علل گرایش به
گرگ های خاکستری (بورقورت) در آذربایجان


محمدحسین یحیایی


• جوانان آذربایجان هدف مقدسی در سر دارند و از هویت ملی و زبانی خود دفاع می کنند، از آن رو باید از خشونت پرهیز و با فرهنگ سازی زمینه های دمکراسی پایدار را فراهم آورند. تمی توان سمبل های غیردمکراتیک را برای رسیدن به دمکراسی الگو قرار داد. منشور جهانی حقوق بشر و همبستگی با ملل جهان بویژه واحد های ملی در درون کشور نقشه راه را برای رسیدن به هدف نشان می دهند. از آن گذشته جنبش آزادی خواهی در آذربایجان تاریخ دیرینه ای دارد، الگو برداری از آن برای جوانان راهگشا خواهد بود... ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ فروردين ۱٣٨۹ -  ۲۰ آوريل ۲۰۱۰


 
بیش از صد سال است که مردم ایران متشکل از واحد های ملی و اقوام گوناگون، برای رسیدن به بهشت آزادی که دستآورد مهم و مقدس بشر در طول تاریخ مدرن جوامع است مبارزه می کنند. در این مدت این مردمان رنج دیده، با فراز و نشیب ها، خیانت ها، سرکوب های شدید، پیروزی های زودگذر و شکست و ناکامی های طولانی مدت روبرو شده اند. جان سختی سنت ها، هنجار های اجتماعی، فقر فرهنگی، ساختار ناهمگون اجتماعی و رشد ناموزون اقتصادی و اجتماعی جامعه همراه با استبداد همیشگی از علل و عوامل مهم در این ناکامی برای رسیدن به آزادی بوده است. استبداد حاکم با همکاری ارتجاع در همه ادوار با شکل گیری نهادهای مدنی و سیاسی و با هرگونه نوآوری اجتماعی مخالفت کرده، برای ادامه حکومت و حاکمیت خود به هرگونه خیانت و جنایتی تن داده است. در نتیجه جامعه در روند تاریخی خود با بحران های عمیق اجتماعی و هویتی روبرو شده. انسان استبداد زده و اسیر در دست رژیم های استبدادی متمایز از جوامع پیشرفته، چابلوس، خود محور، ظاهر ساز، حقیقت گریز، فرصت طلب، بی برنامه، احساساتی، قانون گریز و از همه مهمتر با تاریخ خود بیگانه بار آمده است.
با انقلاب بهمن ۱٣۵۷ که توده های وسیع مردمی با خاستگاه گوناگون طبقاتی برای رسیدن به آزادی که آرزوی دیرینه آنان بود شرکت کردند. با پیروزی انقلاب و تمکین رژیم جدید در مقابل خواست مردم در ماه های نخست، شور و هیجان گسترده ای بر جامعه حاکم شد. هزاران مقاله، صدها نشریه و کتاب منتشر و جوانان با اشتیاق فراوان به خواندن و یادگیری مشغول شدند، براستی غوغایی در سراسر کشور برپا شده بود، عشق به آزادی و زندگی در آزادی زیبایی ویژه ای به جامعه بیدار شده از خواب سنگین و رها شده از استبداد داده بود. در آذربایجان مجلات، کتاب و نشریات به زبان ترکی زینت بخش ویترین کتاب فروشی ها و سنگ فرش خیابان های پر رفت و آمد شده بود. پژوهش در فرهنگ و هویت ملی آذربایجان در بین جوانان، به اتحاد و همبستگی واحد های دیگر، در گستره ایران پهناور یاری می رساند. این روند رو به پیش و همبستگی ملی، ارتجاع و حامیان آنان را که در آرزوی بر پایی استبداد دیگری از نوع جدید و وحشتناک آن بودند به وحشت انداخته بود، از آن رو در پی فرصتی بودند که به آن روند سازنده پایان دهند. بهار آزادی با خزان زودرس به پایان رسید، استبداد نو جایگزین استبداد کهنه شد، بار دیگر کتاب سوزان آغاز و صاحبان فکر و اندیشه زندانی و قتل عام شدند. با نام انقلاب فرهنگی کذایی جهل و خرافات را بر جامعه حاکم کردند. در راستای اجرای قوانین شرعی و احکام دینی وسائل ارتباط جمعی و صدا و سیما را در اختیار خود گرفتند. برنامه های کسل کننده رادیو تلویزیون، ادامه جنگ پس از بیرون کردن نیرو های عراقی از میهن و دخالت در همه امور زندگی شخصی انسان ها از پوشش گرفته تا شنیدن موزیک دلخواه و روابط شخصی، مردم بویژه جوانان را به آنسوی مرز که هم زبانان و هم تبارانشان زندگی می کردند، جلب کرد. بنابرین عملکرد استبداد و ممانعت از گسترش زبان و فرهنگ ملی و در پی آن فقر فرهنگی و عدم آگاهی از تاریخ واقعی از واحد های ملی به بحران هویت انجامید.
این روند در آذربایجان با سرعت بیشتری پیش رفت. مردم آشنا به زبان ترکی جذب برنامه های جذاب کانال های بیشمار ترکیه و جمهوری آذربایجان شدند. برخی از این کانال ها آگاهانه به تبلیغ سیاسی در لابلای برنامه های خود پرداختند. تاریخ و گذشته را بگونه ای تفسیر کردند که خود می خواستند. ملی گرایی، ترک گرایی و عظمت طلبی را در قالب های مختلف به خورد جوانانی دادند که با عملکرد استبداد، دچار بحران هویت شده در جستجوی راه برون رفت از آن بودند. گرایش به ترک گرایی، تورانیسم و گرگ های خاکستری (بوزقورت) و کنجکاوی جوانان برای آشنایی و آگاهی از این مفاهیم از همان سال ها آغاز شد. هرچند این مفاهیم معنی و عملکرد متفاوتی در جوامع ترک بویژه در ترکیه دارند و هرکدام در تاریخ و دروه معینی از سوی گروهی مطرح شده و در مواقع و شرایط متفاوتی بکار رفته اند. ولی برای جوانان آذربایجان تازگی داشت که با آن مفاهیم و واژه ها آشنا شوند. نمی توان گفت که جوانان آذربایجان با تحقیق و پژوهش تاریخ و آگاهی از گذشته خود به آن مفاهیم گرایش پیدا کرده اند. بیشتر آنان سر خورده از خفقان و استبداد حاکم بر میهن و تحقیر مداوم به آنسوی مرزها دل بسته اند.
اندیشه ورزان و میهن دوستان آگاه آذربایجان تلاش کردند تا تاریخ آذربایجان و جنبش های ملی و مدنی آن را که بخش مهمی از تاریخ مبارزاتی مردم ایران برای رسیدن به آزادی است، با علاقه مندان و جوانان در میان بگذارند. با بیانیه های مختلف مانند آذربایجان سخن می گوید و نشست ها و همایش های دیگر، خواستار اجرای اصل ۱۵ از قانون اساسی شدند، ولی هرگز جواب مثبتی در هیچ دوره ای دریافت نکردند. بازهم ناامید و مأیوس نشده به برپایی جشن در روز های حماسی و جنبش های ملی آذربایجان پرداختند تا تاریخ و گذشته آذربایجان را برای مردم بویژه جوانان بازگو کنند. به یاد بابک خرم دین که مبارزه رهایی بخش خود را از خلیفه اسلامی آغاز کرده بود با هزاران جوان در قلعه بابک گرد آمدند، ولی بازهم با سرکوب استبداد روبرو شدند، استبداد نیروهای وابسته به خود و ذوب شدگان در ولایت را به پایه های کوه فرستاد و با راه بندان و سرکوب مانع از گردهمآیی مردم و جوانان آذربایجان شد. هرگونه فعالیتی به هر بهانه ای سرکوب و فعالین اجتماعی و فرهنگی دستگیر شدند. استبداد هر روز دایره عمل فعالین اجتماعی را محدودتر کرد. اصل ۲۷ از قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی را بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد می داند، ولی مردم آذربایجان را در همین تشکیل اجتماعات و تظاهرات، به دفعات به خاک و خون کشیدند، در ۱٣ فروردین ۱٣٨۹ روز طبیعت، مردم در اطراف دریاچه اورمیه گرد آمدند و با خالی کردن بطری های آب به دریاچه یاآور شدند که این دریاچه دارد نابود می شود، باید چاره اندیشی شود ولی رژیم آن را نیز تحمل نکرد و ده ها تن از طبیعت دوستان را به جرم های واهی دستگیر و روانه زندان کرد. رژیم به قدری خود را باخته و از مردم وحشت دارد که تاب و تحمل هیچگونه تجمعی را ندارد. بنابرین یکی از دلایل مهم در گرایش جوانان به سمبل های نژادی و یا زبانی در درون و با آنسوی مرزهای ملی و قراردادی، رزیم استبدادی و عملکرد آن در این سه دهه است. از آن رو جوانان در مبارزه با استبداد هر روز ابتکار جدیدی می آفرینند.
