مفهوم و‌اقعیِ «طبقه‌ی کارگر» - خسرو صادقی بروجنی

نظرات دیگران
  
    از : راننده تاکسی با مدرک لیسانس

عنوان : به بلوچ گرامی، خوشحالم سوء تفاهم برطرف شد.
بلوچ گرامی،

من هم می خواهم با واقعیات امروز زندگی خوبی داشته باشم و هم خدمت به آیندگان کنم که اگر پیشینیان ما این احساس مسئولیت را در خود حس کرده بودند من آواره و دلتنگ مردم و کشورم نمی شدم. من در اینجا همیشه برای بهبود زندگی داخلی از سوسیالیست های لیبرال دمکرات حمایت کرده و خواهم کرد و در عین حال بطور مستمر از محیط زیست و گسترش بهداشت و آموزش و پرورش در جهان سوم بخصوص در ایران حمایت کرده ام. خلاصه اینکه هم برای رفاه و امنیت کنونی تلاش می کنم و هم سعی می کنم بذری برای ایندگان بکارم. امیدوارم این حمل بر خود ستایی نشود چون مقصود نیست بلکه اشاعه این تفکر و تبادل نظر در این باره است. هیچکس بما نشان نمی دهد که چگونه در هر دو جناح فعال باشیم و بجای ان در برابر انتخابی میان ایندو قرار می گیریم. موفق باشید دوست عزیز. امیدوارم در ایران آزاد در کنار هم ایران را آباد کنیم بخصوص نقاط محروم را مثل بلوچستان و شهر خودم بم را. غربت سخت است و در این سایت ابراز احساسات بجز درباره مسائل سیاسی با برخورد درست روبرو نمی شود. بهر حال خوشحالم سوء تفاهم برطرف شد.
۲۴۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بلوچ

عنوان : به راننده تاکسی جان با مدرک لیسانس
دوست عزیزم اگر دلخورت کردم مرا ببخش ولی آخرین نظرت را خواندم.
" یارا تو سخن از دل ما می گویی".
تنها را رسیدن به عدالت اجتماعی و برابری داشتن امید و وحدت (با وحدت کلمه حضرت امام !! قاطی نشود)است. کمی هم از نومیدی دل بکن. باور کن سوسیالیسم با نمونه ی کره شمالی، شوروی سابق، استالین ، هیتلر، چنگیزخان .... فرق دارد. آن سوسیالیسم کشورهای اروپای شرقی بختکی بود بر سینه ی مارکس. همان بهتر که برچیده شد.
آیا تو عدالت و برابری برای همه ی انسانها را دوست نداری؟ حتما داری. این یعنی سوسیالیسم. این فقط با هم صدایی من و تو امکان پذیر است. از هری مگداف پرسیدند چه امیدی به رسیدن به سوسیالیسم داری که این همه برایش تلاش میکنی؟ گفت در نظر بگیرید فئودالیسم ۵۰۰ سال طول کشید تا به سرمایه داری ختم شد. عمر سرمایه داری فقط ۲۰۰ سال است. ممکن است به عمر من و شما قد ندهد ولی ما باید از تلاش دست برنداریم . آینده از آن ماست.
۲۴۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : راننده تاکسی با مدرک لیسانس

عنوان : راننده تاکسی، همکار عزیزم، از توضیح شما متشکرم.
راننده تاکسی همکار گرامی، چقدر از شما متشکرم که توضیح دادید و بدون توهین روشنم کردید. وقتی نظر شما را با بلوچ گرامی مقایسه می کنم تفاوت در عکس العمل در خود را می بینم. جواب بلوچ مرا هاج و واج کرد و دلخور ولی جواب شما مرا به فکر انداخت. کارهای عملی مثل حمایت از محیط زیست و تظاهرات علیه ۸ کشور بزرگ جهان را حمایت می کنم ولی تعدادمان کافی نیست. باور کنید اگر در غرب مردم مغازه ها را تنها برای یک روز بدلیل مثلا شرایط غیر انسانی در کشت کاکائو تحریم کنند و تحول بخواهند ما خواهیم دید که دست اندرکاران چگونه دست پاچه می شوند و مجبور به عمل.

بهرحال از شما ممنونم، ایکاش راننده تاکسی در ایران بودم.
۲۴۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : راننده تاکسی .

عنوان : از راننده تاکسی به راننده تاکسی
به همکار عزیز خواستم عرض کنم که برای درمان ، ابتدا باید درد را شناخت . خوشبختانه شما "دردآشنا" می باشید و مثل بعضی از دوستان، منکر آن نیستید. نگاهی به جنبش جهانی علیه گلوبالیزاسیون و "کارزار جهانی سوسیالیسم"(WSF) ، و همایش های صد ها هزار نفره آنها در سراسر جهان بیندازید، تا ببینید " این درد مشترک ، هرگز جداجدا درمان نمی شود." تلاش های تئوریک هموار کردن راه مقابله با بربریت مدرن هم ، را هم باید ارج گذاشت. کسی هم مدعی در دست داشتن نسخه نهایی نیست. فراموش نکنید که این تلاش ها بدون پاداش و جایزه از این یا آن مرکز قدرت ، صورت می گیرد . از این رو در خور تقدیر و تشکر است .
۲۴۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : راننده تاکسی با مدرک لیسانس

عنوان : به بلوچ عزیز با کدام بخش از نظر من مخالفی؟
بلوچ عزیز، این مقاله مثل هر مقاله دیگری قابل نقد و بررسی است. این مقاله ضعف دارد و من به ضعف های آن اشاره کردیم. شما هم بجای چغلی به اخبار روز بما بگو که در این مقاله چه بود که من آنرا درست درک نکردم. آیا بجز اینست که نویسنده می گوید ۹۹.۹ درصد جهان کارگر است؟ مگر من چه گفتم بجز اینکه حدود یک میلیارد اینها در کشورهای لیبرال دمکرات زندگی می کنند و از اوضاع خود راضی هستند؟ قبول ندارید که اینها خود را استثمار شده حس نمی کنند؟

با کدام بخش از نظر من مخالفی؟ شما هم نظرتون را بده و ما را با منطق قانع کن. با گلایه کاری پیش نمی رود. منتظر نظرتون هستم.
۲۴۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بلوچ

عنوان : جهت اطلاع اخبار روز و خوانندگانش
معمولا کسی که به مقالات نیروهای چپ نظر می دهد و در این مقاله هم با نامهای مختلف آمده، از الفبای تقریبا یکسانی استفاده میکند(اولین نظر به اسم سکولار خیلی هم توهین آمیز بود) مشتی موضوعات تکراری برای خرد کردن مقاله و بحث. به نظر بهتر است اخبار روز پیش از چاپ نظر از صحت و سقم شخص و نام واقعی نظردهنده مطلع شود. با پیگیری ای.پی آدرس نظردهنده و یا ای.پی آدرسهای زاپاس میتوان به نیت واقعی نظردهنده پی برد و نظرهای او با نامهای مختلف را در یکی محدود کرد.
۲۴۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : راننده تاکسی با مدرک لیسانس

عنوان : سر و ته این مقاله خلاصه میشود به اینکه ۹۹.۹ در صد دنیا کارگراستعمار شده و آن یک دهم درصد استثمارگرست. خب که چی؟ آیا می شود همه دنیا را عوض کرد ؟
آخر یک کمی واقع گرا باشیم و در دنیای کنونی زندگی کنیم. ما که دنیا را نمی توانیم عوض کنیم، تازه به چی عوض کنیم، این بهشت برین لامصب کجاست؟ تا کی میخوایم چشمامون را به واقعیت های موجود ببندیم. من یک ایرانی هستم، هم ایران بودم و هم فرانسه، هر دوتا را دیدم. شوروی هم در طول زندگی من ساقط شد و معلوم شد چه وضعیتی داشت، کره شمالی و کره جنوبی هم را که همه الان راحت می تونن مقایسه کنن. از توی همه اینهایی که می بینیم باید انتخاب کنیم که زندگی توی کدومشون بهتره. من مثل میلیون ها ایرونی دیگه و همه کمونیست های عزیزمون کجا را برای زندگی انتخاب کردیم؟ چرا هیچکدوم ما به کره شمالی و چین و کوبا نرفت و نمیره که ببینه چه مزه ای داره، چرا همه اومدیم توی غرب که غرب زده بشیم؟ اگه بد است اینجا نمونیم و بریم یک جای خوب، آقای بروجنی این جای خوب را بما نشون بده که چمدون ها مونو ببندیم و بریم اونجا. آخه اینکه نشد که توی غرب زندگی کنیم و از نعماتش استفاده کنیم و مرتب بزنیم توی سرش. مردم اینجا از زندگیشون راضی هستند، آخه منکر این که نمیشه شد. ما ایرونی ها هم این سیستم را می خواهیم مگر اینکه آقای بروجنی و همفکراشون در یک جمله کوتاه بما بگن که جای بهتر از غرب را سراغ دارند یا نه. اگر سراغ ندارند انقدر نق نزنند و اگه سراغ دارند آدرسشو بما بدن. ترا بخدا دست بردارید و فکری بحال ما بکنید.
۲۴۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بازی با مفاهیم

عنوان : آنوقت دیگر کارگر نمیشود میشود ملت
با تعریفی که شما کردید اکثر مردم کارگرند . این دیگر کارگر نمیشود طبقه ندارد . اسمش اکثریت است . اکثریت مردم. چرا اصرار دارد با واژه ها بازی کنید تا مارکسیسم را به زور با دموکراسی آشتی دهید . این همان تلاشی است که روشنفکران دینی میکنند تا دین را همساز دموکراسی کنند .
چرا ما ایرانیها از مذهبی تا کمونیسم لقمه را در سر می گردانیم و اختراعات عجیب و غریب میکنیم تا چیزهای ناچسب و متضاد را به هم بچسبانیم ؟
مطلب ساده است : ایدولوژی و مذهب می خواهند جامعه را به بهشت موعود خودشان ببرند . اول با تبلیغ بعد با تحمیل و بعد با زور و کشتار و خونریزی .
دموکراسی میخواهد جامعه را ان جور که اکثریت مردم میخواهند اداره کند . پس دائم با خواست مردم تغییر میکند . بله گاهی هم کشتار میکند و سوه استفاده هست ولی چون با خواست مردم است اولا کشتارها پنهان نمیماند ثانیا وضعیت تغییر میکند و بیشتر مواقع مسببین ان مجازات هم میشوند . نسبت ان هم در مقایسه با مذهب و ایدیولوژی بسیار ناچیز است .
مثل اکثریت مردم دنیا ما هم باید دموکراسی را برگزینیم و ان را تمرین کنیم . چون کشور ما پر از تفاوت ها است . هر چیز دیگری به دیکتاتوری می انجامد
۲۴۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : !
yk mosht aarajifi ke khodat ham nemidani chist!!!
mohmaalataat ra dar dokane digari befroosh ke bazari dar miyane kheradvarzan nasle javan nadarad
۲۴۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