مشاطه گری ِ چهره و منش ِ آیت الله خمینی


مسعود نقره کار


• مشاطه گران افکار و کردار آیت الله خمینی او را ایستاده بر "قله بیداری اسلامی" می نمایانند. به اعتبار چهره و منش آیت الله خمینی جواز ایستادن بر فراز چنین قله ای می باید دروغگویی, عوامفریبی, خشونت آفرینی, ستایش اعدام و جنگ, دگراندیش کشی, ستیز با آزادی و دموکراسی و مدنیت باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٣ خرداد ۱٣٨۹ -  ٣ ژوئن ۲۰۱۰


پیشگفتار

علی اکبر ولایتی از جمله تحصیلکرده هایی ست که در شکل گیری و تدوام حیات حکومت ارتجاعی ِ اسلامی نقش داشته است. دکتر ولایتی پزشک متخصص اطفال است, وی دوره ی فوق تخصص بیماری های عفونی ِ اطفال را در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا گذراند و پس ازانقلاب بهمن مدتی معاون وزارت بهداری بود، در دوره اول مجلس به نمایندگی از طرف مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت شانزده سال- در دوره های ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و   هاشمی رفسنجانی - وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی شد. ولایتی علاوه بر ده ها عنوان و مقام ریز و درشت در حکومت اسلامی, از سال 1376 به عنوان مشاور خامنه ای در امور بین المللی برگزیده شد. او در حال حاضر ریاست هیأت مدیره انجمن قلم ایران (انجمن قلم مسلمانان) را نیز به عهده دارد.
بدون تردید مشارکت در شکل گیری و تداوم حیات حکومت اسلامی, به ویژه در مقام هایی که علی اکبر ولایتی قبول مسولیت کرده است, مشارکت این فرد تحصیکرده در عملکرد این حکومت, یعنی نقض حقوق بشر در ایران و همه انواع جنایاتی ست که این حکومت مرتکب شده است. اگر همه ی اعمال حکومتی ِ علی اکبر ولایتی را بتوان عنوان مشارکت در نقض حقوق بشر در ایران قلمداد کرد در توصیف مشارکت و همکاری او در کشتار دگراندیشان و مخالفان حکومت اسلامی در خارج از کشور شایسته ترین واژگان مشارکت او در جنایت است.
در دورانی که علی اکبر ولایتی مسولیت وزارت امور خارجه را به عهده داشت, سفارت خانه های حکومت اسلامی پایگاه های ترور و قتل مخالفان حکومت در خارج از کشور بودند. اسناد و شواهد موجود در رابطه با کشتار بیش از یک صد تن از مخالفان حکومت اسلامی در خارج از ایران, به ویژه قتل دکتر شاپور بختیار و همکارش در پاریس, ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو و همراهان اش در وین و کشتار میکونوس ِ برلین و مثله کردن فریدون فرخزاد درشهر بن, کمترین جای تردید در نقش سفارت خانه های تحت مسولیت علی اکبر ولایتی در این کشتارها باقی نگذاشته است.
ولایتی علاوه بر مشارکت در جنایت علیه بشریت, به کار قلم شکنی و دشمنی آشکار با آزادی اندیشه و بیان و قلم نیز مبادرت ورزیده است. از تازه ترین نمونه ها می توان به اخراج محمد نوری زاد عضو انجمن قلم مسلمانان, که به عملکردهای آیت الله خامنه ای و دولت احمدی نژاد انتقاد کرده بود, اشاره کرد. ولایتی در مقام رییس هیأت مدیره این انجمن می گوید:
"انجمن قلم در رابطه با مسائل عقیدتی خودش با هیچکس رو دربایستی ندارد و لذا وقتی یکی از اعضای ما که در هفته‌های اخیر به خط انحراف رفت انجمن او را اخراج کرد و تعارف نداریم. ..." (1)
محمد نوری زاد پس از اخراج از این انجمن قلم دستگیر, زندانی و شکنجه می شود.

