آمــّا


ابراهیم هرندی


• کسی برای نخستین بار در تاریخ بشر بر الاغ سوار شد و خرسواری را به دیگران یاد داد، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش واکنش‏های گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و آینده نگران و کاردانان این کار را ستوده بودند زیرا آن را کاری یافته بودند کارستان. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۱۵ می ۲۰۱۰


 کسی برای نخستین بار در تاریخ بشر بر الاغ سوار شد و خرسواری را به دیگران یاد داد، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش واکنش‏های گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و آینده نگران و کاردانان این کار را ستوده بودند زیرا آن را کاری یافته بودند کارستان. از آن پس نه تنها نیروی آن چارپای خرزور در خدمت انسان بود، بلکه این کار، راه را برای بهره برداری از دیگر چرندگان و پرندگان و خزندگان نیز باز کرده بود. خرسواری توان باربرداری و ترابری انسان را چند چندان کرده بود و راه برای بهره وری از جانوران در راستای نیازهای انسان بازشده بود. پس آنان که خواهان پیشروی ِ انسان بسوی فردایی بهتر بودند، این کار را ستوده بودند.

اما واپسگرایان این رویداد را به فال نیک نمی گرفتند و برآن بودند که خرسواری "بدعت گذاری" در کار خداست که گفته اند؛ " از تو حرکت، از خدا برکت. نگفته اند که از خر حرکت از خدا برکت. آنان هر آنچه درباره زیانمندی این کار می توان پنداشت و گفت و نوشت، پنداشتند و گفتند و نوشتند. این که خرسواری سبب افتادن انسان از خرِ رمنده می‏شود و استخوانهای خر سواران را می شکند. نیز این که ماهیچه‏های ران‏ها و پاهای آدم ِ خرسوار اندک اندک آب می شود و او را از راه رفتن بازمی‏دارد. این که خرسوار، هر جا که خرش بخواهد او را می برد. و این هم که آوردن خر در جامعه انسانی کار ِ درستی نیست چرا که نباید خر را " داخل آدم" دانست و او را به میان مردم راه داد. برخی از این هم فراتر می رفتند و می گفتند که خرداری و خرسواری، اخلاق جوانها را فاسد می کند! چرا؟ پاسخ‏اش آسان نبود. شاید این گرفتاری ریشه در چیزی دیگر داشت و کاری با خریت خر نداشت.

بهرروی، واپسگرایان این نوآوری را کاری "الکی" و شاید هم "خرکی" می دانستند و تا توانسنتد با جهانی شدن آن مبارزه کردند و افسانه ها ساختند. اما کار از کار گذشته بود و سواران بر پیادگان پیشی گرفتند و نهضت خرسواری را جهانی کردند.

.....

کسی که رادیو را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه‏ای کرده بود و با این کارش واکنشهای گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و پویندگان و جویندگان، این کار را ستوده‏بودند زیرا که کاری بوده بود کارستان. از آن پس نه تنها دیگر نیازی به جارچی و فراخوان نبود که مردم را نیز نمی بایست به میدان شهرکشند تا آنان را از رویدادها و فرمان‏ها و حکم‏های تازه حکومتی آگاه کنند. روزگار رسانه های همگانی آغاز شده بود و همگان می توانستند از همه چیز و همه جا با خبر شوند و صدای سیاستمداران و زمامداران و آموزندگان و خوانندگان و نوازندگان و رامشگران را شب و روز بشنوند. رادیو، مرزها و دیوارهای فاصله انداز را از میان برده بود و راه را برای رسانه هایی بهتر و برتر، چون تلویزیون، اینترنت و پی آیند های فردای این رسانه بازکرده بود.

اما واپسگرایان این رویداد را به فال نیک نمی گرفتند و برآن بودند که رادیو کاری "بدعت گذاری" در کار خداست. ا ین رسانه مردم را از هم جدا می‏کند و جایی برای گفتگو و خوش و بش با دیگران باز نمی‏گذارد. آنان برآن بودند که با آمدن این جعبه جادو، نهاد ِ خانواده از هم می پاشد و شیرازه امور از هم می‏گسلد. نیز این که اگر قرار باشد همگان همه چیز را بشنوند و بدانند، خلایق خدای نکرده هوایی می شوند و خوابها و خیال‏های گنده تر از سرشان به سرشان می زند. هم ا ین که این ابزار افسون، کتابخوانی را از سرِ مردم می اندازد و آنان را آسان پسند و ارزان فروش می‏کند. و نیز چه و چه و چه های دیگر.


پس تا توانستند با جهانی شدن آن مبارزه کردند و افسانه ها ساختند. اما کاراز کار گذشته بود و همه، اخبار این جنگ جهانی سنت و بدعت را از رادیوهای خود پی گیری می کردند.

کسی که تلویزیون را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش واکنشهای گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و پویندگان و جویندگان، این کار را ستوده بودند زیرا آن را کاری یافته بودند کارستان. از آن پس.....

اما واپسگرایان این رویداد را به فال نیک نمی‏گرفتند و برآن بودند که تلویزیون "بدعت گذاری" در کار خداست. ا ین رسانه مردم را.....

پس تا توانستند با جهانی شدن آن مبارزه کردند و افسانه ها ساختند. اما کاراز کار گذشته بود و همه.....


کسی که تلفن را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش واکنشهای گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و پویندگان و جویندگان، این کار را ستوده بودند زیرا آن را کاری یافته بودند کارستان. از آن پس.....

اما واپسگرایان این رویداد را به فال نیک نمی گرفتند و برآن بودند که رادیو کاری "بدعت گذاری" در کار خداست. ا ین.....

پس تا توانستند با جهانی شدن آن مبارزه کردند و افسانه ها ساختند. اما کاراز کار گذشته بود و.....

کسی که ماشین فکس را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش واکنشهای گوناگونی را برانگیخته بود. هوشمندان و پویندگان و جویندگان، این کار را ستوده بودند زیرا آن را کاری یافته بودند...........

اما واپسگرایان این رویداد را به فال نیک نمی‏گرفتند و برآن بودند که رادیو کاری "بدعت گذاری" در کار خداست. ا ین.....

کسی که ویدیو را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود و با این کارش اکنشهای.....
کسی که کامپیوتر را ساخت، انسان نوآوری بود که کار تازه ای کرده بود.....
کسی که ایمیل را.....
کسی که وبلاگ.....
کسی که تویتر.....
اما واپسگرایان این رویدادها را به فال نیک نمی گیرند و برآنند که.....

آمــــــــــــا.....

………………………….
ابراهیم هرندی
http://goob.blogspot.com