آیا «عبدالمالک ریگی»، جا پای «دادشاه» میگذارد؟
همنشین بهار
•
مشکل اساسی در بلوچستان (سرزمین فقر و بیکاری)، امثال «ریگی» نیست. ستم و بیعدالتیای است که همیشه در آن منطقه حاکم بوده و همچنان دارد با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند. از همین رو، بازداشت ریگی، نمیتواند پایان سناریوی وحشت و خونریزی، یا دادخواهی و انتقام، در منطقه تلقی شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۷ اسفند ۱٣٨٨ -
۲۶ فوريه ۲۰۱۰
حکومتی که همه ابزار قدرت را در اختیار دارد...
«عبدالمالک ریگی» را که مدعی بود «دادخواهیش برای برابری و دمکراسی است اما، اعتنایی به شعور جمعی برای بکارگیری و شیوه مبارزه جمعی نداشت» و بیشتر شیعه ستیز و قصاص گر و ماجراجو بود تا یک انقلابی پاکباز ــ نباید با امثال حنیف و حمید اشرف و شکرالله پاکنژاد و الله قلی جهانگیری یکی پنداشت.
البته دبدبه و کبکبه صیادان «عبدالمالک ریگی»، عینهو باد و بروت ساواک شاه در مقابله با به اصطلاح «خرابکاران» است.
وقتی مبارزین دلیری چون «دکتر اعظمی» و «سلیمان معینی» و «مرضیه اسکویی» و «فاطمه امینی»...به تنگنا میافتادند ــ شلاق به دستان رژیم شاه، خدا را هم بنده نبودند.
برای حکومتی که «اهل بخیه» است و به معامله تن میدهد و همه ابزار قدرت، از جمله پول و پله برای خریدن این و آن و تجهیزات بسیار پیشرفتهی رصد کردن را در اختیار دارد، گیرانداختن مخالفینش غیرممکن نیست. اگر جز این باشد غیرطبیعی است کما اینکه حضور و دوام «اسامه بن لادن» که دولت ایالات متحده و شرکاء به بهانه اقدامات او، کافه را به هم ریختند و عنان از کف دادند و مرزهای تازه ای از ویرانی و کشتار و اشغال به جا گذاشتند، تعجب برانگیز است. جتی برای کسانیکه با «تئوری توطئه» Conspiracy theory میانه ای ندارند نیز، تعجب برانگیز است که قدرت حاکمه ای مدعی است زمین و زمان را رصد میکند اما هنوز دربدر پی «بن لادن»ش میگردد!!
...
غرب دوچهره کاسبکار، به وقت لزوم چشمانش را میبندد.
• کنار کشیدن سازمان اطلاعات پاکستان (Pakistan’s Inter-Services Intelligenc (ISI از جندالله و، متقابلاً قطع حمایت جمهوری اسلامی از بلوچهای جداییطلب در پاکستان،
• همدمی آخوندها با مقامات پاکستان بر سر طالبان و، همراهی در کنفرانس بینالمللی افغانستان در لندن (۲۸ ژانویه ۲۰۱۰ّ)،
• قرار داد فروش گاز به پاکستان و،
• تفاهمنامه تجارت بین مرزی که ۳ روز پیش از دستگیری «ریگی» بین جمهوری اسلامی و پاکستان امضا شد ــ
همکاری میان دستگاه های اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی و پاکستان (پاکستان همپیمان با آمریکا و غرب) را که پیشتر هم در تحویل برادر ریگی و... وجود داشت، به مدار تازه ای کشید.
عوامل فوق، در کنار رویارویی اماراتیها با دستگاه اطلاعاتی اسراییل (موساد) بر سر ترور «محمود المبحوح» فرمانده حماس در دوبی، رودست خوردن پاکستانیها از آمریکا با اعلام استراتژی جدید اوباما در افغانستان و زد و بند پنهان رژیم با آمریکا (از جمله بر سر آمریکایی های زندانی شده در ایران)، همه و همه گیرافتادن «عبدالمالک ریگی» را که علاوه بر هویت قومی، از هویت مذهبی (سنی) دم میزند، تسریع کرده است.
زدوبند، آدم ربایی و استرداد پناهندگان، از قدیم و ندیم رواج داشته و نمونه هایی چون ملا مصطفی بارزانی و عبدالله اوجلان پیش روی ما است.
از اهداف سه گانه رژیم (استرداد رهبران مجاهدین خلق، ریگی، و احزاب کردی در کردستان عراق) که در هر مذاکرات، گریزش را میزند و روضهاش را میخواند، دوتای دیگر باقی است و میبینیم که شب دراز است و غرب دوچهره کاسبکار هم، به وقت لزوم چشمانش را میبندد.
...
جامعه جهانی به جای اینکه جانب مردم بپاخاسته را بگیرد، «ریگی» را پیشکش میکند.
گرچه برای خیلی ها، هدف وسیله را توجیه میکند و خوب هم توجیه میکند اما، هر عمل کثیفی را بنام مبارزه با ظلم نمیتوان توجیه کرد.
عملکرد «عبدالمالک ریگی» که «بی توجه به مدنیت حاکم بر اندیشه انسان مبارز امروز، تنها تصویر عریان و بیرحم انتقام را نشانه گرفته و بر بوم سیاستش مینشاند.» ــ قابل دفاع نیست اما، از حق انسانی و شهروندی او و همرزمانش باید دفاع کرد. باید به ربودن و شکنجه ی او اعتراض نمود و پرسید:
آیا به خطر انداختن جان مسافرین هواپیما و اجبار به فرود یک هواپیمای غیرنظامی خلاف تعهدات بینالمللی نیست؟
الان که سه روز از ماجرای دستگیری «عبدالمالک ریگی» گذشته نه سازمان هواپیمایی بینالمللی، نه دولتهای اروپایی و آمریکایی، نه سازمان ملل، هیچکدام عملیات راهزنی هوایی رژیم را محکوم نکردند.
اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک، به کار افتادند و شکلات «ریگی» را در دهان رژیم گذاشتند، آیا از یک زد و بند همه جانبه خبر میدهد؟ آیا سراغاز یک دوره از تبادلات خواهد بود؟
چرا جامعه جهانی به جای اینکه جانب قیام مردم به جان آمده را بگیرد به یک باره «ریگی» را به آخوندها پیشکش میکند؟
به تورانداختن سران اپوزیسیون ایران در دستور کار رژیم جمهوری اسلامی است و آینده نشان خواهد داد استعمار و ارتجاع بازهم به ساز همدیگر میرقصند و همنوایی میکنند.
برگردیم به «ریگی»
...
عصیان مردم ستمدیده واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.
در دوم آوریل ۲۰۰۷، صدای آمریکا VOA با نامی که گروه جندالله بر ریگی نهاده بود (رهبر جنبش مقاومت خلق ایران) ــ از وی پرده نمایی کرد.
نام «ریگی» کم کم بر سر زبان ها افتاد و یکی از شبکه های تلویزیونی سلطنت طلب بارها وی را «دکتر عبدالمالک» نام داد و حلوا حلوا کرد.
در همان سال ۲۰۰۷ شبکه خبری ABC نیوز، از قول منابع اطلاعاتی آمریکا و پاکستان، راست یا دروغ گزارش کرد که مقامهای آمریکایی به طور مخفیانه به گروه ریگی توصیه کردهاند دولت ایران را بیثبات کند.
در جولای ۲۰۰۸ نیز، یک روزنامهنگار آمریکایی به نام «سیمور هرش»، Seymour (Sy) Myron Hersh فاش کرد که مقامهای کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروههای مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیدهاند.
