برآیند


اسماعیل خویی


• پیریْ م چه آموخت،
زان پس که در استخوان ام و جان ام
                به تمامی
از خامی
          سوخت؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۵ فروردين ۱٣٨۹ -  ۱۴ آوريل ۲۰۱۰


 پیریْ م چه آموخت،
زان پس که در استخوان ام و جان ام
به تمامی
از خامی
سوخت؟

چیزی چندان که به یاد آوردن داشته باشد
با من نیست.
وآن نیز که روشن ام به یادآید
روشن نیست
که خوش تَرَک ام آید
زان لکّلکِ رنگین
آن اَبرَکِ بی باران
در پهنه ی آن دور
یا بر سرِ آن شاخ
زیبایی ی چالاک و هراسنده ی آن بچه سمور.

دیگر
بایا و بس ام
که تازه ترینی بازبیابم در چشمْ رس ام
و شاد برآید
از سینه، پسینه نفسم.



۷ نوامبر ۲۰۰٨، بیدرکجای دلا نه گا