتیبانی از جنبش مردم کشورمان بوده ایم.
بدون شک, اولین و مهمترین قدم ها برای حل هر مشکلی, طرح صادقانه مساله است, و از سوی دیگر, بدترین کارها, انکار کردن مشکل و پاک کردن صورت مساله می باشد. و این همان روشی است که دولت کودتا در ایران انجام میدهد. در حالیکه خبرنگاران را به زندان می اندازد و همکاران خارجی شان را اخراج میکند, روزنامه ها را یکی پس از دیگری می بندد, در اسکله ها تانک های ضد شورش تخلیه میکند, در شهرهای بزرگ و کوچک دستگاههای پخش پارازیت نصب میکند و در خیابانها دوربین های جاسوسی کار میگذارد, وضع کشور را عادی خوانده و وجود بحران را قاطعانه انکار میکند.
متاسفانه گروه های اپوزیسیون خارج کشور و رسانه های فارسی زبان نیز از بیان این نابسامانی های موجود در صف های معترضین خود داری میکنند, شاید با این تصور که منعکس کردن چنین خبرهایی به سود حکومت دیکتاتوری ایران تمام میشود.
از موارد نادری که تاکنون دیده ام, نوشته کوتاهی است از آقای دکتر محمد برقعی تحت عنوان " تظاهرات در نیویورک, رنگین کمان بخود مشغول", که در آن نگارنده, که خود از شرکت کنندگان در برنامه نیز بوده است, با نگاهی انتقادی و تیزبین به شرح داستان می پردازد.
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که "انتقاد از خود" در فرهنگ سنتی ما جایی ندارد و کمبود و زیانش را در سطوح گوناگون, از موارد کوچک و شخصی تا نمونه های بزرگ و اجتماعی بخوبی لمس کرده و میکنیم.
برای اینکه نمونه هایی آورده باشم, به سه مورد اشاره میکنم تا منظورم کمی روشن تر شود,
نمونه اول مربوط به کم آبی در استرالیا است و نحوه برخورد دولت و مردم با آن در چند سال گذشته. مسئولان بطور مرتب مقدار ذخیره آب و میزان مصرف آن را با دقت و صداقت به اطلاع مردم میرساندند و در مناطقی هم, برنامه جیره بندی اجرا شد که شدت آن بستگی به وخامت اوضاع منطقه ای داشت. هرچند که برای نظارت بر اجرای این محدودیت ها, مقرراتی هم وضع شد و مجازات هایی برای قانون شکنان تصویب و اعلام گردید, و گشت های کنترل کننده هم به حرکت در آمدند, اما موارد تخلف بسیار اندک بود.
مردم از روی رغبت و اعتماد با مسئولان همکاری کردند زیرا که آنها نمایندگان واقعی خودشان بودند. کسی به آمار و ارقام گفته شده شک نکرد و آنها را سناریویی برای زد و بند های بازرگانی و سیاسی تخواند و نیازی هم به بند و زنجیر پیدا نشد.
نمونه دیگر, موضوع اغتشاشات خشونت آمیز در فوتبال انگلستان است که در دهه گذشته قربانیان فراوانی گرفت.
شاهد بودیم که رسانه ها جزییات هر حادثه را گزارش کردند و کار بدانجا رسید که باشگاههایی را که در ایجاد خشونت نقش داشتند, از شرکت درمسابقات فوتبال قاره ای محروم کردند. در آن ماجرا, مقامات بریتانیایی نه تنها تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر فاجعه نکردند, بلکه با قبول مسئولیت و عذر خواهی از صدمه دیدگان اتباع کشور خود و سایر ملل و پرداخت غرامت های سنگین, به چاره جویی نشستند و امروزه شاهد موفقیت نسبی شان هستیم.
و نمونه سوم مربوط به کشور خودمان است, نمونه ای که آقای دکتر زیبا کلام به نقل آن پرداخته اند. داستان مربوط به دوران ناصرالدین شاه قاجار است و اعزام شاهزادگان بیشمار به مناطق مخلتف کشور به عنوان والی , حاکم و یا نایب السلطنه. از جمله این حکام با اختیار ولی غیر پاسخگو, یکی هم والی ستمگر و بدخوی کاشان بوده است که مردم را برای مدتی طولانی به ستوه می آورده است.
پس از سالها حکومت کردن, آن شاهزاده به شهری بزرگتر منتقل میشود و والی دیگری روانه کاشان می شود که ظلم و خشونت کمتری میکرده است. مردم به شوق آمده, طومار تشکری امضا میکنند و به دربار می فرستند. پادشاه خودکامه از دیدن رضایت نامه مردم نه تنها خوشحال نمی شود بلکه به خشم آمده و زیر آن چند کلمه ای در این حدود می نویسد, " رعیت حق دخالت در حکومت ندارد"
و دیدیم که آن " انکار حق مردم" به کجا کشید, طوفانی براه افتاد که جانش را گرفت و بازماندگانش را به تبعید کشاند.
متاسفانه, انقلاب مشروطیت درسی برای دو پادشاه سلسله پهلوی و دو ولی فقیه حکومت اسلامی نشد, هر چهار نفر, تلاش کرده و میکنند که جانشینان راستین ناصرالدین شاه باشند, و البته با توجه به امکانات زمانی و شرایط منطقه ای. و امروز کار بدانجا کشیده شده که کشور را در آستانه انقلابی دیگر قرار داده است.
این شرایط خاص, باری دیگر جنبش مردم ایران در داخل کشور و اقدامات پشتیبانی از آن در خارج از مرزها را در صدر اخبار جهان قرار داده است و همه آزادی خواهان را به حرکت در آورده است.
پس بجاست که در مورد این حرکت های اعتراضی مطالب بیشتری گفته و نوشته شود و امیدوارم این مقاله قدمی در این راه بردارد. ادعا و اصراری بر درست بودن نظراتم ندارم و با کمال اشتیاق منتظر خواندن دیدگاههای متفاوت دیگران می مانم با این هدف که از برخورد اندیشه ها, نوری روشنگر بر این پدیده مهم و تاثیر گذار اجتماعی افکنده شود.   