در این واقعیت که در آمریکا و غرب و عربستان سعودی...و، به ویژه در اسرائیل، کسانی بوده و هستند که خواب پیش از ۲۲ بهمن ۵۷ را میبینند و پشت شعارهای حقوق بشری موضع میگیرند و امثال «ریگی» را هم باد میکنند و جلو میاندازند تردیدی نیست، اما واقعیت بزرگ تر، ستم رژیم آخوندی است که نه تنها دستاوردهای انقلاب بزرگ ضدسلطنتی را بر باد داده و بالاترین بهره را نصیب شرکت های غارتگر چند ملیتی و مدعیان صاحب اختیاری جهان کرده است، نه تنها حرث و نسل مردم را به تباهی کشیده و غنچه لبخند را بر لبان ستمدیدگان پژمرده است، به تروریسم دولتی و رافضی گری هم لعاب دین و ایمان زده و به ماجراجویی و سنی ستیزی (که آن روی سکهاش شیعه ستیزی است)، میدان داده است.
عصیان مردم ستمدیده و توسل به اسلحه و رفتن به کوه و کمر، واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.
اگر امثال ریگی دفاع از حقوق اهل سنت ایران را پیش میکشند و در بلوچستان که احساس برابر بودن با فارس ها خنده دار است ــ همانند قهرمان بلوچ، «دادشاه سفیدکوهی» (دوست محمد)، حرفشان خریدار دارد ــ به انحصارطلبی و ستم دولتی مربوط است و تا در، براین پاشنه میچرخد، دهها «ریگی» هم دستگیر شوند، بی فایده است. هر روز غائله ای برپا میشود و البته استعمارگران که چون کوسه به فکر ریشاند، پشتش میروند و تدارک میچینند.
...
مشکل اساسی در بلوچستان امثال «ریگی» نیست.
بد و بیراه به «ریگی» و اینکه از اول بدجنس و جیره خوار و شرور و بی سر و پا و نوکر اجنبی بوده، خودگولزنی و مردم فریبی است.
عوامل شخصیتی و خانوادگی نمیتواند به تنهایی رفتار امثال او را توضیح دهد.
عبدالمالک ریگی یک طلبه در حوزه دینی سراوان بود. چه عواملی باعث میشود فردی مثل او جامع المقدمات و سیوطی را کنار بگذارد و خنجر و کلاشینکف بردارد و در کوههای مرزی سه کشور: ایران، افغانستان و پاکستان موی دماغ جمهوری اسلامی شود تا در طی ۶ سال ۴۰۹ کشته و زخمی و ۲۳ اسیر به حسابش واریز شود؟
مشکل اساسی در بلوچستان (سرزمین فقر و بیکاری)، امثال «ریگی» نیست. ستم و بیعدالتیای است که همیشه در آن منطقه حاکم بوده و همچنان دارد با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند.
از همین رو، بازداشت ریگی، نمیتواند پایان سناریوی وحشت و خونریزی، یا دادخواهی و انتقام، در منطقه تلقی شود.
عبدالمالک ریگی نباشد، «محمد ظاهر بلوچ» یا فرد دیگری در میان بلوچها، اسلام سلفی سنی را عَلم خواهد کرد و برخواهد خاست. همچنان که پیش از عبدالمالک هم افراد دیگری بودند.
تا زمانی که ریشهی اساسی حل نشود، آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
چون زمینه رویش و رشد «ریگی» وجود دارد، در غیابش، انتقام جویی باب خواهد شد و چنانچه سیکل خشونت ادامه یابد، چه بسا گروه موسوم به «جندالله» میدان فعالیت خود را از بلوچستان به داخل ایران هم بکشد...
«بیشترین عملیات گروه جندالله را افرادی انجام دادهاند که خود را در اثنای عملیات منفجر کردهاند، این نشانگر عمق فاجعهی ظلم و ستم در ایران زمین است و تنها راه مقابله با اینگونه سلاحهای انسانی از بین بردن اسباب و عللی است که جوانهای اهل سنت را مجبور میسازد دست به چنین عملیات انتقام جویانهی بزنند.»
عملیات گروه ریگی در حسینیه زاهدان، منطقه تاسوکی در جاده زابل به زاهدان و، کشتن مسافران عبوری در منطقه دارزین...، زشت بود اما زشت تر از آن، رفتار حکومت ظالمی است که به انحصارطلبی و خودبینی خو گرفته است.
«اگر مولوی عبدالقدوس تنها به جرم روشنگری جوانان اهل سنت منطقهی محروم خویش اعدام نمیشد، برادر زادهی او هرگز به فکر منفجر ساختن خود در حسینهی زاهدان به هدف گرفتن انتقام خون عموی خود برنمیآمد!!»
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که که را کشتی تا کشته شدی زار
تا باز که او را بکشد آن که ترا کشت
...
آیا ایمان به صبح، جایش را به کفر خواهد داد؟
سر و صدای دستگیری عبدالمالک ریگی، با یکی دو مصاحبه و با مرور زمان، خواهد خوابید و ...، این نیز بگذرد اما لو رفتن و به تله افتادن او سئوالات بسیاری پیش میآورد:
• آیا طیف حامیان ریگی با تحویل دادن او احساس کرده اند که با حمایت از جندالله چیزی برایشان نمیماسد و در پی هدفی بالاتر هستند؟
• آیا ریگی میتواند هدیهای برای ایجاد اعتماد میان واشنگتن و تهران باشد؟
• چه اتفاقی افتاده که ریگی را به عنوان یک شکلات به جمهوری اسلامی تقدیم کرده و سایه امنیتی را از او سلب نموده اند؟
• آیا جمهوری اسلامی که در دست گروه جندالله گروگان دارد، با عبدالمالک ریگی به تفاهم میرسد و در نتیجه جندالله اسرا را آزاد خواهد کرد و سلاح را زمین خواهد گذاشت؟...یا بر عکس، شکنجه و آزار او، بر زخم مردم بلوچ نمک خواهد پاشید؟
• آیا رنج و شکنج زندانیان سیاسی و آنچه در جامعه و دانشگاهها گذشت، در گرد و خاک دستگیری ریگی، گم و گور خواهد شد؟
...
آیا ایمان به صبح، صبح روشنی که از دل شب تار طلوع میکند، جایش را به کفر خواهد داد؟ هرگز،
خورشید خواهد دمید، خروسان نیز در سحرگهان آواز نخوانند خورشید خواهد دمید.
زیرنویس:
«دادشاه»، یکی از نامدارترین چهرههای ملی در تاریخ معاصر بلوچ است.
دادشاه سفیدکوهی، از منطقه سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان بود. بر اثر ستم خوانین، با آنان جنگید و با حمایت حکومت پهلوی از آنان، مبارزه دادشاه سمت و سوی ضدرژیمی پیدا کرد.
دولت مرکزی مدام نقشه میریخت تا او را از سر راه بردارد اما به جایی نمیرسید، تا اینکه با سران محلی رویهم ریخت و به وسیله آنان کلکش را کندند.
بر اثر خیانت خوانینی که صحبت از مذاکره و گفتگو با دادشاه کرده بودند، در ۲۱ دی ماه ۱۳۳۶ او را به کمین گاه کشیدند و به رگبار بستند.
دادشاه تا امروز یکی از نامدارترین چهرههای ملی در تاریخ معاصر بلوچ است و زندگی و مبارزهاش در ترانهها و سرودهای بیشمار نقل میشود و در سرتاسر بلوچستان ورد زبان مردم است. مبارزه دادشاه تأثیر زیادی بر ادبیات و تاریخ شفاهی بلوچها گذاشته است.
برخی از دوستداران عبدالمالک ریگی (که وی را مولوی خطاب میکنند و بزرگ میشمارند)، میگویند نباید چهره قهرمان جوان و مردمی بلوچستان خدشه دار بشود و عبدالمالک ریگی با «دادشاه» که بلوچ کش و ضعیف کش بود، مقایسه شود.
یادآوری کنم که در اوایل سال ۱۳۳۶ ه. ش. مأمورین آمریکایی و ایرانی «اصل چهار» Point Four Program توسط گروه دادشاه کشته شدند و همین عامل، باعث فشار آمریکا بر دولت ایران شد تا کار دادشاه یکسره شود.
