دید منفی نتیجه مثبت ندارد!
در باره دیدگاهی در برخورد با بیانیه پشتیبانی از همجنسگرایان
کوروش گلنام
•
روشن نیست که روی سخن و تهمت های ایشان به کیست؟ شاید ایشان می پندارند همه خوانندگان آن بیانیه همآن آگاهی ها و دانسته های ایشان را از "اینان!" دارند. آیا خوانندگان حق ندارند که بخواهند که این"برخی"، "اینان" و "سازمان ها و احزاب متبوعشان" را بشناسند و سند و مدرک های ایشان را ببینند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۵ -
۶ می ۲۰۰۶
نوشته انتقادی خانم شادی امین، از کوشندگان حقوق زنان، در باره بیانیه پشتیبانی از حقوق همجنس گرایان(۱)، که من نیز از امضاء کنندگان آن بوده ام را که خواندم به چند دلیل شگفت زده شدم:
۱ ـ ایشان همآن گونه که در نوشته اشان نیز اشاره کرده اند، خود از امضا کنندگان آن بیانیه بوده اند؛
۲ ـ پایه و اساس ایرادها روشن نیست؛
٣ـ بازهم تهمت و بد گویی جای یک نقد روشنگر و آینده ساز را گرفته است؛
۴ ـ پس از خواندن نوشته، برای خواننده این گمان شکل می گیرد که خانم شادی امین تحت تاثیر انتقاد تنی چند از دیگر کوشندگان و تلاشگران(که تنها نام خانم هایده ترابی به میان آمده است که ایرادهای ایشان به گمان من، به همآن شیوه های شناخته شده ای است که بیشتر برخورد سیاسی ـ ایدئولوژیکی ـ گروهی است تا ایرادی پایه ای و در خور بحث)و یا دوستان خود قرار گرفته و از کرده خود تا اندازه ای پشیمان شده اند.
• درست نخوانده امضاء کردم!
این تقریبن دیگر عادی شده است که کسانی نام خود را پای بیانیه ای می گذارند و زمانی که با انتقادی از سوی دوستان و یا گروه وابسته خود روبرو می شوند، می گویند سرسری خوانده و توجه نکرده بودم:
" شاید دوستانی بگویند اگر شادی امین به این بیانیه چنین انتقاداتی داشته پس چرا آن را امضاء کرده است؟ صرف نظر از سوء تفاهمی که برای من درتشخیص مخاطبین امضای بیانیه پیش آمد، متن را نگاهی انداخته و از آنجایی که با کلیت آن موافق بودم، آن را امضا کردم."
حتا اگر بپذیریم که به راستی چنین بوده است و ایشان در امضای بیانیه، کمی سهل انگاری کرده اند اما نوشته ایشان که این بار حتمن بر مبنای بررسی ژرف وتیز بینانه بیانیه بوده است، در دایره ارزیابی و بررسی استوار نمانده و شوربختانه انتقادها، آلوده به مورد دوم یعنی "تهمت" و " بد گویی" می شود تا شاید دل دوستان رنجیده از امضای ایشان به دست آمده و آب رفته به جوی باز گردد! با هم نگاهی به گوشه دیگری از این نوشته می اندازیم:
" شاید یگویید ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است! نه دوستان!بسیاری از اینان در پلاتفرم سیاسی شان در کنار سرکوبگران دیروز و امروز همجنسگرایان ایستاده اند و هیچ گونه نقدی هم تا کنون در این مورد ارائه نداده اند. "
امضاء کنندگان آن بیانیه، هم حق و هم وظیفه دارند که از خانم ارجمند شادی امین پرسش کنند که این "بسیاری از اینان" چه کسانی هستند؟ و "کدام پلاتفرم سیاسی" آنها را امروز هم در کنار سرکوبگران قرار می دهد؟ امضاء کنندگان بیانیه حق هم دارند برای اینکه: هم از ایجاد فضای مسموم، که به هر شکل به سود "ج" اسلامی است، جلوگیری نمایند، و هم راه را بر کسانی که به سادگی و با وجدانی آسوده به دیگران تهمت می زنند، بسته و یا در آینده کاربرد چنین شیوه ای را برای آنها سخت تر نمایند.
