سپید


یوسف صدیق (گیلراد)


• آغشته‌ای !
آغشته‌ای به پیری کاذب.
ورنه، سپیدی مو را
با برف دل چه کار ؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۹ می ۲۰۱۰


 
گفتم:
شگفت آنکه
زمستان
قندیل‌هایش را بر دوش می‌‌کشد
بی‌ آنکه برفی باریده باشد.
من نیز،
البته، گاهی‌
تابوت خویش را بردوش می‌‌کشم
بی‌ آنکه مرگی در کار باشد.
خندید .
گفت:
آغشته‌ای !
آغشته‌ای به پیری کاذب.
ورنه، سپیدی مو را
با برف دل چه کار ؟
گفتم:
امشب به زال زنگی خواهم زد.
باید هنوز شهروند شاهنامه باشد.

۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