حق با آقای حداد عادل است - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : حق با آقای حداد عادل است
این ایمیل را قبلا برای جناب فانی یزدی فرستاده و جواب گرفته ام:

ما اکنون در دوره ای دیگر زندگی میکنیم ، در دوره ای که رژیم های دیکتاتوری از دولت های "آزاد و دمکرات! " پیروی میکنند و دژخیمان ما از ابوغریب و گوانتانامو سر مشق میگیرند و اضافه کنم گفته مجید خوشدل را که :
" نزدیک به هفت سال یک روز تعطیل را در یکی از فرودگاههای لندن گذراندم و در بازگشت با جماعتی همراه شدم. در این ایام دریافتم که جمهوری اسلامی در کنار جنایاتی که بر نسل من و نسل‌های دیگر روا داشته، جنایت عظیم دیگری را مرتکب شده است: ویران ساختن ارزش‌های اجتماعی یک جامعه‍ی هفتاد میلیونی، طوری که سنگ روی سنگ بند نشود و قبح بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی ریخته شود.".

ضمنا کامنت های طولانی اکثرا خوانده نمیشود. دوستان بهتر است خلاصه کنند.
۲۶٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : علی افندیاری

عنوان : شاهد زنده جنایات هر دو رژیم
ممنون آقای فانی
خدا را شکر که هنوز افرادی مثل شما و دوستانتان زنده هستند و شاهد زنده جنایات هر دو رژیم در دوران های مختلف ان، اگر شما ها نبودید این بی شرف های شکنجه گر چه ساواکی های دیروز و چه اطلاعتی های امروز چه دروغهایی که به خورد ملت ما نمی دادند. دست شما درد نکند
علی
۲۶٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حسین تبریزی

عنوان : دربارهء سخنان حداد عادل
با سلام خدمت خوانندگان گرامی و مسولین سایت



جناب آقای حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در در پنجمین کنگره سراسری جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به نکاتی اشاره کردند که اتفاقا" محتوای مطالبات جنبش اعتراضی مردم ما علیه عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد.



در کشور ما بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم صورت گرفت برای اینکه روابط حاکم سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی را در جامعه دگر گون نماید.



روابط حاکم در دوران نظام پادشاهی سرنگون شده در ایران چه بود؟



از نظر سیاسی ، کانون دربار و ساواک بمثابهء بازوی اجرائی آن بود که خطوط کلی سیاست های داخلی و خارجی را تعیین و اجرا می کرد. نقش مردم و حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی مشروطیت هر روز زیر پا گذاشته می شد.

شاه که در آن قانون فقط باید سلطنت می کرد ، فعال مایشاء در کشور شده بود. او تنها و تنها شخص مملکت بود و در کشور نفر دومی و جود نداشت .



هموطنان ، حتما" در مطالعهء خاطرات دست اندر کاران سیاسی آن زمان به این نکته کوچک ولی بسیار گویای ماهیت روابط حاکم در دوران پهلوی برخورد کرده و یا شنیده اند که خبرنگاری از آقای امیر عباس هویدا که سیزده سال پست نخست وزیری را در این کشور بعهده داشت در بارهء موضوعی سوال خود را اینگونه آغاز می کند که شما مقام دوم کشور هستید که آقای هویدا صحبت او را قطع می کند و می گوید ما در کشور یک مقام و شخصیت بیشتر نداریم و آنهم اعلیحضرت همایونی هستند و دیگر هیچ .



در نظام انتخاباتی آن دوره بر خلاف نص صریح قانون اساسی برای انتخاب نمایندگان پارلمان ،مردم هیچ نقشی بجز یک نقش کمرنگ تشریفاتی نداشتند.صلاحیت نمایندگان مجلس بوسیلهء ساواک تعیین می شد و آن افراد بودند که به عنوان نمایندگان مردم از صندوق های رأی سر در می آوردند.

تمام وزراء و مدیران کل و مسولین رده های حتی پائین تر وزارتخانه ها و ادارات با تأئید ساواک صورت می گرفت. عزل و نصب تمام فرماندهان لشکری و کشوری بوسیله شاه صورت می گرف و ...

شرائط حاکم بر عرصهء مسائل اقتصادی و فرهنگی نیز بهتر از شرائط حاکم بر عرصهء سیاسی نبود



متأسفانه آقای دکتر حداد عادل در جائی قرار گرفته اند که باید در کنار دیگر دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی خاک بچشم مردم ایران بریزند و واقعیت هائی را که امروز همچون گذشته بر کشور حاکم شده است را واژگونه تحویل مردم دهند و چشم بر باز تولید همهء روابط حاکم در دوران شاهنشاهی ببندند و آنها را به مردم نگویند.



مگر ازجمله مطالبات جنبش کنونی کشور یکی اجرای بی تنازل قانون اساسی نیست؟ چرا مقامات حکومت اسلامی برای پاسخ به این خواست برحق مردم، دستگیری ، شکنجه ، زندان و اعدام را بر گزیده اند؟ آیا واقعا" فعالان سیاسی ای که در نظام گذشته دستگیر می شدند ، شکنجه می شدند ، به زندانهای کوتاه مدت و دراز مدت محکوم می شدند و یا اعدام می شدندعوامل شوروی و چین و صدام حسین بودند؟ و یا اینکه می گفتند که بر طبق قانون اساسی شاه باید سلطنت کند و نه حکومت. و می گفتند که قانون اساسی باید اجرا گردد



آقای حداد عادل باید به این نکته پاسخ دهند که چرا از میان اصول قانون اساسی ، فقط یک اصل ولایت فقیه باید مورد توجه قرار گیرد آنهم با اختیاراتی فراتر از آنچه در قانون اساسی هست و بقیه اصول آن قانون یا مغفول بماند و یا با تغییر ماهیت مورد سوء استفاده قرار گیرد؟



آقای حداد عادل باید توضیح دهند که تفاوت ماهوی کانون دربار در گذشته با دستگاه ولی فقیه کنونی چیست ؟ آیا جز این است که در هر دو نظام گذشته و کنونی ،در نقشی که این دو کانون برای خود تعریف کرده اند جائی برای ایفای نقش واقعی ملت در نظر گرفته نشده است؟



چه کار هائی توسط آن کانون در گذشته صورت می گرفت که امروز انجام نمی شود. مگر نه اینست که در هر اداره و یا یک تشکیلات فرهنگی ، یک نمایندگی ولی فقیه است و یک ادارهء حراست که تمام امور را زیر نظر داشته و مقامات رسمی آن اداره ها و مراکز فرهنگی مجبور به اجرای اوامر و سیاست های آنها هستند؟



مگر نه اینست که نمایندگان مجلس که باید وکیل المله باشند بوسیله اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب رهبری به وکیل الدوله تبدیل شده اند؟



برای جلوگیری از هر گونه سوء تفاهمی لازم است در اینجا این مطلب توضیح دهم ، همچنانکه در دوران بعد از مشروطیت در میان نمایندگان مجلس افرادی چون سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق را داشتیم که استثناهائی برآن قاعده بودند که آقای حداد عادل صلاح ندانسته اند به آنها اشاره ای کنند، در مجالس بعد از ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ هم کسانی بودند که درد ملت را داشتند و بهمین خاطر نیز با کانون های قدرت حاکم در گیر شدند اما اینها استثناء های تاریخ ما بوده است چنانکه پاداشی را که دستگاه استبداد به مدرس و مصدق داد ترور و حبس بود در این دوران نیز تاریخ تکرار می شود و کسانی که خواسته اند درد های مردم را باز گویند و برای آنها چاره و درمانی بجویند باید در راه خانه و یا خانه های مخفی و زندان در رفت و آمد باشند و متهم به فتنه گری ، ضد انقلاب و عوامل دستگاه های اطلاعاتی کشور های بیگانه !!





قاعدهء اصلی در جمهوری اسلامی اینست که «انتخابات اینگونه آزاد است ، شورای نگهبان منصوب ولی فقیه آزادی کامل دارندکه نمایندگان مردم را تعیین کند و مردم نیز آزادی کامل دارند کا به انتخاب شورای نگهبان صحه بگذارند.» و این مسأله را آقای حداد بهتر از هر کسی لمس می کند .



در یک مورد که شورای نگهبان دچار اشتباه محاسبه شد و نتوانست واکنش مردم را درست پیش بینی کند و پس از شمارش آراء ، اقای حداد عادل در ردیف ۳۴ قرار گرفت ، این شورا مجبور به اقدامی شد که برای همیشه نقش خود را در مهندسی کردن صندوق های رأی بنمایش بگذارد و در تاریخ آزادی انتخابات در ایران به ثبت برساند.



برای جبران این اشتباه بود که مجبور شد ۷۰۰،۰۰۰ رأی تهران را باطل اعلام نماید تا اینکه ایشان یعنی آقای حداد عادل بعنوان نمایندهء مردم تهران در میان سی تن اول منتخبین به خانهء ملت راه یابند. این سیستم انتخاباتی با آنچه که ساواک شاه انجام می داد چه تفاوتی دارد؟ لطفا" جناب آقای حداد توضیح دهند، جای انتخاب آزاد مردم را تعیین بفرمائید.



آری جناب حدادعادل ، اگر شما این چنین در چشم مردم خاک نپاشید پس چه کسی باید این « فریضه » کثیف را انجام دهد؟



شمامثل اینکه جایگاه خودتان را فراموش کرده اید و نمی دانید که جنابعالی اصولا" فاقد صلاحیتی هستید که بخواهید در بارهء مقایسه زندانهای دوران شاه و کهریزک صحبت کنید. جنابعالی در نظام پادشاهی در زیر چتر حمایتی آقای سید حسین نصر ، رئیس انجمن سلطنتی فلسفه به ریاست افتخاری خانم فرح دیبا جا خوش کرده بودید و از مبارزه و زندان و شکنجه های آن خبر نداشتید .



اما حتما" خاطرات ایام فعالیت های انجمن اسلامی در دانشگاه شیراز از یادتان نرفته است.هنوز کسانی از آن زمان هستند و سر در زیر خاک نبرده اند و زنده اند واز مبارزات شما در آن ایام اطلاع دارند . عجله نکنید ، شاید آنها قبل از شما این دنیای خاکی را ترک کنند. به شما توصیه می کنم که آن موقع ،زمان مناسب تری برای اظهارات مبارزه گونه شما باشد



شما مداحی را از دوران سلطنت پهلوی خوب آموخته اید و امروز هم از همان آموخته ها استفاده کرده و می کنید. بگذارید مردم و رهبرانشان راه خود را بروند و بیش از این عرض خود را نبرده و زحمت طرفداران آزادی و استقلال و کسب حقوق شهروندی و تحقق حاکمیت قانون را زیاد نکنید ، این بصلاح شما است.
۲۶۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨۹