دو بیانیه از «زنانی دیگر»
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۵ خرداد ۱٣٨۹ -
۲۶ می ۲۰۱۰
از خواست های به حق «مادران عزادار» حمایت می کنیم
مادران عزادار در تاریخ۸۸/۱۲/۱۲ خواستار توقف احکام اعدام، محاکمه علنی آمران و عاملان جنایات سی ویک ساله اخیر و آزادی بدون قید وشرط زندانیان عقیدتی شدند.
خانواده های زندانیان سیاسی از همان روزهای آغازین جنبش کنونی به حمایت از فرزندان خود به میدان آمدند. «مادران عزادار» اعتراض خود به سرکوب، زندان واعدام فرزندان خود را به شکل علنی آغاز کردند. آنان ابتدا به عنوان اعتراض هر هفته شبنه ها در پارک لاله تجمع کرده و با بلند کردن عکس فرزندان خود خواهان مجازات آمران و عاملان کشتار، سرکوب و زندان آنان بودند.
تعداد زیادی از مادران داغدار و حامیان آنان، طی چندین نوبت مورد حمله و یورش نیروهای امنیتی قرار گرفتند، دستگیر شدند، خود و خانواده شان مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفتند ولی همچنان مصمم به اشکال مختلف: تجمع در جلوی زندان اوین و دادگاه انقلاب، تجمع در سایر پارک ها، همراهی با اعتصاب غذای زندانیان، دیدار و همدردی با خانواده جان باختگان در تهران و شهرستانها و اعتراض به اعدام بر خواسته های خود پای می فشارند. این حرکت اعتراضی، به شکلی گسترده مورد حمایت بسیاری از گروه های سیاسی و اجتماعی در سراسر دنیا نیز قرار گرفت.
تهدید، دستگیری و سرکوب این خانواده ها نه تنها مانع حرکت اعتراضی آنان نشد بلکه در ر وندی یک ساله امروز از مرز جنبش اخیر، فرزندان خود و جمهوری اسلامی فراتر می روند. برخی از مادران کشته شده ها سکوت خود را شکستند و صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان رساندند. اگر روزهای اول خواستشان فقط محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایات جنبش اخیر بود، امروز خواستار محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایت های سی و یکسال گذشته هستند، و این یعنی به چالش کشیدن کلیت نظام جمهوری اسلامی و سی و یک سال حکومتش. آنان امروز خواسته هایشان بشردوستانه ترو دموکراتیک تر است: حال نه تنها خواهان آزادی کلیه زندانیان عقیدتی هستند، بلکه مخالفت و ضدیت خود با اعدام را نیز به گونه ای سرلوحه اعتراضات خود قرار داده اند.
«مادران داغدار» نیز همچون سایر اعضای جنبش اخیر در روندی یکساله نه تنها برماهیت ضد انسانی رژیم واقف شده و می روند که به حرکتی رادیکال تر تبدیل شده و گستره اعتراضات و مطالبات خود را وسیع تر کنند، بلکه در این روند مطالبتشان دموکراتیک تر و بشردوستانه تر نیز شده است.
رژیم که دیگر قادر نیست با فریبکاری خود را از بحران سیاسی و اقتصادی که دچارش شده برهاند، حال روز به روز وحشی تر شده و دست به سرکوب عیان می زند. سبعیت و وحشیگری رژیم در یکی دو ماه اخیر و اعدام زنان و مردان انقلابی نه تنها آن طور که رژیم آرزویش را داشته و دارد، باعث رعب و وحشت نیروهای موجود در جنبش نشده بلکه روزبروز چهره ضد انسانی خود را آشکارتر کرده و انتخاب راه را برای نیروهای موجود درجنبش آسان تر میکند.
«مادران داغدار» نیز همچون سایر اعضای جنبش در این یک سال به دستاوردهای بسیاری رسیده اند. آنان نیز حال به این آگاهی می رسند که اعتراضاتشان نیاز به پیگیری و پایداری بیشتری دارد و بایستی با اتکا به نیروی خود، راه آزادی و رهایی را بجویند.
ما زنانی دیگر ضمن محکوم کردن هرنوع حکم اعدام و جانبداری بی قید و شرط از آزادی بیان و اندیشه، حمایت خود را از خواسته های به حق مادران عزادار اعلام کرده و تمامی جنایت های سی ویک ساله رژیم جمهوری اسلامی را "جنایت علیه بشریت" دانسته و آن ها را محکوم می کنیم. ما با تمامی مادران و خانواده های جان باختگان سی و یک سال گذشته، بخصوص خانواده های جان باختگان جریانات اخیر و همچنین خانوادههای ۵ جوانی که در چند روز گذشته به دار آویخته شدند، ابراز همدردی می کنیم و برای دادخواهی با آنها همراهیم.
زنانی دیگر
اردیبهشت سال ۱۳۸۹
سی سال و یک سالی که گذشت!
در آستانه ی ۲۲ خرداد سالروز خروش و خیزش مردم مان هستیم.
تجارب چند سال گذشته و بخصوص سال پیش نشان داد که انبوه مردم در مقابل قدرتی از درون پاشیده ولی به ظاهر منسجم و یکدست، توان هر کاری را دارند.
خیابان های تهران و چندین شهر بزرگ صحنه ی رویارویی نیروهایی شد که از مدت ها قبل با سکوتی معنی دار از کنار هم می گذشتند ولی هر یک می دانستند که روزهایی این چنین در پیش روی خواهد بود.
"زنان دیگر" به عنوان صدای بخشی از زنان چپ جنبش مردمی ایران، ضمن پشتیبانی بی دریغ از اعتصابات، اعتراضات و مطالبات سیاسی و صنفی و مدنی زنان، کارگران، دانشجویان و تمامی زحمتکشان، لازم می داند به چند نکته اشاره نماید:
۱ – جنبش خرداد سال ٨٨ و وقایع متعاقب آن یکبار دیگر نشان داد که اعتماد و همراهی با هر نیرویی از هر جناج حکومتی و غیرحکومتی که خواهان حفظ ساختار نظام جمهوری اسلامی (با اصلاحاتی بی مایه یا تغییراتی در همین قانون اساسی)است، کاری عبث است و جز به هدر دادن توان جنبش، ثمری دیگر نخواهد داشت.
۲ – نیروهای درون جنبش (زنان، کارگران، دانشجویان، معلمین، کارمندان، کسبه و ....) به ابزار آگاهی و دانش سیاسی نیاز دارند تا بتوانند هم افق های بزرگ را ترسیم کنند و هم اینکه در هر مقطع حرکت انقلابی به ارزیابی درست از نیروهای متفاوت و اتخاذ سمت و سوی مناسب دست یابند. دانش سیاسی نیروهای درون جنبش به آنان کمک خواهد کرد که از نظر سیاسی جهت گم کرده نشوند و بر پایه ی جهتگیری صحیح سیاسی شکل های متنوع اعتراض و مقاومت را دست مایه ی کار خود کنند. فقط به اعتراضات خیابانی (آن هم فقط در تهران و چند شهر دیگر) بسنده نکنند. دست زدن به اعتصابات گسترده و یا حتی کوچک، پخش شب نامه، شعار نویسی، استفاده از اینترنت، اجتماعات محله ای و ... راههای مختلف ادامه و تعمیق جنبش مردمی است.
٣ – هر نیروی مردمی موظف است از تمامی حرکات اعتراضی نیروهای دیگر درون جنبش حمایت و پشتیبانی کند. متاسفانه جنبش زنان همیشه جای خالی دوستان کارگر و دانشجو را در کنار خود احساس کرده است. گرچه جنبش دانشجویی در این زمینه از خود همراهی هایی نشان داده است اما این امر نیاز به تکامل بیشتری دارد. نادیده گرفتن جنبش زنان که با اطمینان می توان گفت یکی از مقاوم ترین بخش های حرکتهای مبارزاتی سی ساله ی اخیر بوده، یک ضعف اساسی بوده و هست. دلایل این امر قابل بررسی و گفتگو است و در جای آن به این کاستی پرداخته خواهد شد.
۴ – نیروهای درون جنبش باید دوست را از غیر دوست درست تشخیص داده و ساختار نظام سرمایه داری جهانی و تبعات حاکمیت آن را افشا کنند. مردم نیاز دارند با کارکرد سرمایه داری و همچنین لابی های پشت پرده ی دولت جمهوری اسلامی با نمایندگان آمریکا، اروپا، چین و روسیه که هدفشان به جز سهم بری بیشتر از این خوان یغما نیست، بیشتر آشنا شوند و بدانند که اینان همگی دستشان در یک کاسه است و به اصطلاح "حمایت" مقطعی برخی از این قدرت های سرمایه داری از جنبش به اصطلاح "سبز" چیزی بجز حفظ نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از تعمیق و رادیکالیزه شدن جنبش مردمی نیست. چرا که تعمیق این جنبش میتواند دیر یا زود به منافع این قدرت های سرمایه داری در ایران ضربات جدی وارد کند و بساط غارت و چپاول آنان را از این کشور برچیند.
۵ – سال ٨۹ سال بیکاری، تورم، فشارهای اقتصادی و همزمان سرکوب شدید تر مردم است. رهبران جمهوری اسلامی دو سیاست را همراه با هم به پیش می برند. از یک طرف رسانه های سرکوب و فریب سعی در لاپوشانی و فرافکنی این مصیبت ها دارند. آنان ریشه های فقر و فلاکت مردم را که همانا چپاول و غارت و فساد حکومتی همه ی جناح های جمهوری اسلامی است لاپوشانی می کنند. آنان با وعده وعیدهای مضحک برای خود زمان می خرند تا مولتی میلیاردر های عمامه دار یا بدون عمامه، استراتژی جدیدتری برای ادامه ی حیات خود بیابند. نیروهای انقلابی باید مردم فریبی های حکومت اسلامی را افشا کنند و خصیصه ی گدا پروری حکومت را که جز توهین به ارج و قرب انسانی نیست را افشا کنند. از طرف دیگر حکومت سیاست سرکوب گسترده را به پیش می برد. در آستانه ی ۲۲ خرداد، دیکتاتوری خون آشام برای ایجاد فضای رعب و وحشت و به اصطلاح پیشگیری از برگزاری هرگونه مراسم سالگرد ۲۲ خرداد، قتل های زنجیره ای را در دستور کار خود قرار داده است. اما اعدام شیرین ها و فرزاد ها نه تنها مطالبات آزادیخواهانه ی مردم را سرکوب نخواهد کرد بلکه آتش زیر خاکستر را هر لحظه فروزان تر خواهد کرد. بنابراین سال ٨۹ فقط سال آنها نیست، بلکه می تواند و باید سال تعمیق و گسترش جنبش مردم در راه دستیابی به رهایی باشد.
آزادی خواهان و نیروهای انقلابی درون جنبش یاد فرزاد ها و شیرین ها و هزاران جانباخته ی راه رهایی را گرامی داشته و تا رسیدن به جامعه ای انسانی و برابر از پای نخواهند نشست.
زنان دیگر – اول خرداد ۱٣٨۹
|