روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۰ اسفند ۱٣٨٨ -  ۱۱ مارس ۲۰۱۰


روزنامه «وطن امروز» در گزارشی با عنوان: «مخالفت ناپلئونی» نوشته است: «مجلس با اختلاف ۶ رأی پیشنهاد دولت مبنی بر عدم کاهش درآمد یارانه‌ها را نپذیرفت. مشروح گزارش وطن امروز» در پی نقل شده است: «نمایندگان مجلس که از بعد از ظهر روز دوشنبه بررسی جزئیات لایحه بودجه سال ٨۹ را آغاز کرده بودند در جلسه روز گذشته خود نیز به ادامه بررسی بندهای درآمدی این لایحه پرداختند. گرچه نمایندگان در این جلسه به بحث هدفمند کردن یارانه‌ها و درآمدهای مربوط به این بحث در لایحه بودجه نرسیدند اما سفر امروز رئیس‌جمهور به افغانستان باعث شد دکتر احمدی‌نژاد برای بیان دلایل اصرار دولت به درآمد ۴۰ هزار میلیارد تومانی از محل هدفمند کردن یارانه‌ها به مجلس شورای اسلامی برود. حضور رئیس‌جمهور در صحن مجلس با سوالات متعدد نمایندگان همراه شد و نمایندگان که درباره تبعات تورمی، سیاسی و اقتصادی اجرای لایحه هدفمند‌کردن یارانه‌ها و درآمد ۴۰ هزار میلیارد‌ تومانی دولت ازاین طریق ابهاماتی داشتند ‌با برگزاری غیر علنی شیفت سوم کاری خود به بررسی بندهای مربوط به درآمدهای دولت از طریق هدفمند کردن یارانه‌ها پرداختند. مجلس شورای اسلامی که تا به حال تجربه بررسی غیر‌علنی لوایح بودجه را در کارنامه خود نداشت به دلیل اهمیت بحث هدفمند کردن یارانه‌ها و تاثیر آن بر زندگی مردم و اقتصاد کشور در سال آینده، وارد جلسه غیر علنی شد و نمایندگان موافق و مخالف درآمد ۴۰ هزار میلیاردی دولت از این طریق به بیان نظرات خود در این‌باره و بررسی پیشنهاد بازگشت به لایحه دولت در بخش‌های درآمدی پرداختند. نمایندگان به دلیل اهمیت این بحث سعی در افزایش زمان نطق ناطقان برای ابراز نظراتشان نیز داشتند اما با مخالفت مجلس، ‌در طیف مخالف تنها احمد توکلی و الیاس نادران سخنرانی کردند و موافقان لایحه دولت نیز علی اصغر زارعی و نوروزی را مامور کردند به بیان نظراتشان در موافقت با این لایحه بپردازند. همچنین جز رئیس‌جمهور که در زمانی حدوداً یک ساعته به بیان دلایل خود پرداخت،‌ شمس‌الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز به تشریح دلایل دولت در افزایش نیافتن تورم با اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها پرداخت. با این حال پس از برگزاری ۲ جلسه غیر‌علنی و مطرح شدن صحبت‌های موافقان و مخالفان بازگشت به لایحه دولت، پیشنهاد دولت برای درآمد ۴۰ هزار میلیارد تومانی در رای گیری در حالی‌که تعداد مخالفان تنها ۶ نفر بیشتر از موافقان بود ‌با موافقت نمایندگان رو‌به‌رو نشد و این پیشنهاد با ۱۰۵ رای موافق در مقابل ۱۱۱ رای مخالف از دستور کار مجلس خارج شد. با آغاز رسیدگی مجلس به کلیات لایحه بودجه در جلسه علنی، ‌نمایندگان شاهد شکل گرفتن برخی انتقادات همکارانشان به تصمیم دولت در اجرای سریع هدفمند کردن یارانه‌ها بودند و برخی نمایندگان که برای مخالفت با گزارش نهایی کمیسیون تلفیق درباره لایحه بودجه ثبت نام کرده بودند به مخالفت با تصمیم دولت برای هدفمند کردن یارانه‌ها در سال ٨۹ پرداختند. شکل گرفتن فضای تخریب اقدامات کارشناسی دولت در این زمینه و ارائه آمارها و پیش بینی‌های مختلف درباره افزایش بیش از حد تورم در سال آینده، رئیس‌جمهور را در نهایت وادار کرد تا یک‌روز قبل از سفر به افغانستان با حضور در جلسه مجلس به بیان دلایل و توضیحات خود درباره هدفمند کردن یارانه‌ها و درآمدهای دولت از این طریق بپردازد. جلسه رئیس‌جمهور با نمایندگان که قرار بود قبل از برگزاری شیفت دوم جلسه مجلس برای بررسی لایحه بودجه آغاز شود، به دلیل آنچه نمایندگان مجلس برخی ناهماهنگی‌ها خواندند به ساعت ۵ بعد ازظهر موکول شد و به جای آن علی لاریجانی رئیس مجلس در جلسه غیرعلنی ۱۰ دقیقه‌ای با اشاره به مطرح شدن بحث هدفمند کردن یارانه‌ها توسط رئیس‌جمهور،‌ از نمایندگان خواست برای علنی یا غیرعلنی بودن این جلسه رای‌گیری کنند.حجت‌الاسلام‌حسین سبحانی‌نیا از اعضای هیات رئیسه مجلس درباره این جلسه گفت: در جلسه غیرعلنی کوتاهی که مجلس ظهر روز گذشته داشت، حضور رئیس‌جمهور در مجلس در چارچوب آیین‌نامه بررسی شد و با توجه به محدودیت‌های زمانی جلسه علنی و مزیت‌های جلسه غیرعلنی قرار بر تصمیم‌گیری درباره این موضوع شد.نمایندگان در این جلسه برای علنی یا غیرعلنی بودن این جلسه تصمیمی نگرفتند اما خبر حضور رئیس‌جمهور در مجلس با خبر غیرعلنی بودن جلسه او با نمایندگان همراه شد.
رئیس‌جمهور گرچه فرصت علنی بودن مجلس و انتشار کامل سخنانش در رسانه‌ها را با حضور در این جلسه غیرعلنی و غیررسمی از دست داد اما برخی نمایندگان با اشاره به صحبت‌های مطرح شده در این جلسه حدوداً یک ساعته، عنوان کردند، محمود احمدی‌نژاد بخوبی توانسته از نظر دولت درباره میزان یارانه‌های نقدی دفاع کند و احتمال این وجود دارد که مجلس در بحث درآمدهای دولت از محل هدفمند کردن یارانه‌ها پیشنهاد بازگشت به لایحه دولت را مطرح کند.»

پایان دوران غیبت؟
روزنامه «بهار» از قول یک سایت نزدیک به دولت از بازگشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به نماز جمعه خبر داد و در گزارشی به بررسی سابقه و دلایل غیبت طولانی هاشمی پرداخت.
«بهار» در گزارش خود نوشته است: «دوران غیبت ‌هاشمی رفسنجانی به پایان رسید.» این خبری بود که دیروز یکی از سایت‌های نزدیک به دولت البته به نقل از یک فرد آگاه اعلام کرد. به گفته فرد آگاهی که با سایت «پرچم» صحبت می‌کرد رایزنی‌هایی برای حضور دوباره ‌هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه صورت گرفته که برآیند آن حضور‌ هاشمی رفسنجانی در جایگاه خطیب نماز جمعه تهران پس از غیبتی ٨ ماهه خواهد بود. به نظر می‌رسد که این رایزنی به دنبال پیشنهادی است که چندی پیش برخی برای بازگشت‌ هاشمی به نماز جمعه مطرح کرده بودند؛ پیشنهادی که وقتی از سوی سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز عنوان شد مبنای تعامل خوانده شد چرا که او خواستار پایان قهر سیاسی دو رئیس شده بود و گفته بود رئیس‌جمهور به مجمع تشخیص مصلحت نظام بازگردد و رئیس مجلس خبرگان به نماز جمعه. هرچند که این پیشنهاد موافقان و مخالفانی هم داشت و برخی برگشت‌هاشمی را به نفعش ندانسته و برخی دیگر بازگشت او را عاملی برای وحدت تعریف کرده بودند. اما انتشار خبری که نوید بازگشت‌هاشمی به نماز جمعه را می‌دهد «بهار» را برآن داشت تا به بازخوانی ماجرای غیبت‌هاشمی در نماز جمعه بپردازد.
