«طرح بحثی» برای
آغاز تدوین و ارائه ی تحلیل جامعی از وضعیت ایران
- محسن یوسفی اردکانی

نظرات دیگران
  
    از : عزیزی

عنوان : چرا؟
آوریل ۲۰۱۰ مطابق چه تاریخ شمسی است؟ متاسفانه تقویم میلادی جلوی دستم نیست. فکر می کنم در حول و حوش انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشته شده باشد.
چرا این نوشته ارزشمند مورد توجه قرار نگرفته و دیگران تلاشی برای پاسخ گوئی به سوالات مهم ارائه شده در این نوشته نکرده اند؟
۵۲۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : پند پیشنهاد
به اقای محسن یوسفی توصیه می کنم بازخوانی کاپیتال از منصور حکمت را بخوانند. نظراتی که ایشان در تحلیل سرمایه مطرح می کند ( باز کردن نظرات مارکس) همچنین کتاب زیبای ایشان به نام اسطوره بورژوازی ملی و مترقی شاید بتواند کمک کند که بتوانند بجای تحلیلهای سال ۵۶ و ۵۷ که تحت تاثیر "چپ" اردوگاهی و از زاویه دفاع از سرمایه بوروکراتیک بود، از زاویه مارکس و نقد ان به سرمایه به مسایل نگاه کنند. من فکر می کنم ایشان گویا ریشه بحران نظام سرمایه داری در ایران را که هنوز نتوانسته بعد از زلزله ۵۷ نظام مطلوب خود را بسر کار بیاورد بیشتر برای قدرت گرفتن یک جناح و یا ان جناح می بیند.گویا جناح نظامی مثلا منافعش خیلی از منافع جناج سرمایه صنعتی یا تجاری و ... فر ق میکند. اصلا معلوم نیست غیر از کاغذ تورنسل که بایستی به سر هر کدام بمالند چگونه قادرند مرز بین این جناحها در ایران بکشند. مگر یادشان رفته سازگارا ، حجاریان و کنجی چکونه از نظامی رزیم به ولتر و روزنامه نگار مخالف وی ارتقا داده شدند. تمام این جناحها بخشی از یک سیستم سرمایه داری در ایرانند که بر پایه مافوق سود رشد و بازتولید می شوند. دیکتاتوری بخش لازم و ملزوم این سیستم برای بقای مافوق سود که بر اساس کارگر خاموش و ارزان استوار است می باشد. این جناحها اکر سر یکدیگر را هم در خانه خود ببرند در بیرون و با شنیدن صدای مردم و کارگران به آغوش هم فرو رفته و فتیله ها را پایین می کشند. ایشان ریشه این اختلافات را منشایی ماورااطبیعه می بینند و یا منافع جناحی. در حالیکه ریشه اختلافات جناحهای رژیم و کلا سرمایه در ایران بر سر چگونگی مقابله با جنبش انقلابی مردم و طبقه کارگر و چگونگی طرحی است که بتواند این مافوق سود را تامین کند. آقای موسوی ۲۰ سال بود که نقاشی می کشید و دندان قروجه می کرد و در شورای انقلاب فرهنگی رِزیم مشغول خدمت و غرو لند بود. ولی چون جمهوری اسلامی را در خطر دید دوباره وارد سیاست شد. این خود نشان می دهد که صورت مساله نه اختلافات جناحها بلکه پتانسیل انقلاب مردم برای سرنگونی است که ایشان و دیگر جناحهای بورژوازی را وارد میدان کرده تا با رفرمهایی بتوانند انرا نجات بدهند. اختلافات بین جناحهای سرمایه همیشه وجود دارد و جمهوری اسلامی استتنا نیست. بوش و چینی با دروغ و حقه بازی یک جنگ پر خرج را روی دست هیا ت حاکمه گذاشتند ولی هما ن هیات حاکمه اوباما را اورد تا بتواند از شورش گرسنگان جلوگیری کند که نمود. این جناجها و پریدنشان به همدیگر از ترس شورش پایینیها بود. اگر همه مشغول چریدن بودند کاری به مردم نداشتند. همانطوریکه در تمام این مدت که مشغول چریدن از خوان یغما بودند کاری به هم نداشتند. اختلافات موقعی بالا گرفت که ا.ن. و جناح وی خواستند با اجرای طرح بانک جهانی که حتی شاه نیز انرا نتوانست اجرا کند زمینه ورود به صحنه جهانی سرمایه را با اتکا به معادلات جدید جهانی که ورود سرمایه چینی و روسی را به ان اجتناب ناپذیر می دانستند فراهم کنند. ا.ن. و جناح نظامیان همچون بوش و چینی در سالهای ۹۰ بدلیل راه حل داشتن برای نجات سرمایه حق خود می دانستند که دست بالا را در سهام بردن داشته باشند. اما صورت مساله اصلی بازسازی این نظام است نه اختلافات انها. مقاله آقای یوسفی قضیه را برعکس می بیند. این همان نظریه جناح جناح کردن جپ سال ۵۷ بود که توده ایها منشا ان بودند. این نظریه بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ کاملا شکست خورد و مورد نقد قرار گرفته و سالهاست که بغیر از آقای شالگونی کسی دیگر ی صحبت از جناح صنعتی و جناح تجاری نمی کند. به نظر من این نظریه باز هم از موضع یک بخش از بورزوازی ایران یعنی جناح بوروکراتیک ان به نقد می نشیند و ربطی به نقد مارکسیستی ندارد.
۲۴۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : نامی شاکری

عنوان : تحلیل طبقاتی!
دوست ارجمند ما، آقای حمید محوی این پرسش را مطرح می کنند که :
"تحلیل طبقاتی در صورتی که حزب طبقه ی کارگر وجود ندارد یعنی در صورتی که جامعه ایران فاقد حزب کمونیست می باشد، به چه کار خواهد آمد؟" و در پاسخ از جمله می آورند که :
"...با آگاهی به این واقعیت که تحلیل طبقاتی در متن مبارزه‍ی متشکل طبقاتی است که می تواند تمام مفهوم خود را آزاد سازد..."
به نظرم :
۱) تحلیل طبقانی ، اقدامی نظری در قلمرو روشنفکری است . حتی با وجود یک حزب کمونیست موفق و فعال می توان در خارج از آن به عنوان یک روشنفکر به تحلیل طبقاتی شرایط اجتماعی پرداخت . همان طور که به عنوان یک روشنفکرمی توان با رویکرد دیگری به تحلیل شرایط اجتماعی پرداخت .درست است که تحلیل طبقاتی در متن مبارزه ی متشکل طبقاتی تمام مفهوم خود را آزاد می سازد؛ اما آیا بدون آن " تمام مفهوم خود" و بدون مبارزه ی " متشکل" ، باید تحلیل طبقاتی را معطل گذاشت ؟
۲) تشکیل یک حزب (هر حزبی)، یک فراینده پیچیده و تاریخی است . با جمع شدن چند نفر در یک گروه و سازمان، حزب شکل نمی گیرد. تشکیل حزب طبقه ی کارگر فرایندی پیچیده تر است و تحلیل طبقاتی را نمی توان تا تشکیل حزب طبقه ی کارگر معطل گذاشت . مهم این است که در میان این همه گروه و سازمان و حزب که از هرامکان مشروع و نامشروعی برای تامین منافع غارتگران منابع عمومی و ملی استفاده می کنند، ما بتوانیم با تحلیل طبقاتی، اقشار و طبقات زحمتکش (به ویژه معلمان و کارگران) را متوجه دوستان و متحدان سیاسی شان بکنیم و آنها را از دنبال روی با جریان هایی که در واقع ،غارتگرانشان هستند، باز داریم . برای چنین اقدامی منتظر تشکیل حزب طبقه ی کارگر بمانیم ؟
۳)هم اکنون و در مبارزه ی بزرگی که با جریان "توتالیتر" در کشور داریم ، حضور در میان اقشار و طبقات زحمتکش (و نه صرفا فقیر) و ترویج مفاهیم دمکراسی در میان آنان و اقناعشان به همراهی با ما در "راه سبز امید" وظیفه ی مبرم ما است . به مفاهیمی مثل عدالت ، آزادی ، چندصدایی ، گردشی بودن قدرت سیاسی ، پاسخگو بودن قدرت سیاسی و...باید رویکردی کاملا طبقاتی داشت . به این هم میهنان باید یادآور شویم که اتفاقا از "آزادی"، که فقط یکی از تبعات آن "آزادی گردش اطلاعات " است ، طبقات زحمتکش بیش از همه سود می برند .(بیش از آن گونی های سیب زمینی در آستانه ی انتخابات!)
با ارادت - نامی شاکری - تهران - ۴ اردیبهشت
۲۴۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : نامی شاکری

عنوان : چند پیشنهاد برای این "گفت وگو"
دوستانی که سایت "اخبار روز" را می بینند احتمالا در جریان هستند که در چند روز گذشته، "گفت و گو"ی داغ و قابل قبولی پیرامون متن آقای معمار با عنوان "گزارش به بیژن " درگرفت . بیش از یکصد کامنت در چهار روز! در این سال ها و در سایت های جدی ، کمتر چنین تعاملی را دیده بودم . دوستان دست به کار در آن "گفت و گو" را توصیه می کنم به ادامه ی آن "گفت و گو" با پرسش های مطرح شده توسط آقای محسن یوسفی اردکانی . اگر چه پاسخ یابی به این ۴۵پرسش ، بیشتر مناسب حال یک کنگره ی بزرگ حزبی است تا صفحه ی نظرات یک وبسایت !
به دوستان توصیه می کنم :
۱) از میان این ۴۵ پرسش ، یکی دو تایی را که بیشتر مورد علاقه شان است و مطالعه و تجربیاتی در آن دارند برای پاسخ برگزینند.
۲) در پاسخ به پرسش های انتخابی ، به "اصل" موضوع بپردازند و از اقدام به "روکم کنی" دیگران یا فرصت طلبی برای تبلیغ و ترویج منویاتی که ربطی به کل موضوع و حتی پرسش های انتخابی خودشان ندارند اجتناب کنند. کامنت های مرتبط با "گزارش به بیژن " ، متاسفانه به چنین بلیه ای گرفتار بود .
۳) دوستان ساکن ایران، حضور بیشتر و فعال تری در "گفت و گو"بیابند.
به مدیریت سایت پیشنهاد می کنم :
۱) برای کمیت کامنت ها، محدوده (ولو با دست و دل بازی)در نظر بگیرند تا در این گفت و گو ها بتوانیم، مهارت "کم گوی و گزیده گوی " را به کار بگیریم .نا محدوده کارمان را کمی سخت می کند.
۲)اگر این "گفت و گو " گرفت ، فرصت بیشتری برای بقای آن در سایت بدهند ودر صفحه اول سایت یک اعلان کوچک بگذارند و تعداد کامنت های وصولی را درج کنند تا دعوتی باشد از دیگران برای حضور در این بحث.برای مطالب دیگر هم می توانند چنین کنند.
۳)کامنت های قابل توجه و تامل برانگیز را به عنوان "گزیده" به صورت مطلب مستقل در صفحه اول بگذارند.
با تشکر- نامی شاکری تهران - ۴ اردیبهشت
۲۴۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : تحلیل طبقاتی در متن مبارزه‍ی طبقاتی
در این مقاله مطالب و مسائل متعددی مطرح شده و ...ولی من تنها می خواهم به موضوعی که بیش از همه از همان آغاز توجه مرا به خود واداشت بپردازم و آن هم ضرورت تحلیل طبقاتی است. که ما بتوانیم نگاه روشنی به فرماسیون طبقات جامعه ایرانی داشته باشیم.
با این وجود موضوعی هست که من ترجیح می دهم به شکل پرسش آن را مطرح کنم و آن هم این است که تحلیل طبقاتی در صورتی که حزب طبقه‍ی کارگر وجود ندارد یعنی در صورتی که جامعه ایران فاقد حزب کمونیست می باشد، به چه کار خواهد آمد؟

با آگاهی به این واقعیت که تحلیل طبقاتی در متن مبارزه‍ی متشکل طبقاتی است که می تواند تمام مفهوم خود را آزاد سازد.
از طرف دیگر اخیرا بیش از پیش در خصوص چنین فقدانی و بسیاری از مسائل و مشکلات در رابطه با مدعیان مارکسیسم در طیف ایرانی به این نتیجه رسیده ام که نیروهای مولد در ایران مقصر اصلی هستند. یعنی همان نکاتی که در «خاطرات یک افسر توده ای» به قلم روح الله عباسی مطرح شده است. یعنی فقدان طبقه کارگر در حزب طبقه کارگر. به عبارت دیگر سرکوب اصلی ممنوعیت حزب و دار و دسته نیست، بلکه سرکوب اصلی از جانب بورژوازی وابسته و معامله گر ایران است که مانع رشد نیروهای مولد می شود، در این مفهوم اروپا و آمریکا یاران اصلی این طبقه هستند، یعنی حتی در مورد موضوعی نظیر سرکوب...
۲۴۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨۹