اسلام سیاسی، شتابان به کجا می رود؟ - رضا علوی

نظرات دیگران
  
    از : بهروز ماهان

عنوان : راه های نجات توسط ایرانیان و نیاکان ما برای استقلال سرزمین پدری ما
راه های نجات توسط ایرانیان و نیاکان ما برای استقلال سرزمین پدری ما :

ایرانیان و نیاکان ما بعد از شکست حکومت ساسانی از اعراب در سالهای ۶۳۲ تا ۶۵۱ میلادی ، به مدت ۶۲۶ سال تا زمان حمله هولاکو خان مغول به سال ۱۲۵۸، و برچیدن بساط امپراطوری عباسیان به شکل های مختلف اقدام به مبارزه میکردند اما چون ، زیرسلطه حکومت های بیگانه عباسی و ترکان آسیای میانه که دست نشانده عباسی بودند همیشه تحت سرکوب و رعب و حکومت وحشت و قتل و نا امنی و اعدام بودند
لذا به منظور مبارزه برای رهایی کشوراز دست اعراب و بیگانگان ، با شیوه های متفاوتی و با اندیشه های مبارزاتی متفاوتی این مهم را انجام می دادند مردم ایران به گروه های زیر در طی نسل های بعدی، راه های زیر را بر گزیدند

۱- ادامه مبارزه رزمی مسلحانه مستقیم با حکومت اسلامی حاکم شده بر سرزمین ایران ، حفظ وفاداری به ساسانیان به منظور بر گشت نظام پادشاهی قبلی تا مدتها :، مثله بازماندگان رستم فرخزاد و رزمندگان ساسانی و پارتی
۲- مبارزه رزمی غیر مستقیم یا مسلحانه و پارتیزانی با حکومت اسلامی با حفظ اعتقادات ایرانی و استقلال طلبانه : مثل بابک ها و ابن مقفع ها ، مزدکیان، عیاران و خرمدینان

۳ - مبارزه از طریق نفوذ در حکومت اسلامی یا بیگانه وقت ، نفوذ در سیاست وکسب مقامات تا حد وزیری و دبیری و لشگری به منظور تغییر آرام حکومت های بیگانه :مثله خواجه نصر دین ها ،خواجه نظام ملک ها، جوینی ها

۴-مبارزه از طریق تغییر حکومت ها ی اسلامی دینی موجود ولی تبدیل و جایگزینی آن به حکومت اسلامی دینی دیگر، باور آنها به حکومت های جدید اسلامی دینی ورشد تا حد پست های سپاهی و رزمی ، مثله ابو مسلم ها ، طاهریان و .....

۵- مبارزه ادبی و معنوی و فرهنگی و نفوذ در بین مردم از طریق شاعری و دبیری واحیاء فرهنگ و حس وطن پرستی توده ی مردم ، زنده سازی فرهنگ و دین و مرام نیاکان خود : مثله فردوسی ، رودکی ها
۶-سیاست هم سو سازی و کسب دین اسلامی اعراب و فلسفه اعراب و سعی در جذب مردم از طریق همسازی دین مردم با اعراب حاکم بر سرزمین ما ، ، مثله : غزالی ها ، عطار ها ....

۷- مبارزه از طریق مذهب سازی و تفاوت گذاری دین اسلام عوام ایرانی با دین اعراب و سعی در کسب علم دینی و تفرقه انداختن بین مذهب ایرانیها با اعراب تا سر حد سرنگونی ، مثله شیعه های علویان ، ال زیار ، اسماعیلیه ،
و یا ایجاد مقاومت و گروها ی شیعه در دوره های بعد از مغول تا صفوی مثله سربداران در خراسان، مرعشیان در مازندران، قره قویونلو ها در آذربایجان ،مشعشع ها و مهدیگریها در خوزستان و .....

۸- سیاست ایجاد یک مذهب نجات بخش و منجی عالم بشریت و سعی در به باوراندن اعتقادات به مردم که اینکه کسی برای نجات ما خواهد آمد و مارا به سیاست دنیا چه مربوط است مثله : امام زمانی ها ، باطنی ها ، قرمطیان ، ......

۹- مقاومت و مبارزه از طریق حفظ دین نیاکان خود مثل زرتشتی ها و ارمنی ها، مانوی ها، مثله خلق هایی که اقلیت شده و جزیه میپرداختند ولی میل به حفظ زبان و فرهنگ و دین خود داشتند

۱۰-سیاست کسب و ارتقا فلسفه اسلامی و روی آوردن به علم و طب و دانش زمان از طریق پیوستن به دین اسلام و ارتقا آن ، اشاعه دادن علم و فلسفه و طب و دوری از سیاست خشونت زا : مثله ابو علی سینا ها ، رازی ها، فارابی ها

۱۱-سیاست دست از مبارزه کشیدن و تسلیم به شکست از طریق لاقیدی و صوفی گری که حاصل دوران شکست از اعراب ، و یا شکست از مغول و دوران درماندگی ، دوران های بی سرپرستی ایرانیان ، فاصله ۴۰ ساله دو حمله مغول و یا تیموریان : مثله صوفیان ، کشکولیان، رواقیان، که میگفتند چه فرق کند کی حکمت کند عباسی ظالم ، یا مغول ظالم ، ؟ بیگانه ظالم یا خودی ظالم ؟؟

۱۲-سیاست دست از مبارزه کشیدن و نا امیدان به پیروزی و از یاد بردن تلخی شکست از طریق فرو رفتن در لذت و خوشیگذرانی ها و: مثله اپیکوریان ، خیامیان وخراباتی ها

۱۳-سیاست همکاری با حکومت بیگانه اسلامی مثله سلمان فارسی ها و بعد ها سیاست دست از مبارزه کشیدن و خوش خدمتیان به حکومت های اسلامی اعراب، و به خدمت در آمدن به لباس دین و ترویج مذهب آنها و کسب مقامات مشاوره و وزیر تا ولیعهدی : مثله امام رضایی ها ، شیعه ها ....

۱۴- مبارزه از طریق تشکیل حکومت های محلی مستقل و سعی در اتحاد مردم به جهت مبارزه با حکومت های اعرابی : مثله صفاریان و.....سامانیان و.....

۱۵-مهاجرت بسیاری از زرتشتیان و نیاکان به هند و سرزمین های دیگر ، که اینها میخواستند دین و مرام خود را حفظ کنند و زیر بر حکومت فاسد اسلامی نروند
۱۶- سیاست همکاری و اعتماد به حکومت های اسلامی دینی موجود وکسب پست های نظامی وسپاهی وزیری و مشاوره به حکومت های وقت: مثله افشین ها ، بر مکیان ، و
۱۷- تشکیل حکومت های دست نشانده اعراب از طریق اعتقاد به دین اسلام و پذیرش سلطه حکومت وقت عباسی به منظور حکومت و سرکوب دیگر قوم های ایرانی مثله : غزنوی ها ، سلجوقی ها ، خوارزم شاهی ها

آیا بازتاب های یکی از راه های نیاکان ما که دربالا بر شمرده شد را، نمی توان در دوران معاصر در آینه ی دیدگاه های ما ایرانیان شامل کلیه اقشار اعم از سیاستمداران ، اندیشمندان و هنرمندان و مبارزان و کارگران ، کشاورزان ، ، دانش پژوهان وجنبش سبز و کلیه گروه ها و احزاب ..... هنوز هم مشاهده کرد و نگریست ؟

حالا ببینیم که بعد از دوره مغول چه بر سر نیاکان ما آمد ؟ مردم ایران ، در برابر معقول به دفاع و دفع حمله مغول بر نخواستند دلیل آن زیاد است و خارج از این بهس است
اما به مدت ۲۴۴ سال دیگر تحت سلطه مغول و تیموریان و آق قویونلو ها و بیگانگان تا سال ۱۵۰۲ قرار گرفتیم
تا اینکه حکومت جدید صفوی ، با ایجاد و انتخاب مذهب شیعه از بین ۱۲ نوع دین و مذهب موجود آنزمان در ایران ، و رواج آن در همه سرزمین ایران به زور شمشیر و تحمیل مذهب شیعه به همه خلق ها ، موفق گردید ، از سال ۱۵۰۲ تا سال ۱۷۲۲ حکومت را به دست گیرد سرانجام به دست توسط محمود افغان سنی مذهب از بین رفت و حکومت بین نظامیان و سرداران صفوی به حراج افتاد حکومت های افشار ، زند ، قاجار ، که همگی از نظامیان و لشگریان دوره صفوی بودند تا سال ۱۷۹۶ به ترتیب حکومت را در دست گرفتند تا اینکه قاجار رسما فاتح رسمی ایران شد.

۱۸ - تشکیل حکومت مذهبی استبدادی به شکل خلیفه و سلطان و شاه ، ایجاد مذهب سراسری سازی و شیعه سازی و سعی در باوراندن مذهب شیعه به عنوان تنها دین رهایی و استقلال بخش در سرزمین ایران از حمله مغول ، اعراب و ترکان آسیای میانه و سلجوقی و خوارزمشاهی ، مثله صفویان و اوایل قاجاریان.

صفوی ها پس از پاشیدن حکومتشان توانستند از طریق آشنا بودن به فرهنگ دینی و باور های خورانده شده به مردم در طی ۲۲۰ سال سلطنت خودشان، رنگ لباس دینی به خود بگیرند از و تجربه تاریخی در ایجاد مذهب شیعه ، در سراسر ایران سود بردند و توانستند مراکز شیعه و مساجد و مراکز تعالیم مذهب شیعه را به دست بگیرند و درسراسر ایران زمین پراکنده شدند وبه کمک قاجار ها که در سلطنت بودند شتافتند تا سال ۱۹۲۶ ، تمام مرکز دینی و زمین های کشور و مرکز اقتصادی و نظامی را تحت تصرف خودشان در آوردند .

۱۹- تشکیل حکومت شاهنشاهی با ایجاد و بازسازی یک تمدن و عظمت پر شکوه قبل از اسلام ، از طریق یادآوری دوران هخامنشی وایجاد تاریخ کاذب ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی پر شکوه ، به منظور احیا نظام شاهنشاهی ولی آغشته به اسلام ، تضاد بین سه گانگی ایرانیت و اسلامیت وسلطنت مشهود بود مثله دوران کوتاه نادری ، دوران قاجاریان از دوره ناصردین شاه به بعد و دوران پهلوی ها
در سال های ۱۹۰۵ تا ۱۹۲۶ ، جهان در حال تغییر بود نظام سرمایه داری ، انقلاب صنعتی و رشد اختراعات ، پیدایش نفت و ثروت ، علم و رنسانس ، انقلابات در کشور ها ، بیداری توده ها و .... دنیا را تغییر داده بود ایران را هم بعد از جنگ جهانی اول به همان دلایلی که همگی میدانیم به دست پهلوی افتاد آخوند ها و روحانیون شیعه صفوی ، و زمین داران بزرگ قاجار گر چه به ظاهر از صحنه حکومت کنار گذاشته شدند اما در بدنه و قامت حکومت ، فعالیت های مذهبی و اقتصادی خود را آن چنان قوی در دست داشتند


۲۰- تشکیل حکومت مذهبی ، اسلامی ، استبدادی ، نظامی، خلیفه گری سلطانی در لباس و نام جمهوری اسلامی ، با تقلید از دوران صفوی و استفاده از تجارب روحانیت و ارتش روحانی و مسجدی باز مانده دوران صفوی و زمینداران بزرگ دوره قاجار و سرمایه داران و نظامیان و لومپن های باقیمانده از دوران پهلوی ،
در سال ۱۹۷۹ ، ایران زمین مجدد به دست مذهبیون شیعه مثله دوران صفوی ، سقوط کرد در آن زمان ، هیچ کس فکر نکرد که حکومت نامی از جمهوری اسلامی یدک میکشد و ماهیت آن ، از همان حکومت نشات گرفته از دوران صفوی شیعه مذهب است که حکومتی به واقع سلطانی-استبدادی- نظامی -مذهبی - شیعه- است و تنها نامی از جمهوری اسلامی را با خود یدک میکشد
حال باید دید که اندیشمندان ایرانی و مردم از چه راه هایی برای نجات ایران زمین بهره خواهند گرفت :

۲۱--شما و ما هموطن چه راه مبارزه را پیش نهاد میکنید ؟ ایران زمین چشم به راه تک برگ آس شماست
دوستان عزیز ، امروزه هم کشور دچار همان درد برگزیدن راه مبارزه است که نیاکان ما ۶۲۶ سال تا دوره مغول انجام دادند و به مدت ۲۴۴ سال مغول و تیموربر ما حاکم شدند و سپس نیاکان دیگر ما ، به مدت ۵۰۸ سال از دوره صفوی تا کنون در گیجی انتخاب حکومت مردمی قرار گرفتند نسل جدید ایران و شما کدام راه را بر میگزیند تا کشور و مردم و خود را نجات دهید
آیا بازتاب های یکی از راه های نیاکان ما که دربالا بر شمرده شد را، نمی توان در دوران معاصر در آینه ی دیدگاه های ما ایرانیان شامل کلیه اقشار اعم از اندیشمندان و هنرمندان و مبارزان و کارگران ، کشوارزان ، سیاستمداران ، دانش پژوهان و ..... هنوز نگریست ؟
۲۶٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۹       

    از : Behruz mahan

عنوان : ماهیت جمهوری اسلامی و چگونگی سلطه بر ایرانیان
ماهیت جمهوری اسلامی :
حکومت جمهوری اسلامی دارای این مشخصات عمده است
۱-سلطانی : رهبر یا ولایت فقیه که همان سلطان مذهبی یا خلیفه یا امیر المومنین می باشد نماینده خدا و جانشین پیامبر بر کشور از نامهای رهبران جدید این حکومت است
۲- نظامی : سلطان مذهبی رهبر ارتش و سپاه و کلیه نیروهای نظامی و شخصی است کلیه واحد های نظامی شامل سپاه پاسداران ، بسیج ، واحد های لباس شخصی ها ، وزارت اطلاعات و ساواما و ارتش زیر نظرسازمان امنیت و اطلاعات بازو های نظامی این سلطان مذهبی هستند
۳- استبدادی : کلیه واحد های تصمیم گیری و شورای نگهبان و مجلس خبرگان و و شورای مصلحت نظام و رادیو تلویزیون و قوه قضاییه به نام آزادی و دین زیر نظر ایشان اداره میشوند
۴-اسلامی :حاکمان جمهوری اسلامی از جهت سلطه بر مال، ناموس و معادن ، نفت و ثروت های سرشار مملکت ایران ، تدبیر اسلامی دارند لذا از این رو ، چادر و ظاهر اسلامی را در کلیه واحد های مملکتی میافکنند کلیه قوانین و دستورات اسلام نوشته شده در قرآن و یا سنت و روایات پیامبر را بر مردم تحمیل میکند

۵-مذهبی : کلیه واحد های مذهبی شیعه ، مساجد ، ائمه نماز جمه ، مبلغان مذهبی ، هزران واحد ارشاد و گشت و عقیدت مذهبی در ادارات ، زیر نظر ایشان اجرا میشود که ( از ۷۲ فرقه و مذهب منشعب از اسلام ، ایران مذهب شیعه ۱۲ امامی را که از زمان صفوی تا کنون برگزیده است ادامه داده و خروج از این مذهب برای ایرانیان ممنوع و حکم مرگ را دارد )

رهبری این حکومت سلطانی نظامی مذهبی با آقای رهبر خامنه ای است و آقای کهریزاکی نژاد نقش وزیر اجرایی ایشان را به نام رییس جمهور دارد
حکومت جمهوری اسلامی تنها نامی از جمهوری را یدک میکشد در حالیکه یک حکومت سلطانی استبدادی نظامی اسلامی با مذهب شیعه است
نمونه این حکومت در دوران حکومت عثمانی ترکیه و عباسیان اجرا شده است
هیچ حکومت سلطانی اسلامی مذهبی نظامی استبدادی ، در طول تاریخ با نام استبداد حکومت نکرده است و همه آنها به نام خدا ؛ و آزادی و انسان ؛ استبداد خود را بر انسانها تحمیل کرده اند
ماهیت جمهوری اسلامی :
هدف اصلی جمهوری اسلامی جا انداختن طرح ولایت فقیه است که حکومتی با تمامی افکار مذهب شیعه را بین مردم ایران جا بیندازدکه بر جان ، مال ، ناموس و کلیه اقتصاد ایران به خصوص بر نفت ، اقتصاد کلان ، و کلیه منابع ایران و ملت ایران حاکم شوند از این رو ، ابتدا این حکومت را اینطور بین مردم تبلیغ و جا می اندازد :

دین اسلام به رسمیت شناخته میشود یعنی کلیه دستورات و قوانین باید بر اساس اسلام پیاده شود و دارای سه اصل : اعتقاد به الله و وجود پیامبران و حضرت محمد با به عنوان آخرین پیامبر و معاد شناخته میشوند خروج از این اعتقاد ، حکم اعدام را دارد
مذهب شیعه به عنوان شاخه ای از اسلام در ایران به عنوان شاخه اصلی اسلام در ایران شناخته میشود یعنی دو اصل امامت و عادل به سه اصل اسلام سنی اضافه میشود و به همراه رساله های ولایت فقیه باید مبنای قانون قرار گیرد . خروج از این اعتقاد حکم اعدام مرگ را دارد .
چهارده معصوم به عنوان رهبران مقدس بعد از حضرت محمد به مردم قبولانده میشوند و پایه مذهب شیعه ۱۲ امامی درحکومت ایران میباشد که از دوره صفوی تا کنون به رهبری روحانیت مذهب رسمی مردم شده است

امام زمان یا امام غیب به عنوان ناجی اسلام و مردم ، مورد اعتقاد قرار میگیرد یعنی مردم باید باور کنند که نجات آنها در زمان فعلی نیست و باید صبر کنند تا ایشان ظهور کنند و مردم را نجات دهند

شیعه آخوندی به عنوان روحانیت و جانشین امام زمان باید حکومت را در دست داشته باشد پس به این ترتیب ، مردم باید بی چون و چرا ، به جانشین امام زمان ، یعنی ولایت فقیه اطاعت کنند
در ادامه امامت ، رهبری روحانیت و آخوند های شیعه ، حکومت را رهبری میکنند که دو حالت اصلی میتواند داشته باشد
حالت اول که طرح ولایت فقیه = ( سلطان مذهبی شیعه ) است
و حالت دوم میتواند یک نظام پادشاهی سلطانی مذهبی و روحانی باشد که مثله شاهان دوره صفوی زیر نظر روحانیت شیعه ها باشد
بطور خلاصه دین اسلام و مذهب شیعه در ایران این است = ( الله _ محمد ، قران ، اسلام _ ۱۴ معصوم _امام زمان _ شیعه آخوندی = حکومت ولایت فقیه که همان بر قراری حکومت نظام سلطان استبدادی نظامی اسلامی مذهبی شیعه است خروج از این مذهب برای ایرانیان ممنوع و حکم مرگ را دارد
از این رو به نام خدا و اسلام و مذهب شیعه , و آزادی ؛ استبداد خود را بر انسانها تحمیل کرده اندو بر جان ، مال ، ناموس و کلیه اقتصاد ایران به خصوص بر نفت ، اقتصاد کلان ، و کلیه منابع ایران و ملت ایران حاکم میشوند
۲۴٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