از دین سالاری تا مردم سالاری
سخنراین رضا پهلوی در دانشگاه واشنگتن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ فروردين ۱٣٨۹ -  ۱۵ آوريل ۲۰۱۰


خانمها و آقایان عصرتان به خیر
امشب بسیار خوشحالم که در دانشگاه جرج واشنگتن با شما هستم

       چنانچه آگاهید من ارتباط خاصی با این دانشگاه دارم، همسر من تحصیلات دوره‍ی لیسانس و همچنین دوره‍ی دکترای حقوق را در این دانشگاه گذراند. به خاطر دارم که شبهای بی شماری را با بی خوابی در پی تکمیل نیازهای درسی یا آمادگی برای امتحاناتش می گذرانــد بنابر این می تـوان گفت که من نیز ماننـد شما یا لااقل ماننـد همسرانتان این دوران را گذرانده ام.

       حقیقتاً یکی از علائق من در چارچوب وظائفم این است که با رهبران آینده داد و ستد داشته باشم و امشب مایلم که نه تنها حقایقی را بازگو کرده بلکه احساسات هموطنانم را نیز با شما در میان بگذارم.

       کشور من دوران بسیار نگران کننده ای را می گذراند. همچنانکه بسیاری از شما در ماههای اخیر شاهد تصاویر متعددی که بر روی فیس بوک – یوتوب و سایر رسانه ها منعکس می شده بوده اید و این تصاویر مرارت مردم ایران را در کنار بی رحمی رژیم ملایان به روشنی ترسیم کردند.

       آن عده از ما که تمام زندگیمان را در پی احقاق مردم سالاری و حقوق بشر در ایران صرف کرده ایم مایل بودیم که چنین روزهایی و عواقب دردناک آن پیش نمی آمد. آنچه که در اطراف انتخابات تقلبی سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاد مردم ایران را به نقطه‍ی عطفی کشاند که بازگشت از آن ممکن نیست و نتیجتاً رژیم نیز به تظاهر در راستای دین و ایمان، غرور ملی و انسانیت پایان داد.

       تابستان گذشته مردم ایران به دست آورده هائی که در تاریخ سی و یک ساله جمهوری اسلامی بی سابقه بوده است نائل آمدند. برای بار اول مردم ایران قادر شدند که تظاهراتی را با ابعاد گسترده و بر علیه تمامیت گرائی وسلطه‍ی طلبی مذهبی ترتیب داده و هماهنگ کنند. این تظاهرات و اعتراضات تا به امروز ادامه دارند و از مقطع انتخابات ماه ژوئن عبور کرده و در واقع صلاحیت رژیم و رهبر آن خامنه ای را زیر سئوال برده اند.

       شهامت و اراده‍ی این قهرمانان بی نشان در مقابل ظلم، بی عدالتی و شقاوت رژیم تحسین مردم جهان را برانگیخت و شالوده‍ی آنچه که اولین انقلاب سده‍ی بیست و یکم یا انقلاب تویتر یا انقلاب سبز نام گرفت ریخته شد.

       ملموس ترین نتیجه‍ی حرکت سبز این است که امروز جهان از یک سو به درک بهتری از ماهیت واقعی این رژیم دست یافته و از طرفی نیز به واقعیت آرمانها و خواستهای مردم ایران پی برده. پرده از چهره‍ی رژیم برگرفته شده. نهایتاً من اطمینان دارم که کشور من از این ظلمت رهائی خواهد یافت. ایرانیان بر اینان چیره خواهند شد و این رژیم به دست مردمانش سقوط خواهد کرد. چنانچه مایل باشید که از گفته های من فقط یک نکته را بخاطر بسپارید اجازه دهید آن این باشد که تلاش مردم ایران برای دستیابی به مردم سالاری و حقوق بشر و همچنین احیای شأن و احترامشان ادامه دارد هر چند در زمره‍ی خبرهای ارائه شده در این کشور قرار بگیرد یا نه. این تلاش به همت جوانانی که نگاهشان بجای گذشته معطوف به آینده است به ثمر خواهد رسید.

       اجازه بدهید قدمی به عقب برداریم تا ببینیم چه عواملی ما را در این مقطع تاریخی قرار داده اند. البته ما نباید میدان دیدمان را صرفاً به انتخابات سال گذشته و عواقبش محدود کنیم چنین کاری سی سال مقاومت را دست کم خواهد گرفت و به ورطه‍ی فراموشی خواهد کشاند. آنچه که امروز در ایران اتفاق می افتد سالهاست که در حال بنا و شکل گیریست. کما اینکه وقایع تابستان گذشته نمایانگر لحظه‍ی مشخص شدن روندها و انسجام هموطنانم از هر گذر و از هر باور سیاسی در مقابل رژیم بود. این گذر راه سهل و آسانی نبوده. بعنوان فردی که خود را دانش پژوه حرکات بدور از خشونت و نافرمانی مدنی تلقی می کند می توانم تأئید کنم که تلاش در مقابل رژیمهای خشن و سرکوبگر هیچگاه ساده و بی خطر نیست.

       طی سالها مهمترین مانعی که بر سر راه هموطنانم قرارداشته نبود سازماندهی گسترده و امکان ایجاد هماهنگی در زمینه تلاشهایشان است. محدودیتهای شدیدی در زمینه های ارتباطات اطلاع رسانی، گردهم آئی و سخنرانی که بر آنها اعمال شده باعث آن شده که قشرهای مختلف جامعه امکان اینکه گردهم آمده و اعتراضات علیه رژیم را به گوش هم رسانند را نداشته باشند. از نقطه نظر تاریخی مخالفت با رژیم ملایان به ابراز ناخرسندی های پراکنده محدود می شده. برای مثال در جائی دانشجویان و در جایی دیگر کارگران یا زمانی زنان یا معلمان معترض بودند. در گذشته تمامی ابراز مخالفتها در اسرع وقت و با شقاوت نیروی امنیتی رژیم در هم شکسته شده اند. نتیجتاً و بر خلاف تذکرات برخی از ما کمتر کسی در سراسر جهان از اینکه در این سه دهه چه پدیده ای در حال شکل گیری و تبلور است مطلع بوده.

       هرچند که رژیم ممکن است دچار اشتباه محاسبه و یا پریشان خاطری از بابت نزاعهای درونی شده باشد ولی هموطنانم به یک واقعیت ملی روشنگرانه دست یافته اند. و درلوای آن قابلیت سازماندهی یک قیام گسترده را پیدا کرده اند. برای اولین بار در این سی سال این مردم توانستند که پنجه ای را که رژیم بر گلوگاه ارتباطشان با خارج می فشرد را در هم بشکنند. برای اولین بار مردم دارای صدا، هویت و حرکتی که هادی آن خودشانند شدند. برای اولین بار پس از سی سال جهانیان چهره واقعی ایرانی را شناختند. دانستند که آنان که هستند و چه میطلبند، آزادی! بالاخره برای اولین بار در عرض سی سال جهان این چهره واقعی را نیز دید. وقاحت، شقاوت، سلطه گرائی، اشاعه‍ی افراط گرائی و اقامه قدرت از طریق مشت آهنین.

       در داخل ایران مردم از هر موقعیتی برای لطمه زدن به وضع حکومتی رژیم استفاده میکنند. ایرانیان خارج از کشور که در میانشان هستند کسانی که حتی وطنشان را ندیده اند در تلاشند تا در زمینه‍ی وقایع داخل آگاهی رسانی کنند. آنان در چندین قاره به برگذاری تظاهرات پرداختند. در همین منطقه و در مجموعه‍ی تجاری ناسیونال نیز تظاهراتی برگذار کردند که در آن میان با تکیه بر اتحادشان با هم میهنان داخل کشور و استفاده از دستبندهای سبز به جمع آوری امضاء پرداختند و در ضمن به مکاتبه با قانون گذاران و هیئت تحریریه‍ی رسانه ها نیز ادامه میدهند. بسیار باعث خرسندی من است که میبینم چگونه وقایع دردناک داخل ایران هموطنانم را اینگونه برانگیخته. تنها راه نجات عموم ما از این کابوس مردم سالاری و تعهد بی چون و چرا به حقوق بشر برای فرد فرد ایرانیان میباشد. اتحاد ما این رهائی را تسریع خواهد کرد.

       فراتر از این به همت عده‍ی بیشماری قهرمان بی نام و نشان خبرهائی که از داخل بدست رسیده در تارنماهای بی شماری انعکاس یافته و بریده های تصویری آن در رسانه های عمده‍ی جهان قابل رویت می باشد. ما بسیار تحت تاثیر شرکت تویتر و تصمیم به تعویق انداختن بسته شدن سرویس شان به صِرف کمک به تظاهر کنندگان ایران قرار گرفتیم و از این بابت از آنان سپاس گذاریم. این حرکت تویتر را میتوان با رفتار شرکتهای نوکیا و زیمنس که فن آوریهای مقابله با مردم همچون کنترل و جاسوسی اینترنتی را به رژیم فروخته اند قیاس کرد.

       یکی دیگر از نتایج اتفاقات تابستان ۲۰۰۹ این بوده که جهانیان به مسئله‍ی حقوق بشر در ایران و یا نبود آن توجه دقیق تری مبذول میدارند. جامعه‍ی بین المللی مستمراً تحولات ایران را بیش از هر زمان دیگر تحت نظر گرفته. در هفته های اخیر تعداد زیادی از ارگانهای دولتی و غیر دولتی در ارتباط با بحران حقوق بشر در ایران بیانیه هائی صادر کرده اند. وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه ای که در زمینه‍ی حقوق بشر تهیه کرده عنوان میکند که هر چند فشار بین المللی بر حکومت ملایان افزوده شده وضعیت حقوق بشر از زمان انتخابات اعتراض برانگیز تابستان سال گذشته تا کنون وخیم تر شده.

       ضمناً وزارت خارجه نگرانی خود را از تحت فشار بودن اقلیتهای مذهبی تیز ابراز کرده. در ماه فوریه در جلسه‍ی شورای حقوق بشر سازمان ملل در نشستی در زمینه‍ی بازنگری، جمهوری اسلامی متعهد شد که قوانین بین المللی را رعایت کند ولیکن پس از گذشت زمانی کوتاه توصیه‍ی سازمان ملل در مورد کنار گذاری تبعیض نسبت به بهائیان ایرانی را رد کرد.

       ده ها باورمند به ادیان اقلیتی منجمله بهائیان، مسیحیان و کلیمیان تحت اتهامات واهی در زندانها بسر میبرند. در دادگاههای رژیم که متهمین از داشتن ابتدائی ترین حقوق همچون داشتن وکیل مدافع محرومند دولت مشخصاً به تعهدات خود در برابر موازین بین المللی حقوق مدنی و سیاسی پشت کرده است. فراتر از آن سازمان عفو بین المللی موارد دیگری را که در طی آن دانشگاهیان، پزشکان، روزنامه نگاران، هنرمندان و رهبران اتحادیه ها حقوق اولیه خود را از دست داده اند و زندانی شده اند را به ثبت رسانده و جالب تر از آن ماه گذشته سازمان خبرنگاران برون مرز مدعی شد که یک سوم خبرنگاران زندانی شده جهان در زندانهای ایران بسر میبرند.

       همین امشب که بـا شما سخن میگویم امیر انتظام کـه طولانی ترین دوره‍ی زندان سیاسی را گذرانـده در منزلش تحت نظر می باشد. او پس از سی سال از امضا یک توبه نامه که منجر به آزادی وی میشد امتناع ورزیده. یک رهبر روحانی مطلع به نام آیت الله بروجردی هم اکنون در زندان تحت شکنجه های روحی و جسمی بسر میبرد. ایشان اجازه‍ی انتقاد از رفتاری که رژیم بنام مذهب می کند را به خود داده بود و خواستار جدائی دین از حکومت شده. در هفته های گذشته ما شاهد فرار موجی از وبلاگ نویسان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و پناهجوئی آنان از اردوگاه های مستقر در ترکیه و عراق و شرایط رقت بار زندگی آنان در این اردوگاه ها بودیم این افراد نباید به هیچ وجه فراموش شوند. فرد فرد آنان نمایانگر طبع قهرمانانه‍ی مردم ایران می باشند و شرایط آنان روشنگر قساوت تحمل ناپذیر رژیم است.

