در تل آویو کسی به دنبال صلح نیست


اردشیر زارعی قنواتی


• مشارکت دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو در مذاکرات صلح بیش از آنچه حاصل درک منطقی و ذاتی این مهم از درون یک بستر صلح طلبانه و مفاهمه ی دو رقیب برای برون رفت از فضای غبارآلود گذشته باشد، ناشی از اعمال فشار یک نیروی بیرونی است که اهداف آن حداقل در شرایط کنونی با اهداف تل آویو به عنوان طرف اصلی این مذاکرات هیچ گونه همپوشانی و همسویی ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۲۰ می ۲۰۱۰


با سفر چند روزه ی "جورج میچل" فرستاده ی ویژه ایالات متحده در هفته اخیر برای تداوم گفت و گوهای غیرمستقیم صلح خاورمیانه، بار دیگر در فضایی که امید چندانی برای صلح وجود ندارد، کور سوی اندکی برای تفاهمات بین فلسطینیان و دولت اسرائیل ایجاد شده است. موافقت سازمان آزادیبخش فلسطین برای آغاز دوباره ی مذاکرات غیرمستقیم صلح که پس از جلسه کمیته اجرایی این سازمان در روز شنبه ٨ ماه مه اعلام شد، موانع موجود در طرف فلسطینی را از پیش پای "محمود عباس" رهبر تشکیلات خودگردان برداشت. قبل از آن نیز نشست سران اتحادیه عرب در طرابلس موافقت جمعی خود را با آغاز دور جدید مذاکرات صلح اعلام کرده و از آمریکا به عنوان میانجی این تلاش های تازه، خواسته بودند که زمینه را برای این اقدام فراهم کند. موافقت سازمان آزادیبخش فلسطین و سران عرب با ادامه مذاکرات صلح با پیش شرط توقف شهرک سازی های یهودی نشین در مناطق فلسطینی و بیت المقدس شرقی، نشانه ی روشنی از حسن نیت عربی جهت تفاهم در مذاکرات صلح می باشد که نادیده گرفتن شروط آن می تواند "پایانی بر یک آغاز" تلقی شود. بعد از موافقت کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش "یاسر عبد ربه" از مشاوران ارشد محمود عباس اعلام کرد که با توجه به تضمین هایی که از سوی واشینگتن مبنی بر توقف شهرک سازی ها اخذ شده است، مذاکرات غیرمستقیم صلح از همین امروز می تواند شروع شود. اما طرف فلسطینی و از جمله محمود عباس به صراحت تاکید کرده اند که در صورت نقض این توافق و اقدام به خانه سازی های جدید از سوی اسرائیل در بیت المقدس شرقی این مذاکرات را شکست خورده حساب کرده و به این روند خاتمه خواهند داد. از طرف دیگر زیر فشار واشینگتن دولت "بنامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل به طور کجدار و مریز و در یک فضای توهم آلود در شرایطی به این مذاکرات تن داد که صداهایی که از تل آویو به گوش می رسد گویای یک تشتت درونی، وقت کشی و بازی با زمان است. از یک طرف بنیامین نتانیاهو و راستگرایان حاکم بر دولت اسرائیل هم چنان بر تعهدات خود نسبت به روند شهرک سازی ها، هر چند به طور تلویحی، تاکید می کنند و از طرف دیگر وزیران عضو حزب کار در این دولت ائتلافی از عدم عزم جدی نخست وزیر برای گام برداشتن در مسیر موفقیت مذاکرات صلح سخن می گویند. در شرایطی که جورج میچل در حال مذاکره با رهبران تل آویو و رام الله در طی روزهای جمعه و شنبه بود، نتانیاهو تاکید می کند که مواضع کنونی دولت وی در راستای سیاست های ۴٣ سال گذشته و تقویت بیت المقدس به عنوان پایتخت یکپارچه اسرائیل خواهد بود. هم چنین وزیر اطلاعات اسرائیل هم زمان گفته است که پروژه های شهرک سازی در اورشلیم شرقی ادامه خواهد یافت و شهردار راستگرای این شهر نیز وعده می دهد که به برنامه ریزی و ساختمان سازی در این منطقه متعهد خواهد بود. نکته جالب توجه تر این است که مذاکرات غیرمستقیم صلح در شرایطی آغاز می شود که "ایهود باراک" رهبر حزب کار و وزیر دفاع اسرائیل که شریک اصلی در دولت ائتلافی می باشد به صراحت اذعان می کند "صلح، هم زمان عزم بلندپروازنه یی می طلبد و بعید است دولت نتانیاهو با ترکیب کنونی خود بتواند این برنامه را عملی کند". این دقیقا همان تصویر واقعی و عینی روند مذاکرات صلح خاورمیانه است که هم اکنون واشینگتن با اعزام دوباره ی جورج میچل برای تحرک بخشیدن به آن، عزم خود را جزم کرده است تا با تحقق آن، کلیدواژه ی صلح خاورمیانه و خروج از بحران های سریالی این منطقه را به دست آورد.                                                                                          
