برای توقف جنایت های رژیم متحد شویم!
جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)


• چپ کشورمان باید بتواند زمینه گفتگو و همکاری را در بین خود گسترش داده برای تسری آن در سایر نیروهای دمکرات و انقلابی تلاش ورزد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ خرداد ۱٣٨۹ -  ٣۱ می ۲۰۱۰


اخبار روز: جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور) در ادامه ی سلسله مطالب خود به نام «دفاع از سوسیالیسم» بیانیه ی شماره ی ۲۲ خود را تحت عنوان «برای توقف جنایت های رژیم متحد شویم!» منتشر کرده است:


      بار دیگر ماشین کشتار جمهوری اسلامی بکار افتاده است. بدنبال اعدام پنج تن از زندانیان سیاسی فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان در ۱۹ اردیبهشت امسال، دادستان تهران از تائید شش حکم اعدام دیگر خبر داده است. هم اینک خطر اعدام جان زندانیان سیاسی احمد دانش پور مقدم، محسن دانش پور مقدم، عبدالرضا قنبری، محمدعلی صارمی، جعفر کاظمی و محمدعلی حاجی آقایی را تهدید می کند. جمهوری اسلامی چند ماه پیش تر نیز احسان فتاحیان و دو زندانی سیاسی دیگر به نامهای محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور را اعدام نموده بود. ما در اعتراض به این جنایت ها، هم صدا با تمامی انسانهای آزادیخواه ایران و جهان، اعدام پنج زندانی سیاسی در بند را محکوم می کنیم. ما معتقدیم تمامی این جنایت ها نه از اقتدار بلکه ناشی از ترس و یأسی است که سران جمهوری اسلامی را در بر گرفته است.
      اعدام شدگان که به گفته مقامات جمهوری اسلامی، تنها اتهامشان عضویت در گروههای سیاسی ای بوده است، که از نظر دولت ایران غیرقانونی تلقی می شوند، به سیاق سنت رایج در سی سال حکومت جمهوری اسلامی بدون آنکه از حق دادرسی عادلانه بهره مند باشند، به جوخه های اعدام سپرده شدند.
    در آستانه ۲۲ خرداد، سالگرد دهمین دوره‍ی انتخابات ریاست جمهوری که با تقلب های گسترده همراه بود. رژیم از ترس اعتراضات مردمی با اعدام فعالین سیاسی دربند، می خواهد زهر چشمی از مخالفین گرفته باشد. تا آنان را از ادامه‍ی مبارزات خویش بازدارد. موج جدید اعدام ها پیامی است به مخالفین حاکمیت و معترضین به وضع موجود، تا به صراحت به آنها بفهماند که دستگاه ولایت فقیه هیچ گونه اعتراض و مخالفتی را برنخواهد تافت. این اعدام ها در شرایطی پی گرفته می شود که مبارزات مردمی پس از تنش-های انتخاباتی، ازسطح به عمق ریشه می دواند، می رود تا خواست های اقشار فرودست جامعه، کارگران، معلمین، دهقانان و سایر زحمتکشان، و همچنین خواست های فعالین ملی و قومی را با خواست های جنبش اعتراضی پیوند دهد. حاکمیت مستبد و ارتجاعی ولایت برای تحکیم پایه های خود و برای ارضای علایق سیاسی اش احکام قضائی صادر می کند. تا به زعم خود با ایجاد فضای رعب و وحشت صدای اعتراضات مردمی را در سراسر کشور و خصوصاً در مناطق ملی خفه سازد. غافل از آن که آب رفته دیگر به جوی باز نخواهد گشت، و اعتراضات مردمی با این اقدامات مذبوحانه و جنایت های تکراری خاموش نخواهد شد.