       هموطنان من بیش از این قادر به تحمل وضعیت موجود نیستند. بیش از پیش راه کار به جهت یک نغییر سیاسی اساسی در ایران متمایل می شود. قانون اساسی ملایان در بطن خود و از ریشه معیوب است و برای پیش برد ایران باید تعویض شود. تفکر تغییر رژیم خصوصاً در ایالات متحده بحث انگیز بوده و این تفکر را در برخی برانگیخته که الزاماً تغییر رژیم از طریق نیروهای خارجی و یا دول خارجی باید صورت بگیرد. ولیکن این تفکریست اشتباه و باید بیافزایم که تفکریست بسیار ناگوار. من همواره ابراز کرده ام که دخالت در امور و یا حمله به کشورم از جهت مواضع خارجی ناخواسته ناگوار و اشتباه می باشد و از هر جهت با منافع ایران و جامعه‍ی بین المللی در تناقض است. چنین حرکتی صرفاً رژیم را گستاخ تر و مردم را در راه دفاع از سرزمین متحد خواهد کرد. دقیقاً بر اساس همین احساس بود که من در سال ۱۹۸۰ در زمانی که صدام به ایران دست اندازی کرد شخصاً داوطلب شدم که به نیروی هوائی ایران بپیوندم که البته این درخواست از جهت رژیم ملایان پذیرفته نشد. حمله به ایران حمله به یک یک وطن پرستان است. بنابراین من معتقد و مصرم که تغییر رژیم محتمل است و باید از طریق ایرانیان و فقط از جانب ایرانیان انجام پذیرد. تغییر از خارج نه مشروعیت خواهد داشت و نه دوام.

       گذشته از اینکه رژیم ملایان زورگو و منفور است با نگاهی به قانون اساسی آن به این نتیجه می رسیم که تنها راه رسیدن به یک تغییر اساسی در حیطه‍ی سیاسی در ایران رسیدن به مرحله‍ی داشتن مسئولیت و شفافیت در سیاست است. در قانون اساسی باصطلاح رژیم اسلامی چندین مورد و اصل غیر دموکراتیک گنجانده شده بنابراین چنین دولتی قادر نیست که نمایندگی مردم را بعهده گیرد یا در خدمت آنان باشد و همچنانکه در تابستان گذشته مشاهده شد برگزاری هر تعداد انتخابات این کم و کاستها را از میان نخواهد برد. در چار چوب قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ روش قانونی که از طریق آن مردم بتوانند رژیم را زیر سئوال برده و مسئول قراردهند گنجانده نشده.

       برای روشن شدن این کاستی ها می توان به مورد انتخابات اشاره کرد. انتخابات در ایران آزاد نمی باشد. بر طبق آئین قانون اساسی یک هیئت غیر مسئــول و انتصابی اکثــریت داوطلبین را طبـق ضوابطی مردود شناخته و از دور خارج می کنند. انتخابات در ایران ساختگی است زیرا همچنانکه در سال گذشته شاهد آن بودیم رژیم برای پیشبرد مقاصدش به هر حیله ای متوسل می شود. بنابر این انتخابات در ایران دموکراتیک نبوده و این فقط منحصر به یک گروه و تقلب آنان در تابستان گذشته نیست. حقوق ایرانیان مرتباً به یغما میرود و این تعبیرات هجوآمیز در قانون اساسی رژیم مندرج است.

       از طریق تغییرات ساختاری در سیاست هموطنانم قادر خواهند شد که قدمهای لازم را در جهت احقاق مردم سالاری و حقوق بشر برای ایران بردارند. البته تغییر به تنهائی حلال همه مشکلات نیست. در فردای انحلال این ساختار سیاسی ایرانیان باید دولتی که پاسخگوی نیازهای آنان و حامی حقوقشان باشد را شکل دهند

       برای آینده ایران من شخصاً همیشه طرفدار برپائی یک مردم سالاری سکولارکه در آن جدائی شفاف مسجد از دولت درج شده باشد هستم. من قانون اساسی که بر پایه‍ی اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین شده باشد را ترجیح میدهم. گذشته از باور شخصی، من اطمینان دارم که با صرف زمان کافی و داشتن گفتمان لازم در مجامع عمومی مردم سالاری خواسته‍ی اکثریت ایرانیان و خصوصاً جوانان امروز خواهد بود. با توجه به نشستهای متعددی که با مخالفان رژیم خصوصاً سبزهای داخل و خارج ایران داشته ام اعتقاد من براین باور استوارتر شده. این بار زمانیکه حاکمیت به مردم بازگردد آنها دولتی را خواهند خواست که با مشروعیت و به نمایندگی مردم با حس مسئولیت و با شفافیت عمل کند تا با تداوم باقی بماند.

       البته در این فرایند نقش جامعه‍ی بین المللی بسیار مهم است و از من بارها سئوال شده که جامعه‍ی بین المللی در این راستا چه باید و یا چه می تواند انجام دهد.

       اگر بتوان پنداشت که جامعه‍ی بین المللی از آرزوهای واقعی هم وطنانم با خبر است، واضح است که از رفتاری که منجر به تضعیف تلاش آنها برای دستیابی به آزادی در حین تقویت دیکتاتوری که بر علیه آن مبارزه می کنند باید امتناع ورزند. برای نمونه شرکتهای نوکیا و زیمنس که قبلاً به آنها اشاره شد باید در قبال فروش فن آوریهائی که به رژیم در ارتباط با جاسوسی علیه مردم کمک میکند جوابگو شوند. شهروندان کشورها یا نمایندگان آنها می توانند با فرستادن پیامهای اعتراض آمیز و تهدید به تحریم و یا اعتراض کردن به عنوان سهامداران این شرکتها از بی تفاوتی آنها نسبت به مردم ایران بکاهند. بالعکس با تأمین اینگونه فن آوریها و نرم افزارها برای مردم ایران می توانند از گرفتاریهای آنها در زمینه‍ی ارتباطات و خطرات ناشی از آن جلوگیری کنند. شرکتهای فن آوری اینترنتی دیگر میتوانند با همکاری با ایرانیانی که در زمینه‍ی ارتباطات فعالند محصولاتی را برای برخورد با این مشکلات و ایجاد ارتباطات بی خطر بوجود بیاورند. بنیادها نیز می توانند از ایجاد این فن آوریها و همچنین در زمینه‍ی پناهندگان ایرانی حمایت مالی کنند. اجازه بدهید که روشن تر بازگو کنم، هیچ کس انتظار ندارد که جامعه‍ی بین المللی برای منافع مردم ایران نسبت به منافع خودشان اولویتی در نظر بگیرد ولیکن زمانی که این منافع در جهات موازی در حرکتند جامعه‍ی بین المللی هم می تواند و هم باید از جنبش مشروع و به حق مردم ایران علیه ستمگران حمایت کند.

       برای نمونه اجازه بدهید که منافع جامعه بین المللی را در ارتباط با ایران یا متأثر شده از ایران برشماریم در یک نگاه کوتاه این موارد به نظر خواهد آمد: حفظ حقوق بشر- جلوگیری از اشاعه‍ی تروریسم بین المللی پایان بخشیدن به مناقشات خاورمیانه- کنترل ازدیاد سلاح هسته ای و تضمین ثبات در حوزه‍ی خلیج فارس.

       من بارها در مقالات و مصاحبه ها عنوان کرده ام که شاه کلید برای برخورد با این نگرانیها مردم سالاری و حقوق بشر در ایران است. اگر از هیچ لحاظ دیگری نسنجیم، صرفاً به لحاظ هم نظر بودن ایرانیان با سایر مردم جهان در این مورد می توان گفت که تمامی این نگرانی ها از طریق ایجاد مردم سالاری در ایران رفع خواهند شد. به عبارتی دیگر در جائی که مسائلی چون دسترسی ایران به امکانات هسته ای نگران کننده است چنین مسئله ای خود به خود زمانیکه مردم ایران در نحوه‍ی حکومتشان سهیم باشند حل خواهد شد. یک خواننده‍ی رپ زیر زمینی چنین میگوید: " ما نان می خواهیم و آنها به ما کیک زرد میدهند" فکر می کنم که این حرف بیانگر اولویتهای مد نظر مردم ایران است. من مطمئنم که یک ایران مردم سالار، متعهد به صلح و عدم تکثیر و استفاده‍ی سلاحی از فن آوری هسته ای خواهد بود. اعتبار بین المللی ما بدون شک متکی به شفافیت و تعهد به التزاماتیست که ما امضا کننده آنیم همچون ان-پی-تی

       با تأیید این مهم که جامعه‍ی بین المللی و منافع ایران به هم متصل و مرتبطند مردم و دُوَل جهان برای ابقای منافع خود باید از چالش مردم ایران در راه احقاق آزادی و مردم سالاری حمایت عملی کنند. اجازه دهید که یادآور شوم که حمایت عملی از مردم ایران برابر با دخالت خارجی و یا تقلیل دادن مشروعیت حرکت مردم ایران نمی باشد.

