پرسشی در غربت


عسگر آهنین


• پخته ات کرد، سفر؟
حال، دانستی، کز جنگ درون،
هرکجا باشی،
امکان رهایی صفر است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ خرداد ۱٣٨۹ -  ۲۴ می ۲۰۱۰


 
 

از سفر، باردگر، برگشتم
درگشودم، دیدم
سایه ام منتظر است.
لحظه ای، مکثی کرد
پُرسشی را، که از آن می ترسیدم،
با همان شیوه ی زهر آلودش، مطرح کرد:
پخته ات کرد، سفر؟
حال، دانستی، کز جنگ درون،
هرکجا باشی،
امکان رهایی صفر است؟
چاره ای نیست، مگر
آفتابی نشوی
و بدان وسوسه ی از همه پنهان، دیگر، تن ندهی!

دیدم آن هیچ، مرا می جود و می بلعد
جامه دانم را
با بار سفر ول کردم
رو به آیینه نشستم،
که مگر دوست سراغم آید؛
دوست هم فرصت دیدار نداشت.

آلمان- ۲٣ مه ۲۰۱۰