"قله بیداری اسلامی"

علی اکبر ولایتی موجودی اهل علم و ادب می نماید که کتاب ها و رساله ها در حوزه های مختلف علمی و اسلامی منتشر کرده است. چنین فردی آگاهانه از "قله بیداری اسلامی" که خمینی را بر فراز آن می بیند, سخن می گوید, سخنی که نمی تواند بدون اشراف و شناخت او از این قله و ویژگی های موجوداتی که بر آن ایستاده اند, باشد.
"... با اینکه امام رهبر جهان اسلام بود و در قله بیداری اسلامی ایستاده بود، علاقه خاصی به ایران و وطن داشت و قدر ایران را به خوبی و بهتر از هر کسی می‌دانستند و برای همین، گفتند: هیچ ملتی به خوبی ملت ما نیست، حتی ملت رسول‌الله در صدر اسلام..." (2)
در سالمرگ آیت الله خمینی نگاهی گذرا به پاره ای از ویژگی های امامی که بر این قله ایستاده بود, معنا و مفهوم "بیداری اسلامی" را آن هم از نگاه یک تحصیلکرده مسلمان, روشن تر پیشاروی مان قرار می دهد.

برخی از ویژگی های آیت الله خمینی

1- دروغگویی و عوامفریبی
آیت الله خمینی پیش از چنگ اندازی به قدرت و بنیانگذاری حکومت اسلامی, به ویژه هنگامی که در فرانسه به سر می برد وعده ها و قول های فراوان به مردم داد که امروز در زمره ی اسناد دروغگویی ها و فریبکاری های ِ آشکار و یا پوشیده در عبای "خدعه و تقیه" این آیت الله قرار دارند.

الف: وعده های خمینی پیش از کسب قدرت:
"... ما موافق رژیم آزادی های کامل هستیم... ما طبیعتاً نسبت به عقاید مذهبی دیگران بیشترین احترام را پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم آزاد می گذاریم", "حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می گذارد", "در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هر گونه عقیده ای هستند.", "اولین چیزی که برای انسان هست، آزادی بیان است", "مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند", "در منطق اینها (رژیم پهلوی) آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههای تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد, ما همه اینها را از بین خواهیم برد", "زنان آزاد خواهند بود... حتی می توانند رییس جمهور شوند", "مارکسسیت ها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود... هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند", "ما امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد", "شما اگر حکومت اسلامی را ببینید خواهید دید که دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد", "دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به‌معنای واقعی است"، "اختیارات شاه را نخواهم داشت... من چنین چیزی نگفته‌ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغل شان چیز دیگری است.", "من بنا ندارم که خودم یا اشخاصی که حالا در پیش من هستند از روحانیون، جانشین رژیم شوند", "نه میل و رغبت من و نه سن من و نه موقعیت من اجازه نمی‌دهد که شخصاً نقشی در حکومت جدید بر عهده بگیرم", "علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند", "منظور از حکومت اسلامی این نیست که رهبران مذهبی حکومت را اداره کنند". "حکومت اسلامی، یک حکومتی مبتنی بر عدل و دموکراسی است... جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت... رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می گردد", "(در حکومت اسلامی) ساواک لازم نیست، فشار نخواهد بود، حکومت اسلامی مبنی بر حقوق بشر و ملاحظهء آنست؛ هیچ سازمان و حکومتی به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نکرده است؛ آزادی و دموکراسی به تمام معنی در حکومت اسلامی است؛ شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است... [ما] برنامهء مستقل مبنی بر عدالت، دموکراسی و قانون اساسی [داریم] "در جمهوری اسلامی هرگز فاصلهء طبقاتی بدین صورت نخواهد بود و تقریباً همه در یک سطح زندگی می کنند", "دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است و من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم وبه همین نحو که الان هستم وقتی دولت اسلامی تشکیل شود نقش هدایت را دارم", "... این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به انها تحمیل کنم..."
"اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود جوان های ما را که در دانشگاه می‌خواهند حرف حقّی بزنند خفه نمی‌کردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمی‌شود. محیط علم باید آزاد باشد",
"دانشگاه که مرکز علم و سازنده‍ی آینده‍ی ملت است تعطیل است. نمی‌گذارند کارش را بکند. می‌ریزند توی آن. زن و مردش را می‌زنند، زخمی می‌کنند یا می‌گیرند و می‌برند در حبس‌ها. دانشجو را کتک می‌زنند و می‌کشند,
اساتید دانشگاه ها نمی‌توانند آن طور که می‌خواهند به کار خودشان ادامه بدهند. دانشجویان دانشگاه ها هم نمی‌توانند به کارشان آنطور که می‌خواهند ادامه بدهند. دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبّث می‌کند به یک عده چماق به‌دست. هرگونه آزادی را از دانشجویان گرفته‌اند"
ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم...، نه اینکه برگردیم به ۱۴۰۰ سال پیش. ما می‌خواهیم به عدالت ۱۴۰۰ سال پیش برگردیم. همه‌ی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم...

ب: سخنان خمینی پس از کسب قدرت:
"... این ملت برای اسلام جنگیده نه برای آزادی", "به آنهایی که از دموکراسی حرف می‌زنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. می‌خواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم آنهایی را که صحبت ملی و دموکراتیک و اینها را می‌کنند می‌شکنیم.", "... از دست همین اشخاص که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران من بدبختی دارم... ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم، اساس مطلب اسلام است", "قلم های فاسد نباید آزاد باشد الان هم فاسدهاشان خیلی آزادند من جمله همین قلم ها که می گویند چرا آزاد نمی گذارید", "قیام با قلم و زبان اسفناکتر از قیام مسلحانه است".
"... اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‌آمد...",
"می‌گویند روحانیون باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند و سیاست را بگذارند برای ما. شما در این پنجاه سال هیچ غلطی نکردید. شما را من می‌شناسم... سر جایتان بنشینید. آدم بشوید", "این را بدانید که تنها روحانیت می‌تواند در این مملکت کارها را از پیش ببرد. فکر نکنید که بخواهید کنار بگذارید روحانیت را".
"... ما هر چه [مشکل] داریم از این طبقه ای است که ادعا می کنند که ما روشنفکریم و ما حقوق دانیم... ما از اینها داریم صدمه می خوریم", "خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای هم بالاتر است", "وقتی دانشگاه ها بسته شد چه افراد مهم مخالفت کردند. سابق، وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون می آمد".
"ملی گرایی خلاف اسلام است... جبهه ملی دعوت به راهپیمایی بر علیه لایحه قصاص داده... تعبیر این بود که لایحه غیرانسانی [است]. ملت مسلمان را دعوت می کند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند؟... لایحه قصاص همین مسائل قرآن است!... اینکه کسی بگوید حکم خدا غیرانسانی است این کافر است... جدا کنید حساب را از مرتدها؛ اینها مرتدند؛ جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است", "اینکه ما ملی گرا باشیم، ملی گرایی بر خلاف اسلام است... این بر خلاف دستور خدا و بر خلاف قرآن است".
"در اسلام شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است", "اگر تمام آزادی ها را به ما بدهند؛ تمام استقلال ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن [روحانیت] را از ما بگیرند نمی خواهیم. ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن... اسلام منهای روحانیت خیانت است", "این آزادی را ممکن است برای شما تأمین کند؛ استقلال را هم برای شما ممکن است تأمین کند؛ اما استقلال که توی آن امام زمان نیست؛ آزادی که توی آن قرآن نیست... ملت این را می خواهد؟ خونش را داد برای این؟ برای آزادی داد؟... یا برای خدا داد؟..."
"اگر چناچه فقیه در کار نباشد طاغوت است؛ یا خدا یا طاغوت؛ اگر با امر خدا نباشد... اگر رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد غیرمشروع است، وقتی غیرمشروع شد طاغوت است، اطاعت او اطاعت طاغوت است... ولایت فقیه تبع اسلام است... کسانیکه با ولایت فقیه مخالفت می کنند... وکالت ندارند اگر حرفی بزنید که بر خلاف مصالح اسلام باشد وکیل نیستید حرفتان مقبول نیست، ما به دیوار می زنیم آن حرفی را که بر خلاف مصالح اسلام باشد، کسانی که می گویند ولایت فقیه تشریفاتی باشد و دخالت نکند اگر متوجه به این معنی باشند مرتد می شوند".

2. ستایش خشونت و اعدام و جنگ

"... اعدام هایی که در اسلام هست اعدام های رحمت است... اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی؛ دزدی تمام می شود. اگر چهارتا آدمی که به فحشاء مبتلا است آنرا شلاق بزنند، در جامعه فحشاء از بین می رود... این حقوق دان ها نمی فهمند... اینها می خواهند حقوق بشر را, تو چه می دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد؟", "ما همهء بدبختی هایی که داشتیم و داریم – و بعد هم داریم – از این سران کشورهایی است که این اعلامیهء حقوق بشر را امضاء کرده اند. این اغفال است، افیون است این، برای توده ها، برای مردم"
"... شما آقایان علما، چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می روید؟ چرا هی آیات رحمت را در قران می خوانید و آیات قتال را نمی خوانید؟ قران می گوید بکشید، حبس کنید... پیغمبر شمشیر دارد تا آدم بکشد. ائمه همه جندی (نظامی) بودند. همگی جنگی بودند. شمشیر می کشیدند. آدم می کشتند... ما خلیفه می‌خواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند... همان طور که رسول الله دست می برید، حد می‌زد، رجم می‌کرد. همان طور که یهود بنی قریظه را، چون جماعتی ناراضی بودند قتل عام کرد. اگر رسول الله فرمان داد که فلان خانه را آتش بزنید، فلان طایفه را از بین ببرید، حکم به عدل کرده است. زندگی بشر را باید با قصاص تأمین کرد... با چند سال زندان کار درست نمی‌شود. این عواطف بچه گانه را کنار بگذارید. ما معتقدیم مجرم اصولاً محاکمه ندارد و باید او را کشت. تنها باید هویت آنان را ثابت کرد و بعد آن ها را کشت.»
«یوم الله واقعی روزی است که امیرالمومنین علیه السلام، شمشیرش را کشید و خوارج را از اول تا به آخر درو کرد و تمامشان را کشت... امیرالمومنین اگر بنا بود مسامحه کند شمشیر نمی‌کشید تا ٧٠٠ نفر را یک دفعه بکشد", "...مولای ما... با مستکبرین و با کسانی که توطئه می کنند شمشیر را [می کشید] و هفتصد نفر را در یک روز، چنانچه نقل می‌کنند، از یهود بنی قریضه که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند، از دم شمشیر گذراند...", "در حبس‌های ما هم بیشتر از این اشخاص هستند، که مفسدند. اگر ما این ها را نکشیم، هر یکی‌شان که بیاید بیرون می رود آدم می‌کشد".
"اسلام آن بود که شمشیر را کشیده و تقریبا نصف دنیا یا بیشتر را با شمشیر گرفت؛ این اسلام مرتجع است؟", "البته انحصار به این معنی که باید اسلام باشد و غیراسلام نباشد همه ما انحصار طلبیم... مسلمین همه انحصار طلبند؛ پیغمبرها هم همه انحصارطلب بودند؛ خدای تبارک و تعالی هم انحصار طلب است... انحصارطلبی – فی نفسه – امر فاسدی نیست", "اسلام احکام جنگ دارد؛ اینقدر در قرآن راجع به جنگ با کفار و جنگ با اشخاصی که فاسد هستند در قرآن هست: شمشیر ها را بکشید و این علف های هرزه را قطعشان کنید... این ها را قطعشان کنید یا آدمشان کنید", "اگر شمشیر برای خدا بلند بشود و برای خدا پایین بیاید این انگیزه، انگیزهء الهی است ... ارزشمند است", "شما اسلام را به مردم بگویید... شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی خوانید؟ شما آیات قتال را چرا نمی خوانید؟ هی آیات رحمت را می خوانید؛ در آن قتال هم رحمت است برای اینکه می خواهد آدم درست کند؛ آدم گاهی درست نمی شود؛... جامعه باید آنهایی که فاسد هستند از آن بیرون ریخته شوند".
"در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفت هایی می شد [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می دانست", "آنکه مکتبی را مسخره می کند، اسلام را مسخره می کند، و اگر متعمد باشد مکتبی را مسخره کند، مرتد فطری است و زنش بر وی حرام است و مالش هم باید به ورثه داده شود، خودش مقتول باشد".
"هر روز ما در جنگ برکتی داشتیم... ما در جنگ ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم". "ما با کی صلح کنیم؟... آخر قابل صلح نیست... ما جواب ملت عراق را چه بدهیم؟ حالا ملت خودمان هیچ", "تا جنگ ها نباشد، و کشتار دادن ها و سایر اثرات آن نباشد انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی که در ذاتش است بیرون نمی آید... و این یک هدیهء الهی است که بدون اینکه دست های بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرموده است و باید قدر این نعمت را بدانیم", "من به تمام اهالی خوزستان و سایر مرزنشینانی که مورد تهاجم واقع شدید تبریک عرض می کنم..."
"این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی... اینطور ساخته جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می شوند؛ و آنطور مادرانی می سازد که جوان های خودشان را از دست می دهند و باز می گویند باز هم یکی دو تا داریم"، "مردم می خواهند جلوی این جوان های چهارده پانزده ساله را بگیرند که به جبهه نروند ولی آنها از دست پدر و مادر فرار می کنند و به جبهه می روند" (3)

چهره و منش آیت الله خمینی

آیت الله خمینی ستایشگر, مبلغ و مروج خشونت و اعدام و جنگ و "چوبه های دار در میدان های بزرگ" بود.
فرمان شکستن قلم و قدم آزادیخواهان, و شکنجه و کشتار دگراندیشان و مخالفان و قربانیان بی عدالتی های اجتماعی هنگامی از سوی آیت الله خمینی صادر شد که به گفته ی علی اکبر ولایتی "امام خمینی بر قله بیداری اسلامی" ایستاده بود, قله ای که به اعتبار چهره و منش آیت الله خمینی می باید دروغگویی, عوامفریبی, خشونت آفرینی, دگراندیش کشی, ستایش جنگ, ستیز با آزادی, دموکراسی و مدنیت جواز ایستادن بر فراز آن باشد.
اگر همه ی قلم و قدم شکنی های ستمگرانه ی آیت الله خمینی را نادیده بگیریم, اگر کشتارهای سال های 58-57 و سال 62-60 و دیگر جنایت های ریز و درشتی که میهنمان را به هنگام حیات خمینی خونرنگ کرد, نا دیده بگیریم, اگر نقش او در تداوم جنگ خانمانسوز نادیده گرفته شود, اگر ویرانگری های فرهنگی, اخلاقی, اقتصادی, سیاسی و اجتماعی ناشی از اندیشه و کردار او را نادیده بگیریم, تنها یک فتوی, و آن هم فتوی کشتار بزرگ سال 67 کافی ست تا چهره و منش خمینی را به یکی از ماندگارترین چهره های جنون و منش جنایتکارانه در تاریخ بشری بدل کرده باشد, فتوایی که بیش از 5 هزار دگراندیش و مخالف سیاسی و عقیدتی حاکمیت ارتجاع را در کمتر از دو ماه بر دار کرد:
«... کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری... (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد. ... در زندان های مرکز استان کشور رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد، رحم بر محاربین ساده اندیشی است... آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشدًا علی الکفار] باشند و...».

علی اکبر ولایتی گفته است:
"هر کسی که بخواهد سیاست را خوب بفهمد، باید تاریخ بداند. اگر تاریخ نداند، راه بجایی نمی برد."(4)
و اینگونه است که همه ی جنایتکاران تحصیلکرده حکومت اسلامی, بسان ِ دکترعلی اکبر ولایتی که تاریخ می دانند و سیاست می فهمند, تاریخ و سیاست را به ابزار مشاطه گری جنون و جنایت بدل کرده اند, تا شاید روزگاری راه بر آن "قله بیداری" برند و بر فراز آن بایستند.


***

منابع:
1- تارنمای سردبیر , 13 دی ماه 1388
www.sardabir.com
2- تابناک, دکتر علی‌اکبر ولایتی، در برنامه «دو قدم مانده به صبح», خاطراتی از دوران دفاع مقدس و مسأله آزادی خرمشهر, 4 خرداد 1389
3- برخی از منابع در رابطه با سخنان ایت الله خمینی:
- ایستاده بر آرمان انقلاب, روایت فرو پاشی یک انقلاب؛ علی غریب, آبان ماه 1385
- سروش پاکنهاد, تارنمای خودنویس, بازخوانی سخنان آیت الله خمینی (1 و 2 و 3)
www.khodnevis.org
- تارنمای سیاست
www.iran5000.blogfa.com
- سخنرانی در جمع فارغ ‌التحصیلان دانشکده افسری/ 26 آبان 1359 , سخنرانی در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی/ 6 خرداد 1360 و (۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷، ۲۹ فوریه ۱۹۸۹.
- سخنرانی در نجف/ 6 مهر 1356, نوفل لو شاتو/ 20 مهر 1357, پاریس/ 2 آبان 1357.
- مصاحبه باآسوشیتدپرس/ 16آبان 1357 ,گفتگو با خبرنگاران/ دی‌ ماه 1357, مصاحبه با رویتر/ 4 آبان 1357 - مصاحبه با رادیو ـ تلویزیون فرانسه/ 23 شهریور در نجف, نجف/ 6 مهر 1356, نوفل لو شاتو/ 20 مهر 1357
, پاریس/ 2آبان 1357, مصاحبه با پانزه سرای ایتالیایی 11 ابان 57, مصاحبه بارادیو و تلویزیون اطریش 10ابان 57, مصاحبه باروزنامه هلندی دی ولکرانت 7نوامبر 1978 و درج شده در صحیفه نور جلد 4 ص 242 , مصاحبه با تلویزیون المانی زبان سوئیس 14ابان 1357, سخنرانی 18دی 1357 و درج شده در صحیفه نور جلد 3 ص 77 - - - مصاحبه با رویترز 4 ابان 1357, مصاحبه با سازمان عفو بین الملل در 19 ابان 1357 و 1 بهمن1357
- سخنرانی, پاریس/ 18آبان 1357 و مصاحبه با روزنامه‍ی ایتالیایی پائزه‌سرا/ 11 آبان 1357 و مصاحبه با روزنامه‍ی هلندی دی ‌ولکرانت/ 16 آبان 1357.
- مصاحبه با اوریانا فالاچی/ دوم مهر 1358 ـ قم, سخنرانی 22 اسفند 1357 ـ قم
سخنرانی در هفته وحدت, سال ۱۳۶۰ -
سخنرانی در روز میلاد پیامبر اسلام در سال ۱۳۶۱ -
- سخنرانی در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸
- گزیده ای از سخنان آیت الله خمینی تارنمای سکولاریسم نو.
- سخنرانی برای گروهی از دانشجویان, نوفل لو شاتو 8 آبان 1357
- مصاحبه با اشپیگل , 7 نوامبر 1979 , مصاحبه با تلویزیون آلمانی زبان سوییس 14 آبان 1357
- صحیفهء امام ج 3 ص 371 , ج 5 ص 499, ج 5 ص 532
- صحیفه امام ج 5 صص-71- 70, ج 5 ص 293 , ج 5 ص 308 , ج 5 ص 31
- صحیفه امام ج 7ص 460 , ج 10 ص 350
- صحیفه امام ج 1 ص 161, ج 4 ص170, ج 9 ص 12 , ج 13ص 418 , ج 14 ص 498 ,صص448-464
- صحیفه امام ج 10 ص526,ج 13 ص 53, ولایت فقیه ص 52 ,ج 7ص 486, 2/3/58 صحیفه امام ج 7ص 461
- صحیفه امام جلد 10 صص 222-216 ,صحیفه امام جلد 10 ص 314 ,ج 8 ص 332 ,ج 3 ص 32 ,ج 1 ص 30, ج 15 صص 201-200, ج 4 ص 33
- صحیفه امام ج 13 ص34 , ج 3 ص393, ج 13 ص126 , ج 9 ص 450
- مجموعه آثارج 17 ص 92 ,صحیفه امام ج 14 ص 376 ,ج 16 ص346 , ج 17 صص 107-106 ,ج 1 ص392 , مجموعه آثارج 20 ص 202 , مجموعه آثارج 19 صص 139
- صحیفه امام ص 283, ج 13 ص 296 ,ج 14 صص 204- 203 , ج 14 ص 257 , صحیفه امام ج 4 ص170
- سخنرانی 5 آبانماه 1357
- دیدار با استاندارهای کشور، جماران 18 آذر 59
- سخنرانی 3 شهریور 1360
- سخنرانی 25 خرداد 1360
- نامه آیت الله خمینی ( 16 فروردین 1368) به آیت الله منتظری، صحیفه نور، چاپ اول پاییز 78
- کیهان مورخه 4/3/59
- سخنرانی های مورخه 22/7/57 و 2/4/60
4- تارنمای " علی اکبر ولایتی ".