       برای نمونه میتوان از حرکت همبستگی مردم لهستان و حرکت ضد تبعیض نژادی مردم آفریقای جنوبی نام برد. دنیای آزاد فریادهای آزادی خواهانه آنان را شنید نهایتاً به وضعیت موجود از طریق کمک رسانی خاتمه داد. در هر دو مورد پشتیبانی مفرط بین المللی از مردم و اعمال فشار مستقیم به دولت مورد نظر وجود داشت و حائز اهمیت است که اشاره شود که در هر دو مورد در لهستان و آفریقای جنوبی مهمترین عامل اهرم فشار داخلی یعنی خود مردم بودند که این تغییرات را بوجود آوردند. اهرمهای فشار خارجی همچون تحریمهای اقتصادی به این اهداف کمک کرد ولی خود هدف نبود. حتی اگر هدف تغییر رفتار رژیم باشد هیچ عاملی همچون فشار داخلی که در کوچه و برزن محسوس شود چنین رژیمهائی را وادار به این امر نمی کند. بنابر این همانگونه که برخی از جوامع رهائی یافته در آفریقا یا اروپای شرقی شاهدند حمایتهای سنجیده جامعه‍ی بین المللی می تواند عامل کلیدی برای ایجاد تغییر در ایران شود.

       در خاتمه باید گفت که برگزاری مفتضحانه انتخابات سال گذشته و عواقب آن از طرفی درک عمیقی از ماهیت اصلی رژیم ملایان ارائه داد و از طرفی دیگر خواسته های واقعی مردم ایران را بر ملا کرد. بیش از هر زمان دیگر خطی که هموطنان مرا از رژیم جدا میکرد بر زمین این بازی نقش گرفت. در ماههائی که در پی حوادث تابستان گذشته طی شد مردم این تفاوت فاحش را مرتباً یادآور شدند. یکی از شاخص ترین شعارهای آنها که خطاب به آقای اوباما بر زبانها رانده میشد یک گزینه اصولی را عنوان میکرد."اوباما اوباما یا با اونها یا با ما" این شعار که در قالبی ساده در واقع بیانگر این مطلب است که اگر شما از تظاهر کنند گان حمایت نکنید مفهوم آن این است که از ظالمان و ستمگران حمایت میکنید

       اگر قرار بر این شود که ما از وقوع احتمالات شومی که در زمانی نه چندان دور به واقعیت خواهند پیوست پرهیز کنیم باید تائید کنم که روزنه‍ی زمانی حساسی هم برای هموطنانم و هم برای جامعه‍ی بین المللی موجود است. تنها گزینه ای که به پیروزی هر دو طرف منجر خواهد شد بسیار ساده است ولیکن مستلزم تعهدیست که لازمه‍ی این چنین ثمره ای میباشد. مردم ایران را حمایت کرده و نیرو رسانی کنید- آنها خودشان کار را تمام خواهند کرد. اما باید سریع عمل کرد. زمان آن هم اکنون است.

       سال گذشته هموطنان پرشهامت و بردبار من خصوصیاتی را که آنان را از این ظالمان متمایز میکند در معرض دید عموم قرار دادند. در مقابل خشونت رژیم صلح آمیزانه رفتار کردند و در مقابل نفرت رژیم با گذشت رفتار کردند. در حین چند پارگی رژیم با هم متحد بودند زمان نا امیدی رژیم امیدوارتر شدند و آنگاه که فریاد آزادی برآوردند رژیم بر آنها باران ظلم و ستمش را بارید.

       شما می توانید شاهد اولین تلاش نسل خود در راه احقاق منزلت بشری شوید. برادران و خواهران شما در آن سوی جهان از همان اینترنتی که شما استفاده می کنید برای بزیر کشاندن یکی از بی رحم ترین رژیمهای جهان استفاده کرده و این مهم را با اعتقاد و شهامت پیگیری میکنند. نسل شما به نوعی که از این فن آوریها استفاده میکنند مرا به این باور رسانده که حکومتهای مطلقه به زودی از آن گذشته خواهند شد. در جائی که اطلاع رسانی به سهولت در جریان است هیچ انسانی قادر نخواهد بود انسان دیگری را فریب داده و مطیع خود کند. این را ما از شما آموختیم. حقیقت قادر است در آنی به اقصی نقاط جهان انتقال بیابد. حقیقت ایران و مردم ایران را مدام بازگو کنید. ایرانیان هم اکنون بیش از هر زمان دیگر به شما نیاز دارند نجات ایران در دست نسل شماست. این گفته دکتر مارتین لوتر کینگ را به دل بنشانید که: "در پایان راه ما گفته های دشمنانمان را فراموش خواهیم کرد ولی سکوت دوستانمان را به خاطر خواهیم سپرد"

دانشگاه جرج واشنگتن
۱۳ آوریل ۲۰۱۰