مرثیه ی اسب کوچک و یک سروده ی دیگر


پــُل فور - مترجم: ویدا فرهودی


• اسب کوچک در آن هوای ناخوشایند ،
شگفت جسارتی داشت!
او اسب کوچک سپیدی بود،
همه در پـــَس، و او در پیش! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۷ فروردين ۱٣٨۹ -  ۱۶ آوريل ۲۰۱۰


 
 
دوشعر از پــُل فورPaul Fort 1872-1960
Ballades françaises از

برگردان: ویدا فرهودی


● مرثــیه ی اسب کوچک Complainte du petit cheval

اسب کوچک در آن هوای ناخوشایند ،
شگفت جسارتی داشت!
او اسب کوچک سپیدی بود،
همه در پـــَس، و او در پیش!

در آن چشم انداز ِ بی اقبال،
هوا، هرگز مساعد نمی نمود
بهاری هرگز نبود،
نه در پس، نه در پیش!

او اما همواره از جا بجایی مردان شهر، خوشنود بود،
بر فراز باران سیاه کشتزارها،
همگی در پس، او در پیش!

کالسکه اش دُم زیبا و وحشی اش را دنبال می کرد ،همیشه
و همین بود مایه ی شادمانی اش
آن ها در پس ، او در پیش!

اما روزی، در ایام نامساعد،
در زمانی که بس معقول رفتار می کرد،
در اثرصاعقه ای سپید ،جان باخت
همگی در پس، او در پیش!

جان داد بی آن که هوای مفرح را احساس کند،
شگفت جسارتی داشت!
او جان باخت ، بی دیدن ِ بهار
نه در پس، نه در پیش!

* * * * * * * *


● حـلقـه گـِرد اگـردِ جهان La ronde autour du monde

اگر تمام دختران جهان
دست به دست هم می دادند،
دایره وار، گـِرداگـرد ِ دریا،
فردا،
فردای پر اقبالی می شد.

اگر تمام پسران عالم
دریانورد می شدند
با قایق هاشان
                            پـُلی زیبا می ساختند
بر فراز امواج.


آن گاه می شد حلقه ای ساخت، پیرامون ِ جهان!
[آری]اگر تمام مردم عالم، دست به دست هم می دادند...


* * * * * * * *

*شعر مرثــیه ی اسب کوچک را می توانید با اجرای Georges Brassens و Nana Mouskouri در لینک زیر گوش کنید
www.wat.tv