نقش حساس دانشجویان، روشنفکران، فعالان مدنی در ارتباط با محیط زیست


گفتگوی سپهر سلیمی با دکتر جلال ایجادی


• باید نشان داد که یکی از دلایل اصلی توسعه بیماری ها مانند سرطان و سکته و نیز مسمومیت های غذائی ناشی از آلودگیهای موجود در محیط زیست و سیتسم تولیدی نامناسب است. خوب زندگی کردن یعنی سلامتی بیشتر و شرایط ناآلوده و پاک. اکولوژی متوجه سلامتی انسان و پاکیزگی زیستنگاه میباشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۴ می ۲۰۱۰


دکتر جلال ایجادی استاد دانشگاه و عضو حزب سبزهای فرانسه به پرسش های سپهر سلیمی، مسئول بخش میراث طبیعی بنیاد میراث پاسارگاد درباره ی محیط زیست در ایران پاسخ داده است.

   
سلیمی: آقای دکتر ایجادی همانطور که حتما مطلع هستید وضعیت محیط زیست ایران در سراشیبی نابودی قرار دارد. فکر می کنید این وضعیت تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟

ایجادی: درجهان شرایط زیست محیطی نابسامان است، افزایش گرمای زمین، نابسامانی های گسترده اقلیمی، گسترش آلودگی های صنعتی، ویرانی جنگل ها، تخریب منابع طبیعی برای مدل مصرفی حاکم و توسعه بیماری ها و پاتولوژی های ناشی از آن از نشانه های این بحران است. وضعیت ایران هم در رابطه با این شرایط جهانی است و هم نتیجه اخلاق و تربیت شهروندان ایرانی و سیاستهای رژیم سیاسی و اقتصادی گذشته و حال میباشد. باید روند ویرانگر کنونی را کند کرد و این امر نیازمند تحول فکری و روحی مردم، بسیج نیرومند نهادهای زیست محیطی، آگاهی احزاب و شخصیت های سیاسی اجتماعی و همچنین اراده و سیاست روشن بین حکومتگران میباشد. متاسفانه علیرغم فعالیت روشنگرانه نهادها، روزنامه نگاران و شخصیت های طرفدار محیط زیست، عقب ماندگی هولناکی در جامعه وجود دارد. حتا نیروهای مترقی جامعه در ایران و در خارج کشور ذهن روشنی در این باره ندارند و این امر اساسی را فرعی تلقی میکنند. این ذهنیت بسته و عقب ماندگی فرهنگی و دانشی در کنار سیاست های ویرانگرانه دولت و اقدامات کارگزاران اقتصادی دست بدست همدیگر داده و دامنه بحران اکولوژیکی را افزایش میدهد. بنابراین با این وضعیتی که در ایران حاکم است روند نابودی ادامه پیدا خواهد کرد. کار بسیار مشکل است چراکه نیروهای مخرب محیط زیست قدرتمند هستند و امکانات روشنگری و راه های عملی و روزمره محدود میباشند. در فرانسه از سی سال پیش مبارزه اکولوژیست ها آغاز شده و اینان به مرور به نهادهای تصمیم گیری نفوذ پیدا کردند و انبوهی از انجمن ها، نهاد ها، روشنفکر و روزنامه نگار در این راه تلاش ورزیدند و امروز این جامعه حساس شده است. در ایران تا زمانی که تکان ژرفی بوجود نیاید و فرهنگ ضد مصرفی نیرومندی گسترش پیدا نکند و سیاست های ویرانگرانه دولتمردان پایان نپذیرد سراشیبی و سقوط ادامه خواهد یافت.


سلیمی: بزرگترین مشکلی که محیط زیست ایران با آن مواجه است را چه می دانید؟

ایجادی: مشکلات متعدد است و از آن جمله میتوان از آلودگی های صنعتی و نفتی، از شهرسازی بی رویه و تخریب جنگل ها نام برد. هیچگونه معیار زیست محیطی از جانب بنگاه های تولیدی رعایت نمیشود و آلودگی ناشی از فعالیت صنعتی مهار نمیگردد. بویژه آنکه اغلب این واحد ها از مسئولان با آگاه و با تجربه در این زمینه برخوردار نمیباشند. در ایران مجموعه نظام صنعتی تولیدی باید مورد بررسی قرار گیرد، پروژه های ساختمان سازی و جاده کشی دوباره بازنگری باید شود. ساختمانی که میزان مصرف انرژی فسیلی اش بالاست با معیار های زیست محیطی انطباق ندارد. شهری که برای خاکروبه خانگی هیچگونه سیاست بازیافت ندارد یک گره پیچیده است. دریاچه ارومیه در حال مردن است و این یک واقعه دردناک است. پائین رفتن سطح آب ارومیه به میزان شش متر بیش از هر چیز ناشی از سیاستهای تولیدی صنعتی بنگاه های اقتصادی و تصمیم های ریز و درشت نهاد های دولتی است. ایجاد سد سازی گوناگون روی رود هایی که به دریاچه میریزند وضع آن را بهم ریخته است. کل سیستم زیست محیطی مورد تعرض مدام است و بی لیاقتی های برخی از مدیران و سیاست های ویرانگر و اقتصاد نفتی نقش اصلی را در ایجاد مشکلات بازی میکند. نبود آزادی جهت یک تلاش همه جانبه فرهنگی سیاسی و نیز نبود سدی در برابر خط اقتصادی سوداگرانه اجازه نمیدهد تا سیاست پر زور سراسری برای حفظ محیط زیست به حرکت در آید. اداره و حل مشکلات محیط زیست مستلزم بودجه وسیاستی روشن بوده، حال آنکه دولت در ایران خود مشکل افروز است و جلوی تلاش های غیردولتی و مدنی را میگیرد و بهیچوجه قادر نیست یک سیاست فرهنگی و آموزشی سازگاربا محیط زیست در دستور قراردهد.


سلیمی: درست است که دولت بزرگترین تخریب گر محیط زیست است ولی واقعیت این است که از سوی عموم مردم فشاری برای توجه به محیط زیست متوجه دولت نیست. علت این مساله را چه می دانید و راه برون رفت از آن چیست ؟

ایجادی: پایه فرهنگی و خواسته های مردم در زمینه زیست محیطی در مقایسه با کشور های غربی پائین است و نظام آموزشی و تربیتی و برنامه رسانه های گروهی در افزایش رده و پایه فرهنگی تلاش لازم را ندارند زیرا که برنامه ریزان خود دستخوش این واپس ماندگی هستند. مردم شهری توجه اصلی شان بسوی مصرف هرچه بیشتر بوده و مسائل زیست محیطی و خطرات و زیان های آنرا مورد توجه قرارنداده و کیفیت زندگی و کار را به نیاز زیست محیطی پیوند نمیدهند. بعنوان نمونه در فرانسه جمعیت شهری بصورت گسترده نسبت به کیفیت زیست محیطی حساس میباشد و افزایش رای اکولوژیست ها در انتخابات اخیر فرانسه بیانگر این گرایش است. در ایران ژرفای این حساسییت به این میزان نیست و بعلاوه تمایلات سازمان یافته که بعنوان یک نیروی فشار سیاسی و آموزشی عمل کند وجود ندارد. یک نمونه ساده طرح جداسازی زباله و بازیافت، اینجا وآنجا از جانب شهرداری تهران مطرح شد ولی هیچگونه پیگیری در زمینه عملی شدن صورت نگرفت . پخش ساک زباله بین خانواده ها و برنامه عملی جمع آوری بازیافت هرگز انجام نشد و مردم هیچگونه اعتراض و خواستی در این زمینه از خود بروز ندادند. هنگامیکه مردم با خودرو های خود روی ماسه و پلاژ در کناره آب دریا پارک میکنند و زباله های خود را رها میکنند ، دولت هم هیچگونه قانون و سختگیری حداقلی از خود بروز نمیدهد. هنگامی که هوای تهران چنان آلوده است که منجر به افزایش سکته میشود مردم اغلب ابراز ناخشنودی از هوا میکنند ولی انتقاد خود را متوجه سیاست های شهری و مسئولین امور نمیکنند و در عمل کوتاه میایند و پیگیری از خود نشان نمیدهند. بنابر این علاوه بر ویرانگری حکومتی و نهاد های وابسته به آن، آشنائی ودانش و حساسیت مردم ضعیف بوده و روحیات شدید مصرفی و آگاه نبودن به خطرات زیست محیطی واکنش آنان را کم سو و بی اثر نموده است. خواست اجتماعی پررنگ نیست و ذهن شهروند دستخوش عقب ماندگی است. از یاد نباید برد که در فضای سیاسی اجتماعی کنونی به ناگزیر اقدام های مفید نهادهای غیر دولتی محدود گشته و آنها قادر نیستند با بودجه لازم به تلاش خود ادامه بدهند. جامعه ما نیازمند سیستم آموزشی و رسانه ای نیرومند در عرصه زیست محیطی میباشد. دانشجویان و روشنفکران، فعالان مدنی و سیاسیون ایران که در داخل کشور هستند و در این زمینه حساس میباشند می باید کوشش های خود را دوچندان نمایند. اخبارفعالیت های نهادهای بین المللی و آثار دانشمندان و پژوهشگران جهانی باید به ایران انتقال پیدا کند. آموزگاران و استادان و روزنامه نگاران و نهادهای زیست محیطی مسئولیت سنگینی بدوش دارند، مردم و بویژه نسل جوان را باید آگاه ساخت.


سلیمی: تا 5 سال پیش و در اوج حاکمیت دولت اصلاحات گفته می شد ششصد NGO زیست محیطی در کشور وجود دارد. در این چند سال بسیاری از آنها از بین رفته اند و یا فعالیتشان متوقف شده است . یکی از دلایل این مساله ، دلسردی فعالان مدنی است. بسیاری از فعالان مدنی زیست محیطی وقتی می بینند فعالیتهایشان به جایی نمی رسد دست از فعالیت می کشند. چه توصیه ای به این گروهها دارید؟ راه حل چیست؟

ایجادی: مبارزه در راه اکولوژی و نگهداری محیط زیست کار بسیار سخت و طولانی است. در ایران حاکمان ویرانگری میکنند، بخش مهمی از مخالفان حکومت در برابر دیدگاه اکولوژیستی مخالفت کرده و مقاومت میکنند و در اجتماع آگاهی زیست محیطی کم توان است. بعلاوه فعالیت مشتاقان محیط زیست در فضای سیاسی اجتماعی کنونی و محدودیت های شدید مالی و فشارهای سیاسی صورت میگیرد. فعالین مدنی براحتی نمی توانند گفتگو داشته باشند، بحث ودیدگاه خود را پخش کنند، نشست و سمینار گذاشته و با آزادی سیاست های ضد زیست محیطی را افشا کنند و درک خود را با توجه به بحث هائی که در جهان در جریان است، گسترش دهند. وقتی که حجم کار عظیم است، هنگامی که نهاد های غیردولتی نمی توانند پشتیبانی مالی داشته باشند و پیوسته با خرابکاری در گیر بوده و نتیجه کارخود را نمی بینند، اینان بناگزیر دلسرد میشوند. ولی دوستان چه راه دیگری جز ادامه کار است؟ فکر میکنم کار شبکه ای و محفلی برای تبادل نظر و برخورد اندیشه زیست محیطی لازم است، انتشار نوشته در برخی نشریاتی که هنوز در این زمینه فعالیت دارند مثبت است، تشویق استادان به طرح این مطالب در کلاس های خود ضروری است، فعالتر کردن سایت ها و فیس بوک دوستداران محیط زیست میتواند کمک کند، برگزار کردن نشست و سمینار در ایران و در خارج کشور و تولید و ارائه نوشته در این دیدارها مفید است، برگردان نوشته های پژوهشگران جهانی به فارسی و معرفی آثار دوستان متخصص که در ایران هستند امر لازمی بشمار میاید. نگه داشتن فعالیت نهاد های غیردولتی و ادامه کاری فعالان مدنی در چنین شرایط سختی بیان یک تلاش بزرگ بوده و امید برانگیز است. بیست سال پیش اکولوژیست ها در جهان بسیار کم بودند ولی امروز به اعتبار همان تلاش های خرد و کم سو از آنجا که روی یک امر بنیادی پافشاری میکردند و با صداقت و باوری نیرومند کارمیکردند، توانستند رشد کنند و به یک نیروی پرقدرت تبدیل شوند


سلیمی: آیا در شرایط فعلی که دولتمردان به هیچ نظری توجه نمی کنند فعالیت در حوزه محیط زیست می تواند اثر بخش باشد . برای اثرگذاری باید چه نکاتی مورد توجه قرار گیرد؟

ایجادی: بطور عموم قدرت سیاسی کهنه و کسانی که در قدرت هستند مخالف نوآوری ها و خواست های تازه و ژرف جامعه میباشند. این مبارزه اجتماعی و روشنفکری است که سیاست نوین را به بالائی ها تحمیل کرده و یا منجر به برآمدن گروه بندی تازه در قدرت میگردد. دولتمردان بخاطر روح فرد گرایانه و ترجیح منافع کوتاه مدت مادی به منافع بلند مدت ملی و همچنین نبود شایستگی های حرفه ای به پدیده های زیست محیطی علاقمند نمی باشند و دلبستگی به پول نفت و قدرت منافع بلند مدت ملی را از اولویت خارج کرده است. به این ترتیب هیچ انتظاری از چنین مدیرانی نمی توان داشت. این واقعیت دلیلی برای رها کردن تلاش در راستای محیط زیست نمی تواند باشد. بر عکس همه نیرو های آگاه و سیاسی روشنفکری جامعه باید به کار خود ادامه دهند. برای ایجاد حساسیت در جامعه باید روی رابطه سلامتی و پاکیزگی محیط زیست تاکید کنند. باید خطرات آلودگی هوای شهری را جدی تلقی کنند و با آماری درست نشان داد که این آلودگی ها در رابطه با سوخت فسیلی نفتی بوده و بی کفایتی دولت اجازه نمیدهد تا اقدام جدی در این زمینه انجام گیرد. از تخریب جنگل ها و منابع طبیعی باید اسناد و فیلم تهیه کرد و آنهارا در مدارس و دانشگاه ها و رسانه ها و نیز در داخل و خارج از ایران منتشر نمود. چرا دولت قادر نیست از روند نابودی دریاچه ارومیه جلوگیری کند؟ در چه شرایطی بنگاه ها ی تولیدی مواد مسموم شیمیائی و خاکروبه صنعتی خطرناک را در طبیعت رها میکنند؟ میزان حیف و میل خانواده ها در مصرف آب و برق چگونه ارزیابی میشود؟ میزان دریافت زباله ها ی شهری چقدر است؟ انجام مطالعات مقایسه ای با کشورهای صنعتی وپخش این تحلیل ها جهت آگاهی مردم یک امر بسیار مهم میباشد. از روزنامه نگاران باید خواست تا به شکل علمی و مرتب در زمینه زیست محیطی تحقیق نموده و آنها را انتشار دهند. برگزاری میز گرد و نمایشگاه وشرکت در کنفرانس های بین المللی نقش برجسته ای در رشد آگاهی ها میتواند داشته باشد. باید تاکید نمود که ایران برخوردار از سیصد روز آفتابی در طول یک سال میباشد، ولی در جامعه ما از این انرژی پاک و رایگان استفاده نمیشود. پیوسته باید تاکید کرد که اکولوژی و اقتصاد تناقضی با یکدیگر نداشته ، بلکه انتقاد نسبت به نوعی از اقتصاد است که برپایه مصرف ناهنجار و سود بیکران استوار بوده و به هیچ وجه به نیازهای گسترده امروزی بشریت و نیاز های نسل های بعدی توجهی ندارد. اکولوژی در راستای توسعه پایدار بوده و مخالف تخریب منابع طبیعی برای مدل تولیدی مصرفی لجام گسیخته کنونی است.


سلیمی: برای ایجاد حزبی نظیر احزاب سبزی که در اروپا و امریکا فعالیت می کنند چه شرایطی لازم است . آیا این شرایط در کشور وجود دارد و اصولاً تفاوت احزاب سبز زیست محیطی با ان. جی. او های سبز زیست محیطی چیست ؟

ایجادی: در تمام اروپا و آمریکا احزاب سبز وجود دارند. این احزاب سیاسی بوده و برنامه سیاسی و حکومتی دارند. این احزاب علیرغم تفاوت در سیاست ائتلافی و برخی جنبه های سیاسی اشان در برابر احزاب لیبرال ویا چپ کمونیستی و سوسیال دمکراسی برنامه ارائه داده و خواهان کسب قدرت میباشند تا باین ترتیب بتوانند سیاست های اکولوژیستی خو د را در سیاست های دولتی جاری سازند. این احزاب در تمام انتخابات مربوط به شهرداری ، منطقه ای، مجلس، ریاست جمهوری و اروپا شرکت نموده و تلاش دارند با تغیر تناسب قوا شرایط مناسبی برای پیشبرد اهداف خود بوجود آورند. به این ترتیب وجود این احزاب بیانگر آنست که نظام سیاسی کنونی مبتنی بر دمکراسی میباشد. در این کشورها آزادی بیان واندیشه وآزادی احزاب و سندیکا وجود دارد و احزاب سبز در چارچوب چنین قوانینی فعالیت دارند و تلاش دارند از طریق مسالمت آمیز و رای گیری بقدرت رسیده و برنامه سیاسی اقتصادی فرهنگی خود را پیاده کنند. این نظام پلورالیسم سیاسی را نمی تواند تحمل کند و از آزادی هراس دارد. برای اینکه در ایران حزب سبز با برنامه سیاسی بتواند وجود داشته باشد باید فضای پلورالیسمی و آزادی برای فعالیت حزبی برقرار باشد. در ایران نهاد های غیر دولتی زیست محیطی تا حدوی فعال هستند و البته در اروپا اینگونه نهادها بسیارند و یک نیروی پر زور اجتماعی را تشکیل میدهند. این نهاد ها نقش بسیار مهم و واقعی داشته و در بسیاری از موارد روی تصمیم گیری های مسئولان سیاسی و اقتصادی تاثیر می گذارند. تفاوت این نهاد ها با احزاب در اینست که نهاد ها در جستجوی کسب مسئولیت سیاسی حکومتی نیستند، ولی بطور روشن خواهان تاثیر گزاری بر تصمیمات سیاسی ومحدود کردن ویرانگری های زیست محیطی هستند. در ایران در شرایط فقدان دمکراسی، این نهادها نقش مهمی میتوانند بازی کنند. اگر چنانچه این نهادها نیرومند باشند و علیرغم کارشکنی های دولتی بتوانند فعالیت آگاهی بخش خودرا ادامه دهند وبرای کم کردن و یا مهار کردن اقدامات تخریبی سازمانهای دولتی و بنگاه های اقتصادی عمل کنند، کارشان بسیار با ارزش خواهد بود. ولی روشن است که به شرایط اجتماعی سیاسی موجود بیان نظرات این نهاد ها اغلب در زمینه زیست محیطی صرف و تخریب در طبیعت محدود میگردد و رابطه آن با بعد سیاسی و اقتصادی مطرح نمیشود.اکولوژی یک دیدگاه گسترده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فلسفی و زیست محیطی میباشد. یک حزب سبز در راه کسب قدرت و با چنین دیدگاهی در جامعه عمل میکند.


سلیمی: در اساسنامه ان. جی. او های ایران باید عنوان غیرسیاسی بودن درج شود. آیا غیر سیاسی بودن ان. جی. او ها به معنی عدم دخالت و اعتراض به رفتارهای سیاسیون است ؟

ایجادی: نخیر، هر شهروند نسبت به سیاست های نادرست دولتی و عملکرد آن در زمینه های گوناگون پیوسته می تواند انتقاد داشته و آنها را مورد اعتراض قراردهد. یک نهاد غیر دولتی که میخواهد فعالیت مدنی داشته باشد و در پی نقد ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی و یا زیست محیطی میباشد به ناگزیر رفتار سیاسیون حاکم و تصمیم های آنان را به انتقاد می کشاند. ناهنجاری ها بویژه ریشه در سیاست های اشتباه و اقدامات تخریبی مسئولان دارد. بنابراین نهادی که خود را غیرسیاسی تعریف میکند به ناگزیر در امور مداخله کرده زیرا خود را مسئول می داند و می خواهد در زندگی اجتماعی مفید و موثر باشد. در فرانسه ما شمار زیادی نهاد و انجمن داریم که قصد کسب قدرت ندارند ولی فعالانه طرح ها و سیاست های دولتی را انتقاد کرده و پیشنهاد های خود را عرضه میکنند. بعنوان نمونه در اینجا یک سازمان غیر دولتی و غیر سیاسی سراسری بنام "خروج از فعالیت اتمی" وجود دارد که مخالف سیاست اتمی فرانسه بوده و بر علیه فعالیت اتمی دولت در زمینه نظامی مبارزه میکند. در این انجمن اعضا با گرایش های سیاسی گوناگون بوده ولی روی مخالفت ورزی علیه سیاست اتمی اشتراک نظر دارند. حال روشن است که ما از یک وضع عادی دمکراتیک حرف میزنیم، در شرایط تک صدایی این ضوابط رعایت نمیشود و سیستم خودسر و خفقانی هر آن حتا قواعد خودپرداخته را نیز نقض میکند و سرکوب را در دستور کار خود قرار میدهد. در شرایط ایران موانع بی شماری در برابر تلاش های جامعه مدنی و فعالین محیط زیست می آفریند و با سیاستهای زشت و خشن خود مانع گسترش کردار اجتماعی و اندیشه های آنان است. با این وجود شهروندان و محافل و نهادها به کوشش خود ادامه میدهند و همه این تلاش ها به ناگزیر با نقد و ارزیابی سیاست های دولتی توام میگردد. از آنجا که سانسور و خفقان جاری است این گروه بندیهای اجتماعی نمی توانند تمامی نقد و اندیشه خودرا در زمینه سیاست ها، کمبودها، ویرانگری ها بیان کنند. نگهداری از محیط زیست مستلزم آزادی است، نیازمند برخورد اندیشه هاست، محتاج طرح ها و پروژه ها بنیادی در اقتصاد و سیاست و آموزش و پرورش میباشد.


سلیمی: برای اینکه محیط زیست به یکی از دغدغه های اصلی ایرانیان تبدیل شود چه باید کرد؟

ایجادی: باید نشان داد که یکی از دلایل اصلی توسعه بیماری ها مانند سرطان و سکته و نیز مسمومیت های غذائی ناشی از آلودگیهای موجود در محیط زیست و سیتسم تولیدی نامناسب است. خوب زندگی کردن یعنی سلامتی بیشتر و شرایط ناآلوده و پاک. اکولوژی متوجه سلامتی انسان و پاکیزگی زیستنگاه میباشد. اکولوژی در جستجوی یک زندگی شاد و آسودگی خاطر شهروندان میباشد. بنابراین نفع ایرانیان در اینست که توجه بیشتری به محیط زیست بکنند. محیط زیست سالم یعنی زندگی. اگر در تهران هوا بشدت مسموم است این امر ناشی از عدم رعایت معیار های زیست محیطی در عرصه صنعتی و اقتصادی و مدیریت شهری است. درایران پنجاه و شش میلیون هکتار مرتع و سبزه زار که دارای کمترین میزان پوشش گیاهی است، در معرض خطر‌های جدی قرار دارند. در دوره اخیر پروژه ساخت بندر کاسپین بدون تحقیق آغاز شده و فاقد توجیه اقتصادی است. برای ساخت این بندر باید 300 تا 350 هکتار از دریای خزر خشک شود؛ امری که با توجه به حساسیت‌های زیست ‌محیطی و شرایط کنونی خزر نیازمند بررسی دقیق زیست‌محیطی است. ما ایرانیان باید فکر کنیم که این تخریب ها تحت عنوان پیشرفت اقتصادی به زیان تعادل عمومی جامعه و منافع نسل های بعدی میباشد. اگر تاکنون ازقطع هزاران درخت کهن در فلان منطقه، ریختن زباله یا درست کردن آتش در طبیعت و رها کردن آن نگران بودیم، امروز باید نگران آن باشیم که شماری از مردمان سرزمین مان در ماهشهر دست به کشتار دلفین ها، یکی از زیباترین حیوانات دریایی می‌زنند. اما به این هم بسنده نمی‌کنند و روی لاشه حیوان، نام خود را به یادگار حک می‌کنند. واقعا چنین کردار و رفتاری ناشایست از کجا نشأت می‌گیرد؟ کجاست آن فرهنگ و تربیت مناسب که بازدارنده این اقدامات فاجعه بار باشد؟ باید یک جنبش فرهنگی نیرومند در حفاظت از محیط زیست فراهم آورد. رسانه های گروهی، آموزگاران و استادان، انجمن ها و نهادها و افراد آگاه میتوانند نقش برجسته ای در فرهنگ سازی زیست محیطی ایفا نمایند. فرهنگ، و باز هم فرهنگ، ما نیازمند یک فرهنگ و دانش اکولوژیستی میباشیم. فرهنگی که اقتصاد و تکنولوژی و سیاست و محیط زیست و نیز امروز و فردا را به پیوند میزند. فرهنگی که طبیعت را از زندگی اقتصادی جدا نمیکند و به انسان می آموزد که تخریب طبیعت و اسراف در استفاده مواد طبیعی یک اشتباه جبران ناپذیر است. جامعه باید آموزش ببیند، باید فکر کند، باید با آمارهای درست و پیوسته رویدادهای زیست محیطی را تحلیل کند. در این زمینه ساختن فیلم های مستند مقایسه ای در مورد ایران که ویرانی جنگل ها ، آب شدن یخچالهای طبیعی، از بین رفتن تنوع گیاه و پرنده، آلودگی آب ها و شرایط اقلیمی، خاکروبه خانگی و صنعتی و غیره را نشان دهد به آگاهی مردم کمک اساسی می نماید. در فرانسه نمایش فیلم آقای الگور معاون پیشین ریاست جمهوری امریکا "حقیقت تلخ" تکان مهمی به جامعه داد. هر سال صدها فیلم و نمایشگاه و سخنرانی و بجث تلویزیونی و مقاله دانشگاهی و ژورنالیستی به اجتماع عرضه میشود، دانشگاهی ودانشجو، روشنفکر وشهروند ساده ، کارفرما و کارگر، زن ومرد از اکولوژی ومحیط زیست حرف میزنند واین امردغدغه خاطر بخش مهمی از جامعه شده است. در ایران تمامی امکانات را باید بکار گرفت. کتاب و روزنامه، سایت و فیس بوک، دبستان و دانشگاه، رادیو و تلویزیون، نهاد غیر دولتی و شهرداری، خیابان و خانواده، همه و همه فرصت مناسبی برای گفتگو و تبادل نظر در باره محیط زیست میباشند. خطرات زیست محیطی بزرگ است ، جامعه جهانی فعال است و جامعه ما در این مورد دستخوش پس افتادگی است. ما تلاش های خود را باید همه جانبه و نیرومند سازیم، ما نیازمند دنیای بهتر هستیم.


سلیمی: آقای دکتر ایجادی عزیز از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم.

منبع: کمیته ی بین المللی نجات پاسارگاد
www.savepasargad.com