کلاژ سیزده


زیبا کرباسی


• در این هوای مَلس که سخت می‌چسبد با صفا
به سقف سقّ سیاهم....بیا....می‌آیمت
مرا باید تو را... که باید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ اسفند ۱٣٨٨ -  ۱٨ مارس ۲۰۱۰


  
"منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن"


در خواب‌های کاهویی که عشق انار انار بوته‌ست
به وقت‌ لب‌ها و چاک‌هام.....سرخ و چاک‌چاک از بوسه‌ آخ
مرا باید تو را.... که باید
به وقت بریدگی....صدا....زبان....نفس‌بریدگی
در اوج اوج ِ لذت....زنی تنی....زندگی
در جدال با مَردُم....مَرد....مُردگی
مرا باید تو را.... که باید
در این هوای مَلس که سخت می‌چسبد با صفا
به سقف سقّ سیاهم....بیا....می‌آیمت
مرا باید تو را... که باید
با حالت‌های صمیمی‌ی تنها که تَک به تَک به نُت می‌آیند
تُک به تُک با سوتفاهم‌ها که سوی تفاهم دارند
به وقت انگشت روی پلک‌هام....آتش مالیدن
نوشیدنِ خفیف ِ خواب از پشت گوش‌هام اژدهام
مرا باید تو را... که باید....ریختن ِ شَک شُک شق ِ حنجره بیدار باش
باش که باید تو را... باید مرا که باید...