یکی از شگفتی ها و نوآوری های جدید جوانان در آذربایجان، شرکت توده ای در میدان های ورزشی و حمایت از تیم فوتبال تراکتورسازی تیریز است که در ماه های اخیر یکی از ابزار های مهم در نمایش هویت ملی آذربایجان شده است. در این نمایش ها جوانان پرشور با نشان دادن انگشتان خود که بیشتر سر گرگ را تداعی می کند، به بیان احساسات ملی خود می پردازند. شاید تعداد زیادی از این جوانان با چگونگی تشکیل سازمان گرگ های خاکستری در ترکیه و اهداف آن آشنا نباشند و آگاهی کافی در این زمینه را نداشته باشند. از این رو نگاهی کوتاه و زود گذر به آن ضرورت دارد.
پیش از پرداختن به گرگ خاکستری (بوز قورت) اشاره کوتاهی به پان ترکیسم، راه گشا و روشنگر خواهد بود زیرا کانون جوانان آرمانی (ئولکو اوجاق لاری) ریشه در پان ترکیسم دارد. با گسترش اندیشه های ملی گرایی و گذر از امپراتوری ها در اروپا و تضعیف دولت عثمانی که بر اساس امت گرایی شکل گرفته بود، افرادی از درون و بیرون از دولت به فکر نظام و سرزمینی افتادند که از دریای آدریاتیک تا چین را در بر می گرفت. در این سرزمین پهناور مردمانی زندگی می کردند که ریشه زبانی یکسانی داشتند. این موضوع را شرق شناس مجاری آرمینوس وامبری برای نخستین با در سال ۱٨۶٨ در مقالات خود مطرح کرد و از سوی برخی از دولت مردان عثمانی که خواهان اصلاحات بودند مورد تشویق و حمایت قرار گرفت. ترک های جوان و رهبران حزب اتحاد و ترقی که سرنوشت سیاسی دولت عثمانی را در اوایل قرن بیستم تا فروپاشی آن در دست گرفتند به پدیده پان ترکیسم دل بستند ولی با تشکیل جمهوری نوین ترکیه به رهبری آتا ترک پایگاه خود را از دست دادند.
با قدرت گیری هیتلر در آلمان و گسترش نژاد گرایی در اروپا بار دیگر گرایش به نژاد و زبان و برتری آن نسبت به دیگران مورد توجه قرار گرفت. حماسه ها، داستان ها و افسانه های کهن از سوی تاریخ سازان بگونه ای نقل شدند که بتوانند پایه های برتری نژادی را برای کوته بینان فراهم آورند. موسولینی در ایتالیا، فرانکو در اسپانیا و هیتلر در آلمان بر اساس این افسانه ها تاریخ سازی کردند. در کشور ها و جوامع دیگر هم، پیروان آنها همان راه را انتخاب کردند. بنابرین از میانه دهه ٣۰ از قرن بیستم برخی از روزنامه های دست راستی ترکیه با نام گرگ خاکستری و عکس گرگ و شعار نژاد ترک، بر تر از همه نژادها، تزئین شدند.
افسانه بوزقورت (گرگ خاکستری) از زمان های بسیار دور (گوک ترک ها) در بین اقوام ترک ریشه دارد. در افسانه ها آمده است، روزگاری دشمنان به سرزمین ترکان تاختند و همه را کشتند، پسرک جوانی جان سالم به در برد و به کوه و صحرا رفت و گرگی پسرک را بزرگ کرد و بار دیگر نسل ترک ها در روی زمین زیاد شدند. تونگ تین دائرتالمعارف چینی هم به این افسانه پرداخته می نویسد. ً ترک ها توسط دشمنان قتل عام شدند، از میان آنان پسر بچه خردسالی زنده ماند و راهی صحرا شد، ماده گرگی پسرک را پیدا کرد و در کوه های ارگکنون بزرگ کرد، سپس راه را یاد داد، ترکان از این منطقه خارج شده با یاری گرگ های خاکستری که راهنمای آنان بود، بار دیگر امپراتوری خود را بر قرار کردند، از آن رو گرگ در حماسه های ترک ها جایگاه ویژه ای دارد. سمبل مبارزه، نگهبان و حافظ منافع آنان در هنگام خطر است. بنابرین بوزقورت بیش از یک گرگ، یک فرشته در حماسه و نبرد ترکان است. هنوز در نظام پیش آهنگی جمهوری ترکیه به پیش آهنگ قورد، قورد خرد و بوز قورت گفته می شود.
