مهندس نترس چهارشنبه سوری حماسه آتش است
روزنامه نگار معترض (جان شیفته)
•
سبزها هرگز به استقبال خشونت نمی روند ولی در این روز هویت شهروند ایرانی است که طبق سنن ملی خود با آتش، نرد عشق می بازد، اگر سرکوبگران اراده کنند بار دیگر "عاشق کشون" دیگری راه بیاندازند از خشم این آتش فروزان و خشم فروخفته ی جوانان این وطن در امان نخواهند ماند. مهندس نترس، چهارشنبه سوری حماسه آتش است و این حماسه همان کابوس فروپاشی کاخ ظلمی است که بر خون و استخوان شریف ترین فرزندان این ملت بنا شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۱ اسفند ۱٣٨٨ -
۲ مارس ۲۰۱۰
مصاحبه ی مفصل مهندس "میرحسین موسوی" با سایت کلمه هر چند که هم چنان در چارچوب دیدگاه و رویکرد همیشگی وی بوده است اما به جهت اشاره ی او به مراسم چهارشنبه سوری، می تواند تا حدودی در چنین قالبی هم مورد توجه قرار گیرد. تعبیر مناسب وی از این روز به عنوان "جشنواره نور علیه تاریکی" در کنار این توصیه ی نامناسب که جنبش سبز در این روز باید از ترقه و انفجار خودداری کند تا موجب سواستفاده ی دشمنان قرار نگیرد، به نظر نمی رسد که باب میل جوانان ایرانی باشد. با همه احترامی که برای جناب موسوی به عنوان بارزترین نماد جنبش سبز قائل هستیم و تا به امروز نیز نشان داده است که حداقل بر سر پیمان خود با مردم استوار ایستاده است اما هرگونه نگاه قدسی و آمرانه یی به نمادهای رهبری جنبش سبز خود نقض غرض و برخلاف ذات جنبش اعتراضی کنونی تلقی می شود. قصد بررسی و تحلیل این مصاحبه فعلا در بین نیست و تنها به نگاه و توصیه ی ایشان در خصوص چهارشنبه سوری بسنده می شود.
بدنه ی جنبش سبز و نیروهای دمکراتیک خارج از بافت حاکمیت در طول ۹ ماه گذشته به طور مداوم با اتهام و فرافکنی های حاکمیت در خصوص ساختارشکنی و دست زدن به خشونت روبرو بوده اند در حالی که هر چه خشونت بوده است توسط خود حاکمیت اعمال شده است. آقای مهندس موسوی، با عرض معذرت، برداشت شما از عکس العمل جوانان و مردم معترض نسبت به نیروهای سرکوب و تاثیر آن در تعمیق جنبش، تا حدود زیادی مبتنی بر واقعیت و شناخت درست از ماهیت نظام جمهوری اسلامی نیست. در دو تصویر که منطبق با ذات این نظام است می بایست به تحولات و راه بدون بازگشت جنبش سبز نگاه کرد. در ایپزود اول، روز عاشورا به واسطه ی عکس العمل مناسب معترضین به سرکوب خونین حاکمیت کودتائی، تبدیل به یک حماسه ماندگار شد و مستبدین را با کابوس سرنگونی مواجه کرد که همین برداشت موجب اعتماد به نفس بیش از پیش جنبش گردید. در ایپزود دوم، روز ۲۲ بهمن به دلیل پادگانی کردن خیابان ها، جلوگیری از شکل گرفتن جمعیت معترض، سرکوب فضاحت بار تجمع های پراکنده ی سبز در مسیر تحت کنترل، تدارکات یک بسیج ساندیسی یا به قول شما مهندسی شده، رهنمودهای محافظه کارانه ی اصلاح طلبان برای حفظ وحدت و به طورکلی عدم موفقیت در سبز کردن این روز، موجب گردید تا امروز ولایت مداران از "پایان فتنه" سخن گفته و تا حدود زیادی بتوانند یک یاس کاذب را به بدنه ی جنبش اعتراضی تحمیل کنند.
اینکه جناب موسوی سعی می کند در چارچوب قانون اساسی موجود عمل کرده و در سایه پتانسیل بالقوه ی آن مطالبات مدنی جنبش سبز را دنبال کند کاملا قابل فهم و درک است ولی آنچه که تناقض و پارادوکس ایجاد می کند این است که وی بیش از اندازه نگران حفظ نظام نشان می دهد، آن هم نظامی که به زعم وی با حاکمیت کنونی قرابت چندانی نداشته، برخلاف آرمان های انقلاب ۵۷ است و صدای بطالت آن در شعارهای معترضین هربار رساتر از پیش به گوش می رسد. به همین دلیل چهارشنبه سوری در قالب حماسه ی عاشورائی می تواند نقطه ی عطف مبارزات اعتراضی کنونی بوده و اعتماد به نفس کاذب حاکمیت را بر باد دهد و در قالب عملکرد ۲۲ بهمنی قادر است تا زمینه یاس و شکاف در درون جنبش فراگیر اعتراضی سبز را شدت بیشتری ببخشد.
جوانان ایرانی در طی ٣۱ سالی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد و به جهت تضاد فرهنگی حکومت دینی با هویت ایرانی، خشم فروخفته ی خود را به خاطر این تناقض و نادیده گرفتن هویت ملی خویش با ترقه بازی و سر به سر گذاشتن با نیروهای امنیتی جشن گرفته اند که تا حدودی قابل توجیه می باشد. دولت کودتائی حاکم تا به امروز از تمامی برگ های در دست خود برای اتهام زدن به جنبش اعتراضی سبز استفاده کرده است، از آتش زدن عکس امام خمینی تا سناریوی حرمت شکنی روز عاشورا، از تصویرپردازی دروغین قتل شهید "ندا آقاسلطان" تا لیست دروغین ۲۰ بسیجی کشته شده که حتی بعد از ۹ ماه هنوز هیچ نامی از آن ها وجود ندارد، از شمارش ۵۰ میلیونی حامیان ولایت تا ۵ هزار نفری معترضان، از سعه صدر و مدارای حکومت تا خشونت و آتش افروزی اغتشاشگران که در خروجی هر کدام از این اتهامات واهی تنها یک نتیجه قابل تصور است و آن گسست کامل و نبرد نهائی بین حاکمیت با ملت. این تقابل نابرابر هر چند که برای مردم بسیار پرهزینه بوده است ولی از یک طرف تمام کارت های حاکمیت را در قمار جنونانه ی آنان سوزاند و از طرف دیگر ملت را برای همیشه از تنگناها و گذرگاه هایی که تا به امروز "تابو" به حساب می آمد، حداقل در وجدان توده ها، به سلامت عبور داد.
مهندس عزیز، زیاد نگران سناریوسازی حکومتیان نباش چرا که آنان قبلا تا آنجا پیش رفته اند که مسجد، بانک، ماشین، عکس و... را سوزانده اند تا بلکه از این طریق توده های ناراضی و معترض را بدنام کنند ولی هربار بعد از افشای واقعیت، دست از پا درازتر و رسواتر شده اند. آنان دیگر برای تکرار این اتهامات واهی تنها یک دلیل دارند و آن هم این است که تعمیق جنبش سبز، شعارهای اساسی و شیوه های مبارزاتی مردم را بسیار سخت و نگران کننده برای خود می بینند و به همین دلیل تبدیل به قماربازان از پیش باخته یی شده اند که دستانشان خالی تر از آن می باشد که نشان می دهند و به بلوف زنی روی آورده اند.
جناب مهندس، تجربه ۹ ماه اخیر نشان داده است که حاکمیت هر گاه که به نقطه ی اعتماد به نفس دروغین، چون وضعیت کنونی می رسد، حالت تهاجمی تری به خود گرفته و قداره کشی یدی و فکری آغاز می کند و هر آن گاه که در موقعیت ضعیف تری واقع می شود دست به عصاتر راه می رود. شما در مصاحبه ی خویش از فقدان و جای خالی روزنامه های "کلمه سبز" و "اعتماد ملی" به درستی سخن گفته اید ولی هنوز ۴٨ ساعت از نصایح شما نگذشته است که روزنامه "اعتماد" و مجله "ایراندخت" به عنوان محدود نشریات مستقل نیز به تیغ توقیف و لغو امتیاز دچار می شوند. مطمئن باشید که این شتر حذف و سرکوب چنانچه در طی مناسبت های آینده نیز ملت معترض درس بزرگی به حلقه منحط حاکمان فعلی ندهند، دم در خانه ی شما و جناب کروبی هم خواهد خوابید چرا که ذات حکومت های استبدادی عربده کشیدن و قهقهه مستانه سر دادن در میدان، به زعم آنان، آرام شده است. آنانی که از دستگیری ۲۰ هزار تن در روز ۲۲ بهمن برای عدم پیوستن به راهپیمائی این روز هیچ ابائی ندارند بدون شک از مرزهای شرف و اعتبار گذشته اند و این واقعیتی است که هم دولتمردان و هم مردم به عصیان آمده می دانند. شما این را باور داشته باشید که این شعار معترضان سبز در روز ۲۲ بهمن که فریاد می زدند "کشته ندادیم که سازش کنیم" سخن دل اکثریت مطلق بدنه ی جنبش سبز و ملت معترض ایرانی است. کشتی نجاتی که از آن سخن گفته می شود دیر زمانی که شما و ملت ایران را از آن به بیرون انداخته اند و همین اراده های اعتراضی مردم همان صخره ی سنگی است که در مقابل این کشتی "دزدان دریائی" استوار ایستاده است تا چند صباحی دیگر تخته پاره های این کشتی شکسته را به امواج و در نهایت ساحل حوالت دهد. این نظامی که شما و ما می شناسیم با متانت اعتراض و جنبش سکوت هیچ قرابتی نداشته و چینش نیروهایش را بر این مبنا انجام می دهد که که سکوت را به منزله ی شکست منتقدان در ذهن حامیان خود و نومیدی در بدنه ی جنبش سبز اعتراضی تبدیل کند. تاریخ تحولات اجتماعی کشور، حداقل در دو دهه ی اخیر، نشان داده است که جا خالی دادن در مقابل چکمه پوشان و سرکوبگران هیچ گاه جواب لازم را نمی دهد و به عکس ایستادگی و اکتیو بودن جنبش مقاومت است که می تواند آنان را وادار به تسلیم و عقب نشینی کند. مقاومت توده یی با خشونت هیچ قرابتی ندارد و روز چهارشنبه سوری بهترین جلوه ی یک مقاومت توده یی می تواند به حساب آید که مردم بر موج هویت ملی خویش، دشمنان ملت و هویت خود را به گسترده ترین شکل ممکن به چالش می گیرند. دقیقا با این استدلال شما موافقیم که گفته اید در این روز هواداران سبز نباید هیچ مزاحمتی برای مردم ایجاد کنند، اصلا از اول هم قرار نبوده است که هیچ مزاحمتی برای مردم ایجاد شود، چرا که ذات وجودی جنبش سبز در احقاق حقوق همین مردم نهفته است. اتفاقا در این چهارشنبه سوری مردم و جوانان سبز ایرانی می خواهند تا به احترام ۹ ماه مبارزه بی امان با استبداد و به حرمت خون نداها، سهراب ها، اشکان ها، ترانه ها و ده ها شهید دیگر در کناز هزاران صدمه دیده و زندان کشیده ی جنبش، خشم خود را بر سر حکومتگران فاسد و سرکوبگر آوار کنند. این بار مردم معترض در زمین خود و اصالت ملی خویش با دشمن هویت و جان و ناموس ایرانی به پیکار برمی خیزند و با آتش جاویدان تاریخ تمدن چند هزار ساله ی این وطن، استبداد و فرهنگ منحط ضدملی را به مصاف می طلبند. مردم ایران به این نکته به درستی واقف می باشند که چهارشنبه سوری این سال ماهیت دوگانه ی ضداستبدادی و دفاع از هویت فرهنگی – تمدنی میهنشان دارد و به همین دلیل دزدان رنگ سبز پرچمشان را با سرخی آن به صلابه خواهند کشید. کودتاچیان از اینکه مراسم چهارشنبه سوری هیچ آدرس مشخصی ندارد بسیار گیج خواهند شد و همین وضعیت الزام آور پراکندگی نیروهای آنان، بزرگترین نقطه ضعف آنان را شدت می بخشد. تجربه ی روز عاشورا به بهترین نحو ممکن نشان داد که هر گاه نیروهای سرکوب هارمونی و فشردگی خود را از دست می دهند به راحتی از هم فرو خواهند پاشید. سبزها در این روز برای استفاده از اکثریت جمعیتی خود در مقابل نیروهای سرکوب می بایست به بهترین شکل ممکن استفاده کرده و از توهم تشکیل تجمعات بزرگ به جهت تاکتیک کنترلی و سرکوب به شدت پرهیز کنند.
چهارشنبه سوری حماسه آتش جاویدان تمدن ایرانی است و تمامی میدان ها، خیابان ها، محلات و جهار راه ها می بایست هدف و عرصه ی مبارزه مقدس ضداستبدادی و دفاع از هویت ایرانی تلقی شود.
رهبران جنبش سبز می بایست به جوانان سبز و معترض ایرانی اعتماد داشته باشند، هم چنانچه که در طی ۹ ماه گذشته این جوانان نشان داده اند که "خود رهبرانند" و بهترین ابتکارات را برای مبارزه با کوته فکران کودتاچی به درستی به کار می گیرند. سرریز شدن خشم فروخفته ی جوانان سبز سرزمین سبزمان هر چند که بدون هزینه نخواهد بود ولی می تواند شاه حلقه ی زنجیر مبارزات مدنی و ضداستبدادی ملت ایران به حساب آید. چنانچه حاکمیت سرکوب در روز چهارشنبه سوری زبانه های خشم ملت معترض را هم چون حماسه ی عاشورائی ببینند به یقین این حماسه ی آتش، آنان را برای مدتی طولانی به کما فرستاده و اعتماد به نفس کاذب آنان را چون حبابی بر آب خواهد ترکاند. البته حاکمیت استبدادی نیز از فردای بعد از ۲۲ بهمن تمهیدات خاصی برای سرکوب در روز چهارشنبه سوری تدارک دیده است که سبزهای معترض باید از هم اکنون حرکات آنان را رصد کرده و در مسیر خنثی سازی این تمهیدات حرکت کنند. چهارشنبه سوری به یقین همان روزی است که سبزها می توانند پاسخ مناسب عدم موفقیت در سبز کردن ۲۲ بهمن را به کودتاچیان داده و حیات و ممات جنبش سبز اعتراضی را بیمه کنند. سبزها هرگز به استقبال خشونت نمی روند ولی در این روز هویت شهروند ایرانی است که طبق سنن ملی خود با آتش، نرد عشق می بازد، اگر سرکوبگران اراده کنند بار دیگر "عاشق کشون" دیگری راه بیاندازند از خشم این آتش فروزان و خشم فروخفته ی جوانان این وطن در امان نخواهند ماند.
مهندس نترس، چهارشنبه سوری حماسه آتش است و این حماسه همان کابوس فروپاشی کاخ ظلمی است که بر خون و استخوان شریف ترین فرزندان این ملت بنا شده است.
۱۱/۱۲/٨٨
روزنامه نگار معترض "جان شیفته"
|