شما که سر در پی معنای "واژه ها" دارید می بایست توجه می کردید که"بسیاری از اینان" نیز معنای ویژه خود را دارد و می تواند به سادگی، بیشتر امضا کنندگان آن بیانیه را در بر گیرد. نگارنده نمی خواهد پا را فراتر نهاده و به ایشان بگوید که این امضاء کنندگان حتا می توانند بر علیه تهمت های ایشان اعلام جرم نماینداما چون کار ما از سویی می بایست سازندگی و تلاش برای نزدیکی بیشتر به یکدیگر و تشویق به بردباری در برابر دگر اندیش باشد و از سویی دیگر چون این شیوه برخورد با رویدادها را باید از دیدگاه کمبود های فرهنگی ای دیدکه همه ما کم یا بیش با آن گرفتاری داریم، نباید پا در چنین راهی نهاد. با پوزش از همه خوانندگان گرامی، به روشنی باید بیان کرد که این هم از دردها و گرفتاری ها و بیماری های ما است که شور بختانه زمینه کینه ورزی نسبت به یکدگر هنوز نیز هم چنان در ما نیرومند تر از زمینه های دوستی و نزدیکی است. نگارنده شادمان نیست از اینکه بگوید در نوشته انتقادی این هم میهن تلاشگر و حتمن دلسوز، کمتر منطق و ارزیابی درستی وجود دارد. این نمونه را هم بخوانیم:
" آنجایی که میگویند: "از همه هموطنان میخواهیم ... مسئولیت و شهامت فرهنگی و مدنی نشان داده و..." گویی در سال صفر به سر میبریم! باز هم تاریخ ما را جعل میکنند. "
دوست گرامی! از کجای آن درخواست شما به"جعل تاریخ" رسیده اید؟ در بر پایی "ج" آدمخوار اسلامی نه تنها همه ما اشتباه کرده ایم(کسانی می پندارند که خود آنها همیشه راه درست را رفته و تنها دیگرانند که در همه جا آلوده به کج اندیشی و رفتن به کجراه بوده اند) که ساخت و زیر بنای فرهنگی، باورهای دینی/مذهبی ، خرافه، کم سوادی و بی سوادی، نبود آزادی و بی خبری وکمبود بسیار گسترده در زمینه آگاهی های مورد نیاز اجتماعی مردم؛ و بی تجربگی، نگرش یک جانبه ایدئولوژیکی، الگو برداری های نادرست و کم دانشی رهبران سیاسی و ... مورد های بسیار مهمی دیگری بوده است که همه دست به دست هم داده است و ما را به این جا رسانیده و به چنین روزگاری گرفتار کرده است. جعل تاریخ را کسانی انجام می دهند که شاید گاه خیر خواهانه اما به نادرست رویدادهای روز را نیز، که همه شاهد آن هستیم، بازهم با تکیه بر همآن دگم های پیشین، وارونه جلوه داده و هنوز نیز آماده نیستند که در وجود انبوه گرفتاری های دامنگیر ما، خود را نیز ذره ای سهیم دانسته و تلاش نکنند که همیشه همه کاسه کوزه ها را بر سر دیگران بشکنند !
• زبان ناروشن و تردید بر انگیز!
در نمونه های بالا خواندیم که امضای "اینانی" در پای بیانیه وجود دارد که امروز هم در کنار سرکوبگرانند(اینان باید خیلی نادان باشند که در کنار سرکوبگران باشند اما نام خود را در پای بیانیه ای بگذارند که از دیدگاه دینی ـ مذهبی و سنتی همین سرکوبگران، از تابو های سخت و سفت است). اینک این نمونه را هم ببینیم:
"... از سال های اخیر میگویم که حتی در خارج از کشور نیز با تحقیر و سرکوب و تلاش یرای حذف زنان لزبین و همجنسگرایان روبرو هستیم. سرکوبی که از سوی برخی افراد "امضا کننده بیانیه" و یا سازمان ها و احزاب متبوعشان پیش برده شده است. گاهی با سکوت در مقابل سرکوب و تحقیر و گاه با همدستی آشکار. (من پس از امضا کردن بیانیه از وجود امضای ایشان مطلع شدم)"
می بینیم که سراسر نوشته این هم میهن کوشنده گرامی ، همراه با زبان ناروشن و تردید بر انگیز است. روشن نیست که روی سخن و تهمت های ایشان به کیست؟ شاید ایشان می پندارند همه خوانندگان آن بیانیه همآن آگاهی ها و دانسته های ایشان را از "اینان!" دارند. آیا خوانندگان حق ندارند که بخواهند که این"برخی"، "اینان" و "سازمان ها و احزاب متبوعشان" را بشناسند و سند و مدرک های ایشان را ببینند؟
فشرده سخن اینکه کسانی از هم میهنان، گامی برداشته اند و در راه برخورد با یکی از تابوهای مهم در جامعه، بیانیه ای منتشر کرده اند تا از حق پایمال شده بخشی از هم میهنان خود که حتا نامشان نیز نباید در رسانه های گروهی برده شود، کاری هر چند کوچک کرده باشند. در اینجا باید یاد آور شد که خود همجنسگرایان ایرانی، همآن گونه که شادی امین نیز در این باره به درستی اشاره کرده است، در این سال ها و در زیر فشار و تحقیر و توهین شدید، به پا خواسته و با پذیرفتن همه خطر ها، تلاش های بسیار خوبی داشته و امروز در سایه کوشش و پشت کار خود آنها و برای نخستین بار در تاریخ سرزمین ما، هم دارای سازمان، رادیو، سایت ها و نشریه های گوناگون هستند و هم توانسته اند دست کم در دایره جامعه پیرامونی خود(خانواده و دوستان) به پیشرفت هایی برای پذیرش و احترام به آنچه که هستند از سوی دیگران، به وجود آورند.
اما در نوشته شادی امین گرامی، گامی در راه مبارزه با توبوها در جامعه امروز ایران ، یکباره سر از "زبان مردانه" و حل مشکل در"چهارچوب مناسبات موجود" در می آورد:
" دوستان نگارنده با زبانی مردانه و با نگاهی که در چهارچوب مناسبات موجود خواهان "رفع ستم از هم جنس گرایان" است به این موضوع پرداخته و پا را از مناسبات حاکم فراتر نمیگذارند. فرهنگ و زبان حاکم بر آن مردانه است چرا که هیچ کلامی در مورد مرد سالاری و دگرجنس گرایی اجباری به عنوان یک ساختارعنوان نمی شود. "
حقیقتن ادعای شگفت آوری است! من خواهش می کنم که خوانندگان گرامی آن بیانیه و این نوشته ایشان(۲) را با دقت بخوانندو ببینند که آنها نیز در این تیز بینی و کشف نمونه، با ایشان هم دید وهم برداشت هستند! تا فراموش نشده است از بخشی نیز که ایشان تلاش کرده اند دلیلی نیز بر گفته خود ارائه دهند اما از شانس بدآش در هم برهمی از کار درآمده است ، نمونه ای بیاورم:
" آنجا که در بیانیه گفته میشود: سازمان بهداشت جهانی نیز در همخوانی با دستاوردهای علوم پزشکی و روانشناسی امروز اعلام کرده است، همجنسگرایی انحراف جنسی و یا روانی نیست بلکه نوعی گرایش جنسی طبیعی و عادی است که در نزد برخی از انسانها دیده میشود " (تاکید از من است) در واقع تاییدی بر دگر جنس گرایی به عنوان نرم و استاندارد صورت گرفته و سپس به مشروعیت طلب کردن و "عفو" برای کسانی (برخی از انسانها!) پرداخته است که از این "نرم" خارج هستند.
آسمان و ریسمان به هم بافتند همین است! روشن نیست که نویسندگان کج اندیش آن بیانیه این مورد را چگونه باید می نوشتند که "دگر جنس گرایی" نرم و استاندارد نباشد؟یعنی جامعه ایران گرفتار در خرافه و هزار گونه درد و گرفتاری که بخشی از آن هنوز حسین حسین کنان زنجیر زده و با قمه مغز خود می شکافند و در راه این خرافه ها به آب خوردنی آدم می کشند، باید حتا از جامعه سوئد با همه آزادی سکسی که در آن امروز نیز گاه همجنس گرایان مورد حمله، تحقیر و بی مهری قرار می گیرند و حق زندگی مشترک و ازدواج و داشتن فرزندرا تنها چند سالی است به دست آورده اند نیز گامی پیش تر بگذارد! خانم شادی امین روزنامه نگار است. شاید بد نباشد در چند کشور آزاد اروپایی دست به یک پژوهش و بررسی بزنند ونشان دهند که آیا حتا در این کشورها که همجنس گرایی بسیار بیشتر شناخته و پذیرفته شده است نیز دیگر جنس گرایی نرم و استاندار است یا نه؟ با برخورد احساسی و خیال پردازی بسیار به دور از حقیقت موجود، آن هم با چنین موضوع حساسی و در چنان جامعه ای چون ایران، نه تنها سودی به هم جنس گرایان نمی رسانیم که شناخت نادرستی از موقعیت آنها در جامعه ایران نیز به دست می دهیم. "مشروعیت طلب کردن" و"عفو" هم به همین روش زاییده برخورد احساسی و خیالی ایشان با این مورد است و من نتوانستم درک کنم که بیان یک حقیقت موجود، چه ربطی به "طلب مشروعیت" و یا "عفو" دارد؟!
این روش در سراسر نوشته انتقادی ایشان دنبال شده است.
خانم شادی امین البته در جایی بزرگواری و مهر زیادی به نویسندگان آن بیانیه "با تمام اشکالاتس"نشان داده و می نویسند:
" من به حق دیگران برای برداشتن چنین "گامی" احترام گذاشته و معتقدم هر چه بیشتر چنین موضع گیریهایی (با تمام اشکالاتش) صورت بگیرد به نفع گشایش بحث های عمیق تر است... "
اما در دنباله این لطف و بزرگواری خود یکباره تیغ از نیام می کشد که:
" در عین حال اما ضروری میدانم که تفاوت جایگاه و دیدگاه خود را با برخی از نکات با صراحت بیان کرده و به طرح این مضامین اکتفا نکنم. بار دیگر تحت شعار های کلی ، سیاست "همه با هم و وحدت کلمه" را تبلیغ نکرده و "آب را گل نکنیم .. "
امضای یک بیانیه با موردی روشن و هدفی روشن، سر از کار "همه باهم و وحدت کلمه" درآورده و آب را نیز خیلی گل آلود کرده است! از این هم بدتر یا بهتر:
" نکته دیگر نکته ایست که قبلا هم طرح شده و آن هم با "اسم شب"در مورد رژیم جمهوری اسلامی حرف زدن است [ بد نبود می نوشتید که این را خانم هایده ترابی در انتقاد بسیار کوبنده خود که امضاء کنندگان آن بیانیه را به حال کما انداخت، به میان آورده اند!] ، آنجا که بیانیه میگوید:" خواستار لغو قانون مجازات همجنسگرایان در قوانین کشور هستیم." عدم شفافیت در این مورد نیزقطعا برخاسته از مواضع تنظیم کنندگان آن است ."
خوانندگان گرامی اگر می خواهید آموزش نقدو بررسی ببینید، نوشته خانم شادی امین را حتمن بخوانید که حقیقتن نمونه بسیار خوب و آموزنده ای است اما به این شرط ساده که اگر دچار سر گیجه و سردرد شدید از هم اکنون پوزش مرا بپذیرید!
امیدوار باشیم که خانم شادی امین نیز از این پس یا کمی از منفی گرایی خود بکاهند چون دید منفی در هر موردی و نسبت به هر چیزی، نمی تواند نتیجه مثبت ببار آوردو یا اینکه چون حساسیت ویژه ای دارند، پیش از امضای هر بیانیه ای، زحمت کشیده و آنرا خوب خوانده و بررسی کنند و هشیار باشند که در بیانیه هایی که "اینان" تهیه می کنند، گاه در پشت هر واژه اش می تواند دام، نیرنگ و یا شبحی خوابیده باشد که بخواهد با "اسم شب" کار دست ایشان بدهد.
زیر نوشت:
این بیانیه در سایت های گوناگون و از آن میان سایت "عصر نو" آمده است: ۱ ـ
asre-nou.net
۲ ـ نوشته ایشان را اینجا ببینید:
www.akhbar-rooz.com
|