با آغاز جنگ دوم و پیروزی های نخستین هیتلر فعالیت بوزقورت ها در ارتش ترکیه فزونی گرفت و جوانان کلوب آرمان (ئولکو اوجاق لاری) در مبارزه با اندیشه های چپ و کمونیستی شکل گرفت و تشدید شد، هدف نظامی ها به دست گرفتن قدرت دولتی بود، دولت ترکیه در ظاهر اعلان بی طرفی در جنگ کرده بود ولی با دولت آلمان رابطه دوستانه داشت، در حالی که مردم در داخل ترکیه با کمبود مواد غذایی روبرو بودند و حتی تعدادی از گرسنگی جان می دادند، مواد غذایی به آلمان صادر می شد، عصمت اینونو سیاستمدار سرشناس ترکیه به آلمان می گفت. ً من از هم زبانان خود در اتحاد جماهیر شوروی کمک خواهم گرفت. شوکرو ساراج اوغلو نخست وزیر آن دوره آنچنان خود را باخته بود که فریاد می زد. ً من نخست وزیر ترک گرا هستم، ترک گرایی برای ما هم فرهنگ و هم خون یگانه است.ً در این دوره نیرو های چپ بویژه اعضای حزب کمونیست تحت پیگرد و آزار و اذیت قرار گرفتند. برخی تغییرات در نظام اداری و استخدامی پیش آمد، یکی از شرایط کارمندی در ارگان ها و نهاد های دولتی ترک نژاد بودن شد. در کتاب های درسی سخن از توران بزرگ بود. در این دوره روزنامه و نشریات زیادی از جمله ارگنکون، تانری داغ، اورهون و قوپوز انتشار یافت که به شدت تحت تأثیر شرایط روز و پیروزی های هیتلر بودند. با شکست آلمان برخی از افسران جوان که گرایش های فاشیستی داشتند محاکمه شدند. در میان آنان افسر جوانی به نام تورکش بود که در سال های ۷۰ در سازمان دهی بوزقورت (گرگ های خاکستری) ها نقش مهمی به عهده گرفت.
تورکش در سال ۱۹۵۰ برای آموزش های نظامی به ایالات متحده فرستاده شد، در آنجا جنگ های نامنظم، رنجر و پارنیزانی آموخت، بار دیگر در سال ۱۹۵۶ همراه با نیرو های ناتو به ایالات متحده رفت و آموزش های دیگر را دید. بخشی از این آموزش نظامی، کار گروهی و چگونگی مبارزه با کمونیسم و کاربرد اسلحه و آموزش برای جوانان بود. با کودتای نظامی سال ۱۹۶۰ بار دیگر تورکش بعنوان مستشار نظامی به هندوستان اعزام شد و بعد از مدتی به ترکیه برگشت و از ارتش کناره گیری کرد و در میدان سیاست پا گذاشت. نخست در حزب جمهوری روستایی ملت وارد شد، سپس حزب خود را با نام حزب حرکت ملی تأسیس کرد. حزب بر اساس ملی گرایی، ترک گرایی و تورانیسم شکل گرفته و به شدت ضدکمونیست بود. در کنگره حزب، لقب باش بوگ (رهبر) که نام مهمی در افسانه های ترکی است به تورکش داده شد. تورکش اندیشه و باورهای خود را در کتابی با نام ۹ چراخ راه (دوقوز ایشیک) منتشر کرد که مانیفست ترک ها نامیده شد. در کتاب، آرزو های تورکش برای ترکستان بزرگ مطرح شده و خواستار اتحاد عمل همه ترک های درون و برون است.
