رهبر پژاک آزاد شد - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : رعنا رضازاده

عنوان : چرا با ده نام ؟
دوست عزیز حرف من این است که خودت باش و اگر حرفی برای گفتن داری و برات خیلی مهم است حداقل یک نام انتخاب کن. هر بار با یک نام نظر دادن در مورد یک موضوع مشخص تنها ارزش سخنانت را پایین میاورد. رعنا رضازاده ساکن استکلهم و هوادار پژاک هست و حداقل چند صد نفر در سوئد منو می شناسند.
بعدش هم من متوجه نشدم که می خوای چی بگی ؟ با جنگ مسلحانه و سلاح و جنگ مخالفی ؟ خوب یک پاسیفیست شو و برای خلع سلاح جهانی مبارزه کن، چرا فقط یقه کردها را گرفته ای ؟ من علت پناه بردن کردها به سلاح را گفتم و بعضی از دستاوردهای آن را هم برایتان شرح دادم. باز هم برای چندمین بار می گویم که کردها خواهان برقراری یک نظام سکولار و دمکرات در ایران هستند ولی رهبران جنش سبز خواهان جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر هستند. آنان آشکارا می گویند که خواهان بازگشت به دوران امام راحل هستند. ولی من گمان نمی کنم که شما جنبش سبزی هم باشید تنها چیزی که ظاهرا برای شما مهم است حفظ موجودیت ایران به هر قیمتی. دمکراسی اگر تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران ایجاد کند مسلما دشمن اصلی دمکراسی هم خواهید شد.
آقا یا خانم هزار نام !
پژاک و بیشتر احزاب کردی از جنبش سبز حمایت می کنند. ولی شما دلتان می خواست که اینطوری نبود تا بتوانید راحت تر با پنهان کردتان پشت سر جنبش سبز بیشتر به مبارزه کردها بتازید. من و دوستانم علیرغم ظلم و ستمی که از آقای موسوی در دهه ۶۰ دیده ایم و دوران کودکیم را بیاد دارم که آشنایان ما در سوگ جوانان شان که توسط حکومت موسوی اعدام شده بودند باز هم برای رسیدن به دمکراسی و ایرانی آزاد شعار موسوی موسوی هم سر می دهیم. ولی شما هنوز نمی توانید مهتدی را از حاجی احمدی تشخیص دهید و هیچ گونه اطلاعاتی در باره کشورتان و احزابش ندارید و تنها به تئوری توطئه پناه می برید مسلما نمی توانید معلم خوبی برای دمکراسی باشید.

راستی دیگه چیز دیگه ای ننویسید که حوصله جواب دادنش را ندارم.
۲۲۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨٨       

    از : استان کردستان

عنوان : نام رعنا رضا زاده هم می تواند یک اسم مستعار مثل کردستانی و هر اسم دیگری باشد، برایم هم مهم نیست. برای من اصل مطلب مهم است، بنابراین، شما به اصل مطلب بپردازید و آنرا با مباحث نامربوط منحرف نکنید.
من با نظر دهندگانی موافقم که با مبارزه مسلحانه و جنگ برای تغییر رژیم مخالف هستند. جنبش های مسالمت آمیز مثل جنبش سبز از احترام جهانی برخوردارند و با اهتمام کوشندگانش به اهداف خود خواهد رسید.

کسانی که به مبارزات مسلحانه روی آورده اند، از سوی چه کسانی حمایت میشوند و پناهندگی به آنها داده می شود؟ تعلیمات نظامی و مهمات و جای امن در خارج از کشور را چه کسانی برایشان فراهم میکنند؟ همان هایی که چنین تسلیحاتی را برایشان فراهم میکنند، وقتی زمانش برسد سوء استفاده های خود را میکنند و هر زمان تاریخ مصزفشان تمام شود آینده ای بهتر از عبدالمالک ریگی و ساکنان اردوگاه اشرف نخواهند داشت. آیا در درون برون مرز واکنش به قتل نداها و سهراب ها شدیدتر بود یا به عبدالمالک ریگی ها؟ مردم بدینوسیله نشان داده اند که موافق مبارزات مسالمت آمیز هستند و نه مبارزات مسلحانه.

تجربه بما آموخته است که هیچ اعتمادی به احزاب و گروه هایی که به مبارزات مسلحانه روی می آورند را نداشته باشیم چون همیشه ریش آنها گرو بیگانگان است. بیگانگان هم دلشان برای ما نمی سوزد که بخواهند بداد ما برسند. آنها بدنبال منافع خود هستند و از ناراضیان آلت دست میسازند. اینگونه احزاب و گروه ها به قرن بیست و یکم تعلق ندارند و دمکراسی را درک نمی کنند که به رای مردم ارجی نهند. شرط و شروطی می گذارند که هیچ پشتوانه مردمی که ندارد هیچ بلکه روحشان هم از این شرط و شروط خبر ندارد مثل سیستم فدرال. مردم می دانند حقوق بشر و دمکراسی و سکولاریسم چیست و این چیزهایی هستند که مردم با صدای بلند فریاد زده اند بخصوص در عرض این ۹ ماه اخیر. این یک خواسته ملی است که آپوزیسیون حق دارد به گوش جهانیان برساند و در این راه کوشش کند. خرد جمعی مردم را نادیده گرفتن و شرط و شروط به آن اضافه کردن غیر دمکراتیک و چوب لای چرخ گذاشتن و یاری رساندن به رژیم است که به بقای خود تداوم دهد.

هر کسی حق دارد هر اسم مستعاری که دوست دارد برای خود بگذارد و کسی نباید بخود اجازه دهد به کسی در این مورد ایراد بگیرد، او را ترسو فرض کند و به او خرده بگیرد. ندانستن هم عیب نیست که ما کسی را بخاطر آن مسخره کنیم، بجایش بهتر است با مهربانی حقایق را بیان کنیم. ضمنا بقدری حزب و گروه ما داریم با اسامی و محتوای مشابه که نمی توان همه را شناخت.

نام رعنا رضا زاده هم می تواند یک اسم مستعار مثل کردستانی و هر اسم دیگری باشد، برایم هم مهم نیست. برای من اصل مطلب مهم است، بنابراین، شما به اصل مطلب بپردازید و آنرا با مباحث نامربوط منحرف نکنید.
۲۲۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨٨       

    از : رعنا رضازاده

عنوان : چرا با نام مستعار ؟
من نمی فهمم چرا این دوستان با نام مستعار می نویسند ؟ دختران و پسران ما در خیابانهای تهران شعار مرگ بر دیکتاتور سر می دهند و این دوستان در خانه خود نشسته و به احتمال زیاد در خارج کشور هم زندگی می کنند با این وجود از نام مستعار استفاده می کنند. شخصی که خود را کردستانی معرفی می کند هنوز هم مثل اینکه نفهمیده که مهتدی و حاجی احمدی دو شخص متفاوت هستند و مشکل ایشان نه آینده مردم و دمکراسی است ایشان دچار بیماری هیستریک توهم توطئه هستند.
دوستان جنبش کردستان همیشه سکولار بوده و شعار تقریبا همه جریانات سیاسی درکردستان برقراری یک سیستم دمکراتیک در ایران می باشد. اگر کردها سلاح برداشته اند برای دفاع از خود بوده نه برای سرنگونی یک رژیم و یا به هدف راه اندازی جنبش مسلحانه. اما اگر می بینیم که در عراق کردها به این پیشرفت رسیده اند در سایه همین مسلح بودن آنها بوده. در ترکیه هم تا کردها مسلح نشدند ترکیه حتی وجود کردها را هم انکار می کرد. در ایران هم متاسفانه تا زمانیکه حاکمیت و یا اپوزسیون این ضمانت را به کردها ندهند که آنها هم در آینده ایران سهم برابر در اداره کشور و برخوردار از حقوق برابر خواهند بود سلاح برزمین نخواهند گذاشت.
کردها بخاطر تنهایی و احساس تنهایی در مبارزه برحقشان و برای دفاع از خود به سلاح پناه می برند. اگر شما هموطنان و احزاب سیاسی از خواسته کردها دفاع کنید و در برنامه مبارزاتی تان بگنجانید کردها دیگر نیازی به سلاح نخواهند داشت. ولی متاسفانه در بیشتر اوقات گفتمان شما در قبال مسئله کرد فرق چندانی با گفتمان جمهوری اسلامی ندارد و بعضا دشمنانه تر نیز می باشد.
پژاک هم مبارزه مسلحانه نمی کند و تنها در چارچوب دفاع مشروع مسلح است. برای پژاک مبارزه دمکراتیک و سیاسی صد البته مقدم تر می باشد و سلاح هم در خدمت تقویت این مبارزه هست. ولی در کردستان و با وجود حاکمیت جمهوری اسلامی سخن از مبارزه مدنی و دمکراتیک بدون پشتوانه بسیار دشوار می باشد.
تا آنجائیکه به جنبش سبز هم برمیگردد کردها عموما از این جنبش حمایت می کنند و حتی از طرح بسیاری از خواسته هایشان در جهت کمک به جنبش سبز خودداری می کنند. پژاک هم از قبل از انتخابات و تاکنون حداکثر تلاش خود را بخرج داده تا با نیروهای رژیم درگیر نشوند.
ولی کردها اگر متشکل و آماده نباشند در صورت سرنگونی رژیم دوباره احتمالا سرکوب شوند.
بهتر است همه برای ایرانی دمکراتیک، سکولار و غیر متمرکز از لحاظ سیاسی و اقتصادی تلاش کنیم تا وحدت ملی مورد نظر شما هم خدشه دار نشود. و پیشنهاد من این است که شما دوستان به جای نصحیت که آن هم لازم است برنامه و راه حل خود را برای حل مسئله کرد بیان کنید تا در باره آن بحث کنیم.
۲۲۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨٨       

    از : مبارز مسلحانه نه

عنوان : دوستان، مبارزه مسلحانه در هرمنطقه ای که صورت گیرد مردم آن منطقه را بدبخت می کند. مبارزه مسلحانه نه، مبارزه مسالمت آمیز بلی.
آیا وجود جنگجویان القاعده و طالبان و رژیم منحوس در منطقه کم است و کم زندگی مردم منطقه را به باد داده است که با پشتیبانی خود به تعداد آنها بیافزاییم؟ ما باید هر نوع جنگ مسلحانه و گروه های مسلح را محکوم کنیم و ریشه این بی فرهنگی ها را اقلا در ایران برای همیشه بخشکانیم.

دوستان، تجربه نشان داده است که مبارزه مسلحانه در هرمنطقه ای صورت گیرد مردم آن منطقه را بدبخت می کند. بگذارید همه یک صدا بگوییم، مبارزه مسلحانه نه، مبارزه مسالمت آمیز بلی.

به امید ایرانی آزاد و شاد
۲۲۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨٨       

    از : دوستدار کردستان

عنوان : سلاح درمان درد ما نیست
در این موارد طبیعی است که افراد مختلف نظرات مختلفی دارند و ساعت ها می توان به بجث پرداخت. اما آنچه مسلم است امروز برداشتن سلاح راهی نیست که بتوان با آن ره گشایی کرد. این راه دیر یا زود نه فقط به بن بست می رسد، بلکه بی هیچ تردیدی راه را بر مبارزان کرد تنگ تر کرده و در نهایت می بندد. این راه جز به بن بست نمی رود. این راه رژیم را هرچه بیشتر هار تر خواهد کرد. او که در این میان خواهد باخت و هرچه بیشتر حقش پایمال خواهد شد، خلق رنج دیده کرد است. من نمی دانم رهبران این گروه در چه حال و هوایی بودند که به این میدان مین قدم گذاشتند. شاید اشتباه کرده اند؟ اشتباه را با اشتباهی دیگر نمی توان جبران کرد. اشتباه را باید اصلاح کرد. وگرنه به جاهای باریکتری کشیده خواهد شد و فاجعه های بزرگتری خواهد آفرید.
۲۲۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨       

    از : کردستانی

عنوان : انگلستان و فرانسه سیستم فدرال ندارند و ایران آلمان نیست که ثبات سیاسی داشته باشد و کسی به آب و خاکش چشم داشته باشد.
مصاحبه ای که در کیهان آنلاین چاپ شده با اجازه مصاحبه شونده انجام وچاپ شده، و انکار هم نکرده است که دخل و تصرفی در آن شده است. شما مشکل تان محتوای مصاحبه است که ماهیت مهتدی و امثال او را نشان می دهد و شما از افشای این افراد و احزاب می ترسید و به کیهان لندن می پرید. خوانندگان را می خواهید گمراه کنید که به محتوای این مصاحبه که افشا کننده ماهیت عوامل ضد ایران است را نشان می دهد. حرکت های مسلحانه و خشونت آمیز هرگز دمکراسی نمی آورند، با خشونت می آیند و با خشونت حکومت می کنند. شما هنوز نمی دانید که بدنه اصلی جنبش سبز دمکراتیک و سکولار است و میلیون ها ایرانی منجمله من به آن تعلق دارند. اگر شما از این جنبش خوشتان نمی آید این مشکل شماست.

انگلستان و فرانسه سیستم فدرال ندارند و ایران آلمان نیست که ثبات سیاسی داشته باشد و کسی به آب و خاکش چشم داشته باشد. آلمان آپوزیسیون ملی دارد که بجایی وابسته نیستند، برخلاف آپوزیسیون نما های ما که تاریخشان گواه ضد ملی بودنشان را می دهد.
۲۲۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨       

    از : رعنا رضازاده

عنوان : خانم کردستانی چرا خودتان را به جنبش سبز می چسبانید؟
شما اصلا معلوم هست که چه میگوید؟ از یک طرف درمان درد ایران را استقرار نظامی دمکراتیک مدل غربی می دانید و از یک طرف به این دمکراسی ها می تازید. مگر همین دمکراسی های غربی مانند بلژیک و اسپانیا مشکلات اتنیکی خودشان را از طریق نظام فدرال و یا عدم تمرکز و با دمکراتیزه کردن دمکراسی هایشان تا حدود زیادی حل نکرده اند ؟ حالا شما می خواهید با انکار رنگارنگی و موزائیک بودن جامعه ایران نظام دمکراتیک به سبک غربی در آن مستقر کنید؟ همانند فرانکور در اسپانیا و آتاترک در ترکیه ؟ نتیجه سیاست آنها را الان بخوبی می بینیم.
گذشته از اینها شما چرا خودتان را به جبنش سبز می چسپانید ؟ مگر همین رهبران این جبنش مانند کروبی نبودند که در جریان انتخابات از رنگارنگی جامعه ایران و حقوق بیشتر به گروههای اتنیکی صحبت کردند و قول سیاست عدم تمرکز را دادند ؟ حالا کی گفته که احزاب کرد مخالف جنبش سبز هستند؟ من مدرک دارم که همین آقای حاج احمدی شخصا در تظاهرات طرفداران جنبش سبز در استکلهلم شرکت داشتند. پژاک هم بخاطر اینکه رژیم بهانه برای سوء استفاده نداشته باشد کلیه عملیات های دفاعی خود را هم متوقف کرده است .
شما نه با انتخاب نام کردستانی و نه با دفاع ناشیانه از جنبش سبز نمی توانی کسی را فریب دهی. الان دیگر مطمئن شدم که کیهانی بهترین و مناسبترین نام برای شماست.
در ضمن بر اعصاب تان مسلط باشید که برای سلامتی تان مضر است. این توصیه را هم از یک خواهر هموطنت که در حوزه درمان کار می کند بپذیر.
۲۲۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨       

    از : رعنا رضازاده

عنوان : کیهانی یا کردستانی ؟
از لحن این آقا یا خانمی که نام مستعار کردستانی را برای خود برگزیده کاملا آشکار است که خبر آزادی آقای حاجی احمدی به مذاق ایشان خوش نیامده است. ایشان برای اینکه ناراحتی شان را پنهان کنند پناه به مصاحبه شخص دیگری بنام صلاح الدین مهتدی برده اند که شخص مذکور نه رهبر گروهی است در کردستان و نه نسبتی با آقای عبدالرحمان حاج احمدی دارد. کردستانی نام حتی زحمتی هم به خود نداده تا در گوگل یک جستجوی ساده انجام دهد تا کلی اطلاعات در باره آقای حاجی احمدی و حزب متبوعش پیدا کند.
پناه بردن به نام کردستانی هم حربه دیگر این شخص می باشد تا زیر سایه این نام براحتی هر آنچه را می خواهد بگوید چون مطمئنا اگر این شخص هویت واقعی خود را آشکار سازد همه پی به ماهیت ایشان خواهند برد و احتمالا ارزشی برای سخنانش قائل نشوند.
حزب حیات آزاد کردستان پژاک برنامه و اساسنامه قابل دسترسی دارد و می شود کلی اطلاعات در باره آن در اینترنت یافت و یا اینکه میشود بیننده تلویزیون ماهواره ای نوروز شد تا شناخت بیشتری در باره مواضع این حزب پیدا کرد. پژاک مدعی است که برای یک ایران آزاد و دمکراتیک مبارزه میکند و نوعی عدم تمرکز را هم بعنوان هدف برگزیده که طی آن آسیبی به روابط دوستانه بین گروهای ئتنیکی در ایران نرسد. بهتر است بجای تکرار توهین و افترا در باره برنامه و شیوه مبارزه این احزاب گفتگو شود.
در ضمن این شخص بنظر من نام کیهان اروپائی را برای خود برگزیند بهتر است البته اختیار در هر حال دست خود ایشان است.
۲۲۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨       

    از : کردستانی

عنوان : یک رژیم تروریستی در ایران تقاضای استرداد رهبرگروه تروریستی دیگری را می کند!!! وای به حال مردمی که طعمه جنگهای تروریستهای مستبد می شوند. هر دو از سوی بیگانگان حمایت می شوند و به بازی گرفته شده و میشوند.
یک رژیم تروریستی در ایران تقاضای استرداد رهبرگروه تروریستی دیگری را می کند!!! وای به حال مردمی که طعمه جنگهای تروریستهای مستبد تاکنون شده و می شوند. هر دو از سوی بیگانگان حمایت می شوند و به بازی گرفته شده و میشوند. قربانیان این بازی های کثیف مردم بوده و هستند.

دولت هایی که ادعای دمکراسی و حقوق بشر دارند نباید هیچکس حتی تروریست ها را تحویل یک گروه تروریستی دیگر دهند. تحویل ریگی به رژیم یک عمل ناجوانمردانه از سوی غرب بود چون حتی جنایتکارترین انسانها نباید تحویل داده شوند به رژیم هایی که سابقه میکونوس ها و کهریزک ها را دارند.

گروه های تروریستی از این دست و همکاری آنها با دیگر گروه های هم سان و هم ماهیت، تاریخی تلخ و دراز دارد. بند نافشان همیشه به بیگانگان وابسته است.

به مصاحبه ای که در کیهان آنلاین با عبدالرحمن مهتدی شده است و تاریخچه او که در پایین آمده توجه کنید. او ایران را اشغالگر استان کردستان می داند و دغدغه اش برپایی جمهوری کردستان با یک حکومت توتالیتر کمونیستی است. پدرش با روسها همکاری می کرده و مردم چیزی جز وسیله برای رسیدن به اهداف این پدر و پسر نبوده و نیستند. تناقض و دروغ را در مصاحبه اش می شود بخوبی دید، هیچ چیزی بجز هدف شخصی اش برایش مهم نیست درست مثل رژیم، جان انسانها برای هر دو بی ارزش است و باید قربانی اهدافی بشوند که هیچ همخوانی ای با آزادی و دمکراسی و حقوق بشر غربی ندارند. هر دو توتالیتر، جاه طلب و ضد مردم و ملت ایران در مقابل همه این نیروهای مستبد و دیکتاتور ایستاده و خواهد ایستاد و اجازه نخواهد داد یکبار دیگر با نابکاران فریبکار بی وطن بقدرت برسند.

در بخشی از مصاحبه اش می گوید،

«همه‌ کشورهای اشغالگر و ظالم نسبت به‌ ایالات اشغال شده‌ و تحت ستم خود در همه‌ مناطق عالم همانگونه‌ رفتار می کنند که‌ ایران در گذشته‌ و حال نسبت به‌ کردستان رفتار کرده‌ است.»

ایران اشغالگر معرفی شده است. این شخص خود را ایرانی نمی داند پس ما چرا باید او را ایرانی بشماریم؟ او بیگانه ایست که در سر سودای بخشی از ایران را دارد همانطور که صدام حسین داشت.

«صلاح الدین مهتدی از زبان خودش:

من متولد پنجم بهمن سال ۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۸ میلادی) در منطقه بوکان هستم.

پدرم عبدالرحمن که‌ نخست نام خانوادگی ایلخانی زاده‌ را داشت در سال ۱۳۳۴ آنرا به‌ مهتدی تغییر داد. او از رهبران کومه‌له‌.ژ.ک یعنی سازمان احیای کوردستان بود و در کابینه‌ پیشوا قاضی محمد عضو کابینه‌ و مسئول روابط خارجی بود. بعد از فروپاشی جمهوری مهاباد به‌ تبریز و تهران رفت و تا پایان عمر در دانشکده‌ الهیات دانشگاه‌ تهران استاد علم وحدیث و فقه‌ شافعی بود.

من شش سال تحصیلات ابتدایی را در بوکان و دبیرستان و دانشگاه‌ را نخست در تبریز و سپس در تهران به‌ پایان بردم. از شانزده‌ سالگی به‌ فعالیت سیاسی زیرزمینی پرداختم و سه‌بار به‌ زندان افتادم. بیشتر حیات من یا در زندان و یا در تبعید و یا در کوه‌ ها و همراه‌ پیشمرگان و یا در غربت و دربدری سپری شده‌ است. در همه‌ فعالیت های مربوط به‌ جنبش آزادی خواهانه‌ کردها مشارکت داشته‌ام.

بنیانگذار اتحادیه‌ دانشجویان کرد بوده‌ام و در احزاب مختلف عضویت داشته‌ام و در هئیت های مختلف نمایند‌گی کردها برای مذاکره‌ با دولت مرکزی شرکت داشتم. اکنون عضو هیچ حزب و گروه‌ سیاسی نیستم و از همه‌ جنبش های آزادی خواهانه‌ کردهای ایران پشتیبانی می کنم.»

ما دمکراسی و آزادی واقعی برای ایران می خواهیم و اینها برای برقراری دیکتاتوری و استبدادی مبارزه می کنند. اینها متعلق به قرنی متفاوت از ما هستند.
۲۲۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨٨