از : سعید سعادتی
عنوان : جامعه شناسی ، یا شبه(مشابه) جامعه شناسی ؟
پدیده شبیه سازی در مورد همه چیز حتا علم به دیرینگی خود زندگی و هم پای با علم هست.نگاه به تاریخ تمدن انسانها و تاریخ علم ،تأیدی بر این " گزاره " است.به ویژه در این شلوغ بازار.. .روانشناسی،شبه روانشناسی .پزشکی، شبه پزشکی.ادبیات ، شبه ادبیات.دین ،شبه دین.جامعه شناسی، شبه جامعهشناسی،،،،،و الخ،،،در فضای روشنفکر شبه روشنفکران خودش را تولید و باز تولید کرده است.از این بگذریم!
بی آن که ورود به بحث مطرح شده به کنم،و تناقضات،و چند گونه گوی آن را با منقاش فکر بیرون بکشم،تریجهن هم وند و نا هم وندی "جامعه شناسی ، شبه جامعه شناسی " که نوشته فوق یکی از آن مورد هست را بر میشمارم. باقی بقای جانت:
۱ _جامعهشناسی و شبه جامعهشناسی ، در ادبیات و واژگان عمدتاً مشترکند.اگر تمثیلی به خواهیم به منظر نزدیک شویم ؛چیزی مثل انسان و مجسمه انسان را تداعی میکند.
۲ _جامعهشناسی اگر چه،در تحلیل نهایی و در لایههایش جانب در است،اما "از پیش منظر" "از پیش غرض" "از پیش حکم" را حقنه نمیکند.کاری که سبه جامعهشناسی به دنبال آن است.
۳ _مقولات جامعهشناسی، در مکتبهای متنوع اش، تا حد قابل توافق ، تعریفهای معین، و قابل اجماع دارد.اما هم زlد آن (شبه روانشناسی)،در مفاهیم تعریف شده و قابل پذیرش هم رسته گان،دخل و تصرف میکند،و مفاهیمی من درآوردی،مبهم و خدشه دار تولید میسازد.
۴ _درست است که، جامعه شناس روندهای جاری در مقوله و موضوع مورد نظر،تجزیه و تحلیل میکند،و ایضا،،، آینده را نیز با قید احتیاط، و تا حد امکان به "ممکن گویی"طرح میکند ، لکن "" شبیه گر جامعه شناس "" روندهای جاری را آن گونه اراده گرایانه با دستهای چدنی اش میسازد که سر از (پیش گویی) (فال گیری) و ( کفّ بینی ) کشانده میشود.جان کلام آن که : آن چنان میکارد، تا این چنین درو کند.
اگر ضرورتی بود با مورد (۵ و ۶ و،،،،) مشارکت خواهم داشت. و با عرض ادب
۲٣۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹
|