ماجرا از ۲۶ تیرماه یعنی حدود یکماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. زمانی که وزیر سابق اطلاعات غلام رضا محسنی اژه‌ای از مردم خواست «با هوشیاری مراقب باشند نماز جمعه تهران به عرصه بروز صحنه‌ای نامطلوب تبدیل نشود.» گفته‌های او و فرمانده نیروی انتظامی تهران شاید حکایت از یک اتفاق داشت. آن روز‌هاشمی رفسنجانی با کمی تاخیر پشت تریبون نماز جمعه رفت و البته قبل از هر سخنی از خیل گسترده مردمی که به نماز جمعه رفته بودند درخواست کرد تا حرمت جایگاه مقدس نماز جمعه را حفظ کنند. او وقتی که در جایگاه خطیب نماز جمعه تهران قرار گرفت پیشنهادهایی داشت و همان روز بود که وی پیشنهادهای شش گانه «رفع نگرانی‌های مراجع، حرکت در چارچوب قانون، خاتمه حرکت یکجانبه صدا و سیما و برخی از رسانه‌ها، ایجاد فرصت ابراز دیگر دیدگاه‌ها، آزادی دستگیرشدگان و دلجویی از خانواده‌های آسیب‌دیده حوادث اخیر و خاتمه برخورد با رسانه‌ها» برای برون‌رفت از وضعیتی کـه او آن را «بحـران» خواند، مطرح کرد.
اما به نظر می‌رسید این آغاز ماجرا بود چرا که از روز شنبه یعنی یک روز پس از نماز جمعه انتقادات بسیاری به سمت‌ هاشمی روانه شد. شاید بتوان گفت اولین اعتراضات صریح از سوی محمد یزدی بود. این منتقد دیرین ‌هاشمی که اکنون بر صندلی کناری وی در مجلس خبرگان یعنی در جایگاه نایب رئیسی می‌نشیند، در قم یک مصاحبه مطبوعاتی تشکیل داد و با رد تمام پیشنهادهای‌ هاشمی او را متهم کرد که مشروعیت نظام را زیر سوال برده است. وی‌هاشمی را خطاب قرار داده و سکوت‌ هاشمی درباره حوادث پس از انتخابات را معنادار نامید. او‌ هاشمی را متهم کرد که با نگارش نامه به رهبری قبل از انتخابات ریاست جمهوری بذر تردید را در جامعه پاشیده است و چنین بود که با تندترین الفاظ به او تاخت. در همین راستا البته آیت‌الله علی‌اکبر قریشی دیگر نماینده مجلس خبرگان نیز با نگارش نامه‌ای به‌ هاشمی انتقاد کرد. وی در نامه خود خطاب به رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشت: «موج اغتشاش‌های خیابانی دامن شما را نیز گرفت و مرتب بر وسعت آن افزوده گردید، می‌توانستید خود را کنار بکشید، اما نکشیدید و این مایه اندوه و غم ماها شد.» البته ماجرا به همین جا ختم نشد بلکه آیت‌الله خزعلی دبیرکل بنیاد بین‌المللی غدیر که در حوادث پس از انتخابات برائت خود را از مواضع فرزندش مطرح کرده بود، به شدت‌ هاشمی را مورد انتقاد قرار داد و از وی خواست به مانند وی حساب خودش را از فرزندانش جدا کند.
هرچند در این میان بسیاری هم از پیشنهادات ‌هاشمی حمایت کردند چون آیت‌الله محمدعلی دستغیب که نامه‌ای را به دفتر ‌هاشمی فرستاد و پیشنهادهای وی را راهی برای خروج از وضعیت دانست و در کنار او نیز برخی از احزاب و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و عقلای اصولگرا نیز خواستار پیگیری پیشنهادهای‌ هاشمی شدند. اما شاید این بخشی از واکنش‌هایی بود که‌ هاشمی رفسنجانی را به سکوتی طولانی واداشت؛ سکوتی که البته او را به غیبتی طولانی فراخواند و به مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد نیز نرفت.
اواسط مردادماه هنگامی که به روال معمول وقتی باید تریبون نماز جمعه در اختیار ‌هاشمی رفسنجانی قرار می‌گرفت، سایت شخصی‌ هاشمی رفسنجانی از حضور وی در نماز جمعه خبر داد، اما چندی نگذشت که این خبر از روی سایت حذف شد و دفتر ‌هاشمی با صدور اطلاعیه‌ای از انصراف وی از برگزاری نماز جمعه این هفته به دلیل «جلوگیری از درگیری‌های احتمالی» خبر داد. در این اطلاعیه که به خبرگزاری‌های داخلی نیز ارسال شد، آمده بود: «با توجه به تلفن‌های بی‌شمار مردمی مبنی بر صحت و سقم اقامه نماز جمعه این هفته تهران به امامت آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی، به اطلاع می‌رساند رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به خاطر جلوگیری از درگیری‌های احتمالی در مراسم سیاسی- عبادی نماز جمعه، اقامه نماز نخواهند داشت.» این در حالی بود که ساعاتی پیش از این خبر، برخی خبرگزاری‌ها به نقل از رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور اعلام کرده بودند: «هاشمی رفسنجانی برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده‌های سیاسی و غیرقابل قبول از جایگاه نماز جمعه در نماز این هفته شرکت نمی‌کند.» تقوی تصریح کرده بود: «با اینکه بر اساس ترتیب معمول نماز جمعه این هفته باید به وسیله حضرت آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی اقامه می‌شد، خبردار شدیم که وی برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده‌های سیاسی و غیرمتعارف و غیرقابل قبول از این جایگاه منیع، ترجیح داد و تصمیم گرفت اقامه نماز جمعه توسط یکی دیگر از حضرات آقایان ائمه جمعه موقت تهران برگزار شود تا فضای صمیمی و روحانی این عمل سیاسی و عبادی به آنچه که نباید، آلوده نشود.»
چنین بود که ‌هاشمی از حضور در نماز جمعه انصراف داد. پس از عدم تمایل‌هاشمی برای حضور در نماز جمعه تهران بود که امام جماعت دیگری برای شهر تهران انتخاب شد...»

عواقب تقابل مستقیم با ایران
روزنامه «رسالت» در سرمقاله دیروزش: «ژنرال اوباشها» نوشته است: «دیوید پترائوس فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی اخیراً از واژگان تند و بی ادبانه‌ای علیه مقامات سیاسی کشورمان استفاده کرده است. این لفاظی‌ها در نوع خود مسبوق به سابقه بوده و گویا مقامات ارتش ایالات متحده آمریکا متعاقب شکست در دو جبهه عراق و افغانستان چاره‌ای جز بروز این خشم خفته، آن هم در قالب چنین ادبیات سخیفی ندارند.به هر حال پترائوس وارث خلف میراث بوش پسر در افغانستان و عراق می‌باشد. پترائوس همان ژنرال بی‌ستاره‌ای است که هیچ گاه در صدد درک وقایع موجود در نظام بین‌الملل بر نیامده است. هنوز همگان به یاد دارند که پترائوس چگونه همراه با رایان کراکر سفیر سابق ایالات متحده در بغداد گزارشهای دروغین خود را تقدیم کنگره آمریکا کرد و اتفاقاً مورد تمسخر رسانه‌های آمریکایی قرار گرفت! پترائوس همان پترائوس است. او کوچکترین تغییری نسبت به دوران ریاست جمهوری بوش پسر نکرده است، چنانچه باراک اوباما نیز تفاوتی با همتای قبلی خود ندارد!
واقعیت امر این است که پترائوس مانند همه مقامات آمریکایی نسبت به عواقب و تبعات هرگونه تقابل مستقیم با تهران آگاه است اما همچنان ترجیح می‌دهد به عنوان یکی از اجزای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران وارد عمل شود. پترائوس هر از گاهی حملات لفظی تندی را متوجه جمهوری اسلامی ایران می‌کند، این در حالی است که چنین حملاتی تاثیری بر ادامه مسیر تهران در نظام بین‌الملل ندارد.باید پترائوس را به عنوان یکی از مهره‌های غرب پذیرفت، مهره‌ای که ایستایی یا حرکت آن با نخهایی نامریی ترسیم می‌شود! موقعیت ژئوپلیتیک ایران در میان کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه،کثرت جمعیت، موقعیت و وسعت جغرافیایی سرزمین ایران، به همراه ایدئولوژی اسلامی و سیاست خارجی مستقل آن، موجب تقویت جایگاه استراتژیک ایران شده است. در چنین شرایطی نه تعریف و تمجید و نه لفاظی‌های امثال پترائوس برای کشورمان محلی از اعراب ندارد!
پترائوس هنوز تصور می‌کند نماد قدرت ایالات متحده آمریکاست اما مشخص نیست که وی از کدام قدرت سخن به میان می‌آورد! اگر پترائوس این قدر نسبت به توان نظامی ایالات متحده آمریکا اطمینان دارد،پس چرا هشت سال در مهار طالبان و القاعده ناکام مانده و حتی اوباما ناچار به ارسال سی هزار نیروی اضافه به افغانستان گردیده است؟شاید پترائوس هنوز معنی قدرت را نمی‌داند! واقعیت امراین است که ایالات متحده آمریکا ناچار است در راستای «ثبات حداقلی» خود به تغییری حداکثری روی آورد. اما فعلادموکراتهای چندتکه نمی‌توانند این تغییررا تعریف و راهبری نمایند. نباید فراموش کرد که واشنگتن هم اکنون با فقدان راهبردهای میان مدت دست و پنجه نرم می‌کند. پترائوس نیز در میان این فضای وهم‌آلود معلق مانده است. معمای امروز آمریکا حول رئیس‌جمهور جوان و کاخ سفید بحران‌زده‌ای می‌چرخد که با انگاره‌های روبه رشد «جهان چند قطبی» دست و پنجه نرم می‌کند. باید اذعان نمود که اوبامای جوان و مشاوران او اساساً سیکل و چرخه‌ای در سیاست خارجی واشنگتن تعریف نکرده‌اند. گویا این سردرگمی به پترائوس نیز سرایت کرده است!
در نهایت اینکه ژنرال بی‌ستاره به هیچ عنوان جایگاهی در نظام بین‌الملل ندارد! او به خوبی می‌داند که قلدرمسلکان واقعی جهان امروز چه کسانی هستند: همان کسانی که طی هشت سال اخیر روسای وی بوده‌اند!»

امکان نقد فراهم نمی‌شود
روزنامه «آفتاب یزد» با عنوان «نقد مبتنی بر تفکر» نوشته است: «پیش زمینه تعامل بین گروه‌های سیاسی، مشخص شدن اهداف این گروه‌هاست، به گونه‌ای که اگر اهداف ‌این گروه‌ها نامعلوم باشد نمی‌توان تعامل لازم را ایجاد کرد زیرا روشن شدن اهداف، افق روشنی را پیش ‌روی احزاب سیاسی ترسیم می‌نماید که بر همان اساس، احزاب می‌توانند در عرصه سیاست باهم گفتگو ‌کنند.‌ اگر هدف گروه‌های سیاسی، سامان دادن مطالبات مردمی و دفاع از حقوق مردم باشد، براساس آن می‌توان ‌ادبیات لازم را برای گفتگو در عرصه سیاسی تدوین کرد. هرچند مهمترین ابزار برای شکل‌گیری فضایی ‌تعاملی، فضایی آرام و بدور از تنش است که بایستی تمام گروه‌ها برای تحقق آن تلاش کنند. ‌احزاب سیاسی برای نیل به این هدف، ضروری است که اصول و مبانی خود را برای آحاد جامعه تبیین کنند ‌و برای مردم، روش‌ها و راهکارهای خود را توضیح دهند که چگونه می‌خواهند مشکلات مردم را حل ‌نمایند و چگونه می‌خواهند حقوق آنها را اعاده نمایند. ‌با وجود این اصل روشن و بدیهی، متأسفانه فلسفه اکثر گروه‌های سیاسی بر تخریب و تهمت در فضای ‌سیاسی بنا شده است و تلاش برای بالندگی سیاسی مردم را به فراموشی سپرده‌اند و با تخریب و تهمت علیه ‌رقیب خود سعی می‌کنند که فضای موجود را در اختیار بگیرند.‌ فارغ از به فراموشی سپرده شدن این اصول توسط احزاب سیاسی، متأسفانه شاهد هستیم که امکان نقد ‌منصفانه از سوی دولت فراهم نمی‌شود و دولت، زمینه نقد منصفانه‌ای که مبتنی بر تفکر باشد را مهیا نمی‌‌کند در حالیکه اگر دولت آستانه تحمل خود را بالا ببرد، بخش زیادی از مشکلات حاکم در ادبیات سیاسی ‌کشور حل می‌شود. ‌برگشت به قانون و پرهیز از رادیکالیزه شدن فضا، از سوی برخی افراد و گروه‌ها این امکان را فراهم می‌کند که تعامل جایگزین تقابل ‌شود البته این مسأله در گرو شفاف سازی فضای سیاسی کشور است که نتیجه قانونمندی می‌باشد بنابراین ‌احزاب سیاسی و فعالان این عرصه به جای تهمت و افترا باید این نکات را مدنظر قرار دهند.»

سال سخت برای صنعت و اقتصاد
بهروز صادقی رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران «درباره تعیین دستمزدها» در روزنامه «همشهری» نوشته است: «در حالی که بحث تعیین دستمزد کارگران برای سال آینده، مسأله مهم مورد توجه کارگران و کارفرمایان است، چند نکته حائز اهمیت است.
تصمیمات اتخاذ شده برای تعیین دستمزد عمدتاً به نفع کارگران و بخش خصوصی نیست. معمولاً این تصمیمات بعد از تصویب به اطلاع واحدهای تولیدی و بخش خصوصی می‌رسد که آنها را دچار بحران کرده و این شیوه در ۲‌سال گذشته سابقه خوبی نداشته است. به‌نظر می‌رسد پایان سال زمان مناسبی برای اعلام میزان افزایش دستمزدها نیست. در اسفندماه هزینه‌های نامحسوس، پرداخت‌های تحمیلی و تبلیغی بنگاه‌ها و واحدهای تولیدی بیشتر می‌شود. در اسفندماه در تمامی واحدهای تولیدی استرس و نوع نگاه کارگر برای اینکه چه زمانی از عیدی و پاداش خود استفاده کند وجود دارد که این امر موجب تنش در واحدهای تولیدی می‌شود. به‌عنوان راهکار پیشنهاد می‌شود تا تعیین دستمزد و عیدی در پایان سال مشخص نشود و در طول سال به‌این موضوع پرداخته شود. مشکل دیگر درباره نحوه تعیین افزایش دستمزدها، بی‌توجهی به وضعیت منطقه‌ای است. تعیین نرخ دستمزد قاعدتاً موجب افزایش نرخ تورم و قیمت مواداولیه می‌شود اما هزینه زندگی در شهرهای بزرگ و کوچک یکسان نیست و نباید برای آنها به یک میزان دستمزد تعیین کرد.
براساس قانون، می‌شود برای شهرهای بزرگ و کوچک و محروم نرخ دستمزد را به‌صورت جداگانه تعیین کرد که هم به کاهش تمرکز در پایتخت و هم به پراکندگی صنعت در تمامی نقاط کشور کمک می‌کند.
مسئله دیگری که در تعیین دستمزد برای سال آینده باید مورد توجه قرار گیرد این است که سال‌جاری، سال سختی برای صنعت و اقتصاد کشور بود. امروز بسیاری از واحدها، حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده‌اند، فضای کارگر و کارفرما در حال حاضر ناپسند است و باید فضای عشق و علاقه به کار به‌وجود آید. باید از کشورهای موفق الگوسازی کرد. نباید کارگر را در مقابل کارفرما قرار داد؛ چرا که در این صورت به اهداف سند چشم‌انداز دست نخواهیم یافت. وضعیت دستمزدها را باید طوری تعیین کرد که فشار بر تولیدکنندگان وارد نکند.
این سوال مطرح است که چرا در طول ٣۰سال بعد از انقلاب نتوانسته‌ایم فرمولی برای تعیین حقوق و دستمزد در ایران مشخص کنیم. امیدواریم این مسائل و بحث تعیین دستمزدها در طول سال مورد توجه و بررسی قرار گیرد تا در پایان سال واحدها دچار مشکل نشوند.»

صحنه اصلی جدال
روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش: «صحنه اصلی جدال ما با غرب» نوشته است: «... جدال ما با غرب جدال «معنویت» با «مادیت» جدال «عدالت» با « فزون خواهی» و جدال «اخلاق» با «خودپرستی» است ما واقعا می‌خواهیم که دنیا پر از «خدا» باشد و غرب ٣۰۰سال است که تلاش می‌کند خدا را از همه اجزای زندگی عقب بزند. ما باید همه سازوکار خود را برای حاکم کردن ارزش‌های الهی به کار بگیریم و آن را در هر جزء- بدون استثنا- مطالبه کنیم همانگونه که غرب همه سازوکار خود را برای جدا کردن هر جزء دنیا از خدا به کار بسته است. حضرت امام خمینی در اوایل انقلاب- بهمن ماه ۱٣۵٨- دو نکته اساسی را تاکید فرمودند: ۱- اسلام فقط برای مسلمانها نیامده، اسلام برای انسانها آمده است. ۲- ما باید در همه جزئیات اسلام را پیاده کنیم. ایشان می‌فرمودند حتی در رشته‌هایی مثل پزشکی باید تقرب به خدا و خدمت به بندگان مبنا و ملاک باشد و تاکید می‌کردند که ما پزشک غیرمتعهد و غیرمومن نمی‌خواهیم.
در واقع دعوای اصلی ما با غرب در موضوع «خدا» نهفته است. حضرت امام(ره) در نامه‌ای که خطاب به گورباچف نوشتند تاکید کردند که: «مشکل شما در اقتصاد نیست مشکل شما در پشت کردن به معنویت و خداست همان مشکلی که غرب را هم به نوعی دیگر گرفتار حادثه کرده است» با این وصف کاملاً پیداست که غرب با تاکید روی موضوعات دیگر که عمدتاً یا از اساس دروغند و یا ملغمه‌ای از حقیقت و دروغ می‌باشند، سعی می‌کند روی موضوع اصلی سرپوش بگذارد.
حال جای این سوال وجود دارد که در جدال اصلی- جدال بر سر حاکمیت خدا- چه جبهه‌ای پیروز می‌شود، جبهه خدا یا جبهه غرب؟ پاسخ این سوال بسیار آسان است و چشم انداز کنونی نیز از همین مسأله حکایت می‌کند. امروز تمنای خدایی شدن شرق و غرب جهان را درنوردیده است و فقط به مسلمانان هم محدود نمی‌شود هر کجا انسانی وجود دارد که پاسخ نیمه وحیانی و روحانی خود را از تمدن غرب نگرفته است، بدنبال چشمه حقیقت می‌گردد و چه کسی تردید دارد که این چشمه حقیقت همان «اسلام ناب محمدی(ص)» و کانون آن ایران است.
اگر سخن بر سر این است که ایران تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای شده و در حال تبدیل شدن به قدرت بین‌المللی است از این روست نه از آن رو که ما در مباحث اقتصادی، تکنولوژیکی، علمی در کدام نقطه بوده و الان در کدام نقطه ایستاده‌ایم این موضوعات البته مهم است و در سرعت کار ایران هم اثر مهم دارد ولی در این مباحث فاصله ما تا غرب چقدر است. نباید موضوع را خلط کرد بله کشور به پیشرفت‌های علمی نیاز دارد ولی نباید گمان کرد که فقط به میزانی که از علم و تکنولوژی و صنعت برخورداریم حق داریم از «نیاز روحانی» و نقش اسلام در برآوردن آن حرف بزنیم! اتفاقا باید از نیاز روحی بشر و جایگاه بی بدیل دین در رفع آن سخن گفت و با این ابزار روحیه کار و تولید و علم را فزونی بخشید پس اگر قرار است یکی مقدمه دیگری باشد این جنبه الهی انقلاب است که تامین‌کننده جنبه مادی انقلاب است.
با این وصف می‌بینیم که پیام این انقلاب به آسانی به اعماق دل‌ها نفوذ کرده است بدون آنکه ابزار مادی نقش چندانی در آن داشته باشد. بله ما باید برای رساندن پیام، رسانه داشته باشیم و بر قوت آن تاکید کنیم. ولی یک وقت گمان نکنیم که مشکل اصلی در این است که ما رسانه پرقدرت نداریم بلکه باید باور کنیم که مشکل این است که ما برای معنوی کردن جهان باید بسیار بیشتر کار کنیم و درصدد شناسایی دل‌های پذیرنده باشیم. این همان چیزی است که غرب را به وحشت انداخته است و از قضا مردم غرب در این کارزار بیش از کشورهای کمتر توسعه یافته و فقیر در معرض پذیرش قرار دارند و تاثیر معنویت در آنجا قوی‌تر خواهد بود چرا که معنویت دقیقاً همان گم شده انسان غربی است پس غرب برای حفظ خود به میدان آمده است مگر نه این است که «سامویل‌هانتینگتون» سالها قبل گفته بود مهمترین چالش غرب در قرن ۱۲ چالش با جهان اسلام است؟ پس باید داعیه‌های علی‌الظاهر مبتکرانه آمریکا و... را رها کرد و با ضربات پی‌درپی به آنان راه ملت‌ها را برای بازیابی هویت معنوی خود هموار نمود.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی