مهمتر از مطالبات عاجل، نیاز کارگران به دمکراسی است


گفتگوی «کار آنلاین» با آقای تهرانی از فعالین کارگری در ایران


• همه ی مطالبات کارگران نیازمند فضایی است که بتوان فارغ از ناامنی ها و بدون هراس از زندان و شکنجه و از دست دادن شغل و موقعیت های اجتماعی، زندگی برابرحقوق با سایر مردم را در آن فضا کسب کرد. در نتیجه آنچه مهمتر از این مطالبات است، نیاز کارگران به تامین دمکراسی است. بدون دمکراسی هیچ قانون عادلانه ای هم (درصورت تصویب) اجرایی نخواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ٣۰ آوريل ۲۰۱۰


نشریه ی اینترنتی «کار آنلاین» به مناسبت اول ماه مه، گفتگویی را با آقای تهرانی از فعالان کارگری در ایران انجام داده است که در زیر می خوانید:


اصلی ترین مشخصه های لحظه در آستانه اول ماه مه کدام اند؟

شاید اگر رویدادهای پس از انتخابات حادث نشده بود، امسال نیز همچون سالهای گذشته تاکید بر برخی مطالبات صنفی و تلاش برای وادار کردن دولت در به رسمیت شناختن حق کارگران در ایجاد تشکیلات کارگری از اهمیت درجه اول خود برخوردار بود، اما امروز شرایط به گونه دیگری است. نه دولتی که از مقبولیت و وجاهت برخوردار است که به آن مراجعه شود وجود دارد و نه همین دولت نامقبول کمترین پایبندی به قانون دارد که انتظارات حداقلی گذشته را جواب دهد. ضمن آن که به دلیل بحران فزاینده اقتصادی که بخشی از آن از بی تدبیری دولت ها و به ویژه دولت احمدی نژاد ناشی می شود، این دولت قادر به رفع مشکلات در عرصه کار و تولید نیست و بدیهی است که بواسطه بیکاری روز افزون، تعطیلی واحدهای کار و تولید، روند خصوصی سازی های بی رویه که نهادهای نظامی را در راس صنعت و خدمات قرار داده و می دهد و در نتیجه آن، روابط کار تابعی از نظامیگری و فضای امنیتی – پلیسی شده و می شود. همه اینها دست به دست هم داده و فشار را بر زحمتکشان بیشتر از گذشته وارد خواهد کرد. دستگیری های تعداد زیادی از کارگران در روز کارگر سال گذشته هم بیانگر این واقعیت است که حاکمیت هیچ امتیازی، حتی امتیازات قانونی که خود پذیرفته و در قانون منعکس شده است را نیز برای کارگران روا نمی دارد. به ناحق بر روی همه حقوق کارگران و زحمتکشان پا گذاشته و با هیچ منطقی هم حاضر به اصلاح رفتار خود در برابر قوانین موجود نیست. کارگران درچنین شرایطی قرار دارند. به نظر من تنها راه برون رفت از چنین شرایط ناگواری، اعتراضات وسیع کارگران را می طلبد. تنها راه اعتراض به شرایط موجود است. درعین حال متشکل شدن به شیوه ممکن زندگی در فضای دیکتاتوری موجود، برای ادامه اعتراض تا رسیدن به مطالبات برحق این امکان را فراهم می آورد. حاکمیت جمهوری اسلامی کمترین ظرفیت لازم برای پذیرش تشکیلات کارگری را ندارد. کارگران می توانند از راه هسته های صنفی و به عبارتی روشن تر هسته های سندیکایی و اتحادیه ای مخفی به امر سازماندهی همکاران خود برای کسب خواسته هایشان اقدام کنند. این راهی است ناگزیر. بی شک چنین مبارزه ای قابلیت فراگیری بالایی دارد و با توجه به فضای اعتراضی موجود، از حمایت وسیع مردم نیرز برخوردار خواهد شد.


یکی از مشخصه ها، تقارن اول ماه مه امسال با اجرای طرح «هدفمند کردن یارانه ها» است اثرات این طرح بر زندگی زحمتکشان را چگونه می بینید؟

این طرح شعاری بیش نیست و دل خوش کردن به این سراب نتیجه ای ندارد. اصل این طرح در اساس برای شفاف سازی اقتصادی و در خدمت پذیرش ایران برای عضویت در سازمان تجارت جهانی بوده است. حدف سوبسیدها تغییر نام داده و برای کاهش و یا از بین رفتن زمینه های اعتراضی میان زحمتکشان به «طرح هدفمند کردن یارانه ها » نام گذاری شد ه است. شرایط کنونی دیگر امکان رسیدن به آن هدف (عضویت در سازمان تجارت جهانی) را دور کرده است. دلایل اصلی آن عمدتا دو تاست اول این که جمهوری اسلامی حداقل مقبولیت بین المللی گذشته را نیز به تبع رویدادهای پس از انتخابات از دست داده و دیگر این که بحران عمومی و جهانی سرمایه داری نیز امکانات بهره برداری این حاکمیت از امتیازاتی که با عضویت در این سازمان حاصل می شد را نیز از بین برده است و به دلیل تاثیرات بحران در اقتصاد ایران که تاب تحمل بحران های داخلی را هم ندارد، عضویت در این سازمان الویت خود را از دست داده است و حاکمان نیز این را به درستی دریافته اند. از دلایل بارز این امر می توان به حضور خامنه ای در شرکت ایران خودرو و تاکید بر ایجاد سازوکارهای مناسب برای تولید بهینه و متعاقب آن تصویب رد معافیت گمرگی بر واردات وبرقراری تعرفه نود درصدی توسط مجلس اشاره کرد. درحالیکه حذف تعرفه ها بخشی از اقداماتی بود که در راستای لغو همین «قوانین مزاحم گمرکی» بود که درخدمت زمینه سازی عضویت در سازمان تجارت جهانی قرار داشت. این طرح در اجرا نیز با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و طبق گفته های صاحب نظران علم اقتصاد و خاصیت تورم زایی بسیار بالایی که دارد، با عنایت به اوضاع آشفته کنونی، اقدام به اجرای این طرح خود طراحان آن را هم به وحشت انداخته است. احمدی نژاد بارها سعی کرده است با بهانه های مختلف از اجرای آن سر باز زند و برای پاسخگویی به مردم، مجلس را مقصر جلوه دهد. مجلس هم دست او را خوانده و زیر بار نرفته است. رهبری هم ترجیح داده که این دو را به معامله باهم برای یافتن راه حل میانه ای وادارد. نتیجه این که مجلس ریسک دادن مبالغ هنگفت را نپذیرفته است اما به دولت اجازه داده است که در شرایط مناسب به اجرای مصوبه اقدام کند. این به معنای آنست که دولت در اجرای مصوبه مختار است تاحد ممکن با زمان مانور و با افکار عمومی نیز بازی کند تا چه پیش آید. روشن است که درصورت اجرای این مصوبه در بهترین حالت ماهیانه مبلغ ناچیزی به هر نفر پرداخت میشود که این پرداخت ها در مقابل آزادسازی قیمت ها و رواج سیاست های بازار آزاد مانعی در برابر فشار روزافزون گرانی قیمت کالا و خدمات بر دوش کارگران ایجاد نخواهد کرد. از طرف دیگر تورم بسیار ی که از این طرح حاصل میشود تاثیرات فلج کننده خود را در اقتصاد بیمار کنونی بجای خواهد گذاشت.


این جا و آنجا از پیوند محدود جنبش کارگری و جنبش سبز صحبت می شود. شما رابطه این دو را چگونه می بینید؟