«کویین کارول» رئیس اداره اصل چهار کرمان و همسرش «آنیتا کارول»، «برستیل ویلسن»، مشاور حوزه عمران... «مهندس محسن شمس» (معاون ایرانی ویلسن) و «هراند خاکچیان»، راننده جیب استیشن از اتباع کشور ایران، هنگام عبور از «تنگ سرحه» همگی به دست دادشاه و یارانش به قتل رسیدند.
...
«سیمورهرش»، روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی افشا میکند.
سیمور مایرون هرش (Seymour (Sy) Myron Hersh) که مقالاتش معمولاً در نشریهٔ نیویورکر The New Yorker منتشر میشود، از روزنامه نگاران و نویسندگان آمریکایی است که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شده است.
او در سال ۱۹۶۹ از کشتار حدود سیصد تا پانصد نفر از غیرنظامیان ویتنامی توسط سربازان آمریکا و همینطور دودوزده بازی ارتش آمریکا در این مورد در روزنامههای ایالات متحده گزارش داد.
این گزارشها احساسات ضد جنگ ویتنام را در آمریکا برافروخت.
سیمور هرش با نوشتن مجموعه مقالاتی نشان داد که شکنجهکردن زندانیان عراقی برخلاف ادعای دولت آمریکا که اینکار توسط چندین سرباز آمریکایی «سرخود» انجام شده، با اطلاع بالادستیها بوده و دفتر دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا از آن خبر داشته است.
در جولای ۲۰۰۸ «سیمورهرش»، فاش کرد که مقامهای کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروههای مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیدهاند.
PREPARING THE BATTLEFIELD
The Bush Administration steps up its secret moves against Iran.
by Seymour M. Hersh July 7, 2008
Late last year, Congress agreed to a request from President Bush to fund a major escalation of covert operations against Iran, according to current and former military, intelligence, and congressional sources. These operations, for which the President sought up to four hundred million dollars, were described in a Presidential Finding signed by Bush, and are designed to destabilize the country’s religious leadership. The covert activities involve support of the minority Ahwazi Arab and Baluchi groups and other dissident organizations…
www.newyorker.com
...
دستگیری چهار نفر در فرودگاه مناس Манас در رابطه با ریگی؟
هواپیمایی که «ریگی» با آن پرواز میکرد، وقتی در فرودگاه بینالمللی مناس Манас اصلیترین فرودگاه کشور قرقیزستان (در ۲۵ کیلومتری شمال غربی بیشکک) به زمین نشست، نیروهای امنیتی آن کشور وارد هواپیما شدند و ۴ نفر را از میان مسافرین با خود بردند.
آیا دستگیری آنان در رابطه با لو رفتن ریگی بود؟
بخشی از گزارش روزنامه کمرسانت “Коммерсантъ» روزنامه پرنفوذ اقتصادی در کشور روسیه در مورد عبدالمالک ریگی
گزارش مزبور که پنج شنبه ۲۵ فوریه ۲۰۱۰ توسط الکساندر رئوتوف Александр Реутов / بک اوروزالیف Бек Орозалиев تهیه شده، به دستگیری ۴ مسافر هواپیما در فرودگاه «مناس» نیز، اشاره میکند. این روزنامه عکسی هم از مسافران هواپیما دارد که دارند اعتراض میکنند. گویا در فرودگاه بندرعباس، مامورین امنیتی جمهوری اسلامی دقیقا میدانستند ریگی و دوستش کجا نشسته اند، مستقیم سراغشان رفته و دستبند میزنند...
Примечательно, что после прибытия злополучного Boeing в Бишкек первыми на борт лайнера поднялись сотрудники киргизских спецслужб. Как рассказал "Ъ" источник в аэропорту "Манас", они арестовали четырех пассажиров. Однако не ясно, связан ли их арест с задержанием Абдолмалека Риги. Известно лишь, что в связи с принудительной посадкой своего самолета власти Киргизии никаких претензий Ирану не высказали.
www.kommersant.ru
Газета «Коммерсантъ» № 32 (4332) от 25.02.2010
هدف وسیله را توجیه میکند خوب هم توجیه میکند !
در برابر تز «الغایات تبرر الوسیله» که امثال ابوجهل و ابوسفیان رواج میدادند که همان «هدف وسیله را توجیه میکند» ماکیاول است، امثال محمد و علی معتقد بودند «الغایات النبیله لا تبرر الوسائل غیر النبیله» یعنی نمیتوان به هدفهای شریف با وسائل غیر شریف دست یافت.
در دیدگاه علی، استفاده از ابزار زشت برای رسیدن به پیروزی جایی نداشت. او بارها سوگند یاد کرد که چنین روشی را پیشه نخواهد کرد و تا زنده بود حتا در سخت ترین شرایط نبرد، چنین کاری نکرد و رهروانش را از انجام آن پرهیز داد.
مارکس نیز معتقد بود هدف (انسانی) وسیله (انسانی) را توجیه میکند. این یکی از زیباترین جملاتی است که اندیشمند بزرگ کارل مارکس نیز گفته و مرتجعین تاریخ با ناصادقانه ترین شیوهها سعی در وارونه جلوه دادن معنی و قلب مفهوم عمیق آن کردهاند. آنانی که مفهوم زبان را میشناسند و به ویژه آنهایی که به عمق نگاه انسانی مارکس واقفند، میدانند که او چه میگوید. اتفاقاً بر عکس آنچه که به غلط متداول است، مارکس معتقد است که یک آرمان انسانی و یک هدف انسانی از آنجا که انسانی است به وسایل و ابزار انسانی نیز متوسل میشود. یعنی این هدف زیبا، نیازمند به کار گیری ابزار زیبا نیز هست. این هدف است که وسایل رسیدن به آن را توجیه میکند. امکان ندارد شما از طریق به کارگیری ابزار و وسایل خوب و زیبا به یک هدف زشت و غیر انسانی برسید. در این جا باز تأکید میکنم، هیچگاه نمیتوان برای رسیدن به یک هدف خوب و انسانی از اهداف غیرانسانی و زشت استفاده کرد.
«آن کس که وابستگیهای سیاسی و ایدئولوژیکش را نفی کند خود را نفی میکند» ایرج مصداقی
www.irajmesdaghi.com
...
در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع
آب گفت آلوده را در من شتاب
گفت آلوده که دارم شرم از آب
آب گفت این شرم بی من کی رود
بی من این آلوده کی زائل شود؟
اگرچه آنچه تعئین کنندهاست، نتیجه رابطهاست (نه خود رابطه)
اگرچه رویارویی با دشمن گاه به مذاکره با او را اجتناب ناپذیر میکند و نمونه های تاریخی از صلح حدیبیه و ولایت عهدی علی بن موسی رضا گرفته تا تنظیم رابطه امثال لنین و هوشی مین و عرفات...پیش روی ما است اما، زمین زدن دشمن، توجیهی برای دوّلا و راست شدنهای مبتذل، آنهم نزد قاتلین پاکترین فرزندان این میهن ستمدیده، نبوده و نیست.
آنچه گاه دیپلماسی انقلابی میخوانیم چیزی جز همان فتوای «ریش و شامپو»، نیست که اگر سیاست و مصلحت ایجاب کند ریش، و البته سبیل را هم، در ... خر فرو کنیم و چون کار از کار گذشت بیرون آریم و گلاب زنیم و نماز، یا سرود انترناسیونال خوانیم...
«آیا به من دستور میدهید برای پیروزی خود، از جور و ستم... استفاده کنم؟!
به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب میکنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد.
أَتَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ! وَاللهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمیرٌ وَمَا أَمَّجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً!
نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶
در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع است.
«آن نمیدانم چهی نمیدانم کجای همیشه موجود»، که به قول «آندره ژید» نمیتوان او را در جائی جز همه جا دید ــ حسابش جدا است امّا، باور کنیم و من به این به اصطلاح «کفر»، ایمان دارم که آن حی لایزال نیز ـ برتر از سئوال نیست...
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com
|