سروده ای از هانری میشو
هانری میشو
- مترجم: فریبا عادل خواه
•
در رگان خشکیده ارواح
در عاشقی پژمرده از غم
در مناجات سحراست
خاطرش
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۴ فروردين ۱٣٨۹ -
٣ آوريل ۲۰۱۰
هانری میشو، ادیب و نقاش ، در سال ۱٨۹۹در شهر نمور واقع در بلژیک به دنیا امد و درپاریس در سال ۱۹٨۴ بدرود حیات گفت. سه سالی را در دایره یسوعیون گذارند، سپس وارد مدرسه پزشکی شد که خیلی زود رها کرد و به
عنوان ملوان مدتی را بر روی دریا گذراند. با تشویق دوستانش به نویسندگی در حوزه ادبی روی اورد. در نقاشی چهره ای اشناست اما شهرت اصلی اش را از حجم وسیع اثار ادبی خود دارد که در که دوران معاصر بی سابقه می باشد. نقادان ادبی اثر هانری میشو را با کافکا مقایسه و این دو را از یک جنس قلمداد کرده اند.
۱۶۴۲
رو حش سر کش باد
هانری میشو(۱٨۹۹ـ۱۹٨۴)
مترجم، فریبا عادل خواه
در سیاهی،
در شب،
همیشه خاطرش
همه جا
درعذاب
در زهراب دملی چرکین
درجستنی که یافتنش نیست
در زوال کشتی به گل نشسته
سهمگین،
در ضجّه ای کز قنداق تفنگ
پیش از انفجار
بر اید،
در جزیره باروت است
خاطرش
در انکس که تبش حیاتی است
علی السویه برایش دیوار
در بی پروا جهشی است
به جانب هیچ و هیچ
مگردیوار
در بیگناه سری است قبل از اعتراف
بالای دار
درناتوانی است
همیشه سرکش،
در آوار سر دری است
خاطرش
در وسوسه جاده
در قلبی که می پالد
ساحلش
در عاشقی
که تکیده پیکرش
در مسافری که خوره راه
افتاده به جانش
در دهلیز
در طوفان گردباد
در جسارت حتک حرمت گورستانها
درقلمرو ستارگانی اتشین
متلاشی شده از اصابت با هم
در رگان خشکیده ارواح
در عاشقی پژمرده از غم
در مناجات سحراست
خاطرش
در حضور دریا
در نبود دیوان
در چشمان کم سو
در جام شوکران
درهفت دریا
ناخدا
در روحی که به آب شوید نیزه را
در نوای نی که بر ملتی اشک ریزد
در روز لعن و نفرین هر انچه خیرات ،
هر انچه قربانی است ما را
در میوه فصل سرما
در طپش از سر گرفتن درگیریها
در جنون غریق نجات
در اغوش ناکام نیاز و تمنا،
همیشه هست
خاطرش
همه جا
|