آقایان! جایتان در این میدان خالی است!


شعله ایرانی


• مردان ایرانی آگاه باید با صدای رسا مخالفت فعال خود را با سودجویی از موقعیت شکننده‌ی زن در این جامعه‌ی بلازده اعلام کنند. با فریب و معامله‌ی دختران توسط باندهای قاچاق انسان، با حذف زنان از بازار کار، توهین، خشونت و آزارهای جنسی در خانه و خیابان، به شکل فردی و گروهی، مخالفت آشکار نشان دهند. مردان آگاه ایران باید این مخالفتها را در زندگی روزمره، در زندگی، کار و آثار خود چنان منعکس کنند که بتوان بر آن نام "نافرمانی مدنی مردان در مقابل زن ستیزی" نهاد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ٨ می ۲۰۰۶


سرمقاله‌ی   شماره‌ی جدید آوای زن
در ماه‌های اخیر دو حادثه، یعنی حمله‌ی پلیس به   تجمع دختران برای ورود به استادیوم صدهزار نفری (و یا به قولی، صد هزار پسری!) و نیز حمله‌ی پرخشونت به تجمع   هشتم مارس زنان در پارک دانشجو، بار دیگر بر این واقعیت صحه گذاشت که زنان آگاه و آزادی خواه، در مبارزه‌ی خود، جز از پشتیبانی شمار اندکی پسران جوان مبارز و نیز برخی بستگان و همفکران مرد، از حمایت عملی و معنوی مردان، حتی مردان روشنفکر جامعه محرومند .
در حادثه‌ی اول، درحالی که مامورین انتطامی با رفتارهای زننده   و توهین آمیزشان دختران را به گوشه ای می‌راندند، آقایان ورزشکار و ورزش‌دوست، بدون کوچکترین توجهی به این تبعیض و خشونت، با خیالی آسوده برای تماشای   فوتبال به داخل میدان میرفتند. در ماجرای مراسم روز جهانی زن در پارک دانشچو نیز کتک خوردن زنان و توهین و آزار آنان نوسط   نیروهای انتظامی، گویی هیچ حسی از همدردی، خشم   و یا نفرت را در مردان و رهگذران بر نمی‌انگیخت .
اگرچه در طول تاریخ و در همه‌ی جوامع، با   زنان آزادی خواه و برابری‌طلب، همواره همچون غریبه‌هایی مستوجب طرد و بی اعتنایی رفتار شده است و اگرچه امروز در کشورمان با نظامی آزادی کش، ارتجاعی و خشونت طلب رویروییم که بخش مهمی از هویتش را زن ستیزی و تحجر تشکیل میدهد؛ اما آقایان! در این کشاکش شما کجا ایستاده اید؟
آیا می‌توان ادعای انسانیت و تعلق به جهان امروز کرد و با آنان که میدان ورزش را جای زنان نمی دانند اتفاق نظر داشت؟
آقایان! چگونه می‌توانید نگاهتان را از نگاه زنان جوانی که برای خواست ساده‌ی تماشای فوتبال در مقابل استادیوم جمع شده‌اند و فحش و کتک می‌خورند یدزید و سر به زیر و ساکت و مطیع   به تماشای فوتبال یروید؟ بار این همه خفت را چگونه با خود می‌کشید؟
به‌راستی چگونه می‌توانید وقتی مشتی مزدور، شایسته ترین دختران جوان و محترم ترین بانوان سفید‌موی میهنتان را مورد توهین و خشونت قرار می‌دهند، با بی اعتنایی تنها به نظاره یایستید؟ این شرمساری را چگونه تاب می‌آورید؟  
آقایان! به نظر می‌رسد منفعت‌های مردسالارانه و "رشوه های" رژیم آپارتاید جنسی، بسیاری از شما را نمک گیر کرده و دستتان را در دست‌های "برادران"تان گذاشته است !
نظام جمهوری اسلامی نیمی از جامعه را از حقوق برابر انسانی اش محروم کرده است. سردمداران این حکومت با نیمی از جامعه، در بهترین حالت، همچون شهروندان دست دوم رفتار میکند و این، تنها به بهانه‌ی جنسیت زنانه‌ی این نیمه است. این سیاست، کشور ما را به حق، در انظار افکار عمومی جهان، در کنار منفورترین و عقب افتاده ترین کشورهای جهان قرار داده است.
زن ایرانی و به ویژه نسل جوان آن، دیگر نه تنها فرمانبردار بی چون و چرای نظام حاکم نیست، بلکه در تضاد ذاتی با بقا و ادامه‌ی استیلای آن، پروسه‌ی نافرمانی را مدت هاست   آغاز کرده است. روندی که تاثیر تعیین کننده ایی در رشد آگاهی زنان و نیز در توازن نیروها و تضعیف سلطه‌ی ذهنی   و بی چون و چرایی قوانین اسلامی   حاکم   داشته است. مبارزه ایی   خودجوش   که تصویری دیگرگونه از زن ایرانی به جهان ارائه کرده است. مبارزه ایی خودجوش که زن ایرانی را از قربانی خاموشٍ سر به راه بودن، به شورشگری پرصدا مبدل ساخته است. در این میان، اقدامات زنان پیشرو، فعال و فمینیست که در دو دهه‌ی اخیر با تلاشی تحسین برانگیز برای گسترش و رشد این جنبش کوشیده اند، تاثیر تعیین کننده ایی در بروز، تحلیل و ثبت نقطه عطف‌های آن داشته است .
پژوهشگران بسیاری معتقدند که انقلاب جنسیتی در ایران در مخالفت با ساختار مردسالارانه‌ی جامعه و قوانین اسلامی حاکم آغاز شده است. این انقلاب اما با شدت سرکوبی که در کشور ما وجود دارد، بدون همراهی و حمایت عملی و علنی مردان به ثمر نمی نشیند .
زنان به نوبه‌ی خود، علیرغم ممنوعیت ها و موانع عرفی و شرعی، در تمامی مبارزات و اعتراضات عمومی فعالانه   شرکت می‌کنند. از مبارزات دانشجویی تا اعتراضات مزدبگیران. از مبارزه برای لغو مجازات اعدام، تا حمایت فعال و تاثیر گذار از اعتصاب رانندگان   شرکت واحد. زنان ایرانی به حق، در دفاع از آزادی و حقوق مدنی   در صف اول قرار گرفته اند. آقایان! اینجا هم میدانی است. البته نه به امنیت میدان فوتبال! شما هم جایی در این میدان برای خود باز کنید. به میدان بیایید و در عرصه این مبارزات با زنان رقابت کنید !
آقایان! در سرکوب و به ذلت کشیدن زن ایرانی، به ائتلاف ضمنی و ننگ بار خود با نظام حاکم   پایان دهید! از شراکت منفعت جویانه و بهره گیری فرصت طلبانه از قوانین زن ستیزانه دست بشویید! از خرید و فروش دختران و خواهران خود تحت عنوان عقد و صیغه، از تبعیت و اجرای احکام زن ستیزانه،   تحمیل حجاب و جدایی جنسی به بستگان و همکارانتان خودداری کنید. از استفاده از حق چند همسری، سودجویی از برتری در قانون خانواده... داوطلبانه صرفنظر کنید !
مردان ایرانی آگاه باید با صدای رسا مخالفت فعال خود را با سودجویی از موقعیت شکننده‌ی زن در این جامعه‌ی بلا زده اعلام کنند. با   فریب و معامله‌ی دختران توسط   باندهای قاچاق انسان، با حذف زنان از بازار کار، توهین، خشونت و آزارهای جنسی در خانه و خیابان، به شکل فردی و گروهی، مخالفت آشکار نشان دهند. مردان آگاه ایران باید این مخالفتها را در زندگی روزمره، در زندگی، کار و آثار خود چنان منعکس کنند که بتوان بر آن نام   "نافرمانی مدنی مردان در مقابل زن ستیزی" نهاد. مردان صاحب تریبون، اعم از نویسندگان، شاعران، روزنامه نگاران، دانشگاهیان و... باید   ارتقای آگاهی مردان را در الویت کار‌های خود قرار دهند و راهکارهای مناسب جهت اعتراض به تبعیض و حمایت از مبارزات زنان بیابند .
اینک نوبت مردان آگاه است که برای رهایی هم جنسان خود از چنگال خرافه و سبعیت مردسالارانه به میدان آیند! ابتدا خود را بیالایند و سپس به دیگر مردان بیاموزانند .
زن ستیزی بخش تعیین کننده‌ی هویت رژیم حاکم بر ایران است. این نظام به یاری قوانین قرون وسطایی خود و هم دستی و سهیم کردن مردان، ساختار پدرسالارانه‌ی   تئوکراتیک را بازتولید می‌کند. ساختاری که زن در آن قربانی است و مرد بازنده. زنان در ایران نمی توانند به تنهایی این بازتولید را متوقف سازند .
  مردان آگاه ایرانی باید در اپوزیسیون چنین هویتی و به قصد توقف بازتولید جهل و ستم، با زنان ایران همقدم و همراه شوند. مسئله‌ی آزادی زنان، پاشنه‌ی آشیل جنبش دمکراسی در ایران است.   به جای آنکه نظاره گر خاموش و گاه حتی خشنود تار و مار کردن زنان معترض باشید، به جای آنکه فمینست ها را "فواحش" بخوانید، از هر حرکت و فریاد آزادیخواهانه‌ی آنان حمایت عملی و تبلیغاتی کنید. کنار دختر، همسر، خواهر، مادر، همکار و دوست خود بایستید. رشد و استیلای تفکرکهتر شناسی زن در جامعه‌ی ایران، به نفع هیچ نیروی اجتماعی نیست. آزار جنسی در خیابان ها و اماکن، مثله کردن، کتک زدن و به آتش کشیدن زنان در خانه ها، خرید و فروش دختران، تحمیل شرایط ذلت بار وغیر انسانی به زنان در روابط زناشویی و ...   جامعه‌ی ما را هر چه بیشتر به پذیرش   دیکتاتوری عادت میدهد و به قعر جهالت و نکبت پرتاب می‌کند .
مرد ایرانی باید خود را از دایره‌ی ائتلاف با نظامی زن ستیز که به یاری فقرهولناکی که زایده‌ی اقتصاد نئولیبرالیستی است و در چارچوب سیستمی عقب مانده، زن را به کالایی بی ارزش و بی دفاع تبدیل کرده است، بیرون بکشد. مرد ایرانی باید نشان دهد که تفاوتش با مصباح یزدی‌ها، جنتی‌ها و خامنه ایی‌ها در چیست؟
این شاید رسالت بزرگی باشد و به جسارتی بزرگتر نیاز داشته باشد، اما آقایان! دست یابی به آزادی و بازیافتن شان انسانی در گرو درک این رسالت است. به میدان بیایید !
 
www.avayezan.org
avayezan@gmail.com
 
آوای زن شماره ۵۷ آوریل ۲۰۰۶