عشق
ژاک پرور
- مترجم: فریبا عادل خواه
•
عشق اما
همان که بود، مانده
لجوج مثل حماقت
زنده مثل نیاز
خشن مثل گذشته
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۴ اسفند ۱٣٨٨ -
۱۵ مارس ۲۰۱۰
ژاک پرور(۱۹۰۰ـ۱۹۷۷)
با کتاب شعری به نام "کلام" مشهور شد و بخصوص به دلیل بازی با کلمات در زبانی عامیانه یکی ازمعروفترین شعرای مردمی کشورهای فرانسه زبان در قرن بیستم می باشد.
خشن
شکننده انچنان
لطیف و
نا امید انچنان
عشق،
زیبا مثل روز
گرفته مثل
هوا
وقتی گرفته انچنان،
حقیقی،
زیباست همه
خوشبال و خوشحال همه،
وحشت زده ازهراس سیاهی است
چو کودکی،
گستاخ و بی پرواست
چو رهگذری خرامان
در کوچه پس کوچه های شب، همه
میترساند همه را
به حرف می کشاند
مبهوتمان می گرداند
مشتاقمان مینشا ند
که مشتاقش هستیم، همه
زجر دیده، رمیده، تکیده، شکنجه دیده ایم
چرا که رنجش دادیم و تکیده اش کردیم،
شکنجه اش دادایم ورمیده اش کردیم، همه
عشق اما!
جا به جا مانده
اب در درونش تکان نخورده
سر زنده است وسرمست
عشق من است
عشق تو
و یا انی که روزی بود،
و یا انی که روزی هست
واقعی مثل برگ گل
لرزان چو پرنده ای بی امان
داغ است و پر غلیان
نفس گیر
بسان تابستان
من و تو
رفت و امد میکنیم
فراموش میکنیم
و بعد از ان
به خواب فرو می رویم
دوباره به هوش می ائیم
پیر میشویم، سختی کشیده
دگر باره به خواب می رویم
خواب مرگ میبینیم
لبخند زنان بیدار می شویم،
می خندیم و دوباره جوان می شویم
عشق اما
همان که بود، مانده
لجوج مثل حماقت
زنده مثل نیاز
خشن مثل گذشته
کوته فکرمثل افسوس
لطیف مثل خاطره
سرد مثل سنگ
زیبا مثل طلوع
بی پناه چون طفل
نگاهمان میکند، عشق
با لبخند
مخاطبش هستیم اما
کلامی نمی گوید
سرا پا گوش مینشینمش،
لرزان
نهیبش میزنم
برای خودم
برای تو
و برای همه انان که عاشقند
یا که عاشق بودند
برای خودم، برای تو و برای همه دیگران
که نمی شناسم به نام
نهیبش میزنم
بمان
بمان همان جا که بودی
بمان
همان جا که هستی
بمان
تکان مخور
ترک دلمان مکن
فراموشت کردیم
ما عاشقان دیروز
فراموشمان مکن
به جز تو نیست ما را کسی
به خود واگذارمان مکن
ای عشق
در سرما و سوزبی کسی
هرکجا رفتی
هر چقدر دور
بی خبر مگذارمان
بعدها، دیرترها
از گوشه مرغزار خاطرات
ای ناجی
بپا خیز
دستانمان بگیر
ای عشق
ای رستاخیز
|