تورکش برای نزدیک شدن به توده های مردم گرایش خود و حزب خود را به اسلام بیان کرد و آرم نخستین حزب را که بوزقورت (گرگ خاکستری) بود تغییر داد و سه هلال را جایگزین آن کرد. شعار به اندازه کوه تانری ترک و به اندازه کوه حرا مسلمان هستیم را مطرح کرد. حزب در مدت کوتاهی انجمن ها و کانون های جنبی خود را متشکل کرد. فعالیت حزب نظامی و سیاسی بود. در سال ۱۹۶٨ اولین کمپ کماندوئی را درازمیر بر پا کرد سپس تعداد آنها را به ٣۶ در استان های مختلف رساند. برای عضو گیری خاستگاه روستایی، فرزندان خانواده های فقیر، کینه ورز، ضد غرب از همه مهمتر ضد چپ بودن ارجح بود. جوانان بوزقورت از سوی افسران بازنشسته آموزش تئوری و رزمی می دیدند. این جوانان بعد از آموزش لازم به شهر های بزرگ و دانشگاهی اعزام می شدند و در شکستن اعتصابات کارگری و اعتراضات دانشجویی شرکت می کردند و در صورت ضرورت از اسلحه گرم و سرد استفاده می کردند و برای تحریک مردم شعار رهبر قرآن و هدف توران را سر می دادند.
با کودتای نظامی ۱۹٨۰ برای مدت کوتاهی فعالیت های حزبی و ارگان های وابسته به آن پایان یافت و سازماندهی نوین شکل گرفت. با فروپاشی اتحاد شوروی و از بین رفتن تهدید و نفوذ کمونیسم به ترکیه، حزب حرکت ملی به فعالیت های سیاسی روی آورد و در دولت های مختلف این دوره شرکت کرد. پارنیزان های حزبی که در دهه ۷۰ و نیمه دهه ٨۰ فعالیت سیاسی را با نظامی همسو پیش می بردند، وارد در فعالیت های اقتصادی و سیاسی شدند. با زدوبند، در کادرهای مهم اداری و سیاسی قرار گرفته به ثروت اندوزی پرداختند و گاهی هم با زورگیری ثروت های هنگفتی گرد آوردند. تعداد زیادی از کادرهای حزبی که ریشه در کلوب های آرمان (ئولکو اوجاق لاری) داشتند، دست از مخالفت با کشور ها و فرهنگ های اروپایی برداشته در ظاهر به لیبرالیسم و دمکراسی روی آوردند. آنچه در آن ثابت قدم ماندند، مخالفت با گرایش های چپ و کمونیسم بود. در این میان با جنبش کردستان هم به شدت مخالفت می کنند و کردها را به عنوان یک واحد ملی در ترکیه نمی پزیرد. از آن رو با آموزش زبان کردی در مدارس مخالفت کرده، رادیو و تلویزیون به زبان کردی را زمینه ساز تجزیه و مغایر با یک پارچگی کشور می دانند و تلاش می ورزند تا حکم اعدام اوجالان رهبر کرد ها اجرا شود. بنابرین گرگ های خاکستری (بوزقورت) سازمانی است غیردمکراتیک به شدت ملی گرا، ترک گرا، توران گرا با آرزوی ایجاد ترکستان بزرگ که از آغاز پیدایش خود در این راستا حرکت کرده است.
جوانان آذربایجان برای رسیدن به آزادی و هویت ملی همه تلاش خود را به کار می برند، با رژیمی در ایران روبرو هستند که همه راه های دمکراتیک را مسدود و هرگونه جنبشی را به شدت سرکوب می کند. هدف رزیم گسترش شدت و خشونت در جامعه است. جوانان آذربایجان هدف مقدسی در سر دارند و از هویت ملی و زبانی خود دفاع می کنند، از آن رو باید از خشونت پرهیز و با فرهنگ سازی زمینه های دمکراسی پایدار را فراهم آورند. تمی توان سمبل های غیردمکراتیک را برای رسیدن به دمکراسی الگو قرار داد. منشور جهانی حقوق بشر و همبستگی با ملل جهان بویژه واحد های ملی در درون کشور نقشه راه را برای رسیدن به هدف نشان می دهند. از آن گذشته جنبش آزادی خواهی در آذربایجان تاریخ دیرینه ای دارد، الگو برداری از آن برای جوانان راهگشا خواهد بود...

دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com