سناریوی سپاه برای فعالان حقوق بشر
گفتگو با مهران رفیعی دبیرکل سابق مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۲۶ آوريل ۲۰۱۰


خبرگزاری هرانا: هموطنان زیادی ضمن تماس با مسولان "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"، توضیحات بیشتری در مورد سناریویی که طی دست کم پنجاه روز اخیر فشار مضاعفی بر این تشکل و بالطبع اعضای آن از سوی نیروهای امنیتی حکومت ایران در اشکال مختلف تحمیل کرده است خواستار شدند، در پنجاه روز اخیر مسائل متعددی از قبیل یک جنگ رسانه ای کم سابقه و نابرابر را شاهد بودیم که علاوه بر کلیت مجموعه تعدادی از اعضا را هم به صورت ویژه هدف قرار داده بود. در این رابطه با آقای کیوان رفیعی، دبیرکل سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفتگویی داشته ایم که یقین است به روشن شدن زوایای بیشتری از این سناریوی حکومت ایران بر علیه فعالان حقوق بشر کمک خواهد کرد، این گفتگو عیناً در پی می آید

هرانا: آقای رفیعی متشکریم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، لطفا برای اولین سئوال بگذارید ماجرای بازداشت ها را بررسی کنیم، آیا آنطور که دولت ایران اعلام کرده در این پرونده، ٣۰ تن از اعضای مجموعه بازداشت شده اند؟

ابتدا اجازه میخواهم عذرخواهی کنم از هموطنان عزیز به علت تاخیر در پاسخگویی که ناشی از مشکلات عدیده و سپس تحلیل ما در خصوص حفظ امنیت و لزوم اولویت دادن به تلاش برای آزادی فعالان دربند بوده، صحبت خود را از اینجا شروع می کنم که از تاریخ ۱۱ اسفندماه تعداد زیادی شهروند بازداشت شدند که به جرات میتوان گفت با اینکه تعداد بازداشت شدگان بیش از این عدد است اما هیچیک از انان در زمان بازداشت عضویتی در مجموعه نداشتند بلکه در قالب عضو سابق، همکار و فعالان مستقل و حتی افراد گمنام و اعضای خانواده ها باید بازداشت شدگان را دسته بندی کنیم.
ذکر این نکته لازم است که ما از ابتدای بهمن ماه سال گذشته اطلاعیه دادیم و اعلام کردیم کارتهای عضویت صادره و تمامی عضویت های افراد را یکطرفه تا تایید مجدد به دلیل اصلاحات ساختاری و فضای امنیتی کشور لغو کرده ایم، بنابراین اینکه تعددی از این فعالان دربند دارای سابقه همکاری و عضویت در مجموعه بوده اند با عضویت متفاوت است، اما فارغ از این موضوع آنچه که اهمیت و بر آن تاکید داریم قاطبه این افراد که هویتشان برای ما مشخص است در هر حالتی مدافعان حقوق بشر هستند و بازداشت آنان را برخلاف نص صریح تمامی قوانین حقوق بشری باید دانست و بر همین اساس هم حمایت از آنان را امری لازم و ضروری می دانیم.


هرانا: در میان دسته بندی بازداشت ها به بازداشت های اشتباهی و خانوادگی اشاره کردید آیا میتوانید توضیح بیشتری در این خصوص بدهید ؟

با توجه به اینکه نیروهای امنیتی ایران با محوریت سپاه پاسداران تلاش داشتند یک شوی تلویزیونی را پیش ببرند بنابراین کمیت بازداشت ها مهمتر از کیفیت آن برایشان بود و بر این اساس حتی در سطح همان سناریوی خود با اینکه اطلاعات صحیحی نداشتند، اما شروع به بازداشت های گسترده کردند، بنابراین در بعضی مراجعات مانند دستگیری های اهواز و کیش، برگه جلب یک برگه به اسم دادستانی کل بوده که در آن به فرماندهان اطلاعاتی و امنیتی اجازه بازداشت هرکسی را که فکر می کنند در اعتراضات اخیر میتواند ایفای نقش کند می داد. بر این اساس حداقل ۴ مورد ما شاهد هستیم که برای بازداشت به منزل فردی مراجعه می کنند در حالی که فقط می دانند یکی از اعضای خانواده جزو همکاران ما محسوب می شود اما اسمی ندارند برای همین همان کسی که در خانه بوده را با خود می برند، با این عنوان که اگر اشتباهی یا بیگناه باشد مشخص می شود و آزاد می شود که البته برای ٣ تن از اینان حداقل ۲۰ روز و تا نزدیک عید طول کشید که مشخص شود اساساً اشتباهی بازداشت کرده اند و یک فردی هم به نام شهرام شکوفاییان در میان بازداشت شدگان هست که اساساً برای ما قابل شناسایی نیست ولی به اسم عضویت در مجموعه تفهیم اتهام شده است، یک بازاشت هم بازداشت خواهر خود بنده بوده که کماکان در بازداشت است و البته این بازداشت جنسش متفاوت است و معتقدم باید نام آن را گروگانگیری گذاشت.


هرانا: شما به فشار بر خانواده و اطرافیان فرد فعال اشاره کردید، آیا منظور شما این است که این فشار ها از یک نظم و مهندسی پیروی می کند ؟

بله به نظرم این یک مهندسی است که پس از دهه شسصت دوباره به لیست اشکال فشار دستگاه امنیتی بازگشته، بگذارید اشاره کنم فقط در همین پرونده فشار بر خانواده ها تنها همین یک مورد نبوده بلکه مثلا مدیریت مدرسه راهنمایی که دختر نوجوان خانم سما بهمنی در آن تحصیل می کرد، در طی هفته های اخیر او را بین جمع دانش آموزان در مدرسه به خاطر فعالیتهای مادرش مورد توهین و تحقیر قرار داده و سپس این دانش آموز ممتاز را با عنوان "دستور از بالا" اخراج کرده و همینطور ابوالفضل عابدینی جدای از اینکه موقع بازداشت با کندن در منزل و ضرب شتم هر کسی که در خانه بوده اعم از زن و کودک او را دستگیر کرده اند، در طی روزهای اخیر بر در و دیوار منزل خانواده آنها هم شعارنویسی بر علیه او و خانواده اش شده.
همینطور بعد از آغاز این پروسه فشار، بسیاری از همکاران و اعضای مجموعه که دارای وبلاگ یا سایت بوده اند ایمیل هایی را از مرکز جرایم سایبری سپاه گرفته اند که در آن ضمن اینکه آنها را برانداز خوانده اند و به آنها اتهامات نادرستی وارد کرده اند با این جمله در نامه تهدید شده اند که "اقدامات قانونی ما میتواند برای شما و خانواده اتان گران تمام شود".
و با توجه به پیش زمینه، روندی که طی شد و پشت پرده این فشارها من معتقدم که نام این قبیل بازداشت ها که به جای فرد فعال خانواده او را بازداشت می کنند باید گروگانگیری گذاشت


هرانا: با توجه به بی اطلاعی افکار عمومی، در مورد خانواده خود میتوانید بیشتر توضیح دهید؟ خصوصاً اهم مواردی که علاوه بر نقض حقوق بشر گروگانگیری بودن این بازداشت را برجسته می کند.

در زمانی که بازداشت های گسترده در جریان بود در روز چهاردهم اسفندماه خبری دریافت کردم که نیروهای امنیتی در دو تیم تلفیقی از اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات که همان بازجوی چند سال قبل بنده هم همراهشان بود ساعت ۹ شب به منزل پدری بنده که خواهر، پدر و مادرم در آن زندگی می کرند مراجعه کردند. خانه ای که البته تنها رد و نشان سیاست آن بنده حقیر بودم که من نیز سالهاست در آن منزل زندگی نمی کنم.
بهرحال به منزل پدری مراجعه و خواهر جوان بنده که در آن زمان بیمار نیز بود را بدون ارائه حکم بازداشت به همراه هر آنچه که میتوانستند از تابلوهای روی دیوار تا آلبوم ها، کامپیوتر، کتاب و دفتر و گوشی تلفن همه اعضای خانواده و غیره را با خود بردند.
وقتی خواهر و خانواده اعتراض کردند که این دختر اصلا فعالیتی نداشته، در کمال وقاحت مسول تیم اعزامی از تهران گفت "از برادرش بپرسید که راه چاره ای نگذاشته!" که با توجه به عدم وجود سابقه فعالیتی در عرصه های سیاسی و حقوق بشری یرای خواهرم، و نظر به این رفتار و گفتار نیروهای امنیتی، از همان شب تفاوت این بازداشت برای ما مشخص شد.
در ادامه و در حالیکه شب ۱۴ اسفندماه موضوع بازداشت روی داد و خواهرم همان شب توسط نیروهای امنیتی به تهران منتقل شده بود، تا چند روز بعد به خانواده می گفتند خواهرم در بازداشتگاه سپاه گرگان است، برای همین خانواده ام را پشت دیوار و در این اداره ها سرگردان کرده بودند. بهرحال ما نه تلفن و نه تماس و نه هیچ خبری از سرنوشت خواهرم نداشتیم.
در چنین شرایطی حسب تجربه به سراغ دوستان وکیل رفتم، با یکی از آنان در مورد این کیس و موضوع تلافی جویی نیروهای امنیتی صحبت کردم و او قبول کرد که کمک کند و قرار شد فردای آن روز خانوده را برای این موضوع ملاقات کند، بنابراین در تاریخ ۱۷ اسفندماه قراری گذاشته شد اما و در کمال تعجب ساعاتی قبل از ملاقات، خبر بازداشت همان دوست وکیل را دریافت کردیم.
باز هم ناامید نشدم و روز بعد با یکی دیگر از دوستان وکیل تماس گرفتم و برای او موضوع را توضیح دادم و او قبول کرد که کمک کند، با او قرار گذاشتیم و قرار شد خانواده ام او را ملاقات کنند اما از صبح ۱۹ اسفند ماه تلفنش خاموش شد و تنها چند ساعت قبل ملاقات تماس گرفت و محل قرار را از دفترش به یک کافی شاپ تغییر داد.
در زمانی که خانواده در کافی شاپ منتظر وکیل بودند فردی با چهره ای مشکوک در کنار میز خانواده اصطلاحاً جاگیری کرد، به طوریکه خانواده کاملا متوجه او بودند.
وکیل آمد اما سخنانش ۱٨۰ درجه تغییر کرده بود و اضطراب زیادی داشت و کلیت صحبتش این بود که دختر شما وکیل نمی خواهد و همه چیز درست می شود و بعد از کمی صحبت فوراً محل را ترک کرد. در این زمان همان فرد مشکوک سر صحبت را با خانواده باز کرد که درست می شود و الکی با باز کردن پای وکلا دردسر برای همه درست نکنید و این قبیل نصیحت البته توام با تهدید!
حساسیت موضوع و حد بی قانونی و در عین حال خوش باوری خودم زمانی برایم ثابت شد که در تاریخ ۲۲ اسفندماه و حدود ۲۴ ساعت قبل از شروع پخش فیلم های کذایی صدا و سیما و آغاز یک جنگ رسانه ای تمام عیار بر علیه ما، فردی روی اینترنت از طریق شبکه های اجتماعی به سراغم آمد و بعد از کمی حرفهای بی ربط به من گفت آماده باش برای اخبار ساعت ۲ ظهر و ۹ شب فردا که "لطف ما را خواهی دید" که با توجه به اهم خواسته ها، اطلاعات و اشرافش جای شکی نمی گذاشت که نماینده ای از نیروهای امنیتی است.
وقتی به او گفتم گروگانگیری کاری غیرانسانی و غیرقانونی است، خیلی صریح پاسخ داد "می توانی آزادش کنی اگر عقلت کار کند" که با توجه به حرفهایش برداشتم این بود که میگوید برگرد به ایران یا حداقل به این کاری که میکنی دیگر ادامه نده.
بهرحال بعد از آغاز جنگ رسانه ای کذایی مورد اشاره حدود ۴٨ ساعت بعد دوبار به سروقتم آمدند و این بار خیلی صریح تر صحبت کردند که "تو که از ریگی گنده تر نیستی"، واینکه "نمی خواهی خواهرت را آزاد کنی ؟" من پاسخ دادم در مملکتی که بیگناه می گیرند و وکیل را دستگیر یا تهدید می کنند چطور باید آزادش کرد؟ و پاسخ شنیدم که "خیلی پرتی" و ادامه دادند "میتوانی برگردی و آزادش کنی" که من پاسخ منفی دادم و گفتم "امیدوارم خواهرم هم مثل ما راه درست را از دل همان زندان پیدا کند " و با توجه به شناختی که از ماهیت آنان داشتم با ریختن آب پاکی به بحث خاتمه دادم.


هرانا: آیا شما سعی کردید این اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی را از مراجع حقوقی داخل کشور پیگیری کنید ؟

بله سعی شد، این موضوع در جریان بود و سخت بود که باور کنیم بی محابا گروگانگیری کرده باشند و قصد و نیتی این چنینی پشت پرده باشد، تا اینکه خانواده موفق شدند در تاریخ ۱۵ فروردین ماه امسال ملاقاتی با "جعفری دولت آبادی" دادستان تهران بگیرند.
آقای دولت آبادی در روز ملاقات بعد از اینکه خواهرم را به داشتن صفحه فیس بوک و عضویت در یک سایت مد لباس! همراه با نشان دادن برگه های متعدد امضا و انگشت زده شده! متهم کرد، صراحتا گفت با این همه دختر شما تقریبا کاری نکرده و بیشتر به خاطر برادرش اینجا هست و سپس گفت "او بیاید و این برود"! که خانواده نسبت به این حرف همان جا اعتراض خود را داشتند. صراحتی بیش از این قابل تصور نیست از دادستانی که داد نمی ستاند
و ناگفته نماند در همان زمان که اکثر افراد بازداشت شده منتسب به پرونده مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران دارای اجازه ملاقات و تلفن بودند، آقای دولت آبادی گفتند به خاطر حساسیت پرونده و موضوع برادرش من صلاح نمی دانم شما با دخترتان ارتباطی داشته باشید بنابراین تلفن و ملاقاتی در کار نخواهد بود تلاشی بیهوده نکنید، بنابراین جز چند تماس کوتاه هیچ ملاقات یا خبری از او نداریم تاکنون و این بی خبری و نگرانی مخصوصاً از سوی مادر برای تنها دخترش چیزی نیست که قابل تحمل باشد.
برای اینکه بهتر پاسخی در مورد مراجع قانونی داده باشم شاید مناسب باشد که اشاره کنم از تاریخ ۱۵ فروردین ماه که قرار بازداشت یکماهه او تمام میشده الی ۲۲ فروردین ماه بدون حتی تمدید قرار بازداشت یا عنوان دیگری او را نگه داشته اند یعنی حتی به کمترین اصول و رعایت ظواهر هم اهمیت نداده اند. و کسی هم پاسخگوی این بی قانونی ها نیست.


هرانا: این فشارها ادامه پیدا کرد ؟

بله، عملکردهای خودسرانه و غیرانسانی آنها آنطور ادامه پیدا کرد که مطلع شدم از ادامه اشتغال پدرم بدون طی ریل اداری، و حقوقی در دانشگاه محل خدمت از سوی نیروهای امنیتی ممانعت به عمل آمده و پدر که گویا خسته از این همه جفا شده بود حتی یک جمله بحثی هم در این موضوع با آنان نکرده بود و در سکوت از کار خداحافظی کرد، سکوتی که به نظرم برای کسی که از جبهه های جنگ تا سایر عرصه ها سالها در خدمت دفاع و پیشرفت این مملکت کوشیده است بسیار گران است.
و باز این رنج و موضوع البته ادامه پیدا کرد زیرا مطلع شدم در طی هفته های اخیر در شهرستان محل سکونت خانواده به بسیجیان کم سن و سال سی دی های پخش شده از صدا و سیما را برای توزیع در سطح شهر داده اند و چند روزی است که این سی دی ها همراه با مطالب بی پایه ای دیگر تحت عنوان اعلامیه در سطح شهر به قصد فشار بر خانواده و بالطبع بنده می چرخد.


هرانا: آیا همچنان این فشارها وجود دارد ؟

متاسفانه بله، طی سه روز اخیر دو تلفن دریافت کرده ام که در آن بدون اینکه کسی صحبت کند، تنها صدای گریه یک دختر پخش می شود، صدایی که به صدای خواهرم نزدیک است و چون هیچ کس دیگری هم جز همان قانون شکنان سراغ ندارم که دست به چنین اقدامی بزند این را نیز رنجی دیگر و حقوق دیگری از خود و اطرافیانم میدانم که توسط نیروهای امنیتی حکومت ایران پایمال شده است.


هرانا: اکنون وضعیت خانواده و خواهر شما به چه صورت است ؟

با توجه به جنس موضوع و اینکه هیچ ملاقات نداشته و معدود تماس های کوتاهی هم که داشته با کنترل شدید بوده، و همینطور وکلایی که به انان امکان فعالیت نمی دهند و نیز پرونده ای که در دادسرای مستقر در اوین و دور از دسترس همگان مفتوح است همراه با حضور بدترین نیروهای خودسر قانون گریز وابسته به سپاه پاسداران، ما امید زیادی به مراجع قانونی داخلی که نمونه اش را آقای دولت آبادی مثال زدم نداریم و قصد داریم تلاش خود را برای آزادی او از راهکارهای قانونی و بین المللی دنبال کنیم.


هرانا: آقای رفیعی با تاسف از وجود رویه ای که اشاره کردید، بگذارید به سایر ابعاد این پرونده و سناریو هم بپردازیم، دستگاه امنیتی ایران به واسطه رسانه های انحصاری خود اتهامات متعددی را بر علیه شما، همکاران و کلیت مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مطرح می کنند، برای اولین سوال بگذارید بپرسم آیا گروه و افراد بازداشت شده فعالیتی مبهم یا برخلاف قانون داشته اند ؟

خیر ، بعنوان یک گروه داخلی با بیش از ۴ سال سابقه و فعالیت کاملا علنی و شفاف، هیج فعالیت مبهمی نداشته ایم و حتی در زمانی که دادگاههای انقلاب اهواز و سنندج در مورد آقای ابوالفضل عابدینی و خانم سما بهمنی در سال گذشته اتهام عضویت در مجموعه را مطرح کردند اطلاعیه هایی (خصوصاً اطلاعیه ای در ۷ مردادماه) منتشر کردیم که از ریاست قوه قضاییه خواستیم یک دادگاه برای رسیدگی به موضوع قانونی یا غیرقانونی بودن ما ذیل اصل ۱۶٨ قانون اساسی تشکیل دهند و مجموع اقداماتی که برای ثبت مجموعه در داخل کشور داشتیم به همراه معرفی وکیل برای آنها ارسال کردیم که نشان دهیم این مجموعه یک گروه غیرقانونی نیست و بالعکس آن کسی که نقض قانون می کند خود دستگاه قضایی-امنیتی است.
طبق ماده ۲٨ اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس حق دارد در زمینه حقوق بشر و اعتلای آن تلاش کند، و این دوستانی که دربند هستند از این حق خود استفاده کرده اند و هیچیک اقدامی که نقض قانون و استانداردهای حقوق بشری باشد نداشته اند و عملا سناریویی که دولت ایران در مورد ما به اجرا گذاشته است نقض "اعلامیه‌ی سازمان ملل متحد در مورد مدافعین حقوق بشر" که در مجمع عمومی این سازمان با توافق تمامی اعضا در سال ۱۹۹٨ میلادی به تصویب رسید و در آن دولت ایران موظف به حمایت از مدافعان حقوق بشر شده است.


هرانا: موضع شما در خصوص اتهام ارتباط و خط گیری از دولت های غربی که رسانه های وابسته به دولت ایران مطرح کرده اند چیست ؟

قاطعانه عرض میکنم، فعالیت ما علنی و شفاف بوده و هیچگاه از هیچ دولتی اعم از دولت ایران تا دولت های دیگر خط و مشی نگرفته ایم و هیچ سندی هم برخلاف این حقیقت وجود ندارد. اساسا شاخص و نقطه اتکای ما همواره در سالهای اخیر استقلال ما بوده اجازه بدهید روشن کنم که الان یکی از مسائل ما این است که تلاش داریم همین دولت های غربی که ما را به ارتباط با آنها متهم می کنند را قانع کنیم که به کم توجهی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران پایان بدهند و این نقض را جدی بگیرند و اقدامات جدی تری برای مقابله با نقض حقوق بشر در ایران داشته باشند.


هرانا: نظر شما در مورد اتهام همکاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با گروههای سیاسی مخالف نظام چیست؟

طبق اصول ۱٨ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر افراد دارای حق آزادی اندیشه و بیان هستند و ما نیز این حق را محترم و مشروع می شماریم و ضمن احترام به تمام عقاید خصوصا آنهایی که در چارچوب دفاع از حقوق انسانی تعریف می شوند باید عرض کنم هیچ همکاری با هیچ یک از گروههای سیاسی اعم از موافق یا مخالف نظام تاکنون نداشته ایم و نخواهیم داشت.
در فرمهای عضویت و همچنین اساسنامه مجموعه بر استقلال مجموعه تاکید شده است و افراد از وارد کردن اندیشه ها و خطوط سیاسی به گروه منع شده اند.


هرانا: در این سناریوی سازی به خصوص در قسمت رسانه ای آن، قسمتهای زیادی به مسایل شخصی افراد پرداخته می شود، نظر شما در این باره چیست ؟

جای تاسف دارد وقتی دادستان تهران در نشست خبری حاضر می شود که مقابل او فیلمی پخش می شود فارغ از جعل و تحریف، سراسر نقض حقوق افراد و تجاوز به حریم شخصی شهروندان ایرانی که بعضا ربطی هم به این سناریو پیدا نمی کردند و از این طریق مشروعیت می دهد به نقض قوانینی همچون اصل ۱۹ قانون اساسی و همینطور اصول ۱، ٣ و ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز بند ۱ از ماده ۹ و بند ۱ از ماده ۱۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی. وقتی ما صحبت از حقوق می کنیم قسمتی از آن همین حقوق فردی است که باز در این حقوق فردی، حوزه شخصی و حریم شخصی تعریف می شود.
در این سناریو، دولت ایران نه تنها به حریم شخصی افراد به صورت آشکار تجاوز کرد بلکه با جعل و تحریف و سوء تفسیر جرایم دیگری را نیز مرتکب شد وگرنه در حداقل قسمت های صحیح، حضور در یک مهمانی خانوادگی یا دوستانه در هیچ کجا جرمی محسوب نمی شود.
با اینکه به راحتی میشود ادعای دولت ایران در خصوص مسائل اخلاقی را رد کرد اما تعمداً از ورود به جزئیات مطرحه به دو دلیل احتناب می کنیم اولا که این مسایل مطرحه همانطور که اشاره شد مربوطه به حریم شخصی افراد است و حریم شخصی هم محترم و محفوظ است و دوما پاسخ دادن در این موضوع را مشروعیت دادن به یک بدعت گذاری و شیوه غیراخلاقی میدانم که دستگاه امنیتی حکومت ایران تلاش زیادی برای استفاده از آن را دارد.


هرانا: در این سناریو به شما اتهاماتی هم در خصوص وابستگی در روابط مالی زده می شود ، نظر شما در این رابطه چیست؟

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حافظ استقلال خود است و این استقلال در بندهای متعدد اسناد داخلی و عمومی ما هم مورد تاکید قرار گرفته، خصوصا در ماده ۱ از فصل سوم اساسنامه ذکر شده، "تامین مالی تنها از طریق حق عضویت و کمکهای داوطلبانه ای که استقلال مجموعه را خدشه دار نمی کند صورت میگیرد" ، مجموعه فعالان همانطور که قبلا هم اعلام کرده تاکنون یک ریال از هیچ گروه و جمعیتی اعم از سیاسی یا حقوق بشری کمک مالی نگرفته و متکی به خود و اعضای خود و استفاده از مواردی همچون حق عضویت اعضا بوده، اجازه بدهید عرض کنم یکی از اتهاماتی که به بعضی از دوستان بازداشت شده وارد کرده اند پرداخت حق عضویت و کمک مالی به مجموعه بوده.
ما قبلا هم گفته ایم بابت هر ریال گردش مالی مجموعه پاسخگو هستیم اما نه در جایی که پاسخ دادن ما باعث دستگیری و شکنجه تعدادی یگر میشود بلکه در یک دادگاه یا مرجع ذیصلاح بین المللی.


هرانا: قسمت عمده ای از تبلیغات در این سناریو در خصوص توان سایبری نیروهای امنیتی ایران معطوف بوده نظر شما در این مورد چیست ؟

به نظرم تلاش سپاه پاسداران برای قدرت نمایی تمام دلیل این سناریوسازی و هدف آن بوده، هر چند توان سایبری اصلا اینجا مفهوم خوبی هم ندارد که داشتن آن باعث افتخار باشد، اینکه یک حکومت به خرابکاری در سایتها و ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و تروریسیم اینترنتی و اطلاعاتی و همینطور تجاوز به حریم شخصی افراد، جعل و جرم افتخار می کند جای تاسف دارد. همانطور که عرض کردم زمینه این سناریو اساساً از انجایی شروع می شود که توانی که ندارند را با شوی تلویزیونی برای ایجاد رعب و وحشت، میخواهند واقعی نشان دهند، در شرایطی که ما حتی خدمات فنی خود را از داخل کشور میگیریم اینکه یک خدمات دهنده را بگیرند و با ضرب و شتم از او رمز عبور بگیرند و بعد شروع به خرابکاری در سایتها کنند و سپس با جعل و تحریف بزرگ کنند توانمندی سایبری محسوب نمی شود همانطور که سوء استفاده از نام پلیس بین الملل(اینترپل) باعث نمی شود ما باور کنیم قرار است پلیس بین الملل فعالان حقوق بشر و منتقدان دولت ایران را دستگیر کند.
اجازه بدهید برای شفاف تر شدن موضوع عرض کنم اساساً قاطبه افرادی که بازداشت شده اند در اینترنت فعالیت خاصی حتی در حد استفاده از شبکه های اجتماعی، وبلاگ نویسی و امثالهم نداشتند و تعدادی هم هستند مثل آقایان مهدی خدایی و ابوالفضل عابدینی، دانیال و شراره صبحی و غیره که اصلا کامپیوتر نداشته اند و حتی روشن تر اینکه دوستانی مانند خانم محبوبه کرمی حتی ایمیل هم نداشتند یعنی اصلا استفاده نمی کردند از این سرویس ها، بنابراین کاملا روشن است در چنین حالتی کلماتی مانند ارتش سایبری و امثالهم فقط خوراک تبلیغی و رسانه ای این سناریو بوده و بس.
اکثریت آن چیزهایی که نامش را در این سناریو سند گذاشتند عمدتاً مطالبی جعلی و غیرواقعی است که برای نیروهایی با چنین توان تخریبگری و قانون گریزی این جعل ساده ترین کار محسوب می شود، قسمت دیگر مطالب این سناریو هم بعضاً حاصل وبگردی و گردآوری اطلاعات عمومی و همینطور بازجویی از دستگیر شدگان از سویی و از سوی دیگر هم مثلا با بازداشت خواهر بنده و ضبط کامپیوتر شخصی خانواده به تصاویر خانوادگی و شخصی ما و همینطور آدرس محل سکونت بنده دست پیدا کرده اند و سپس با نشان دادن اینها در تلویزیون میخواهند نشان بدهند که ارتش سایبری ما چنین توانی دارد که از جزئیاشت زندگی افراد هم اطلاعات به دست آورد بنابراین منتقدان ما در هیچ کجای دنیا امنیت نخواهند داشت.


هرانا: وضعیت فعلی را چطور می بینید ؟

ما کماکان تحت فشار دستگاه امنیتی ایران هستیم ولی با توجه به شکست دولت ایران در خصوص عضو شدن در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد که جا دارد به جامعه حقوق بشری و همه هموطنان عزیز تبریک بگویم، نمی توان آینده مشخصی برای این سناریو که قسمتی از آن مربوط به همین موضوع شورا بوده را مشخص کرد.
آنچه که متوجه شده ایم فشار زیادی بر بازداشت شدگان برای قرار گرفتن مقابل دوربین و اصطلاحاً اعتراقات تلویزیونی بوده و همینطور اطلاعات سپاه پاسداران سناریو سازی در قالب مستندی! سه قسمتی را در بند ۲ الف مستقر در اوین در خصوص کلیت مسئله حقوق بشر و همینطور سازمان ما در دست داشته که احتمال دارد به زودی پخش هم شود.که پیشاپیش هم در مورد هر دو موضوع اطلاعیه داده ایم و آنها را فاقد اعتبار و ارزش دانسته و می دانیم.
ما نیز هم اکنون در حال پیگیری شکایت خود در مراجع ذیصلاح از دولت ایران به دلیل جعل و افترا و همینطور تجاوز به حریم خصوصی از موضع مجموعه و همینطور افراد هستیم که در این رابطه اطلاع رسانی خواهد شد.