آماده باش سرخ برای سبزهای معترض
آماده باش یک ملت باستانی برای سلام به سرخی آتش و نوید یک زندگی سبز
روزنامه نگار معترض (جان شیفته)
•
چهارشنبه سوری دقیقا همان نقطه یی است که جنبش ملی و اعتراضی ملت ایران می بایست حاکمیت را در تمامی ابعاد اعتراضات توده یی در خیابان و محله به شدت به چالش گرفته و با ترسیم میدان مبارزه دلبخواه خود هم چنین قوانین بازی جدید را نیز به دشمن استبدادی تحمیل کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۹ بهمن ۱٣٨٨ -
۱٨ فوريه ۲۰۱۰
زمان برای بازی در زمین خودی فرارسیده است و زنگ ها برای زنان و مردان، پسران و دختران و به طور کلی فرزندان خلف تمدن سازان ایرانی بر فراز آتش های جاویدان که این بار نه برای در دامن انداختن آن به میان مردمی از جنس خود، بلکه شرری برای به جان پاسداران زردخواهی و زردکاری زدن، به صدا درآمده است. بعد از ٨ ماه مبارزه ی اکثریت ملت ایران برای حقوق به یغما رفته ی خود و نفی استبداد دینی که به واسطه ی نبود حق اعتراض در نظام حاکم و سرکوب هر ندای حق خواهی، معمولا در طی مناسبت های خاص درون ساختار انجام شده است، به نظر می رسد که روز چهارشنبه سوری موقعیت مناسبی است تا جنبش اعتراضی سبز ملت ایران، از این پیله خارج شده و میدان بازی خود را بر حریف تحمیل کند.
در طی ٣۱ سال گذشته حکومت دینی با تمام تلاش و سعی خود موفق نشد تا این مناسبت ملی و هویت ایرانی را از بین برده و در مسلخ یک فرهنگ متصلب، متحجر، غیرایرانی، ریاکارانه و دغل باز قربانی کند. رمز ماندگاری و مقاومت چهارشنبه سوری هم چون عید نوروز و سیزده بدر در بطن یک فرهنگ غنی چند هزار ساله ریشه دارد که در زمین هموار تمدن کهن ایرانی و بستر همیشه جاویدان یک تمدن و فرهنگ بومی برای مبارزه با هرگونه پلشتی و اظهار عجز، رویش و بقای خود را تضمین کرده است. جشن های سال نو ایرانی که از مراسم "چهارشنبه سوری" در آخرین چهارشنبه ی هر سال آغاز می شود، با تحویل سال "نوروز" تولد دوباره ی خود را در گذر زمان جشن می گیرد و سیزده روز بعد در همایش عمومی و همگانی "سیزده بدر" حیات و ممات "سبز" خود را در پیوند با طبیعت پاس می دارد، افسانه ی ماندگاری ملتی است که هویت و موجودیت خود را "با هم بودن" آغاز می کند و با هم بودن نیز هم چنان ادامه می دهد.
چهارشنبه سوری برای ایرانیان و به خصوص جوانان این کشور از همان ابتدای حاکمیت دینی و دشمنی نهاد قدرت نسبت به مناسبت های ملی با مبارزه و پیکار جهت نفی سلطه ی فرهنگ تحجر و دفاع از هویت ملی یک پیوند ناگسستنی داشته است که تا به امروز ادامه داشته و اکنون نیز با جنبش اعتراضی سیاسی – اجتماعی موجود به ذات وجودی خویش نزدیک تر شده است. سنت توده یی چهارشنبه سوری در طی سال های حاکمیت جمهوری اسلامی با مبارزه بین دو هویت کاملا غیرمتجانس فرهنگ استبداد دینی در تقابل با فرهنگ غنی تمدن ایرانی، یکی از همان گذرگاه هایی است که از همان ابتدا با نوعی مبارزه و چالشگری در چارچوب گسست و شکاف های دولت – ملت موقعیت و موجودیت خود را تثبیت کرده است. این مبارزه تنها در ابعاد فرهنگی و سیاسی نبوده است که در حوزه ذهنی و تئوریک انجام گیرد بلکه به جهت اصرار یک ملت برای حفظ هویت فرهنگی و تمدنی خود پیوند نزدیکی با مبارزات عینی و جنبشی در عرصه ی میدانی و کف خیابان را نیز در تجربه و سنت مبارزاتی خویش همراه دارد. وجود دو عنصر مبارزه با فرهنگ تحمیلی حاکم و بروز عینی آن در سطح میدان اجتماعی، از چهارشنبه سوری یک جنبش و آکسیون اکتیو برای به چالش کشیدن نظم مستقر ترسیم کرده است که در شرایط کنونی که تحولات سیاسی کشور یک جنبش بسیار فراگیرتر اعتراضی را در قالب جنبش سبز ایجاد کرده است می تواند پیوند این دو جنبش نفی گرایانه در مقابل نهاد قدرت را به یک کابوس واقعی برای دولت کودتایی حاکم تبدیل کند.
در طی روزهای اخیر توجه نهادهای مدنی، اکثریت ملت و جنبش اعتراضی سبز به مراسم چهارشنبه سوری جلب شده است و آنان بیش از سال های گذشته به این روز بهای لازم را داده اند. هر چند که اعم توجه ها در این مدت به چهارشنبه سوری تحت تاثیر جنبش اعتراضات سیاسی انجام گرفته است ولی از آنجا که بن مایه و هویت این مناسبت ملی در طی ٣۱ سال موجودیت جمهوری اسلامی ریشه در سنت های مبارزاتی داشته و شاید مهم ترین و عینی ترین تقابل حاکمیت و ملت (البته در سطح توده یی و قبل از زایش جنبش اعتراضی اخیر) در عرصه ی خیابان بوده است، یک مشابهت کیفی و کمی را در درون خویش خواهد داشت. نقطه ی پیوند این روز و جنبش سبز کنونی در ماهیت اعتراضی آنان و شکل خیابانی – میدانی این مبارزه ی دو وجهی نهفته است که به عکس مناسبت های دیگر درون ساختاری از مرز تجربه یا آزمون و خطا تا حدود زیادی فراتر رفته است. جوانان ایرانی در طی سال های حاکمیت حکومت دینی در این روز نهادها و نیروهای امنیتی و انتظامی را به طور رو در رو به چالش کشیده و در بهترین شرایط تثبیتی جمهوری اسلامی خشم و نارضایتی خود را ابراز می کرده اند.
از طرف دیگر بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد که منجر به عظیم ترین جنبش اعتراضی مردم ایران در ٣۱ سال اخیر شده است و در روزها و مناسبت های خاص ملی و مذهبی نیز معترضان در کف خیابان، نیروهای نظامی – امنیتی را به چالش گرفتند. این جنبش اعتراضی سبز که هر لحظه تعمیق یافته و گسترده تر می شود و تا به امروز بهترین تجلی و موجودیت خود را در خیابان نشان داده است در تمام این مدت تنها موفق شده است تا در سایه ی مناسبت های درون ساختی ابراز وجود کرده و خود را به رخ حریف بکشد.
با توجه به شرایطی که در ۲۲ بهمن رقم خورد و رژیم حاکم به تاکتیک جلوگیری از استفاده ی روزهای خاص توسط معترضان مبادرت کرد و تا حدودی توانست این تاکتیک اصلی جنبش اعتراضی را خنثی کند، به نظر می رسد که چهارشنبه سوری اولین مصاف ملت با دولت در یک محیط متفاوت و میدان مبارزه ی دگرگون شده خواهد بود. این میدان مبارزه تا حدود زیادی هم اینکه نقطه ضعف مناسبت های درون ساختی را ندارد و هم اینکه تحت تاثیر سنن ملی می تواند از گستردگی به مراتب بیشتری در حوزه ی جمعیتی و از پراکندگی مکانی – زمانی بهتری نیز برخوردار باشد. از طرف دیگر گروه های خودجوش محله یی – منطقه یی که در طی سال های اخیر همواره در جریان برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در تمامی شهرهای کشور و به خصوص تهران شکل می گیرد این بار در وضعیت مضاعف اعتراضات سیاسی – اجتماعی، می تواند پتانسیل ذهنی و عینی یک اعتراض بسیار گسترده را از خود بروز دهد. در این مدت و به خصوص بعد از ۲۲ بهمن که پاشنه آشیل جنبش سبز تا حدودی نمایان شد، طرح ها و پیشنهادات مختلفی برای چهارشنبه سوری در فضای مجازی و اینترنتی زمینه ی بروز و ظهور یافته است که به نظر می رسد حداقل برای بسیاری از سایت ها و وبگاه های شناخته شده ی اصلاح طلب در جنبش سبز هنوز بقایای تفکر محافظه کارانه یی که موجب ناکامی جنبش اعتراضی در ۲۲ بهمن شد، برای آنان موجب درس گرفتن نشده است. طرح چهارشنبه سوری بدون تنش و درگیری یکی از همین طرح ها می باشد که هم برخلاف تجربه ی جنبش اعتراضی در هفته های اخیر است و هم اینکه اصولا در تضاد کامل با سنت و تجربه ی تاریخ معاصر چهارشنبه سوری بوده است. اتفاقا چهارشنبه سوری دقیقا همان نقطه یی است که جنبش ملی و اعتراضی ملت ایران می بایست حاکمیت را در تمامی ابعاد اعتراضات توده یی در خیابان و محله به شدت به چالش گرفته و با ترسیم میدان مبارزه دلبخواه خود هم چنین قوانین بازی جدید را نیز به دشمن استبدادی تحمیل کند. تجربه ی موفق حماسه عاشورا که با مقاومت تحسین برانگیز مردم معترض، قدرت حاکم را به هراس سرنگونی و فروپاشی متقاعد کرد، در مقابل تجربه ی ناموفق حضور بدون هویت و سکوت وار در ۲۲ بهمن، فراتر از عوامل متعاقب بروز و ظهور این دو روز یک واقعیت را نیز اثبات کرد که از این پس نادیده گرفتن آن، یا ناشی از جهالت یا در راستای مماشات تسلیم طلبانه ی طیف هایی در بطن جنبش سبز باید تلقی شود. حاکمیت در آخرین مصاف مسالمت آمیز دولت – ملت به روشنی نشان داد که به هیچ وجه اهل مصالحه و تعامل مثبت، حداقل در مرحله ی کنونی، با جنبش اعتراضی نخواهد بود. همین واقعیت به بدنه ی جنبش سبز و رهبران نمادین آن نشان داد که ریزش یا تعدیل مطالبات در کف خیابان و عرصه ی میدانی مبارزه هرگز نتیجه مثبتی در ترسیم "نقشه راه" و در خوشبینانه ترین وضعیت "توازن قوا" بین دو نیروی رقیب به بار نخواهد آورد.
حاکمیت در ماه های اخیر به عمد و برنامه ریزی شده رنگ "سبز" پرچم ایران را حذف و به رنگ آبی تبدیل کرده است اما جنبش اعتراضی باید در روز چهارشنبه سوری به حاکمان مستبد نشان دهد که حتی با محو رنگ سبز پرچم نیز "سرخ" آن در شراره های آتش های جاویدان تمدن کهن ایرانی در این روز آتش در خرمن آنان خواهد افکند. گستردگی سرخ فام چهارشنبه سوری تا به آن اندازاه است که نیروهای سرکوب قادر نخواهند بود دختران و پسران، زنان و مردان و اراده ی اعتراضی ملت ایران را در محدوده ی میدان آزادی یا خیابان انقلاب به دام شگردهای امنیتی انداخته و شامگاهان عربده های مستانه ی پیروزی سر دهند. چهارشنبه سوری در مقطع حساس کنونی با توجه به پشتوانه ی قدرتمند یک جنبش اعتراضی اکتیو به راحتی می تواند چنانچه در چنبره ی توصیه های محافظه کارانه گرفتار نشود زمین را زیر پای خودکامگان به یک جهنم سوزان تبدیل کند. به یقین کسانی که هم اکنون حتی نمی توانند میدان آزادی را برای یک نمایش حکومتی با این همه تدارکات و سازماندهی پر کنند در روز چهارشنبه سوری که هیچ آدرس مشخصی ندارد و همه ی پهنه ی وطن، مرکزی برای تجمع و آتش بازی است، در مقابل ملتی که سنن ملی خود را با جنبش اعتراضی پیوند می زند، هرگز نیروی لازم برای سرکوب را نخواهند داشت. چنانچه پیران و میانسالان نیز در این روز در کنار جوانانشان در هر کوی و برزن یا خیابان و میدان برای این جشن ملی مصمم به صحنه بیایند هیچ قدرتی را یارای مقابله و سرکوب نخواهد بود. تازه اینکه بنا به همین سنت چهارشنبه سوری این بار این مردم و جوانان هستند که با آتش بازی می کنند و لهیب آن می تواند در صورت ورود نابهنگام یا بهنگام هر مزاحمی این آتش را چون تندری بر سر آنان آوار کند. امسال نباید و اصلا منطقی نیست که هیچ ترقه و فشفشه یی به دیوار خانه ی شهروند ایرانی پرتاب شود چرا که دستان جوانان معترض ایرانی اهداف به غایت پذیرفتنی تری برای هدف گیری دارند که در صورت مزاحمت نیروهای سرکوب هم به سنت مالوف خود آتش بازی همیشگی را کرده و هم اینکه ترقه هایشان ندای حق خواهی و تغییر را در انفجار آتش به همراه خواد داشت.
از هم اکنون همه ی آنانی که ذوق شعری دارند باید در چارچوب سنت چهارشنبه سوری و جنبش اعتراضی شعارهای ضداستبدادی و شادکامانه ی نو شدن را برای این روز آماده کرده و ترویج کنند. این بار آرزوهای ملتی تا به امروز زردکام، در کنار سرخی آتش های برافروخته به سمتی زبانه خواهد کشید که مفهوم واقعی شادابی سرخ فام خود را به حیات سبز یک زایش دوباره در کنار آتش های این چهارشنبه آخر سال برای تغییرات بنیادین گره بزند. فعالان سیاسی – اجتماعی در کنار سنت خواهان تمدن ایرانی از هم اکنون می بایست در فضای مجازی و عرصه ی عینی، جامعه و طبقات اجتماعی معترض را برای یک فراخوان ملی و ضداستبدادی آماده ی یک کارزار سرخ – سبز کنند.
|