برای اینکه مساله و چاره جویی برای آن کمی ساده تر شود, بگذارید که توجه خود را به مشکلات موجود در حرکات اعتراضی ایرانیان استرالیا محدود کنیم


نگاهی به حرکات اعتراضی در استرالیا و مسایل آن

هر چند که وجوه مشترکی بین نابسامانی های موجود در استرالیا و سایر نقاط جهان وجود دارد, اما تفاوت های قابل توجهی هم دیده می شود.
به عنوان مثال وضعیت ایرانیان مقیم استرالیا و اروپا را با هم مقایسه کنید. در آنجا به علت نزدیکی جغرافیایی با ایران و سابقه روابط چند صد ساله, جمعیت ایرانی و یا ایرانی تبار بسیار بیشتری را می بینیم که با انگیزه های مختلف به اروپا مهاجرت کرده اند.
از بازماندگان اشراف قاجار گرفته تا رهبران و فعالان سیاسی دوره ملی شدن نفت و انقلاب پنجاه و هفت و پس از آن, ازمتخصصان علمی و صاحبان صنایع تا بازرگانان و هنرمندان؛ از مشمولان از جنگ گریخته تا نظامیان فراری , و بالاخره موج جدید اصلاح طلبانی که اخیرا به خیل غیر خودی ها پیوسته اند.
و در میان آنها, ماموران و کارمندان رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی.
در استرالیا, به لحاظ موقعیت مکانی و شرایط سخت گیرانه در پذیرش مهاجران, اولا تعداد بسیار کمتری از ایرانیان زندگی میکنند و دوما اکثریت آنها, متخصصانی هستند که برای زندگی بهتر و پیشرفت مهاجرت کرده اند, و غالبا در کارهای حرفه ای خود موفق و در نظر جامعه خوش نام و سربلندند.

حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به حرکت های حمایتی ایرانیان در استرالیا می کنیم, اگر بپذیریم که هدف اصلی از حرکات اعتراضی, افزایش سطح آگاهی در جامعه به منظور جلب حمایت جامعه جهانی از جنبش مردم ایران است, موضوع به این صورت در میاید:

مقابله با اقدامات تبلیغاتی و آشوبگرانه رژیم کودتا
در مقایسه با کشورهای اروپایی باید گفت که کشور استرالیا کمتر در معرض چنین حملاتی قرار دارد. در دهه های گذشته شاهد فعالیت های تباهکارانه ماموران جمهوری اسلامی در نقاط مختلف اروپا بوده ایم که متاسفانه به علت گرمی روابط تجاری تهران با این کشورها, دولت ها و رسانه های بزرگ بین المللی از کنار این جنایات به آرامی گذشته اند و به دیکتاتور ها اجازه داده اند که مخالفان خود را از پای در آورند.
ما در اینجا شاهد زشت کاریی هایی از دست نبوده ایم, حوادث شرم آوری مثل حمله وحشیانه مقامات بلند پایه سفارت ایران در پاریس به تظاهر کنندگان در نوفل لاشاتو و یا کتک زدن آزادی خواهان ایرانی در برلین, در کشور ما گزارش نشده است.
احزاب دست راستی افراطی مشابه نئو نازی های آلمان هم در استرالیا فعالیت ندارند که همسو با جمهوری اسلامی حرکت کنند. رسانه ها هم از اعتبار بیشتری برخوردارند و به سادگی و ارزانی فابل خرید نیستند تا به ساز دیکتاتورهای تهران برقصند.   
آمار رسمی سفارت جمهوری اسلامی , نشان داد که تعداد انگشت شماری از ایرانیان ساکن استرالیا در انتخابات ریاست جمهوری گذشته به آقای محمود احمدی نژاد رای داده اند, یا به عبارت دیگر, حتی آن نورچشمی های بورسیه ای هم دل خوشی از حکومت موجود ایران ندارند.


آگاه وفعال کردن بخش بی تفاوت جامعه ایرانی استرالیا
هرچند اکثریت ایرانیان از جنبش آزادی خواهانه مردم حمایت میکنند و این موضوع در آرای به صندوق ریخته شده در انتخابات مخدوش ماه ژوئن گذشته بخوبی به اثبات رسید, ولی تنها در صد کمی از آنها در فعالیت های علنی شرکت میکنند.
از طرف دیگر استرالیا کشوری پهناور است و جابجایی افراد به سهولت اروپا نیست. گروهی از فعالان سیاسی ایرانی روزی در لندن هستند و روز بعد بر حسب ضرورت در پاریس و یا رم.

با توچه به دو مورد بالا, فعالان اجتماعی و سیاسی در استرالیا به سرعت مورد شناسایی هموطنان خود واقع شده و حرکات و کردار آنان زیر ذره بین آنان قرار میگیرند.
در ضمن این نکته را هم فراموش نکنیم که امروزه , احزاب چپگرا محبوبیت های دهه های پس از جنگ جهانی دوم را از دست داده اند و تجربه های تلخ از حکومت های مذهبی در ایران و سایر کشورها, مجالی برای فعالیت مبلغین دینی باقی نگذاشته است, پس میدان جذب افراد از طریق تبلیغات و وعده های ایدئولوژیک بسیار تنگ تر شده است.
نکته مهم دیگر, میزان بالای تحصیلات و آشنایی ایرانیان استرالیا با فرهنگ, هنر و فلسفه است که خود حاصل دستچین کردن متقاضیان مهاجرت به این کشور است, بدیهی است که جذب چنین افرادی بسادگی تحریک توده های نا آگاه نیست, همه مان داستان کشیدن و نوشتن کلمه مار را در خاطرها داریم.
و در کنار همه عوامل بالا, پیشرفت تکنولوژی مخابرات و در نتیجه سهولت دسترسی به اطلاعات می باشد که امکان تحقیق آسانتر را برای افراد جامعه فراهم نموده است.


آگاهی رسانی به عامه مردم, رسانه ها و زمامداران استرالیا
تجربه دوران دولت آقای هوارد و موضع گیری نابجای ایشان در مورد جنگ عراق و اعزام نیروهای استرالیایی به خلیج فارس و بی تفاوتی اکثریت جامعه, نشان داد که رفاه زدگی بر میزان آگاهی عمومی و احساس مسئولیت اجتماعی تاثیر منقی گذاشته است , مردم و رسانه ها آن چنان که انتظار میرفت موضوع را جدی نگرفتند و به آن دولت اجازه دادند که اقدامات غیر انسانی دیگری هم انجام دهد, که بالاخره آن زیاده روی ها باعث شکست او و حزبش در انتخابات فدرال شد.
بنابراین جلب حمایت توده مردم و سیاستمداران استرالیایی در مقایسه با اروپا سخت تر است.

جمع بندی پایانی

۱- اصول حقوق بشر و دموکراسی تنها انگیزه های مشترکی هستند که امکان همبستگی در میان ایرانیان و حمایت سازمانهای پیشرو و احزاب ترقی خواه را فراهم می آورند
۲- خصوصیات اخلاقی و سوابق رفتاری فعالین اجتماعی و سیاسی نقش مهمی در جذب و یا دفع هواداران جنبش دارند