مشارکت دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو در مذاکرات صلح بیش از آنچه حاصل درک منطقی و ذاتی این مهم از درون یک بستر صلح طلبانه و مفاهمه ی دو رقیب برای برون رفت از فضای غبارآلود گذشته باشد، ناشی از اعمال فشار یک نیروی بیرونی است که اهداف آن حداقل در شرایط کنونی با اهداف تل آویو به عنوان طرف اصلی این مذاکرات هیچ گونه همپوشانی و همسویی ندارد. تا زمانی که راستگرایان افراطی با تفکرات ایدئولوژیک خود در دولت نتانیاهو دست بالا را دارند هرگونه توافق اصولی در خصوص صلح حتی در گام های ابتدایی آن اگر به یقین نتوان گفت شکست خورده خواهد بود ولی حداقل روندی به سوی جلو تلقی نمی شود. دیدارهای دوجانبه جورج میچل با رهبران اسرائیلی و فلسطینی در طی روزهای جمعه و شنبه ی گذشته قبل از آنچه ورود به متن مذاکرات صلح باشد بیشتر حاوی یک بسترسازی و تدارک مقدماتی برای شروع مذاکرات صلح بوده است. دو طرف در یک زمین ناهموار بازی را شروع کرده اند که هر آن احتمال به صدا در آمدن سوت پایان بازی از طرف داور به جهت عدم امکان ادامه بازی می رود. معادله ی که یک طرف آن بازیگری قرار دارد که از همان ابتدا تمام سرمایه و آخرین آس خود را رو می کند و طرف دیگر هنوز حتی به نقض مقررات بازی و کارت سوخته ی دور قبل این بازی متوسل می شود، بازی منصفانه یی نیست که در نهایت منجر به نتیجه ی عادلانه یی شود. صلح خاورمیانه و مناقشه ی تاریخی بین فلسطینیان و اسرائیل خود از چنان درجه یی از پیچیدگی و مشکلات بنیادین برخوردار است که عدم توافق اصولی و ذاتی در حداقل ها و مقدمات اولیه آن، هیچ چشم انداز مثبتی را نشان نخواهد داد. دولت "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا نیز تا حدودی این واقعیت را درک کرده است و به همین دلیل برخلاف هفته های اول زمامداری خود در کاخ سفید که صلح خاورمیانه را اولویت اول استراتژی سیاسی واشینگتن معرفی می کرد هم اکنون به این موضوع بیشتر به عنوان یک "حاشیه" در یک "متن" خاکستری می نگرد. درک عینی واقعیات نهفته در مسیر پر سنگلاخ صلح خاورمیانه و شناخت منصفانه تر از جایگاه و اهداف واقعی طرفین مناقشه توسط رهبران واشینگتن در شرایط کنونی، دقیقا همان عاملی است که امروز به تنش در روابط بین آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. اینکه دولت اوباما تلویحا پذیرفته است که در صورت طرح قطعنامه ی جدید در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای برخورد با اسرائیل به حقو وتوی خود متوسل نشود و هم چنین پالس های متفاوتی را به آژانس بین المللی انرژی هسته یی (ان پی تی) جهت بررسی پرونده ی این کشور ارسال می کند، در راستای سیاست فشار بر متحد استراتژیکی تلقی می شود که دیگر صبر برادر بزرگتر را به لب آورده است. در وضعیت کنونی که در تل آویو هیچ کس به دنبال صلح نیست و راستگرایان سیاسی در شراکت با بنیادگرایان یهودی بر دولت تسلط کامل دارند، تنها کورسویی که برای صلح می تواند دیده شود از مسیر استراتژی "تحمیل صلح" می گذرد. چنانچه ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی در این بین بتواند فراتر از نفوذ لابی قدرتمند هوادار اسرائیل ( ای پک) و معادلات تاریخ مصرف گذشته در روابط بین واشینگتن – تل آویو قدم بردارد و به عنوان یک داور بی طرف و بازیگر مسئول ایفای نقش کند، حداقل قادر است تا در گام اول کلیدواژه ی صلح خاورمیانه را به دست آورد. هم اکنون جورج میچل به واشینگتن برگشته است و هر دو طرف منازعه در میدان خاورمیانه در انتظار گام بعدی دولت اوباما خواهند بود، اهمیت این گام تا آنجا تعیین کننده است که می تواند منجر به ایجاد موقعیت جدید در روابط بین المللی، منطقه ی خاورمیانه و ظهور وضعیت جدید در رام الله و تل آویو شود.