ابهامات «سکولاریسم» - شیدان وثیق

نظرات دیگران
  
    از : بهروز ماهان

عنوان : تعریف آقای سکولار از قدرت و لائیسیته
تعریف آقای سکولار از قدرت و لائیسیته ناکامل و اشتباه انگیز است:

۱- قدرت اگر فردی و یا گروهی باشد میتواند به استبداد ختم شود اما قدرت اگر توزیعی و پخش در مراکز مردمی باشد و قانون اساسی و مدنی آنرا متمرکز در دست فرد و گروه خاصی نکند مشکلی نخواهد بود
۲- مشکل سکولاریسم در جامعه کنون ایران ، مشکل اجرایی و پیاده شدن چنین سیستمی است که پدیده عظیم و ارتجاعی و جاهل انگیزی به نام دین و روحانیت سر راه آن است و ایران مانند کشور های اروپایی ، از مرحله چالش با دین و روحانیت عبور نکرده است لذا اگر چه تعریف سکولاریسم ایشان زیباست اما توان اجرایی ندارد
۳-تعریف لائیسیته ایشان، این اشتباه را در ذهن خواننده پدید می آورد که لائیسیته میخواهد ایدهولوژی دیگری را جانشین دین سازد حال اگر سوال شود که برای ایجاد و بر قراری سکولاریسم در یک جامعه تابه دندان دینی و مذهبی چه باید کرد و چه راهی را باید رفت آنوقت چه باید گفت ؟ در آن صورت سکولاریسم شما ، به چالش دین و مبارزه با روحانیت نیاز پیدا میکند که اسم این را هر چه میخواهید بگذارد شاید به اسم سومی نیاز باشد ولی درک من از لائیسیته ، این تعریف است که سکولاریسم به اضافه چالش با دین و مذهب برابر با لائیسیته است

۴- سوسیالیسم و کمونیسم مستقیما با پدیده دین مخالفند و تعارف هم ندارند که برای جا اندازی سیستم خودشان ، بخواهند از نام لائیسیته استفاده کنند پس درک من از لائیسیته ، برابر است با سکولاریسم که دین و مذهب و روحانیت راتا مرز برکناری از حکومت و سیاست و اقتصاد به چالش بکشد و قوانین مدنی را در اجتماع برقرار کند و دین را به حوزه شخصی هدایت کند
۲۶۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بهروز ماهان

عنوان : لائیسیته برادردو قلوی سکولاریسم,در جواب به آقای سکولار
من لائیسیته هستم برادر شما سکولار ؟ ، مرا به یاد داری ؟ شما الان در بعضی کشورهای دنیا مثل اروپا ، به راحتی داری حکومت میکنی و غافلی از حکومت مذهب در کشوری مسله ایران !! یادت رفته که این مزیت را از من که برادرت بودم داری . بلی من لائیسیته ، برادر تو هستم که در قبل از انقلاب فرانسه ، و خیلی جا های دیگر ، با به چالش کشیدن دین و روحانیت ، به کمک ولتر ها ، منتسکیو ها ژان ژاک روسو ها ، توانستیم راه را برای تو یار مهربانم هموار کنیم
و هر بار که دین و روحانیت خواست تورا به زمین بیاندازد من سپر بالای تو بودم اکنون هم از من تعریف اشتباه میکنی که من میخاهم ایده لوژی دیگری را جانشین آن سازم لذا برات باز این مقاله را مینویسم که یاد آوری برات بشه جانم :

جدایی دین از حکومت یا دولت یا سیاست ، که سکولاریسم خوانده شده است همیشه یک آرزو جالب در ۱۰۰ ساله ساله اخیرجامعه های بشری جهان سوم است
سکولاریسم ، فقط وقتی میتواند انجام شود که عقل مدنی یک جامعه در مقابل عقل دینی آنها پیروز شده باشد .
راه سکولاریسم ، از طریق راه لائیسیته میگذرد به عبارت دیگر ، دین را از سیاست با تصویب قانون و بخشنامه نمیتوان به ترک صحنه دعوت کرد .
تا دین و مذهب یک جامعه به چالش و نقد کشیده نشود چطور میتوان انتظار داشت که روحانیت ، دست از سر حکومت و ثروت و اقتصاد یک ملت بردارد ؟
ترک صحنه سیاست و اقصاد توسط روحانیت و دین ، وقتی امکان پذیر میگردد که اکثریت یک ملتی ، آنرا نخواهند در واقع جنسی که در بازار تقاضا دارد همیشه مشتری هم خواهد داشت .
تا زمانی که روحانیت بتواند دین را به جامعه و ملت آب کند و اکثریت ملت هم ، خریدار این جنس باشند سکولاریسم یک آرزو بیش نیست .
سکولاریسم بدون نقد دین و بدون چالش دین و روحانیت ، چگونه میتواند در یک جامعه ، نقش در قانون اساسی به بندد ؟
لائیسیته همان سکولاریسم است که نسخه و ابزاربه چالش کشیدن دین را هم در خود دارد .
دین و قدرت در اسلام بویژه در دورانی که ولایت فقیه به حکومت رسیده است را هرگز نمیتوان از یکدیگر جدا ساخت در واقع ، اسلام و شیعه دین و مذهبی است که دستورات قدرت و حکومت را در بطن خود یعنی کتاب قرآن و شریعت دارد آیه های فراوانی مثل ۵۲ فرقان، ۹ تحریم ، ۷۸ حج ، ۱۹۱ بقره و ۶۹ انفال و.... وجود دارد که اثبات این قاضی است که از بهس این مقاله خارج است .
روحانیت علم اجتهاد و مذهب شیعه را در ایران به وجود آورده است که بتواند از طریق شریعت و احکام و مقررات الهی، در هرگونه شرایطی، انسان را به اسارت و بندگی بکشاند و انسان ایرانی را مقلد خود سازد
علم اجتهاد برای روحانیت ،یعنی تقلید و تبعیت مردم و نظم و انضباط و عبودیت آنها را به دنبال دارد ،بر اقتصاد چنگ می افکند و علم کسب در آمد روحانیت است لذا علم فقه را می سازد که مقلدان را اسیر خود سازد
اسلام شیعه ، در کشور ایران ا، بواسطه فقها و علمای دینی و حوزه های علمیه همیشه برخوردار از حق و حقوق و نفوذ بسیار در ساختار قدرت بوده است و با داشتن مسجد در هر شهر و دهی ؛ و با آموزش و تربیت هزاران آخوند و روحانی ؛ و ایجاد صد ها مدرسه دینی ؛ و قم و مشهد از نفوز بسیاری بر خوردار است
اسلام شیعه برای هر موضویی از علم و تب و فلسفه گرفته تا کهکشان و راز خلقت ، جواب در آستین دارد بلکه از زمین داری ؛ تا بازرگانی ؛ و از بازار تا هر گونه خورده فروشی ؛ از هر گونه اعمال شخصی و خصوصی تا اجتمائی ، از حکومت داری تا شاهنشاهی ، از پوشش زنان تا مرگ و میراث ، برای همه چیز قانون فقهی دارد و با پوشش عدالت ،و داستانهای مذهبی و امامان بر مال و جان و ناموس مردم حاکم هستند آنها از طریق خمس ، زکات ، و سهم امام و پولی که برای حلال سازی مال سرمایه داران میگیرند زندگی میکنند پولی که از فقط از محل امام رضا حاصل میشود میلیارد ها دلار در سال است تا چه رسد به اینکه اکنون بر نفت و اقتصاد کل مملکت هم حاکم هستند چگونه از آنها انتظار میرود که ساده و بدون چالش با عقاید آنها ، دکان و دستک خود را تعطیل کنند ؟
روشنفکران ما مگر نشنیده اند که آخوند ها و روحانیت می گویند سکولاریسم یعنی تعطیلی دکان دستک ما !!! آخوند ها به مردم یاد داده اند که به دین و مذهب مردم چه کار دارید؟ در واقعا منظور آنها این است که به دکان و کار و کاسبی ما آخوند ها چه کار دارید؟ و مردم هم طوطی وار همین جمله را تکرار میکنند و به خیال خود از خدا و دینشان حمایت میکنند . .
تا چالش با دین و مذهب از طریق بهس و گفتگو ومقالات بی شمار و ایجاد سوال در بین مردم به وجود نیاید سکولاریسم جان نمیگیرد
برادردو قلوی سکولاریسم یعنی لائیسیته باید به کمک بیاید تا سکولاریسم در جامعه ایران اجرایی گردد لائیسیته برادردو قلوی سکولاریسم است که نسخه و ابزاربه چالش کشیدن دین را هم در خود دارد
بعد از اینکه راه هموار گشت سکولاریسم میتونه ، دولت سکولار را برای همه مردم داشته باشه
۲۶۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : nouandishan

عنوان : کار شما مارکسیست ها هم در دمکرات نشان دادن دیکتاتوری پرولتاریا همان قدر مضحک است . یک اندیشه نو در اندازید . به مارکس و لنین و استالین و کاسترو و چه گوارا و کیم جنگ ایل و ... بگویید خدا حافظ !
مارکسیسم حقیقی همان است که لنین به تصویر کشید در عمل و همان است که استالین پرورش و تکامل داد در عمل . بیهوده مارکسیسم را نقاشی و بزک نکنید تا با آزادی و سکولاریسم و دموکراسی هم خوان شود . چون همان قدر ابلهانه و مضحک به نظر میاید که موسوی میخواهد از امامش و انقلابش یک چهره دیگر بسازد که با آزادی دمخور باشد ! آنوقت فقط به دیدن زندانیهایی میرود که از جنس خود او هستند ! از شهیدانی سخن میگوید که از قبیله خود او هستند ! چه فرقی دارد رفتار عملی این فرد که به خواست مردم همانقدر بی اعتناست که خامنه ای ؟ اسلام واقعی و انقلاب اسلامی واقعی و رهرو واقعی امام همان خامنه ای است . چه مضحک است که موسوی دارد آنرا نقاشی میکند تا به مردم بیاندازد ؟ کار شما مارکسیست ها هم در دمکرات نشان دادن دیکتاتوری پرولتاریا همان قدر مضحک است . یک اندیشه نو در اندازید . به مارکس و لنین و استالین و کاسترو و چه گوارا و کیم جنگ ایل و ... بگویید خدا حافظ !
سوسیال دموکراسی امروز اروپا هیچ همخوانی فکری و عملی با مارکسیسم و لنینیسم ندارد .
حتا مارکسیست لنینیست های روسی امروز مثل پوتین و عمله اکره اش امروز معلق بازی میکنند اینجوری :

لاوروف: مسکو تنها از «تحریم‌های هوشمند» علیه ایران حمایت می‌کند
سرگئی لاوروف در گفت‌وگوی تلویزیونی خود همچنین به توضیح چگونگی اعمال «تحریم‌های هوشمند» پرداخت و گفت: تحریم‌های جدید باید علیه افراد و سازمان‌های درگیر در پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی باشد و نه مردم ایران.
وی در عین حال افزود: ولی آنچه که ما تا به امروز در باره تحریم شنیده‌ایم نشانه‌ای از این مسئله ندارد.

یکی به نعل و یکی به میخ برای غارت دو طرف . روسها همه میرا ث خوار پطر کبیر و راسپوتین هستند . هدف آنها آبهای گرم خلیج فارس است .
تا هفته پیش که میدیدند ممکن است چین با تحریم موافقت کند اینها جلوتر از همه میدویدند . حالا از ترس اینکه چین خوان یغمای ایران را تنهایی نخورد وقتی دید غرب میخواهد برای همراه کردن چین تحریم ها را کاهش دهد این روباه تغییر مو ضع داد .
۲٣۱٨۹ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : V
سروران گرامی,

قدرت یعنی فلسفه زور از اینروست که اپوزیسیونها و احزاب برای صعود به قله آن با چهره های چند وجهی ظاهر میگردنند.
وظیفه ای آنان نه عروج جنبشهای مدنی و سندیکایی برای کسب قدرتست بلکه افول جامعه مدنیست, زیرا عروج جامعه مدنی یعنی افول ایدئولوژیها که قطعا و قهرا با اصول و تعاریف اولیه ایدئولوژیها در تضاد است.

ایدئولوژیها در یک تئوری با یکدیگر همسویند و آن حذف رقیب و کوتاه کردن دست جامعه مدنی از قدرت و تصمیم گیری های سیاسی و تحمیل ایدئولوژی خود بعنوان آرمان نجاتبخش بشریت و ورود به جهنم مدینه فاضله آنان.

لائیسیته = جدایی سیاست از ایدئولوژی مذهبی, بعبارت دیگر خارج نمودن یک رقیب و جانشینی ایدئولوژهای دیگر برای کوتاه کردن دست جامعه مدنی از قدرت سیاسی .
هدف از همکاری ایدئولوریها بخشی از پلان محسوب میگردد و مقطعیست زیرا استراتژی هر کدام در تضاد بایکدیگر است در حقیقت آن روی سکه قبضه کردن کامل قدرت و کمرنگ کردن جمهوریتست .

سکولاریته در عصر مدرنیته = جدایی ایدئولوژیها از سیاست, بعبارت دیگر پلورالیسم اندیشه ها از متن جامعه مدنی در غالب جنبشها و سندیکاهای مدنی (فراایدئولوژی) بر میخیزد و سیاست را بتصویر میکشد. در حقیقت جنبشها و سندیکاها نقش احزاب را ایفا مینماید بدون آنکه نمایندگی ایدئولوژیها را داشته باشند و یا قیومیت خویش را به ایدئولوژیهای دیگر واگزار نمایند. حاصل چنین پرسه ای, آنچه را که اجتماعیست سیاسی و آنچه را که سیاسیست اجتماعی میداند.

سکولاریته در عصر مدرنیته بر سه رکن اساسی استوار گشته است که آن سه اصل در غالب منشور حقوق بشر تفسیر میگردد:
- اتکا به خرد و دانش مدرن برای پاسخگویی به نیازهای زمینی
- حذف ایدئولوژیها و قیومیتها از سیاست
- نگرش عقلانی نسبت به اخلاق و احترام به آزادیهای فردی و شهروندی

سالروز ملی شدن نفت برهمگان مبارک باد
یاد دکتر مصدق سکولار, دکتر فاطمی و یارانش گرامی باد
زنده باد فرزندان ایرانزمین
زنده باد سکولاریسم (مکتب عقلانیت)
arezu
۲۲/۱۲/۸۷

---------------------------------------------------------------------------------------
۱. پروفسور منوچهرجمالی:

تا ما با یک مکتب فلسفی یا یک تئوری علمی، « رابطه فکرِی» داریم، آن مکتب، فلسفی است وآن تئوری، علمیست!!!!

ولی وقتی ما «رابطه ایمانی واعتقادی» با همان مکتب فلسفی یا تئوری علمی داریم ، آن مکتب، دیگر،فلسفی نیست و آن تئوری، دیگر، علمی نیست!!!! بلکه هردو، تحول به ایدئولوژی یافته اند!!!!



۲. سروران گرامی,
در فرهنگ سکولاریسم هویت آدمی از خردگرایی منشا میگیرد. زندگی آدمی بقامت خرد و معرفت اوست که آدمی را دعوت برهایی طلبی میکند.
عقل خودبنیاد در عصر مدرنیته بدنبال پلورالیسم اندیشه ها در جامعه مدنیست!!! و نه بدنبال پلورالیسم ایدئولوژیها !!! زیرا ایدئولوژیها حاجب ادراکند که عادت به استبداد را نهادینه میکنند, حال آنکه جامعه مدنی جامعه ایست تکثرگرا که در همزیستی و برای همزیستی ساختار یافته است.
...
arezu

۳. شـاه ، درفرهنگ اصیل ایران، فقط نام سیمرغ بوده است!!!!!!!!!!!!
این ملتست که فقط خـدا, شاه, رهبر, پیشوا است
همه قدرت رُبایان درتاریخ، این مقام را غصب کرده اند
همه شاهان ایران و ایدئولوژیها (مذهبی، کمونیست، سوسیالیسم, پانیسم، ناسیونالیسم, سلطنت طلبان و ...) غاصب حق مسلم ملت بوده اند
۲٣۱۷٣ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣٨۹