•
نگاه اقای رفسنجانی به مخالفان و غیرخودیها در هر دو دوران قبل و بعد از انقلاب نگاهی حذفی و یا سودجویانه بوده است. از همان بدو انقلاب وی که از یک سو با تمام توان در راستای حذف نیروهای چپ و ملی و دمکرات تلاش میکرد، در همان زمان سعی داشت نیروهای رژیم سابق، ارتش، رکن ۲ و حتی ساواک را برای چیرهکردن خود بر دیگران حفظ کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۰ اسفند ۱٣٨٨ -
۱ مارس ۲۰۱۰
پیش از اغاز:
مجموعهای که طی ماه گذشته با نام کد انقلاب با نگاهی دوباره به انقلاب 57 منتشر شد، مورد استقبال قرار گرفت. اکثر خوانندگان حتی منتقدان نیز در متفاوت بودن و تازگی نگاه ان اتفاق نظر داشتند. در بخش پایانی کد انقلاب قول داده شده بود که در مجموعهای دیگر با نام "کد رفسنجانی"، نگاهی دوباره به رویدادهای قبل و بعد از انقلاب بیاندازیم تا شاید کنار هم قرار دادن ان دو، در پایان منجر به رمزگشائی از "کد جمهوری اسلامی" گردد. اما قبل از گشایش این باب، ذکر چند نکته ضروری است:
1. جنبش اخیر مردم ایران، جنبشی منحصر به فرد و یگانه در عرصه جهانی نیست، نسخهای غریب از سیاست یا فرهنگ یا اقتصاد را ارائه نمیدهد، مدعی تولید یا صدور اندیشهای تازه نیست، نمیخواهد بندی به مفاد اعلامیه حقوق بشر بیافزاید یا چیزی از ان بکاهد. پس میدان سیاسی ان کاملا شفاف است. زد و بند، انحصارگری، ترفندهای کوتاهمدت، هجوم به سیستمها و کشورها، تبانی و ترور و... که از قلقهای رایج در پوکر سیاسی است در مدل سیاسی شطرنج کاربردی ندارد. به همین دلیل ساده سیاستمداران پوکرباز نیز نمیتوانند در شکلگیری اینده ان نقش مثبتی ایفا کنند.
2- نگاه این نوشتار به مواضع و عملکردهای اقای هاشمی رفسنجانی، نگاهی مقطعی یا گفتار محوری نخواهد بود و تنها به بررسی برههای خاص از زندگی سیاسی و مواضع ایشان نمیپردازد، بلکه سعی میکند با نگاهی جامع و کردار محوری شناختی دقیق به دست اورد و انگاه به موقعیت فعلی و نقش احتمالی اینده ایشان بپردازد. با توجه به ان که در چند ماه اخیر مواضع ایشان توانسته با قبض و بسط وسیع، طیفی متنوع در داخل کشور و حتی شماری از اپوزسیون خارج را نیز تحت تاثیر قرار دهد. این نگاه جامع ضرورری است.
3- نقد مواضع و عملکرد سیاستمداری که واکنشهای تاکنونیاش به نقدهای گذشته تنها توجیه و تحریف و انکار بوده و همیشه حلقهای از مدافعان را نیز به دور خود دارد، کاری اسان و بیحاشیه نخواهد بود. به هر حال در این مجموعه سعی خواهد شد که حدالامکان تنها به دستنوشتهها یا مصاحبه و سخنرانیها و یا تالیفاتی که با نظارت خود یا فرزندش منتشر شده است استناد شود. همچنین سعی خواهد شد به منظور حفظ نگاه چند بعدی و تفکیکی، اندیشه ها و عملکردهای ایشان به نحو کلاسه شده و در فایلهای مستقل مورد بررسی قرار گیرد. مواردی چون: تروریزم و نگاه به غیر خودیها، نفوذ تدریجی در قدرت، نگاه به تاریخ و تحریف ان، پردهبرداری چند مرحلهای از حاکمیت، جنگ و چگونگی تداوم ان، تاثیرگذاری بر ایتالله خمینی، دخالت در امور تخصصی، نحوه عملکرد در دوران اصلاحات و ... فایلهای اصلی این مجموعه خواهد بود.