سال گذشته و قبل از انتخابات درست در آستانه اول ماه مه دستگیری های وسیعی از کارگران و فعالان کارگری نوسط وزارت اطلاعات صورت گرفت که این دستگیری ها به زندانی شدن کارگران از یک ماه تا حدود دو ماه در سلول های انفرادی منجر گردید آنطور که گفته می شود در خانه گردی این دستگیر شدگان، مامورین اطلاعاتی یک حکم کلی در دست داشته اند که طی آن قید شده است که به دلیل نزدیکی انتخابات و احتمال تشدید فعالیت ضد انقلاب به ضابطین اجازه داده میشود که عناصر مشکوک را بازداشت و منازل آنها مورد تفتیش قرار دهند. عمده این فعالان کارگری پی از تحمل بدترین شرایط در زندان با سپردن کفالت یا وثیقه، طی انتخابات و پس از انتخابات آزاد میشوند. این نحوه برخورد با کارگران قابل تامل است. هرچند سنگینی فضای انتخاباتی بر ستمی که بر این دستگیر شدگان رفته است سایه انداخت. اما نشانگر این واقعیت است که کودتاگران در محاسبات خود این جنبش را جدی گرفته بودند.
درجریان دادگاه های فرمایشی معترضان کیفرخواستی از سوی دادستان خوانده شد که طی آن برای اثبات وابستگی معترضان به بیگانه به تحلیل پرداخته و عوامل گوناگون بیگانه را که به زعم دادگاه چی ها علیه امنیت ملی دست به اقدام زده اند بر می شمرد و در عرصه جنبش کارگری، سندیکای شرکت واحد و نیشکر هفت تپه و شخص منصور اسالو را به عنوان مجریان سیاستهای بیگانگان معرفی می کند. این هم نشان دیگری است از تلاش کودتاگران برای این که از نقش احتمالی کارگران در ادامه اعتراضات جلوگیری به عمل آورند.
پیام خامنه ای در سال نو «همت مضاعف – کار مضاعف» نیز نشان از آن دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی نگران شکل گیری اعتراضات کارگری به موازات اعتراضات جنبش سبز است که شیرازه رژیم را از هم بگسلد و پیشاپیش به هرگونه رفتاری که منجر به خارج شدن کنترل از دست او شود هشدار می دهد.
وجود دستگیر شدگان، زندانیان، شکنجه شده ها و جان باختگانی از فرزندان زحمتکشان در زندان های رسمی و غیررسمی هم حکایت از آن دارد که کارگران و زحمتکشان نیز در راه احقاق حقوق از دست رفته و برای بازپس گیری آرای خود در میدان بوده اند. با این همه متاسفانه مانند همیشه موانعی وجود دارد تا نقش و سهم کارگران را در این جنبش اجتماعی و مدنی نادیده گرفته و یا به آن بهای لازم را ندهند و در بین برخی روشنفکران چپ نیز این موانع به گونه ای دیگر تراشیده میشود. جریان چیست؟ امروز پس از قریب یازده ماه از ظهور جنبش اعتراضی مردم بر پایه «رای ما کجاست» و به نام جنبش سبز، دیدگاه هایی وجود دارد که علیرغم سایش آن در مواجهه با واقعیتهای جاری باز هم می توانند به عنوان موانع ذهنی به کند شدن روند رو به پیش جنبش آسیب رسانند. و این دیدگاه ها عبارنتد از :
ایده ای که جنبش را تنها متعلق به طبقه متوسط میداند و ضمن موافقت با آن بر این تعلق تاکید میکند و از تعمیق و رادیکال شدن آن در هراس است. به همین جهت تلاشی برای نزدیکی گروه های مختلف اجتماعی به کار نمی بندد و درعین حال با تکرار این وابستگی جنبش به «طبقه متوسط»، به محافظه کاری در درون آن دامن می زند.
ایده ای که جنبش را متعلق به طبقه مرفه جامعه میداند و جایی برای کارگران و زحمتکشان در ظهور و بروز این جنبش قایل نیست و در مخالفت با آن به بهانه نبود مطالبات واقعی زحمتکشان از هرگونه سیاست و برنامه در راستای هرچه توده ای تر شدن آن پرهیز می کند.
ایده ای که ضمن پذیرش رنگارنگ بودن جنبش و وجود تکثرگرایی درآن همواره به دنبال سهم خواهی ویژه و تعیین تکلیف برای سایر نیروهای تشکیل دهنده آن است.
ایده ای که ضمن پذیرش و اعلام متکثر بودن جنبش بنا به دلایل امنیتی و مشکلات ویژه، با تکیه بر شعار هر سرباز یک رهبر از رفتن به سوی استر اتژی روشنی برای تامین رهبری فراگیر و در عین حال سازمانگر کوتاهی می کند.
ایده هایی که با طرح مسایل ملی و این که مطالبات ملیت ها از سوی رهبران فعلی جنبش سبز نادیده گرفته شده است بر جدایی ملیت ها از جنبش اصرار می ورزد و به همین نسبت در برابر ورود کارگران و زحمتکشان در بین این ملیت ها در جنبش سبز ناخواسته کارشکنی می کنند.
واقعیت آنست که در میزان و چگونگی وابستگی طبقاتی نیروهای موجود در جنبش سبز هیچ معیار روشن و اعلام شده ای وجود ندارد و درعین حال نمی توان به پر رنگ بودن نقش برخی از نیروها در شکل گیری این جنبش بی توجه بود. دیگر آن که طبقات اجتماعی، تعریف و محدوده جغرافیایی اقتصادی نسبی خود را دارند و برهم ریختن مرز طبقات به بهانه پرهیز از کلان روایت ها نتیجه ای جز گمراهی در بر نخواهد داشت. با فرض پذیرش این که این جنبش خاص طبقه متوسط است نمی توان آن را درمحدوده بخشی از حقوق مدنی به پیش برد. نقطه مقابل چنین دیدگاهی هم که به بهانه آن که جنبش سبز ویژه طبقات مرفه جامعه است از نقش تاریخی طبقه کارگر غافل می ماند. کارگران به هرمیزان از آگاهی و سازمان یافتگی دارای حقوقی هستند که جز با مشارکت در مبارزه مدنی موجود قادر به دست یابی به آن نخواهند بود. طبقه کارگر به لحاظ نظری هم دارای وظایف سوسیال دمکراتیک است یعنی پیشاهنگان و نخبگان سیاسی آن در قالب احزاب و افراد و جمعیت ها، ضمن آن که به اشاعه فرهنگ طبقاتی آن می کوشند، راه رسیدن به آرمان های انسانی برای کارگران را هم در اجرای وظایف دمکراتیک این طبقه میدانند. نقش و تاثیر دمکراسی در زندگی کارگران مانند نقش آب یا غذا برای هر موجود زنده است. کارگران امروز بیش از هر طبقه اجتماعی از نبود آزادی و نادیده گرفته شدن رای و نظرش رنج برده و می برند. در عین حال جنبش سبز هم بدون درنظر داشت نقش و سهم هر یک از لایه ها و طبقاتد اجتماعی راه به جایی نخواهد برد.


به نظر شما مطالبه مقدم جنبش کارگری در حال حاضر چه باید باشد؟

کارگران مطالبات بیساری دارند که عمدتا بر دو دسته اند اول خواستهای معین صنفی که برای برقراری وضعیت مناسب معیشتی و برای بهبود شرایط کار و زندگی اقتصادیشان است و دوم مطالبات و خواست های حقوقی که با کسب آن امکان کسب دسته اول نیز تضمین میگردد و به بهبود شرایط زندگی اجتماعی نیروی کار در ایران خواهد پرداخت و نتیجه آن حق تعیین سرنوشت زحمتکشان به وسیله خودشان و با تکیه به آرای مستقل آنها است. هر دو دسته نیازمند فضایی است که بتوان فارغ از ناامنی ها و بدون هراس از زندان و شکنجه و از دست دادن شغل و موقعیت های اجتماعی، زندگی برابر حقوق با سایر مردم را در آن فضا کسب کرد. در نتیجه آنچه مهمتر از این مطالبات است، نیاز کارگران به تامین دمکراسی است. بدون دمکراسی هیچ قانون عادلانه ای هم (درصورت تصویب) اجرایی نخواهد شد. علت آن هم کاملا روشن است. دمکراسی برای کارگران یعنی داشتن حق آزادی قلم و بیان و حق مشارکت در تولید و نظارت دمکراتیک بر روند تولید و خدمات. اگر این امکانات فراهم نشود، هیچ دولتی خود را ملزم به جوابگویی در مقابل کارگران نمی داند. تجربه سالهایی که اندکی فضای ایران گرایش دموکراتیکی یافت (مانند شرایط پس ازدوم خرداد ۱۳۷۶) و مقایسه آن با دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و گرایش شدید به دیکتاتوری در این دوره درنظام سیاسی نشان دهنده میزان تحولاتی که در جنبش کارگری در هر دو دوره رخ داده است، ضرورت پاسخ به این نیاز را بیشتر نشان می دهد. اگر شرایط کارگران پس از دوم خرداد به گونه ای بود که بتواند دولت متزلزل خاتمی را وا دارد تا به حقوق مدنی مردم پایبندی نشان دهد و آزادی کارگران را در راه ایجاد اتحادیه ها و سندیکای کارگری را به عنوان یک حق مدنی به رسمیت شناسد، امروز ما شاهد این همه بی عدالتی و ستم از جانب دولت کنونی بر زحمتکشان نبودیم. به نظر من مطالبه مقدم، مهم و حیاتی جنبش کارگری آزادی و تامین شرایط مناسب در برقراری حقوق و آزادیهای مدنی برای کارگران است که آنهم با پرداختن هم زمان به خواست ها و مطالبات از دست رفته و خواست های صنفی و با استفاده از همه ابزارهای سیاسی مانند اعتصاب و اعتراضات پیگیر تا رسیدن به اهداف تعیین شده، دست یافتنی خواهد بود. بیشترین امتیازی که امروز برای کارگران در مبارزاتشان وجود دارد حمایت مردم از این خواست است چرا که این خواست یعنی دمکراسی به عنوان خواسته ای مدنی یک خواست همگانی است.