از : شافعه وتری
عنوان : ادّعای معصومیّت یک دروغ بزرگ در شیعه است
به نکته ای کلیدی پرداخته اید زیرا در طول تاریخ "معصومیّت" همواره ابزاری بوده در دست روحانیت همه ی ادیان تا بوسیله ی آن بر گردهی مردم سوار شوند . بی شک تا وقتی که مردم از روی جهل به این ابزار استثمار و استحمار ایمان داشته باشند از شرّ ذلالت و ضلالت مذهبی ونکبت در زندگی در امان نخواهند ماند. امّا نکته ی مهمتر آنکه درمراجعه به قرآن مبین روشن میشود که نه روحانیت در دین محلی از اعراب دارد ونه معصومیت . بلکه ۱۸۰درجه برعکس به شدّت به این نوع ایمان حمله شده است.
درمورد روحانیّت میگوید:
ای اهل ایمان بدانید که بسیاری از روحانیون اموال مردم را به باطل میخورند و مردم را از را ه خدا زده میکنند. (سوره ی توبه /۳۴)
درمورد معصومیّت میگوید:
ای رسول به مردم بگو که من مالک سود و زیان خود نیستم مگر آنچه خدا بر من خواسته باشد اگر من ازغیب خبر داشتم همواره بر خیر خود می افزودم و هیچگاه زیان و رنجی نمیدیدم من نیستم مگر رسولی نذیر و بشیر .(سوره ی اعراف /۱۸۸)
" ای پیغمبر بگومن نمیگویم که گنجهای خدا نزد من است و نه آنکه از غیب آگاهم و نمیگویم که من فرشته ام من پیروی نمیکنم جز آنچه که به من وحی میرسد بگو آیا کور و بینا برابرند آیا اندیشه به کار نمی بندید. (سوره ی انعام/۵۰)"
درمورد این مفسّرین کاتولیکتر از پاپ و کاسه های داغتر از آش که شما در حمله به دین به ایشان استناد میکنید میفرماید که آنها به خدا دروغ میبندند، خداوند کی ادّعا کرده که پیغمبر غیر آدمیزاد بوده است؟!
"و ما هیچ رسولی را پیش از تو به خلق نفرستادیم مگر آنکه آنها هم مانند تو غذا میخوردند ودر میان بازار راه میرفتند ( سوره ی فرقان /۲۰)"
محمّد کسی نیست جز یک رسول که پیش از او نیز پیامبرانی آمده اند.( سوره ی آل عمران/۱۴۴)
از دیدگاه قرآن مبین مطلق کردن شخص حتّی اگر پیغمبر هم باشد خطائی جبران ناپذیر یا به تعبیردین گناهی نابخشودنی است.
"و یادکن آنگاه که خدا به عیسی پسر مریم گفت: آیا تو به مردم گفتی که من ومادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟! عیسی گفت خدایا تو منزّهی... ( سوره ی مائده/۱۱۶)"
عیسی گفت که من (فقط) بنده ی خدا هستم که مرا کتاب آسمانی عطا کرده و به نبوّت رسانده است. (سوره ی مریم/۳۰)
آقای دکتر نجومی گرچه در تحلیلتان حق و ناحق ادغام شده تا نتیجه ی مورد نظرتان گرفته شود امّا با دکتر شریعتی موافقم که این بی دینی شما از دینی که ما از پدرانمان یدک میکشیم به حقیقت نزدیکتر است. سدّ اصلی تغییر عقاید و تغییر جهت حرکت و تغییر نحوه ی ایمان، از دیر باز تعصّب بوده است. این تعصبّ بوده که سبب شده استقلال اندیشه وتفکّرجای خود را به پیروی از آئین آبا و اجدادی بدهد. قرآن مبین در مورد تعصّب میفرماید:
" بلکه گفتند ما پدران مان را به عقاید و آئینی یافتیم و البته ما هم در پی آنها بر مسیر هدایتیم. (سوره ی زخرف /۲۲)"
گفت: اگر من به آئینی بهتر از آئین پدرانتان هدایت کنم باز هم پدرانتان را تقلید میکنید. پاسخ دادند ما به آنچه شما آوردید کافریم (زخرف/۲۴)
۲۲۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨
|