    رژیم که برای گرفتن زهرچشم از معترضین و خصوصاً سبزها دست به اعدام کردها زده بود، با واکنش گسترده‍ی ایرانیان و جهانیان مواجه گشت. واکنش ها به اعدام های سیاسی ۱۹ اردیبهشت، امیدوارکننده و قابل توجه بوده است. پس از سی سال برای نخستین بار در برابر اعدام ها و جنایاتی که در زندان های جمهوری اسلامی ایران رخ می دهد، شاهد شکل گیری اعتراضات یکپارچه احزاب و سازمان های چپ، دمکرات و مدافعین حقوق بشر در کشورمان و در فراتر از مرزهای کشورمان بودیم. فراخوان مشترک ۹ حزب و سازمان سیاسی سراسری و منطقه ای از جمله اقدامات مشترکی است که آنرا بایستی بفال نیک گرفت.
    با اعدام های صورت گرفته که اکثر آنان را فعالین کُرد تشکیل می دادند، مرکز ثقل تحولات و قلب اعتراضات به کردستان انتقال یافت. کردستان که در سی سال گذشته شاهد کشتار بی رحمانه فرزندان خود بوده، همواره سنگری برای آزادیخواهی و تحول طلبی در کشورمان بشمار می رفته است. آنها که امروز معترضین را سلاخی می کنند و برای مبارزین کرد و فعالین سیاسی کشورمان حکم اعدام صادر می کنند، اعضای همان جوخه های ترور و کشتاری هستند که طی سی سال گذشته با کشتار خلق کرد آموزش دید ه-اند. جمهوری اسلامی طی سی سال کردستان را به آزمایشگاهی برای آموزش نیروهای خود تبدیل کرده بود.
    علیرغم تمامی کشتارها و جنایت ها، مردم کردستان و نیروهای سیاسی منطقه ای دست به حرکتی بی بدیل زدند. اعتصاب سراسری مردم کردستان در اعتراض به کردکشی رژیم، بزرگترین اقدام در نوع خود پس از انقلاب در کشورمان بشمار می رود. تجربه-ای موفق که می تواند درسی آموزنده برای نیروهای سیاسی و خصوصاً سبزها و اتاق فکر آنان باشد. اگر سران سبزها پس از تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد بجای چشم دوختن به خیرات رهبری و خالی کردن خیابان ها در نماز جمعه ۲۹ خرداد، مردم را به ادامه مبارزه و حضور در خیابانها و برگزاری اعتصابات عمومی دعوت می نمودند، مطمئناً امروز این چنین در تنگنا قرار نمی گرفتند.
    اعتصاب سراسری و موفق مردم کردستان رژیم را با شکل مبارزه جدیدی روبرو ساخته که براحتی قابل مهار نیست. اعتصاب عمومی کردستان زخمی است کارآ بر پیکر رژیم، تجربه ای که اگر در ابعاد ملی بکار بسته شود برای بقای حکومت فقها فاجعه بار خواهد بود. از اینرو احتمال انتقام گیری از مردم کرد دور از انتظار نیست.
    هر چند فقدان تک-تک جانباختگان جنبش آزادیخواهی و عدالت طلبی کشورمان قابل جبران نیست. اقدام جنایت بار حکومت در اعدام اخیر زندانیان سیاسی که با هدف سرکوب و فرونشاندن جنبش اعتراضی مردم کشورمان صورت گرفته، به سلاحی بُرنده علیه خود حاکمیت تبدیل گردیده است. جنایت اخیر رژیم پی آمدهایی نیز برای جنبش دمکراتیک کشورمان داشته است. از آن جمله‍ی می توان موارد زیر را برشمرد:
- نزدیکی و تمایل نیروهای سیاسی کشورمان برای اقدام مشترک
- هم دردی مردم سراسر ایران با مردم کردستان
- فرو ریختن دیوار بی اعتمادی بین کردستان و سایر بخش های ایران
- برداشتن گام هایی توسط احزاب و سازمانهای کرد برای حذف کینه و دشمنی و فرو نشاندن نهال اتحاد و همکاری بجای آن. اتحاد همه‍ی نیروهای سیاسی کردستان سراغازیست برای همایش گسترده ملی ما.
- ارائه شکل جدیدی از اشکال مبارزه با اعتصاب عمومی
- برآمد مرکز ثقل جدیدی خارج از حکومت در رهبری جنبش اعتراضی کشورمان
- تزریق خودباوری و امکان خودیابی برای نیروهای چپ و دمکرات کشورمان برای تأثیر کذاری در جنبش دمکراتیک کشورمان و بعهده گرفتن نقشی مستقل در رهبری جنبش
- جلب افکار عمومی و کسب حمایت آزادیخواهان و فعالین حقوق بشری جهان از جنبش اعتراضی کشورمان و اعتراض به جنایات رژیم در ابعاد جهانی

    برای پیروزی جز باز کردن جبهه های مختلف راه کار دیگری قابل تصور نیست. بایستی تجربه های جدید را بکار گرفت و با تلفیق اشکال مختلف مبارزه در شرایط متفاوت رژیم را فلج و زمین گیر ساخت. تجربه نشان داده است که تمسک به شیوه ای واحد همچون استفاده از راهپیمایی های دولتی برای رساندن صدای اعتراضی مردم چاره ساز نخواهد بود. و رژیم هرچند با تحمل هزینه های سنگین راهکارهائی را برای مقابله با آن خواهد یافت. حکومت های دیکتاتوری وقتی فرو می پاشند که سیستم اداری و اقتصادی آن ها فلج شوند و فلج شدن سیستم اداری و اقتصادی غالبا با اعتصاب های توده ای محقق می شود. لازم است برای راه اندازی اعتصابات توده ای نیروهای خود را متحداً بسیج نمائیم.
    همچنین برای نیروهای انقلابی و دمکراتیک کشورمان در شرایط کنونی هیچ راهکاری جز بسط و تشدید مبارزه در اشکال متنوع آن باقی نماده است. و تشدید مبارزه تنها راه برای جلوگیری از ادامه‍ی کشتارهای حکومت اسلامی است. بایستی عرصه‍ی مبارزه را متنوع تر و گسترده تر نمود، با به جریان انداختن پرونده‍ی جنایت های رژیم در دادگاه های بین‌المللی کیفری به اتهام جنایت علیه بشریت، با افشای ابعاد جنایت های صورت گرفته در افکار عمومی جهان، با ترغیب سازمانها و نهادهای حقوق بشر برای رسیدگی به این جنایت ها و انتشار گزارشات خود در ابعاد جهانی، با برگزاری همایش های اعتراضی در برابر سفارت خانه های رژیم در کشورهای جهان و در برابر نمایندگی های سازمان ملل متحد و ... عرصه را چنان بر سردمداران حکومت تنگ نمود که امکان مانور و ابتکار عمل را از آنان ستاند. سران رژیم بایستی از مسافرت به سایر کشورهای جهان احساس ناامنی کنند. کسانی که بعنوان آمر و عامل در سرکوب مردم ایران مشارکت داشته اند بایستی به محض خروج از کشور به اتهام جنایت علیه بشریت دستگیر شوند.
    آنها که امروز سکوت کرده اند، بایستی بخاطر داشته باشند که فردا در سرکوب آنها کسی باقی نخواهد ماند تا اعتراض کند و یا در مرگ شان گریه سرکند. بیائید فارغ از تعلقات گروهی برای آزادی زندانیان سیاسی و توقف ماشین کشتار جمهوری اسلامی متحد شویم. کسانی که به هر دلیلی در مقابل چنین خواستی بایستند و یا از شکل گیری چنین جنبشی دوری گزینند، بدون هیچ تعارفی با جمهوری اسلامی در کشتار فرزندان کشورمان مشارکت می نمایند.
      هم اینک که جنایت رژیم و اقدام شجاعانه مردم کردستان فرصتی را برای زدودن آثار منحوس خودستیزی و ایجاد پیوندهای بنیادین را فراهم ساخته، برماست بپاس بزرگداشت خون یاران بخون خفته خود در طی سه دهه حاکمیت ارتجاع مذهبی و برای رهائی مردم کشورمان از زیر چنین ستم و خفتی دست اتحاد بسوی یکدیگر دراز نمائیم. با احترام به اختلافات و با انتقاد از اشتباهات، بی آنکه به حذف و اختفای مکانیکی اختلافات و تفاوت ها مبادرت ورزیم، زمینه های هم پیوندی و اتحاد را بارور سازیم. امری که نیاز مبرم امروز ماست. چپ کشورمان اگر می خواهد بسان انقلاب ۵۷ محذوف واقع نگردد، و متناسب با وزن و اعتبار خویش سهمی از قدرت، و نقشی در تحولات سیاسی کشورمان داشته باشد، بایستی به اتحاد و همبستگی اردوی چپ با احترام به تنوع موجود در صفوف اش بیاندیشد. بایستی باور داشت هیچیک از نیروهای چپ به تنهائی قادر به ایفای چنین نقشی نیست. اگر می-خواهیم نیروی خاموش ولی بالقوه چپ را بحرکت و بفعل در آوردیم، هر اقدام نیروهای چپ در راستای شکل گیری اتحاد بزرگ چپ، طراوت و شادابی، و تحرک و رزمندگی را به اردوی چپ تزریق خواهد نمود. امروز هر اقدامی که آگاهانه و نآگاهانه مانع شکل گیری چنین روندی گردد، خواسته و ناخواسته به تقویت و بقای جمهوری اسلامی یاری خواهد رساند. این اقدام به هر رنگی از رادیکالیسم و دمکراتیسم هم که ملوّن گردیده باشد مطمئناً طرفی از موفقیت نخواهد بست. و چالشگران چنین خطی دیر یا زود مطرود نیروهای چپ داخل و خارج از کشور واقع خواهند گشت.
    چپ کشورمان امروز نه تنها بایستی بتواند زمینه های گفتگو و همکاری را در بین خود گسترش دهد، بلکه بایستی برای تسری آن در بین صفوف سایر نیروهای دمکرات و انقلابی هم تلاش ورزد.

جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)
۹/٣/۱٣٨۹