تروریزم و نگاه به غیرخودیها:
در مقاطع مختلف نام رفسنجانی با تروریزم همراه بوده است. از ترورهای قبل از انقلاب تا قتلهای بعد از انقلاب، از ترور مخالفان در خارج از کشور تا قتل دگراندیشان در داخل. حتی در مواردی از تسویهها و ترورهای داخل حاکمیت نیز انگشت اتهام به سوی وی بوده است. بدیهیاست که ایشان نه تنها مسئولیت هیچکدام را نمیپذیرد بلکه در موردی نیز که دادگاهی مستقل حکم مجرمیت او را صادر کرد، طلبکارانه ان را "توهین به مقدسات نظام" نامید. طبعا قرار نیست که در این مجال ایشان را به قبول مسئولیت قانع کنیم، اما ذکر چند مورد و استنتاجی منطقی از ان میتواند شروعی باشد برای بررسیهای بعدی. هنگامی که سال 1343 حسنعلی منصور توسط محمد بخارائی ترور شد، خیلیها معتقد بودند که اسلحه ترور توسط رفسنجانی تهیه شده بود. ایشان در یکی از سخنرانیهایش نتوانسته بود ذوقزدگی خود را کنترل کند و در دفاع از این ترور و نتایج مثبت ان گفته بود: "فرض بر این بود که اگر اعلامیهای پخش میشد نهایتا جمع محدودی میخواندند یا خبر ان را میشنیدند. ولی اگر بمبی منفجر میشد همه ایران میفهمید و رژیم نمیتوانست ان را مخفی کند. در شب ان روزی که بخارایی حسنعلی منصور را ترور کرد گفتم: شما فکر میکنید ملت ایران توانایی و قدرت ندارد بدانید که جوانانی مانند بخارائی دارد و اگر خیال میکنید که ملت ایران بخار ندارد، میبینید که بخارائی دارد"! (1)
رفسنجانی در سالهای بعد نیز چندین بار گروههای مسلح را کمک مالی میکرد و انها را به ترور مقامات سیاسی تشویق مینمود. البته خود مستقیما وارد عمل نمیشد اما اندیشه ترور همیشه در ذهن او بود. باپیروزی انقلاب 57 رفسنجانی نه تنها ترور را وا نگذاشت که عمق و ابعاد انرا وسعت بخشید. او این بار بودجهای نجومی را در اختیار داشت. شاپور بختیار اولین کسی نبود که در خارج از کشور قربانی تروریزم رفسنجانی شد اما اولین نفری بود که اندیشه ترورش از 13سال قبل در ذهن رفسنجانی بود. او به اتهام عجیبی از سوی رفسنجانی محکوم به مرگ شده بود: "به گمان من اگر به فرض محال بتوان از خیانت بختیار در پذیرش نخست وزیری شاه گذشت، قطعا نمیتوان از خیانتی که او در لغو قرارداد ایران با امریکا و انگلیس مرتکب شد گذشت" (2) و واقعا هم از او نگذشت. در سال 1360 رفسنجانی اولین اقدام را برای ترور بختیار در اروپا انجام داد که دستگیر شدند. اما وی به بازی سیاسی با فرانسوا میتران پرداخت "به سفر فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه به اسرائیل و محاکمه چند ایرانی در فرانسه به جرم اقدام به ترور بختیار پرداختم" (3). اقای رفسنجانی تقریبا 10 سال پس از ان تاریخ توانست معامله ر ابا دستیاران میتران به انجام برساند.
اندیشه ترور مخالفان در داخل کشور نیز به همان ماه های نخست پیروزی انقلاب برمیگردد. در حالی که مذاکراتی برای حل مشکلات کردستان در جریان بود، رفسنجانی در جلسه شورای انقلاب بدون مقدمه و با مایه گذاشتن از از ایتالله خمینی میگوید: "اقا معتقد است باید به طور قاطع عمل کرد. مسئولان انها را بگیرید و بیاورید" (4). انچه در این میان پر اهمیت است تاریخ این جلسه شورای انقلاب میباشد. درحالی که دستور تاریخی ایتالله خمینی برای لشکر کشی به کردستان 28 مرداد 58 صادر شده اما این سخنان اقای رفسنجانی در جلسه 4 مرداد شورای انقلاب بیان شده است. یعنی 24 روز قبل از صدور فرمان. فرصتی مناسب برای قانع کردن رهبر انقلاب! جالب انکه رفسنجانی در همان جلسه 4 مرداد مکانیزم و نحوه دستگیری انها را هم ارائه میکند: "مذاکرهای از طریق استاندار سنندج با انها بشود، اگر حل نشد چند نفر سران را بگیرید" (4). رفسنجانی نقشه این گروگانگیری را نتوانست اجرا کند اما توانست به مدت 3 ماه جنگی خونین را به کردستان تحمیل کند. جالب انکه هنگامی که در ابانماه 58 ایتالله خمینی متوجه اشتباه محاسبات خود شده بود و پیامی مبنی بر پایان جنگ صادر کرد و کردستان ارام گرفت، اقای رفسنجانی باز به دنبال جنگی تازه میگشت. بنابر انچه که در صورت جلسه مورخ 11 اذر 58 جلسه شورای انقلاب قید شده، وی مدعی است: "انها به هیچ چیز قانع نیستند مگر یک کشور مستقل غیراسلامی. خیال نکنید با صحبت حل میشود ،بدون شک با انها به جنگ میرسیم" (5) و چنین نیز کرد و این بار توانست برای قریب 20 سال جنگی را تحمیل کند و حتی در اولین دوران ریاست جمهوری خود توانست دو تن از ان سران را به قتل برساند. یکی از ترور ها منجر به دادگاه میکونوس شد و ان دیگری چون بر سر میز مذاکره صورت گرفته بود، حل و فصل گردید!
اقای رفسنجانی تنها به ترور افراد و شخصیت ها بسنده نمیکرد بلکه به ترور کور نیز معتقد بود. تروری که شمار قربانیان، سن و سال و جنسیت انها، تفاوت اندیشههایشان و... مطرح نیست. هدف فقط به زانو در اوردن مخالفان است. وی در یادداشتهای خود از اجرا نشدن یکی از این ترورهای کور گلهمند است: "سرهنگ نامجو و کلاهدوز گزارشی مبنی بر تقصیر نیروی هوایی در عدم حمله به مرکز کنفرانس ضد انقلاب - که از طرف استاندار ارومیه خواسته شده بود - دادند. قرار شد پس از بررسی تنبیه شوند"! (6) اندیشه بمب گذاری و انفجار کنگره ها و کنفرانسهای نیروهای مخالف تا سالیان مدید در ذهن اقای رفسنجانی بود. ایشان در اخرین روزهای ریاست جمهوریاش نیز نقشه انفجار کنگره 11 حزب دمکرات را در ذهن داشت که با لو رفتن عامل نفوذی - داود ابراهیمزاده ـ این نقشه شکست خورد.
نگاه اقای رفسنجانی به مخالفان و غیرخودیها در هر دو دوران قبل و بعد از انقلاب نگاهی حذفی و یا سودجویانه بودهاست. از همان بدو انقلاب وی که از یک سو با تمام توان در راستای حذف نیورهای چپ و ملی و دمکرات تلاش میکرد، در همان زمان سعی داشت نیروهای رژیم سابق، ارتش، رکن 2 و حتی ساواک را برای چیرهکردن خود بر دیگران حفظ کند. در حالی که همه جریانات مبارز خواستار تشکیل ارتش خلقی و مردمی بودند و هنوز اثار شکنجههای ساواک محو نشده بود، ایشان: "نفرهای میانی و پائینی ادارهها و نیروهای نظامی و سازمانهای وابسته به ارتش و حتی بعضی از ادارههای ساواک ضدجاسوسی را حفظ کردیم و با انها کار کردیم"! (7). همه این افراد و سازمان ها یکشبه مسلمان و مبارز و البته از نوع حزباللهی ان شده بودند! یا در حالی که برای کمترین خواسته ها نیز حاضر به مذاکره و حل مشکلات با کردهای ایران نبود اما در انسوی مرزها سعی داشت بر مبارزین کرد عراقی نفوذ کند. البته قادر به پنهان کردن هدف واقعی خود نبود. بارزانیها که مجبور بودند با دیکتاتور عراق جنگی فرسایشی را ادامه دهند از سوی رفسنجانی تحت فشار قرار گرفته بودندکه: "در صورت جنگیدن با کردهای ضد انقلاب ایرانی به انها اسلحه میدهیم"! (8). او البته از سالیان قبل چنین همکاریهایی را تجربه کرده بود، ان هم نه با مبارزان کرد که با بعثی های عراق! رادیو فارسی بغداد که برای چند سالی جنگی تبلیغاتی را علیه رژیم شاه راه انداخته بود از سوی رفسنجانی تغذیه میشد اما همو در دوران زمامداری خود استمداد مخالفان را از سازمان ملل یا عفو بین الملل "وطن فروشی و مزدوری" مینامید. بعد از انقلاب این بار به بعثی های سوریه روی اورد، او که میدانست برای بلندپروازیها و ترورهای خارج به متحدی استراتیژیک نیاز دارد با مایه گذاشتن از سرمایه ملی و فروش مجانی نفت روابط خود با سوری ها را وارد مرحله تازهای کرد. این یادداشت مربوط به دورانیاست که بر کرسی ریاست مجلس تکیه دادهبود: "جلسهای با نخست وزیر و رئیس جمهور و وزیرخارجه داشتیم، درباره مواد قرارداد با هیات سوری بحث کردیم. مطرح است که یک میلیون تن نفت خام مجانی به سوریه بدهیم - به عنوان شرکت در هزینه جهاد با سرائیل ـ و بقیه را تا نه میلیون تن به قیمت عادلانه - سه دلار ارزانتر- بفروشیم و از انها جنس بخریم"(9) شخصیتی با چنین دیدگاه و عملکردهایی در کجای میدان سیاسی میتواند قرار گیرد؟
در بخش بعدی این نوشتار به موضوع نفوذ تدریجی در قدرت و تحریف وقایع پرداخته میشود.
پایان بخش نخست
منابع:
1-انقلاب و پیروزی، خاطرات هاشمی رفسنجانی. سالهای 58-57 صحفه 40 و 41
2- همان. صحفه181
3- عبور از بحران، خاطرات هاشمی رفسنجانی. سال 1360، یادداشت 14 اسفند
4- صورت مذاکرات شورای انقلاب، جلسه مورخه 4 مرداد 58، هاشمی و انقلاب، مسعود رضوی - همشهری 1376، صحفه 288
5- همان، صحفه 295
6- عبور از بحران، خاطرات هاشمی رفسنجانی. سال 1360، یادداشت 5 مرداد
7-انقلاب و پیروزی، خاطرات هاشمی رفسنجانی. سالهای 58-57، صحفه 202
8- عبور از بحران، خاطرات هاشمی رفسنجانی. سال 1360، یادداشت 15 شهریور
9- همان، 23 اسفند
لینکهای کد انقلاب:
akhbar-rooz.com
akhbar-rooz.com
akhbar-rooz.com
|